اسلام و تعلیم و تربیت
اسلام بر اساس نیاز فطری انسان ، مبانی تربیتی و آموزشی را به ایمان آورندگان می آموزد.
چنانکه اگر تربیت را به سه قسم تربیت بدنی ، تربیت عقلی و تربیت روانی تقسیم کنیم اسلام در یک نظام هماهنگ درباره هر قسم از این انواع بیاناتی حکیمانه دارد . این نظام تربیتی هماهنگ باید در محیطی مناسب به آدمی القاء گردد.منظور از محیط ، تمام عوامل خارجی است که در موجود زنده از آغاز رشد وجود دارد.هر چند عوامل محیطی بسیار فراوان است ، اما در تقسیم اولیه می توان آن را به دو قسم مادی و معنوی تقسیم نمود.
محیط مادی :عبارت از آب ، هوا ، نور ، حرارت ، مسکن ، خوراک ، پوشاک و ... بالآخره هر امر مادی که انسان بدانها محفوف و محاط می باشد.
محیط معنوی :عبارت از عوامل فرهنگی است که روح آدمی را به تعالی سوق می دهد.
محیط مورد نظر ما محیطی است که در تعلیم و تربیت از آن بهره برداری می شود و ضبط و کنترل آن امکان دارد .مانند محیط خانه ، خانواده و مدرسه . این گونه عوامل محیطی برای مربی ، معلم و والدین بسیار با اهمیت است.
محیط خانواده : محیط خانه و خانواده ، یک محیط طبیعی است که در آن پدر و مادر تربیت کودک را بر عهده می گیرند .
کودک تحت تاثیر مقام انگیزه های خانوادگی است و رفتار او قهراً از خانواده درست می شود ، او زبان مادری را می آموزد و از طریق مکالمه وگفتگو ، افکار و آراء زیادی از افراد خانواده به او منتقل می شود و معارف و اطلاعات او هم سطح با افکار خانواده پیش می رود .نقش تربیتی و الدین آنچنان بزرگ و مهم است که دین و علوم الهی نیز در نخستین لحظات حیات به وی منتقل می شود ، چنانکه پیامبر اسلام (ص) می فرماید :
((کل مولود یولد علی الفطره حتی یکون ابواه یهودانه و ینصرانه ))[2]
((هر کودک ونوزادی به این فطرت متولد می شود ، جز اینکه پدر و مادر او به یهودیت و نصرانیت گرایش می دهند .))
رسول اکرم (ص) دین ورفتار کودک را در ارتباط پیوسته به افکار و وسعت معارف وبینش پدر و مادر می داند . پس کودک به خویشها و ناخویشهای خانواده مربوط می شود ومیان او خانواده اش رابطه وجدانی بر قرار می شود.
به لحاظ اینکه محیط خانواده بهترین محل تربیت کودک است ، تربیت وی در آن محیط از حقوق کودک محسوب می شود و اهمال وسهل انگاری در آن روا نیست.
امام سجاد (ع) می فرماید :
((حق فرزند است که بدانی او از تو و پیوسته به تو در خیر و شر امر دنیا است ، وتو مسئول او از لحاظ نیک ادب کردن و راهنمایی به پروردگارش و کمک به طاعت او هستی .پس عمل تو درباره او عمل کسی باشد که می داند در او احسان به مثاب ، و در مسامحه وبدی نسبت به او کیفر می بیند .))[3]
بر این اساس رسول اکرم (ص) می فرماید :
((خداوند خشم نمی گیرد برای چیزی مانند خشمی که او را به خاطر زنان و کودکان می گیرد ))[4]
پیامبر اسلام در جایی می فرماید :
((احبّوا الصبیان و ارحموهم ))[5]
((به کودکان محبت کنید و نسبت به آنها ترحم نمایید .))
ودر جای دیگر می فرماید :
((من حق الولد علی الوالد ثلاثه ، یحسن اسمه ، ویعلمه الکتابه ، ویزوجه اذا بلغ .))[6]
((از جمله حقوق فرزند بر پدر سه چیز است : اسم زیبا برای او قرار دهد ، و نوشتن را به او بیاموزد ، وبه هنگام بلوغ ، همسر برای او بگیرد .))
با توجه به محیط مذهبی خانه و تخلق به اخلاق حسنه و آداب اسلامی و الدین آیت ا... حیدری از لحظه های آغاز حیات معارف الهی را از پدر و مادر دریافت کرد و عشق به اهل بیت عصمت و طهارت (ع) را در جان خود پرورد.
2- محیط مدرسه :
مدرسه دومین مرکز تعلیم و تربیت است که از سنین کودکی تا مراحل عالی آموزشی و پرورشی را شامل می شود . تا پیش از طلوع اسلام از ابتدایی ترین مراکز آموزشی هم در جزیره العرب خبری نبود و جامعه شبه جزیره فاقد فرهنگ علمی بوده وبه عنوان ملتی منزوی و گسسته از جامعه های متمدن تلقی می شد و از روابط فرهنگی بی بهره بود .با بعثت رسول اکرم (ص) و تاسیس حکومت اسلامی مساجد به عنوان مراکز عبادی و آموزشی شناخته شدند و در هر مسجدی چندین حلقه درس تشکیل شد . رفته رفته مدارس علمیه در کنار مساجد بنای مستقلی را به خود اختصاص دادند ، لیکن در اغلب موارد در مکان یابی همجواری با مساجد و اماکن مقدسه را ترجیح دادند تا از مرکز عبادی و تربیتی دوری نجسته باشند.
محیط مدرسه از سایر مؤسسات تربیتی ، نظیر ، مراکز تربیتی قبیله ای ، از نظر وضع محیطی امتیازات خاصی را کسب کرد. برخی از آنها عبارتند از:
1- مدرسه محیط تربیتی ساده و آسان کننده ای است.
2- مدرسه محیط تربیتی سالمی است.
3- مدرسه محیط تربیتی وسیع و پهناوری است و از نظر زمان و مکان و دریافت تجارب بشری و دانش الهی مناسب است.
4- مدرسه محیطی هماهنگ کننده است.
دین مبین اسلام در طی رهنمودهایی که در قرآن کریم و از طریق رسول اکرم (ص) وائمه معصومین (ع) به مؤمنان القاء می فرماید ، لزوم اخلاص و پاکسازی نیت در طریق تعلیم و تعلم را از ضروریات اولیه و آداب مشترک معلم و شاگرد می داند و یادآور می شود که نباید از یادگیری و تحصیل آگاهی در هیچ شرایطی استنکاف نمود.
رسول اعظم الهی می فرماید :
((الحکمه ضاله المؤمن ، فحیث وجدها فهو احق بها.))[7]
((حکمت و دانش گمشده افراد با ایمان است . یک فرد با ایمان آنگاه که علم و حکمت را در هر جا بیابد برای دست یابی بر آن ، از همه افراد دیگر شایسته تر و سزاورتر است.))
ویژگى هاى تربیت اسلامى
هر مکتب تربیتى داراى ویژگى هایى است. این ویژگى ها را در مبانى، اصول، اهداف، منابع، شیوه ها و ابزارها و سایر عوامل مؤثر در تربیت مى توان یافت.
همچنان که موفقیت یک مکتب تربیتى نیز به این ویژگى ها و عوامل مؤثر دیگرى چون مربى، متربى، محیط تربیت و سایر شرایط وابسته است، که در خلال بحث هاى کتاب آمده است، حال ذیل عنوان ویژگى هاى تربیت اسلامى چند مطلب عمده را که خلاصه اى از مباحث پیشین است، خاطرنشان مى سازیم.
1 منبع وحى
از ویژگى هاى نظام تربیتى اسلام منبع و مأخذى است که محتواى آن را تشکیل مى دهد و خاستگاه آن منبع وحى و الهام الهى است که در کتاب آسمانى تبلور دارد و همسو با کتاب تکوین یعنى فطرت است و از مصدر غیبت به وسیله امین وحى بر پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نازل شده و سنت و سیره مفسر و مبین آن مى باشد.
«الر کِتابٌ اَنْزَلناهُ اِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ اِلَى النُّورِ بِإِذنِ رَبِّهِم اِلى صِراطِ الْعَزیزِ الْحَمیدِ».(1)
1. سوره ابراهیم، آیه 1.
على(علیه السلام) درباره نقش قرآن مى فرماید: این قرآن نصیحت کننده اى امین است که
غش و دغل نمى کند و هدایت گرى که گمراه نمى سازد و پیام آورى که دروغ نمى گوید:
«اِنَّ هذَا القُرْآنَ هُوَالنَّاصِحُ الَّذى لایَغُشُّ وَ الْهادِى الَّذى لایُضِلُّ وَ الُمحَدِّثُ الَّذِى لایَکْذِب».(1)
با این ویژگى تربیت اسلامى از اتقان و استحکام و جامعیت برخوردار است، زیرا سرچشمه آن، حکمت و لطف خداوندى است که فیاض مطلق از بندگان دریغ نکرده و با احاطه اى که به ابعاد وجود انسان دارد، آن چه را که مصالح فردى و اجتماعى و دنیوى و آخروى بشر بدان وابسته است و لازمه خیر و سعادت واقعى اوست با برنامه ریزى مناسب و طرح جامع در اختیارش نهاده و در آیینِ جاودانه اسلام به کامل ترین صورت تبیین فرموده که نظیر آن را در هیچ یک از مکاتب و حتى شرایع نمى توان یافت.
حضرت امام این مطلب را به شیوه استدلالىو براساس «قاعده لطف»چنین بیان مى کند:
«و بباید دانست که از براى نفوس صحت و مرض و صلاح و فساد و سعادت و شقاوتى است که پى بردن به طرق آن و دقایق مصالح و مفاسد براى احدى جز ذات مقدس حق ممکن نیست. ناچار در نظام اتّم که احسن نظام است (و قبل از این معلوم شد که مُنَظِّمِ آن حکیم على الاطلاق است و واقف بر همه امور است) تعلیمِ طریق سعادت و شقاوت و هدایت راه صلاح و فساد و اعلام طریق عروج نفوس، ممتنع است اهمال شود، زیرا که اهمال آن یا نقص در علم لازم آید یا نقص در قدرت یا بخل و ظلم»(2) و ذات بى چونِ الهى منزه از آن هاست.