بشر از هفت هزار سال قبل، از وجود یک ماده مخدر قوی در خشخاش آگاه بوده و در لوحه های گلی متعلق به پنج هزار سال قبل از میلاد که از سومریان باقیمانده از تریاک نام برده شده است.
در حدود چهار هزار سال قبل از میلاد، کشیدن تریاک در چین رایج بوده است. 1500 سال قبل از میلاد، تخم خشخاش از مصر به یونان برده شد. یونانی ها تریاک را «اپیوم» نامیدند. پزشکان ترکیباتی از تریاک را برا ی بیماریهای مختلف جسمی و روانی تجویز می کردند.
جالینوس دانشمند رومی، ترکیبی از تریاک را« نوشدارو» نامید و برای مداوای بیماریهای مختلف از قبیل صرع، یرقان، سنگ کلیه، بی خوابی، سرفه، تب و جذام از آن استفاده می کرد.
در اغلب متون مریوط به اعتیاد، توجهات تاریخی بیشتر محققان به مواد مخدر به ویژه تریاک متمرکز بوده است. این تمرکز در حقیقت بیشتر ناشی از مسیر تاریخی رشد و گسترش انواع مواد در اغلب کشورهای غربی است، لذا چندان هم دور از واقعیت نیست که تاریخچه اعتیاد در ایران با مفهوم یا اصطلاح تریاک در هم تنیده شده باشد. در مورد چگونگی ورود تریاک به ایران نظرات متفاوتی مطح شده است گروهی از مورخین ورود تریاک را به ایران یادگار یورش اعراب دانسته و گفته اند : افیون یا کوکنار که از دوران قدیم به خشخاش معروف بوده و هم اکنون آن را تریاک می نامند با حمله اعراب از مصر و عربستان به ایران آمده است و از همان دوران خوردن آن به عنوان یک عامل تسکین دهنده درده ها و ماده نیروبخش جسم و علاج بیخوابی رواج داشته است(آقابخشی، 1378).
در ایران باستان، در کتاب اوستا از گیاه کانابیز(شاهدانه) به عنوان یک ماده بی حس کننده نام برده شده است لکن ایرانیان دوران قدیم به مواد مخدر معتاد نبوده اند.
انگلیسی ها بری گسترش سلطه طلبی خود نقش مهمی در ترویج استعمال تریاک در کشورهای مختلف داشته اند.[1]
در قرن 17 کشتی های تجاری انگلیس این متاع مضر را از خاور دور به ایران آورده و به درباریان هدیه کردند و اکثر آنان را معتاد ساختند به تدریج به علت ازدیاد معتادین و کمبود تریاک، کشت خشخاش در ایران در حوالی یزد آغاز شد و سپس کشت آن در قسمت مرکزی و جنوبی کشور به حدی توسعه یافت که در کشت غلات کمبود ایجاد شد. روشتائیان و کشاورزان بی خبر از عواقب وخیم آفت مذکور، به تریاک معتاد شدند. تریاک به عنوان داروی مسکن حتی به اطفال و نوزادان نیز تجویز می گردید(دانش، 1379).
در سال 929 هجری قمری، شاه طهماسب اول(از سلسله صفویه) به مبارزه با اعتیاد اقدام و مقدار زیادی از تریاکهای موجود در بار سلطنتی را از بین برد و بعد از او شاه عباش هم مبارزه با اعتیاد تریاک را ادامه داد و مردم را از مضرات آن آگاه کرد و برای معتادینی که ترک اعتیاد نمی کردند کیفر تعیین و متخلفین را مجازات می نمود ولی مبارزه مذکور در پیشگیری از اعتیاد چندان ثمربخش نبود.
معتادین در قسمت اعظم ایران به خصوص در کرمان و خراسان و شهرها و روستاها وضع رقت باری داشتند.
در زمان سلطنت قاجاریه کشیدن تریاک جزو تجملات دربار محسوب می شد و خرید و فروش تریاک در انحصار دولت و یکی از منابع درآمد کشور بود ایادی انگلیس نیز مردم را به کشیدن تریاک تشویق می کردند.
کابینه سید ضیاء الدین طباطبایی چند ماه بیشتر طول نکشید با اینکه روز به روز بر تعداد معتادین به تریاک افزایش می یافت ولی مبارزه با اعتیاد به بوته فراموشی شپرده شد. خرید و فروش تریاک طبق قانون انحصاری دولتی تریاک مصوب 1307 به شرح زیر تعیین گشت:
در جنگ جهانی دوم در 20 شهریور 1320 قوای بیگانگان(آمریکا، شوروی و انگلیس) ایران را اشغال و سربازان انگلیسی که اکثرا از اتباع کشورهای مستعمره انگلیس در آسیاه بودند انواع مختلف مواد مخدر را به ایران آورده و جوانان را معتاد کردند و بر مشکلاتی که ناشی از اعتیاد تریاک بود افزوداند. (دانش، 1379).
در سال 1334 تعداد مصرف کنندگان مواد افیونی در ایران در حدود 5/1 میلیون نفر و مصرف روزانه تریاک دو تن و تعداد شیره کش خانه ها در تهران 4500 محل بوده است.[2]
در سال 1337 هروئین به وسیله سوداگران بین المللی به ایران وارد و استعمال آن ابتداء در تهران و سپس در سایر نقاط کشور متداول گردید. هروئین که بی بو، کم حجم و استعمال آن ساده و به آسانی قابل حمل و اثرش خیلی قوی تر از تریاک بود در بین جوانان کشور رواج یافت و بعضی از معتادین به تریاک نیز رفته رفته به استعمال هروئین روی آوردند.
به علت ازدیاد تقاضا و قاچاق مواد مخدر از ترکیه، افغانستان، پاکستان و سایر کشورها به ایران، ایادی امریکا به بهانه جلوگیری از خروج ارز و طلا، قانون اجازه کشت محدود خشخاش و صدور تریاک در 13 اسفند 1347 به تصویب رساندند. در ماده 2 این قانون چنین مقرر گردید: کلیه معاملات(اعم از خارجی و داخلی و نگاهداری و تباری و حمل و نقل مواد افیونی(تریاک – شیره و سایر مشتقات آن)در انحصار دولت خواهد بود) و طبق ماده 4 همین قانون: «برای معتادین به تریاک و مشتقات آن که سن آنها بیش از 60 سال متجاوز باشد و یا به علت کهولت و بیمار ترک اعتیاد آنان تا مدتی مقدور شناخته نشود کارت سهمیه برای تهیه مواد مخدر از مراکز فروش صادر خواهد شد».
کشاورزان به سرعت شروع به کشت خشخاش در مناطق وسیع نمودند قاچاقچیان نیز با تاسیس لابراتورهای متعدد، ساختن هروئین را آغاز نمودند. کشیدن تریاک در محافل اشرافی با تشریفات مجلل تر از سابق رایج، اطفال معصوم و جوانان غافل به پرتگاه ذلت و مرگ تدریجی کشانده شدند(دانش، 1379).
کشت خشخاش تا سال 1324 هجری شمسی ادامه داشت و از آن سال به بعد ممنوع اعلام شد و اداره نظارت بر مواد مخدر بوجود آمد. با این وجود این امر موجب شد تا قاچاقچیان مواد مخدر را به بهای گزافی به فروش اند و از این راه استفاده سرشار و کلانی نصیب خود کنند، بطور اینکه حتی مقامات رسمی مملکتی هم دست اندرکار قاچاق مواد مخدر شدند و با استفاده از مصونیت گمرکی به حمل و نقل مواد به کشورهای مختلف و داخل کشور پرداختند. از طرفی دیگر عدم همکاری و هماهنگی سایر کشورهای همسایه نیز موجب شد که این تلاشهای ظاهری نیز برای ریشه کن کردن مواد مخدر راه به جایی نبرد. این امر موجب شد که علاوه بر تریاک، سایر مواد افیونی و مواد مخدر به ایران سرازیر شود و مواد پرخطرتری چون هروئین و مرفین که از مشتقات تریاک هستند، مردم مستعد و در معرض خطر را به خود مبتلا کنند(وثوقی، 1376). هروئین که تا سال 1339 در ایران بازار خوبی نداشت، درست یک سال پس از ممنوعیت کشت خشخاش، به همت یک داروساز ایرانی از طریق آسمان به ایران آورده شد. ورود این ماده و گسترش مصرف آن در کشور همانند سایر نقاط جهان نمود های این معضل را در اجتماع بیشتر آشکار ساخت. در واقع ممنوعیت کشت خشخاش نه تنها اعتیاد را از جامعه دور نکرد، بلکه موجب شد که مواد مخدری که خطرات و زیانهای آنها با تریاک قابل مقایسه نبود در جامعه جا باز کنند. ناگفته نماند که اولین لابراتور تهیه هروئین در ایران در سال 1334 تاسیس شد. در سال 1973 میزان مواد مخدری که از خرید و فروش ظاهرا غیر قانونی بدست می آمد، بطور قابل ملاحظه ای افزایش یافت و اولین کشف حشیش مایع در این سال گزارش شده است. حمل مواد مخدر به داخل کشور با قافله های اسب، قاطر، شتر و خودرو و با کمک بعضی از عشایر مرزنشین در شرق کشور و همچنین بدلیل دشواری در تامین امنیت مرزهای طولانی و دوردست و وجود وضعیت طبیعی مناسب برای مخفی شدن باندهای قاچاق از یک سو و پیگیری نکردن نیروهی مسئول از سوی دیگر، موجب می شد که این امر به آسانی و سهولت انجام پذیرد(آقابخشی، 1378).
این مسیر و روند تاریخی باعث افزایش گروه معتادین در سرتاسر ایران شد. اعتیاد پس از پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 1357 نیز به خاطر فراهم آمدن بعضی از شرایط مساعد از جمله جنگ بین ایران و عراق، تحریم اقتصادی، افزایش بیکاری، گرانی و تورم و سایر مشکلات اجتماعی نیز به اوج خود رسید و آمار معتادین به طور سرسام آوری رو به افزایش نهاد(وثوقی، 1376).
در سال 1358 علاوه بر خرید و فروش مواد مخدر، مصرف آن نیز جرم محسوب شد و معتادین به عنوان مجرم دستگیر و برای ترک و بازپروری به مراکز بازپروری و زندانها گسیل شدند. مروری بر آمارهای رسمی معتادین رشد فزاینده این پدیده مخرب را نشان می دهد .در حای که در سال 1354، رقم معتادین 000/400 نفر بود، نه سال بعد در سال 1363 وزارت بهداشت تعداد معتادین را 000/800 نفر اعلام می دارد که افزایش صد در صدی را نشان می دهد(گل پرور، 1383).
تعداد معتادین در ایران طی سالهای دهه 70 در حدود 000/200/1 تا 000/000/3 نفر برآورد شده است(مهریار و جزایری، 1376). اگر این تعداد را صرفا بر مبنای تاثیراتی که بر خانواده بجای می گذارند در نظر بگیریم، می توانیم بگوئیم 000/200/1 تا 000/000/3 خانواده اکنون بطور جدی تحت تاثیر اعتیاد قرار دارند. بخش قابل توجهی از معنادین کشور نیز افراد متاهلی هستند که همسر و فرزندان آنها، بطور مستقیم با اعتیاد و پیامدهای اجتماعی، اقتصادی و روانی آن مواجه هستند. بر اساس گزارشهای رسمی منتشر شده تا سال 1378 در صد پذیرش بر حسب نوع ماده مورد مصرف به صورت زیر بوده است: 69 درصد مصرف تریاک، 17درصد هروئین و 3 درصد حشیش. چنانچه از گزارشهای مشهود است، عمده ترین درصد معتادین چه آنانی که در زندانها به سر می برند و چه آنانی که در جامعه و احیانا به مراکز سرپایی و غیر سرپایی مراجعه می کنند، عمدتا مصرف کننده تریاک، هروئین و دیگر مشتقات تریاک می باشند که امروزه در طبقه مواد افیونی قرار می گیرند (گل پرور، 1383).
اعتیاد
هر گونه وابستگی شدید روانی یا فیزیولوژیک ارگانیسم نسبت به یک ماده را اعتیاد می گویند. مشخصه اعتیاد، پیدایش سندرم ترک یا محرومیت است که هنگام قطع ناگهانی مواد ظاهر می گردد. به نظر می رسد که در فرد معتاد وجود ماده اعتیاد آور برای حفظ کارکرد طبیعی سلولی الزامی گردیده و قطع آن موجب دگرگونی فرایند های فیزیولوژیک و در نتیجه علائم محرومیت می شود(پورافکاری، 1376).
در سال 1964 سازمان بهداشت جهانی به این نتیجه رسید که اصطلاح اعتیاد، اصطلاحی علمی نیست و وابستگی به مواد را به جای آن به کار برد(کاپلان و سادوک، 1998). علیرغم ارائه اصطلاح وابستگی مواد کلمه اعتیاد هنوز هم در منابع طبی و بین عوام رایج است و برای توصیف موارد زیر بکار می رود:
1- وابستگی روانی به ماده ای که رفتار مواد جویانه را موجب می گردد.
2- ناتوانی از قطع مواد به علت وابستگی جسمی به مواد و تحمل پیدا کردن به اثرات آن.
3- پسرفت سلامت جسمی و روانی در نتیجه سوء مصرف مستمر ماده.
وابستگی به مواد
وابستگی به مواد عبارت است از نشانگانی که با الگوی رفتاری استفاده از یک ماده یا مجموعه ای از مواد روان گردان ظاهر می شود به بیان دیگر تابلوی ضروری وابستگی به مواد شامل مجموعه ای از علایم شناختی، رفتاری و روان شناختی است که فرد علیرغم بروز مشکلات عدیده مربوط به مواد، مصرف مواد را ادامه می دهد. به عبارت دیگر، وابستگی به مواد مجموعه ای از پدیده های رفتاری، شناختی و روان شناختی را شامل می شود که در پی مصرف مکرر مواد روان گردان بوجود می آید. مشخصه های اساسی آن میل شدید به مصرف ماده، مشکلاتی در زمینه کنترل مصرف، یا فشاری در ادامه مصرف ماده علیرغم پیامد های مضر آن، بیش بهادادن به مصرف مواد در مقایسه با فعالیت های و مسئولیت های فردی،افزایش تحمل و بروز حالات محرومیت جسمی، است(کاپلان و سادوک، 2000).
مفهوم وابستگی مواد در ضمن چند دهه معانی رسمی بسیار و معانی معمولی فراوان داشته است. اساسا تعریف وابستگی از دو مفهوم استنباط شده است: وابستگی رفتاری و وابستگی جسمی.
وابستگی رفتاری بر فعالیت های مواد جویانه و قرائن مربوط به الگوهای مصرف بیمار گونه تاکید کرده است. وابستگی جسمانی بر اثرات جسمی(فیزیولوژیک) دوره های متعدد مصرف مواد تاکید نموده است. بطور اخص، آن دسته از تعاریف که بر وابستگی جسمی تاکید کرده اند در ملاک های طبقه بندی از وجود تحمل و اثرات ترک استفاده کرده اند.
ملاک های تشخیص وابستگی در DSM- IV و ICD-10 مشابه و شامل میل شدید برای مصرف ماده، بی توجهی فزاینده به راههای دیگر کسب رضایت، پیدایش تحمل و حالت ترک فیزیکی می باشد. تحمل حالتی است که در آن، پس از تجویز مکرر، مواد تاثیر کمتری ایجاد می کنند. یا برای ایجاد همان تاثیر دوزهای فزاینده ضرورت می یابد . حالت ترک، گروهی علایم و نشانه ها است که به هنگام کاهش مقدار یا قطع مواد ظاهر شده و برای مدتی محدود دوام می یابد، ماهیت حالت ترک بستگی به طبقه ماده مورد استفاده دارد(گلدر و همکاران، 1998).
معتاد
واژه اعتیاد و معتاد تا حدودی به وابستگی ارتباط دارد. واژه معتاد بطور ضمنی مفهوم خاص و ناپسند و تحقیر آمیزی پیدا کرده است که مفهوم سوء مصرف مواد را به عنوان یک اختلال طبی نمی رساند. اعتیاد همچنین در کاریرد عوامانه مثل اعتیاد به تلویزیون، پول و غیره اهمیت خود را از دست داده است(کاپلان و سادوک، 1998) در مجموع، کسی است که در اثر مصرف مکرر و مداوم، متکی به مواد مخدر یا دارو شده است، به عبارت دیگر، قربانی هر نوع وابستگی یا روانی به مواد مخدر شناخته می شود و در صورتی که مواد به بدن وی نرسد اختلالات روانی و فیزیکی در او ایجاد می شود و رفتارهای جستجوی مواد از خود نشان خواهد داد(اقلمیا، 1379).
مواد مخدر
هر ماده ای که پس از وارد شدن به ارگانیزم بتواند بر یک یا چند عملکرد آن اثر بگذارد ماده مخدر است. البته لغت مخدر بصورت اصطلاحی به کار رفته است و مواد مخدر الزاما تخدیر کننده نیست. در حال حاضر اصطلاح مواد روان گردان اصطلاح مناسبی برای جایگزین مواد مخدر است.
پیچیدگی موضوع مصرف مواد غیر قانونی در اصطلاحات مربوط به آن بازتاب یافته است و به نظر می رسد که این اصطلاحات مرتبا با تشکیل شوراهای مختلف حرفه ای و دولتی تغییر می یابند. یکی از سوالات که مطرح می شود این است که چه نامی باید روی مواد تغییر دهنده مغز گذاشته شود. چاپ چهارم کتابچه تشخیصی و آماری اختلالات روانی(DSM- IV) آنها را مواد می نامد. در DSM- IV مفهوم مواد روان گردان شامل مواد شیمیایی موثر بر مغز نظیر حلال های آلی که ممکن است تعمدا یا سهوا خورد شود، نیست. مواد قانونی را نمی توان از مواد غیر قانونی تفکیک کرد. بسیاری از مواد قانونی نظیر مرفین اغلب با روش های غیر قانونی تهیه شده و برای مقاصد تجویز نشده، مصرف می شوند. واژه مواد در مجموع، بر واژه دارو ترجیح دارد، چون دارو تلویحا به معنای ماده شیمایی مصنوعی است، در حالی که بسیاری از مواد با الگوهای سوء مصرف طبیعی ارتباط دارند یا برای مصرف انسان تولید نشده اند