آموزش معماری
پیشنهاد طرح تحقیق
مقدمه:
ادامه تحصیل در جامعه ای که مقدمه ای بر بیان مساله بخش عمده ای از جمعیت آن را افراد زیر 25سال تشکیل می دهد، اهمیتی حیاتی و سرنوشت ساز دارد. اما اینکه تحصیل در نظام دانشگاهی موجود تا چه اندازه فرد را برای زندگی شخصی و
حرفه ای و اجتماعی آماده می کند؟ آیا کیفیت آموزش در رشته های گوناگون و مقاطع مختلف دانشگاهی مناسب است؟
بیان مسئله:
آموزش معماری یکی از مهم ترین مباحث در زمینه معماری امروز در ایران به شمار می آید. زیرا در دوره ای هستیم که مسائل و امکانات بسیار متنوعی در زمینه معماری مطرح شده است که در بسیاری از عرصه ها در عمل آن ها مواجه هستیم بدون آن که اهداف و برنامه های آگاهانه و اندیشه شده ای درباره آن ها داشته باشیم.
اینکه معمار امروزی از کجا شروع می کند؟ چگونه وارد رشته معماری می شود و در چه محیطی پرورش می یابد؟ چه مسیری را طی می کند و نقش آموزش در این میان به چه میزان است؟ آیا محتوای دروس معماری، شیوه تدریس آنها که با خلق و خو و خصوصیات خاص رشته معماری متناسب است؟ و سئوالات دیگری که در این زمینه به ذهن متبادر می شود. مسائلی است که قرار است به بحث در مورد آن بپردازیم؟
1
اگر به تاریخ معاصر آموزش دانشگاهی ایران رجوع کنیم، از سال 1357به بعد پس از انقلاب اسلامی که تحولات سریع و همه جانبه و فراگیر سرتاسر جامعه را پوشاند می بینیم که معماری هم از این موضوع جدا نبوده است،شمار مدارس مراکز فنی حرفه ای و دانشکده های معماری، در دهه های اخیر افزایش چشمگیر و ناباورانه ای داشته است و در هر کدام از آنها صدها دانش جو و دانش آموز دوره آموزشی را طی می کنند، در حالی که شاید بدون اغراق بتوان اظهار داشت که در بسیاری آنها باعث و بررسی کافی درباره اهداف و روش های آموزشی صورت نگرفته و فعالیت های آموزشی به طور کوتاه مدت به پیش رانده می شوند، بدون آنکه درباره نتایج و پی آمدهای آن بررسی و اندیشه کافی صورت گرفته باشد.
مدارس، هنرستان و دانشکده های قدیمی تر نیز همچنان به راه خود ادامه می دهند، بدون آن که ثمره و بازده روش های آموزشی خود را در مسیری که طی کرده اند، به طور اساسی مورد ارزیابی قرار دهند.
به دلیل اهمیت و حساسیت آموزش معماری نسبت به برخی از دیگر تخصص ها در این رشته نمی توان به سادگی مانند رشته های علوم طبیعی یا رشته های فنی و مهندسی نسبت به انتقال دانش و تجربیات حرفه ای اقدام کرد، زیرا از یک سر اهداف مسئولان و برنامه ریزی های هر واحد آموزشی و از سوی دیگر آگاهی کارایی رشته آموزشی نسب به اهداف علمی و آموزشی بسیار اهمیت دارد. در یک نگاه اجمالی می توان برخی مباحث بنیادی آموزش معماری در ایران را به چند گروه به شرح زیر نام برد:
اهداف و گرایش 2- روش ها و برنامه ها 3- محتوا و اطلاعات پایه 4- پژوهش 5- مدیرآموزشی و پژوهشی 6- اساتید و مدرسان 7- دانشجویان و دانش آموزان 8- فضا و امکانات آموزشی 9- ارتباط آموزش معماری با نیازهای اجتماعی 10- کارفرمایان و مردم.
آموزش دروس نظری در مدارس معماری هنوز به طور عمده با تکیه بر حاظه صورت می گیرد و تنها در موارد خاص و اندک به صورت نقادانه و محققانه به مباحث و موضوع های آموزشی توجه می شود. ما نتوانسته ایم روش های اندیشه ورزانه، پژوهشگرانه و خلاقانه را به کار بریم و ذهن دانشجویان را به صورت خلاق بارور کنیم متاسفانه پژوهش به صورت واقعی و محتوا هنز جای مناسبی در نظام آموزشی نیافته است.
مدیریت آموزشی از موضوع های بسیار مهمی است که تاثیر قابل ملاحظه ای بر روند فعالیت های آموزشی و پژوهشی یک مرکز آموزش معماری در صورتی که مدیریتی علمی، آگاه و توانا در یک مرکز آموزشی وجود داشته باشد، با اجرای روش های مناسب مکان توسعه و پیشرفت دارد و آموزشی در هر شرایطی به طور نسبی وجود دارد.
حضور مدرسان و اساتید پویا علاقمند و مجرب و استفاده درست از علم آنان، از ارکان مهم و نظام آموزشی است. روابط صحیح آموزشی انتخاب درست افراد، امکان ارتقاء افراد و توجه به کیفیت فعالیت آموزشی و پژوهشی و نیز نیازها و مسائل آنان و حاکم بودن ضوابط علمی و کاری به جای روابط غیر علمی، از مواردی است که تاثیر مهمی در نظام آموزش دارد. مسائل متعددی در این زمینه در ایران وجود دارد که باید امیدوار بود به تدریج به راه حل های مناسب برای حل آنها دست یافت.
دانش آموزان و دانشجویان از دیگر ارکان مهم نظام آموزشی هستند که توجه به خواسته های آنان و فراهم آوردن امکانات لازم برای آنان مهم ترین هدف یک برنامه آموزشی است در نحوه انتخاب دانش جویان معماری نیز مشکلات فراوانی وجود دارد که از مهم ترین آنها توجه نداشتن توانایی ها و علاقمندی های هنری داوطلبان در کنکور است که این نکته برای برخی از آنان دشواریهایی پدید می آورد که پیش بینی های لازم برای رفع آنها صورت نگرفته است.
دو موضوع آخر شامل فضا و امکانات آموزشی و نیز ارتباط آموزش معماری با نیازها و خواسته های کنونی و آتی از نکاتی هستند که در بسیاری از مراکز آموزشی به شکل مطلوب مورد توجه و بررسی قرار نگرفته اند و به ویژه موضوع ارتباط آموزش معماری با نیازها و خواسته های جامعه نکته مهمی است که آثار بی توجهی به آن در صحنه های اجرایی و نیز در مراکز حرفه ای قابل مشاهده است.
بعد از بحث و بررسی پیرامون مشکلات و مسائل موجود، مشکل اصلی را می توان جستجو کرد. یعنی در سیستم آموزشی مقطع هنرستان و ادامه این مشکل که به دانشگاه کشیده خواهد شد و علت اصلی ضعف در دانشجویان معماری امروز و معماران فردا خواهد بود.
هدف، ضرورت تحقیق و عنوان پروژه:
نخستین آموزگار معمار فای پیرامون اوست. ادب آموختن به شیوه لقمان همیشه شیرین نیست!
امروزه که جامعه با بسیاری ناسازگاریها در زمینه علمی و آموزشی مواجه است و انعکاسات آن در گسترده ترین شعاع ممکن ذهن و جسم شهروندان را متاثر ساخته، ضروریت قابلیت شناخت آموزش و درک هر یک از علوم را در خود بپردازند.
با توجه به چالشهای موجود جامعه و فضاهای آموزشی معماران و امکانات آتی ها و اینکه دانشکده ها و دیگر مراکز آموزش معماری مثل هنرستان ها نتوانسته اند این را به سرانجام برسانند، و نیز قبول این موضوع که بعضی حرکت های جدید (اعم از فضاهای آموزشی خصوصی) می توانند نایج مثبتی را به همراه داشته باشند یکی از مهمترین مکان ها برای ایجاد اینگونه دگرگونی ها، فضاهای آموزشی معماری است.
زیرا ایجاد تغییر در زیربناهای اجتماعی و نمادهای رسمی آن نظیر نهادهای اقتصادی، سیاسی، علمی، حرفه ای و حتی فرهنگ نمادی (اقلام آموزش و پرورش) بسیار آسانتر از دگرگون کردن فرهنگ مردم و نظام ترجیحات حسی آنان است.
بنابراین پیشنهاد می شود مقطعی مابین آموزش معماری در نظام آموزش و پرورش کشور یعنی هنرستان ها و ادامه آن در همان آموزش در دانشکده های معماری است، برنامه ریزی و طراحی شود.
در واقع پروژه مورد نظر که با نام آموزشکده معماری شناخته می شود، فاصله و خلا بین دو مقطع آموزشی هنرستان ها و دانشکده معماری دایر خواهد کرد. کسانی که در این مرکز مشغول به تحصیل می شوند، بعد از گذراندن یک دوره 2 الی 5/2ساله می تواند ا ادامه تحصیل داده و در مقاطع بالاتر در دانشکده ها و سایر مراکز آموزشی به تحصیل در رشته زمینه خاص مورد علاقه خود مشغول به تحصیل شوند. و یا بعد از پایان دوره در آموزشکده معماری از آنجا که در این مکان به مساله مهارت حرفه ای و اجتماعی دانش آموزان توجه خاصی مبذول شده، به راحتی می توانند جذب بازار کار شوند.
به طور خلاصه می توان موضوع پروژه یعنی آموزشکده معماری را گرایش های خاصی از معماری مقدمه ای بر تحول در بالاتر دانست.
مثلا معماری معماری منتظر، مدیریت و ساختمان و ...
این پروژه سعی دارد در بخش آموزشی به یک برنامه پیشنهادی برسد و هم در بخش فضای آموزشی، طراحی آموزشکده معماری انجام دهد.
مبانی نظری عام طرح
مدرسه یعنی خانه دوم دانش آموز، آموزشکده یا مدرسه معماری نیز، خانه دوم شاگرد معماری است، به همین دلیل، باید فضایی مشابه با خصلتهای خانه را به همراه داشته باشد.
با عنایت به اینکه هدف اصلی آموزش معماری، پرورش ذهن خلاق دانشجویان می باشد. لذا محیط آموزشی و برنامه آن (هر دو با هم) باید مکانی مناسب را به وجود آورند.
بنابراین این پروژه، سعی دارد در یک بخش به رابطه بین مدرسه (عام) و مدرسه معماری یا آموزشکده معماری (خاص) و فرهنگ حاکم بر آن بپردازد. مفهوم واقعی مدرسه معماری فضایی است که حس تعلق خاطر و آرامش را کاملا القا کند و ساختمانها می توانند این رابطه را تقویت کنند. یعنی تلاش برای ایجاد فضایی صمیمی، خاطره انگیز، آشنا و متواضع. خلق فضاهایی فعال و با روح که هر کدام به نحو بسیار عالی، تعریف شده باشند و در دانشجویان شور و نشاط و سرزندگی را ایجاد کنند. (تلاش در نگاهی دوباره به فضاهای آموزشی موجود).
و در بخش دیگر این مدرسه سعی دارد تا در حوزه طراحی معماری (به عنوان زمینه اصلی) و حوزه های وابسته سرآمد شود. (برنامه آموزشی پیشنهادی) و به این منظور، تلاش در دوباره زنده کردن سیستم آتلیه ای به عنوان ستون فقرات آموزش معماری را از اهداف اصلی خود قرار داده است و به نظام آموزشی سلسله مراتبی در برنامه ریزی نیز (که از دیرباز و در شیوه سنتی ما نیز وجود داشته) توجه می کند.
چکیده (خلاصه)پروژه:
در این پروژه به کمک نقد و بررسی همه جانبه آموزش معماری در دانشکده ها و هنرستان ها و بانگاهی به حرکتهای جدیدی که در زمینه آموزش معماری صورت گرفته است و با تحلیل و بررسی فضاهای آموزشی معماری در کشور و مقایسه آنها با نمونه ها مشابه خارجی، سعی بر آن است که تا کاستیها و کمبودها را شناسایی نموده و نقطه های قوت را ارج نهیم تا گامی مثبت و سازنده در این مقوله برداشته شود و نقطه ای آغاز باشد برای حرکتهای بعدی.
به این منظور، فرایند طراحی در چهار گام proposal (پیشنهاد طرح تحقیق)، شناخت، تحلیل و طراحی، انجام می پذیرد.
به کمک گام شناخت، نسبت به آموزش معماری و تاریخچه آن در دنیا و ایران و نیز وسعت آن، آشنایی لازم را پیدا خواهیم کرد. در گام تحلیل، به کمک جمع بندیهایی که در بخش قبلی، در پایان هر فصل انجام شده، نتیجه گیری نموده و با پردازش اطلاعات و طرح سئوالات اصلی، چارچوبه کلی پروژه و مبانی طراحی معماری آن، مشخص خواهد شد. در نهایت در گام آخر که طراحی خواهد بود، با طرح ایده اصلی و با عنایت به دو گام قبل، به طراحی نهایی پروژه و برش ها و دیتایلهای مربوطه می پردازیم.
نمونه های مشابه
اخیرا در بعضی فضاهای آموزشی، زمزمه هایی برای تغییر و تحولی در زمینه آموزش معماری، شنیده می شود. در یکی از مجله های معمار بیانیه ای به شرح زیر چاپ شده است:
کارگاه معماری
(دوره های آزاد تکمیلی)
موسسه معمار- نشر اولین دوره آزاد کارگاه معماری را در سه کارگاه به سرپرستی: بهرام شیردل، مهدی علیزاده، هادی میرمیران با پذیرش 15 تا 20دانشجو از طریق آزمون، در آذرماه 1380برگزار می کند.
بیانیه اصول و اهداف
پیش زمینه
معماری، علاوه بر حفظ و توسعه کارکرد فنی همیشگی خود از جنگ جهانی دوم به این سو، با تبدیل شدن به یک مضمون فکری و فرهنگی پر نفوذ عرصه های گوناگونی از فعالیتهای نظری و عملی را معطوف به خود کرده است و به رغم گسترش گرایشهای تفننی حوزه ای همچنان پر تلاش، پر امید انسانی، وفضیلت پرور است.
روند پرشتاب ساخت و ساز و توسعه و نوسازی، که دست کم تا دو- سه دهه از شتاب آن کاسته نخواهد شد کشور ما را به یکی از بزرگترین کارگاههای معماری آغاز هزاره سوم تبدیل خواهد کرد.
آن جایگاه والای فرهنگی و این فرصت تاریخی سرمایه گذاری مادی و فکری چند دهه ای تلاش فکری، عملی و آموزشی سازمان یافته ای را برای افرینش یک معماری والا، نیرومند عمیق و انسانی ایجاب می کند.
تلاش فکری، عملی و آموزشی از هم تفکیک ناپذیرند. نیروهای تلاشگر و پیشرو معماری همواره، ناگزیر از تشکل در یک پایگاه فکری یا یک مدرسه غالبا غیررسمی و غیر متعارف بوده اند. برای تبدیل اندیشه به طرح و طرح به ساختمان همچنین برای شکوفایی استعدادهای جوان و فرایند خلاق معماری را در تعامل نسلها به پیش راندن استادان به کار جدی و مشتاقانه جوانان و جوانان به راهنمایی شوق انگیز استادان نیازمندند.
تاسیس دوره های آزاد کارگاه معماری
موسسه معمار نشر با استقبال از پیشگاهی استادانی که به ضرورت و ثمربخشی تدارک یک فعالیت خلاق فکری عملی آموزشی با هدف پرورش استعدادهای جوان بالا بردن پایه های یک معماری والا، نیرومند عمیق و انسانی اعتقاد دارند. به تاسیس دوره های آزاد کارگاه معماری اقدام کرده است.
نظریه آموزشی
معماری: همواره، همچون یک مکتب عمل کرده است. با این تفاوت که در دوره جدید به مقتضای روح تجدد و سرعت تحولات مکتب سازی به کارآگاهانه افراد و گروهها تبدیل شده است.
آموزش جدی معماری آموزشی است مکتبی برای اشاعه اصول و روشهای مکتب که جز به توسط استادی که صاحب یا وارث آن مکتب است میسر نمی گردد. استاد معماری که صاحب یا وارث یک مکتب یا شبیه معماری است اصول و روشهای آن مکتب یا شیوه را نه به عنوان یکی از گزینه ها بلکه به عنوان بهترین و درست ترین گزینه در فرایند تجربه مشترک خود با شاگرد یا کارآموز از طریق طراحی پروژه های واقعی یا آزمایشی به او انتقال می دهد. محور آموزش دوره های کارگاه معماری کار کردن در پروژه های واقعی در کارگاه استادان معمار است.
نظریه معماری تا قبل از عصر جدید از حد آئینهای عملی فراتر نمی رفت. اما در عصر جدید صورتی فلسفی نیز پیدا کرده است تاریخ هنر، تاریخ معماری و نقد آثار معماری باید در چارچوبی فلسفی اموزش داده شوند. بنابراین بخشی از آموزش نظری به مجموعه هماهنگی از درسها و سمینارهای فلسفه، تاریخ هنر، تاریخ معماری و نقد معماری اختصاص می یابد.
اصول طراحی، مسائل فنی، حقوقی و مدیریتی بخشهای دیگر آموزش را تشکیل
می دهند.
موسسه عالی معماری و شهرسازی آرمان"
نوع فعالیت: آموزش های خاص و تکمیلی برای فارغ التحصیلان ایرانی
اهداف موسسه: - مشارکت در ارتقای سطح دانش فنی
کمک به تربیت نیروی انسانی
رفع نواقص آموزش های رسمی دانشگاهی
همکاری در زمینه فراهم کردن موقعیتهای مناسب
ارتباط با دانشگاههای خارج از کشور
فعالیتهای آموزشی موسسه:
ارائه دوره های حرفه ای معماری و ...
برگزاری دوره های ترکیب و طراحی معماری پیش نیاز
برگزاری دوره های زبان و کامپیوتر
پذیرش:
مدرسه، پذیرای دانش آموختگان در کلاسهای جداگانه:
دیپلم و کاردانی معماری
کارشناسی معماری
آزمون ورودی تعیین سطح در زمینه طراحی، زبان و کامپیوتر
دوره:
4واحد نظری
هر دوره شامل 12درس: 4واحد عملی در طی 4نیمسال تحصیلی
4واحد مطالعات خاص و تکمیلی
دروس: هر دانشجو و هر نیمسال تحصیلی در یک درس نظری و یک درس عملی کاملا مرتبط با هم ثبت نام خواهد کرد. مانند طراحی منظر1، پروژه منظر1
این چنین حرکتهای تازه ای ما را امیدوار می سازد تا اقدامی نو برای فضای آموزشی معماری صورت دهیم.
R بخش اول: مطالعات پایه
فصل اول: تاریخچه آموزش معماری
1-1 مقدمه
در گذشته حداقل در عرصه معماری، معماران به شیوه اجتماعی آموزش می دیدند. به عبارت دیگر بین 3 محور فعالیت بشری، یعنی تولید، عمل اجتماعی و تئوری پیوندی تنگاتنگ وجود داشت. پیدایش نهاد دانشگاه برای بوجود آمدن استقلال نسبی در عرصه تئوری یا حقیقت جویی بود. به این ترتیب دانشگاه با رها شدن از قید و بندهای تولید و عمل اجتماعی، توانست انرژی تفکر بشری را آن چنان آزاد کند که تمام دستاوردهای چند هزار ساله معرفت بشری نمی تواند با چند سده حضور دانشگاه برابری کند، روندی رو به افزایش که دیگر از دهه در مقابل هزارها سخن می رود.
2-1 سیر تحول آموزش معماری:
تاریخ معماری به طرز عمیقی با تاریخ روش های آموزش آن در هم آمیخته است و تغییرات معاصر در دانشگاه ها و بسیاری از مدارس دیگر معماری، بخشی از یک تحول وسیع تر است. بنابراین می توان جریان آموزش معمار یا معماری را در غالب سه گسستگی بزرگ (که در دو یا سه هزار سال گذشته اتفاق افتاده است) بیان کرد.
گسستگی اول
از دوره اهرام تا پایان سده های میانی، معمار در محوطه ساختمان می زیست و کار
می کرد و تقریبا به عنوان فردی مستقل مطرح بود. هیچ مدرسه معماری وجود نداشت. در سال 1670 اولین و مهمترین اختلاط میان و معماری و ساختمان سازی اتفاق افتاد.
کلبرت، آکادمی سلطنتی معماری را بعد از مشارکت پرو در ترجمه کتاب ویتروویوس، در زمان لوئی چهاردهم در پاریس تاسیس کرد. اولین مدرسه معماری همچنین در جهت اهداف سیاسی و علیه اصناف صنایع دستی به وجود آمد: تقسیم کردن و رقابت از طریق اختلاط میان نظریه و عمل از آن پس معمار در محوطه ساختمانی چیزی فرا نمی گرفت. بنابراین او به مدرسه معماری رفت.
گسستگی دوم
بعد از دویست سال، نظام هنرهای نظام هنرهای زیبا به طول کامل جا افتاد. معماران در جایی که زیبایی شناسی کاغذ دو بعدی، معماری را هدایت می کرد، ترکیب های بسیار خوبی را طراحی کردند. منطق به کارگیری مصالح که پدید آورنده ساختمان بود متوقف شد و منطق راندو و ارائه نماها با آب رنگ، جانشین آن گشت. ویوله لدو، سازه فلزی را در درون طاق های سنگی پنهان می کرد، روندی قابل مقایسه با آنچه که هنوز امروزه که گاهی از معماران شنیده می شود:
برای من تا زمانی که ساختمان شبیه آن چیزی شود که می خواهم چگونگی ساخت آن بی اهمیت است. همه معماران امریکایی، به مدرسه هنرهای زیبا در پاریس رفتند: سولیوان، ریچاردسون، مک کیم، میید و وایت.
در سال 1814 میلادی توماس جفرسون پیشنهاد آموزش حرفه ای معماری را در دانشکده ریاضیات دانشگاه ایالتی ویرجینیا داد. به علت نبود یک معمار ریاضیدان، این مسئله به تعویق افتاد. آموزش معماری به طور رسمی در آمریکا در سال 1865در انستیتو تکنولوژی ماساچوست M.I.T آغاز شد و دانشگاههای تورنتو و مونترال، اولین مدارس معماری در سال 1876 در کانادا بودند.
در سال 1862، قانون معروف موریل به منظور گسترش وسیع و مداوم آموزش عالی به ویژه رشته معماری تصویب شد تا در برابر تخصیص زمین به دانشگاه مجلس سنا به جوانهای آمریکا، آموزش عملی یا کاربری بدهند. (تلفیق آموزش و تربیت حرفه ای) اروپا به شدت با این سنت در تضاد بود و این سنت از نظر سیر تفکر تاریخی به هر صورت در مرتبه دوم اهمیت آموزش معماری در آمریکا قرار داشت. جستجو برای دستیابی به یک استاندارد در اروپا به مدرسه مشخص بزآر در پاریس، به عنوان برجسته ترین مکان برای آموزش حرفه ای معماری رسید. در نتیجه فلسفه وارد آمریکا شد.
سنگ بنای سیستم آموزشی مدرسه بزآر برای طرح مساله طراحی بود که تقریبا در ابتدای ترم به دانشجوها داده می شد. مسئله به صورت اسکیس مطرح می شد و به صورت شارت (گاری)، تمام می شد.
شاسی هایی حامل نقشه های نهایی برای نقد و ارزیابی
اساس داوری هم در نظر گرفتن مفخوم کلی بود که دانشجویان در طراحی استفاده
می کردند.
(concept)
از ابتدای قرن 20، کشورهای آمریکا و کانادا جدا از اروپا کار می کردند. با آغاز عماری مدرن در اروپا و گسترش شهرت اصطلاح آسمانخراش شیکاگو و مدرسه معماری طراحی شده رایت، فشار زیادی برای تغییر برنامه آموزش معماری شروع شد. آموزش معماری مثل همه رشته های نوپا، در سطوح خیلی متفاوت در دانشگاههای مختلف رشد و نمو پیدا کرد و این وضع معمولا به وضعیت دانشکده های دیگری که قبل از این تغییرات برنامه آموزش معماری در آنها تاسیس شده بودند بستگی داشت.
در این هنگام، صنعت ساختمان ایالات متحده به گونه ای مستقل از داده های معماران، روش های ساختمانی خود را گسترش داد. این دومین گسستگی، در حالی روی داد که معماران کنترل بسیار کمتری را بر روند تولید ساختمان داشتند.
مدارس معماری در همه جا تاسیس شدند. نخستین آنها در ایالات متحده بخش معماری موسسه تکنولوژی ماساچوست بود، و در پی آن به سرعت در 1881 مدرسه معماری کلمبیا به وسیله ویلیام ویر تاسیس شد، ویر به ویژه بر مسیر آموزش از دیدگاه انسان گرایی تاکید داشت تا دیدگاه فن آوری.
مدرسه دیگری در 1912 تاسیس شد، و اختلاف آرایی میان ویلیام ویر، به وجود آورنده آن ومک کیم معمار مجموعه دانشگاهی در گرفت. البته نظام آموزشی هنرهای زیبا با تاکیدش بر ترسیم و نمونه های کلاسیک تنها روش آموزش موجود در آن زمان نبود. سنت هنر و پیشه و مدارس مهندسی هر یک شیوه آموزش منحصر به خودشان را خلق کردند. اما در ایالات متحده، روش هنرهای زیبا به طور غالب الگویی تعیین کننده بود.
دانشکده معماری دانشگاه اورگن که در سال 1914 تاسیس شد،اولین مدرسه معماری در آمریکا بود که دو اصل اساسی را در حرکت آموزش معماری مدرن به نحو کامل به کار گرفت.