طرح نیازسنجی نیروی انسانی متخصص و سیاستگذاری توسعه منابع انسانی کشور از سوی مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری در سال 1380 به اجرا درآمده است. موضوع طرح <انجام مطالعات و پژوهشهای مرتبط با تدوین برنامه جامع ده ساله تربیت نیروی انسانی متخصص کشور>، موضوع تبصره 36 قانون برنامه دوم توسعه منابع انسانی و ردیف اعتباری 503029 قانون بودجه سال 1378 کل کشور بوده است.
نکته مهم در اجرای این طرح، استفاده از حداکثر ظرفیت پژوهشی کشور بوده است، که این امر از طریق فراخوان عمومی برای تهیه پیشنهاد طرحهای مربوط به هر یک از موضوعهای پژوهشی به انجام رسیده است.
ضرورت انجام طرح حاضر، فزونی تقاضا برای آموزش عالی نسبت به عرضه محدود خدمات آن، به ویژه در بخش دولتی است. تداوم عوامل مؤثر بر رشد تقاضا برای آموزش عالی از جمله تغییرات جمعیتی و ترکیب سنی جوان آن، محدودیت اعزام به خارج برای ادامه تحصیل و عدم برنامهریزی مناسب برای ایجاد فرصتهای شغلی کافی، روند شهرنشینی و انتظارات جامعه در خصوص بهرهمندی از حقوق اجتماعی-اقتصادی همه، حاکی از تداوم روند تقاضای آموزش عالی است. به عبارتی، علیرغم توسعه بخش آموزش عالی غیردولتی، همچنان تقاضا برای ورود به دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی دولتی، نقطه ثقل تقاضای آموزش عالی را تشکیل میدهد.
برنامهریزی برای پاسخگویی به تقاضای اجتماعی، به عنوان یکی از رویکرد های برنامه ریزی توسعه آموزش عالی مطرح است و این مهم خود ضرورت شناخت ابعاد مختلف این پدیده و برآورد حجم تقاضای اجتماعی را در سالهای آتی مطرح میکند.
با توجه به این ضرورتها، تحلیل و برآورد تقاضای اجتماعی آموزش عالی، یکی از محورهای اصلی طرح جامع نیازسنجی و توسعه منابع انسانی قرار گرفت که در آن پنج طرح پژوهشی مأموریت تحلیل و شناخت همه جانبه ابعاد مختلف تقاضا، تأثیر تحولات مختلف بر آن و در نهایت برآورد کمی آن در دوره 88-1380 را برعهده گرفتند.
این طرح :
- تحولات نهادهای اجتماعی و سیاسی و تأثیر آن بر تقاضای اجتماعی آموزش عالی، مجری،مقصود فراستخواه؛
- تقاضای اجتماعی برای آموزش عالی در ایران، عوامل مؤثر و پیامد های اجتماعی، مجری، هوشنگ مهریار؛
- تحلیل رابطه فضایی و برآورد تقاضای اجتماعی آموزش عالی در دوره 88-1380، مجری، نعمتالله اکبری؛
- ویژگیهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خانوار در ایران و تحلیل الگوی سرمایهگذاری خانوار بر منابع انسانی،مجری، زهرا ملاعلی؛
- برآورد تقاضای اجتماعی آموزش عالی در دوره 88-1380؛
مجری، معصومه قارون را شامل میشود. نتایج این مطالعات، به صورت مختصر در گزارش این مجموعه آورده شده است.
در سالهای اخیر، جهانیکردن و اتحادهای منطقهای در همهجا به تغییرات مهمی در سیاست ملی اقتصادی منجر شده است و پیامدهایی درهمه زمینههای سیاستگذاری به ویژه آموزش و پرورش به طور عام و آموزش عالی به طور خاص داشته است.
دانشگاهها و مراکز آموزش عالی در اکثر کشورهای پیشرفته اروپایی و آمریکایی پس از اینکه با گسترش وسیع امکانات آموزش عالی و دسترسی روز افزون افراد، با خیل عظیم متقاضیان مواجه شدند، سعی کردند که با برنامهریزی آموزش متوسطه، اکثریت دانشآموزان را به سمت کسب مهارتهای عملی مورد نیاز بازار سوق دهند و فقط اقلیتی را که هوش و استعداد برتری داشتند به دورههای نظری و سپس دانشگاهها گسیل دارند، در حالیکه در کشورهای در حال توسعه تنها نمونههای معدودی در این کار موفق بودند. در کشورهای توسعه یافته نیز علیرغم این جهتگیری، به دلایلی، از جمله نگرش عمومی به تحصیلات نظری به عنوان راه تضمین برخورداری از تحصیلات عالی و ورود به طبقات اجتماعی بالاتر، تمایل عمومی به ادامه تحصیل در سطح متوسطه و عالی شکل گرفته و روندی فزاینده پیدا کرد.
به این ترتیب، مفهوم تقاضای اجتماعی آموزش عالی برخلاف عنوان آن که یک مفهوم جمعی را مستفاد میکند، به پدیده رشد فزاینده تقاضای خصوصی برای آموزش دانشگاهی اطلاق میشود و روش رویکرد <تقاضای اجتماعی> عبارت است از اینکه برنامه توسعه آموزش عالی منطبق با تقاضای مذکور تنظیم شود.
روند گسترش آموزش و پرورش عمومی و سپس آموزش عالی در کشورهای در حال توسعه به ویژه کشورهای استقلال یافته نیز شکل گرفت.
این شکلگیری ابتدا نخبهگرا و انحصاری بود و سپس به یک حق شهروندی تبدیل شد و توسعه آموزش عالی به عنوان یک ضرورت در سرلوحه برنامههای توسعه این کشورها قرار گرفت، به طوریکه در دهه 60، اعطای وام از سوی بانک جهانی به کشورهای مذکور برای توسعه آموزشی به حدی رسید که از این دوره به عنوان <عصر طلایی کمک های آموزشی در عرصه کمکهای بینالمللی> یاد میشود و قراردادهای همکاری بین دانشگاههای مادر دولتهای استعماری با دانشگاههای جدید التأسیس کشورهای در حال توسعه به اوج خود رسید.