تعاریف توسعه
"توسعه" در لغت به معنای رشد تدریجی در جهت پیشرفتهترشدن, قدرتمندترشدن و حتی بزرگترشدن است (فرهنگ لغات آکسفورد, 2001). ادبیات توسعه در جهان از بعد جنگ جهانی دوم مطرح و مورد تکامل قرار گرفت. هدف, کشف چگونگی بهبود شرایط کشورهای عقبمانده (یا جهان سوم) تا شرایط مناسب همچون کشورهای پیشرفته و توسعهیافته است.
طبق تعریف, توسعه کوششی است برای ایجاد تعادلی تحققنیافته یا راهحلی است در جهت رفع فشارها و مشکلاتی که پیوسته بین بخشهای مختلف زندگی اجتماعی و انسانی وجود دارد. به عنوان مثال حتی در کشورهای پیشرفته نیز, پیشرفت فکری و اخلاقی انسان با پیشرفتهای فنی (و فناورانه) همسانی ندارد, و یا اینکه فرهنگ عامه با تکنیکهای وسایل ارتباط جمعی هماهنگی ندارد.
بروکفلید در تعریف توسعه میگوید: توسعه را باید برحسب پیشرفت به سوی اهداف رفاهی نظیر کاهش فقر, بیکاری و نابرابری تعریف کنیم.
به طور کلی توسعه جریانی است که در خود تجدید سازمان و سمتگیری متفاوت کل نظام اقتصادی-اجتماعی را به همراه دارد. توسعه علاوه بر اینکه بهبود میزان تولید و درآمد را دربردارد, شامل دگرگونیهای اساسی در ساختهای نهادی, اجتماعی-اداری و همچنین ایستارها و دیدگاههای عمومی مردم است. توسعه در بسیاری از موارد, حتی عادات و رسوم و عقاید مردم را نیز دربرمیگیرد.
در نگاهی دیگر توسعه را به معنای کاهش فقر, بیکاری, نابرابری, صنعتیشدن بیشتر, ارتباطات بهتر, ایجاد نظام اجتماعی مبتنی بر عدالت و افزایش مشارکت مردم در امور سیاسی جاری تعریف میکند.
نظر مرحوم دکتر حسین عظیمی ”توسعه“ را به معنای بازسازی جامعه بر اساس اندیشهها و بصیرتهای تازه تعبیر مینماید. این اندیشهها و بصیرتهای تازه در دوران مدرن, شامل سه اندیشه ”علمباوری“, ”انسانباوری“ و ”آیندهباوری“ است. به همین منظور باید برای نیل به توسعه, سه اقدام اساسی درک و هضم اندیشههای جدید, تشریح و تفضیل این اندیشهها, و ایجاد نهادهای جدید برای تحقق عملی این اندیشهها صورت پذیرد.
به هر تقدیر, امروز تلقی ما از مفهوم توسعه, فرآیندی همهجانبه است (نه فقط توسعه اقتصادی) که معطوف به بهبود تمامی ابعاد زندگی مردم یک جامعه (به عنوان لازم و ملزوم) است. ابعاد مختلف توسعه ملی عبارتند از: توسعه اقتصادی, توسعه سیاسی, توسعه فرهنگی و اجتماعی, و توسعه امنیتی (دفاعی). مناسب نیست بدون توجه به کلیه ابعاد توسعه, صرفاً به یک جنبه اولویت بخشید و دیگر بخشها را در دستورکار آینده قرار داد.
مفهوم توسعه در قرآن و سنت
تعریف رشد و توسعه :
مقصود از « رشد » صرف افزایش تولید می باشد و بنابراین یک مفهوم کمی است ، اگر در دوره ای معین تولید در جامعه ای نسبت به دوره قبل افزایش یابد می گوییم رشد صورت گرفته است این افزایش می تواند ناشی از افزایش سطح زیر کشت ، تاسیس کارخانجات جدید ، گسترش و وسعت بخشیدن به مراکز تولید فعلی و ... باشد .
اما مفهوم توسعه « دلالت بر ظهور پدیده دیگری در کنار افزایش تولید دارد و آن را می توان یک مفهوم کیفی دانست هر گاه جامعه ای با بکارگیری روشهای بهتر و تکنولوژی مناسبتر ظرفیت تولیدی خویش را افزایش داده و بدین ترتیب از امکانات و منابع خویش به طریق بهتری استفاده نماید می گوییم در مسیر توسعه و پیشرفت گام بر می دارد .»
مشاهده می گردد که مفهوم توسعه دلالت بر رشد نیز دارد، یعنی استفاده بهتر از منابع و امکانات لزوما افزایش تولید را به دنبال دارد ولی هر افزایش تولیدی را نمی توان توسعه دانست اگر توجه خویشرا به مثال سطح زیر کشت معطوف می نماییم . می توان افزایش تولید ناشی از افزایش سطح زیر کشت را رشد و افزایش تولید ناشی از بهبود از بهبود روشها ، بکارگیری بذر اصلاح شده و سموم دفع آفات نباتی و تکنولوژی برتر را مثالی برای توسعه قلمدار نمود .
نکته دیگری که باید بدان توجه نمود این است که رشد را می توان در قلمرو دو دوره متوالی اندازه گرفت مثلا می گوییم در سال 1374 نسبت به سال قبل 5 درصد رشد داشته است اما توسعه را نمی توان در یک فاصله زمانی کوتاه دوساله بررسی نمود، توسعه فرآنیدی است که در طول فاصله زمانی طولانی تری اتفاق می افتد و در واقع اثر آن در چنین دوره های کوتاهی چندان مشهور نیست .با توجه به تعریف فوق و تعاریف دیگری که شده ، هر یک از دانشمندان علوم اقتصادی و اجتماعی به گونه ای و از زاویه ای به بحث و تفسیر ان و فرق این دو و شاخص های مربوط به آن و عوامل توسعه یافتگی و توسعه نیافتگی و توسعه روستایی ، کشاورزی ، صنعتی و یا غیره پرداخته اند .
آنچه از نظر ما مهم است بار مکتبی و معنوی و اخلاقی و انسانی این کلمات و ابعاده وسیع و ظریف و کیفی و ارزشی آن است .
توسعه در راستای رشد معنوی و الهی و تقرب انسانها و جامعه ای الی الله و کلیه عواملی که به افزایش حجم معنوی و اخلاقی و تربیتی و حیات طیبه انسانی کمک می کند و یا آنها را در این رابطه تغذیه و تقویت می نماید و یا موانع و آفتها را می زداید و در سایه این روح معنوی و الهی حاکم بر اشخاص و ملت و جامعه روابط انسانی و الهی را در جامعه برقرار می نماید و موجب حسن روابط اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی وفرهنگی در جامعه می گردد و ریشه های بدخواهی ، نخوت ، غرور ، خودکامگی ، فریب ، زور ، تقلب ، ظلم و استثمار را می خشکاند و زیمنه تبدیل فضاهای مادی و چپاول و حرص و طمع و تبیعیض و اجحاف را به فضای تعاون ، تعادل ، محبت ، اخوت و سرنوشت ملتهای دیگر و نسلها و عصرهای دیگر تبدیل می نماید .
فرد ، ملت ، حکومت و دلوت ، همه و همه با یک عینک الهی و نشات گرفته از روح ایمان و تقوی به مسائل می نگرند و همه خود را در سعادت و حیات جامعه شریک می دانند و احساس مسئولیت می کنند و در حقیقت توسعه وسعت قلب و جان و دل و روح ایمان و استقلال و آزادگی و عدالت خوهی و عزت و شرف و ... است که در کالبد و قالب جامعه ریخته می شود و روابط جامعه را بر آن اساس تنظیم می کند و انند موتور ، جامعه را به حرکت در می آورد و به همه قدرت و نشاظ و حس و حرکت می دهد و در همه روح وجدان و احساس مسئولیت و تکلیف می دمد و در این راستا حیات جدید و شاخص های جدید مطرح می شود که قابل اندازه گیری کمی و با دستگاههای مادی و فیزیکی و سنجش با عوامل ظاهری نیست بلکه عوامل معنوی و مادی و برکات آسمان و زمین و عشق وپرستش و شور و ایمان و احساس و عدالت و تقوی و محبت همه دست به دست هم می دهد و سرنوشت یک جامعه را با شکوه و عظمت ایمان و اسلام رقم می زند و معیارهای جدیدی را برای سنجش و ارزیابی و ارتباط در جهان مطرح می کند و الگویی می سازد که با الگوهای شرقی و غربی مقایسه و ارزیابی نخواهد بود ، بلکه از توسعه است که بشریت قرن بیستم و پیشرفته و دنیای صنعت و تکنولوژی انبوه غرب ، از فقدان آن رنج می برد و آرامش روحی و معنویت و اخلاق و روابط انسانی و انس با خدا و حق ندارد .
لذا تعاریف دیگر برای توسعه هر یک از بعد و زاویه خاص انجام گرفته و توسعه را با توجه به جهان بینی و ایدئولوژی و نظام ارزشی حاکم و وابستگی مکتبی یا سیاسی خود ترجمه و تفسیر کرده اند ، ولی مفهوم عمیق و اصیل و جامع و شامل آن ، به صورتی است که بیان شده و همه مفاهیم دیگر توسعه را در برگرفته یا بر این اساس قابل اصلاح و تکمیل است و الا مفاهیمی که در نظام سرمایه داری و سوسیالیستی و با توجه به مبانی و اصول و اهداف و رازشهای حاکم بر این نظام ها مطرح می شود از دیدگاه ما و نظام ارزشی اسلام و عمق مفاهیم و تعالیم عالیه آن و تعالی انسان و هویت و شخصیت و انسانیت انسان و عدالت و توحید سازگار نیست .
به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران اقتصادی و اجتماعی ، توسعه را باید به عنوان یک حمله حساب شده به بدترین شکلهای فقر دانست ، اهداف توسعه باید به صورت کاهش تدریجی فقر و تلاش برای از بین بردن بیماری ، بیسوادی ، بیکاری و نابرابریهای اجتماعی طراحی و تعقیب شود .
جامعه مورد نظر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ، جامعه ای است که در آن بر پایه اصول اسلام کرامت و آزادی انسان حفظ گردیده و شرایط رشد او در حرکت بسوی اهداف الهی فراهم آمده باشد در چنین جامعه ای اقتصاد وسیله است و بدیهی است که از وسیله انتظاری جز کارایی بهتر در راه وصول به هدف نمی توان داشت ، بنابراین در به وجود آوردن و تحکیم بنیادهای اقتصادی آنچه به عنوان اصل باید مورد توجه قرار گیرد ، رفع نیازهای انسان در جریان رشد و تکامل او می باشد . البته این نیازها مشتمل بر دو گروه نیازهای فردی (خوراک ، پوشاک ، مسکن ، بهداشت و درمان ، آموزش و پرورش ، تشکیل خانواده ، داشتن شغل و آزادی انتخاب آن ، فرصت برای خودسازی معنوی ، سیاسی ، اجتماعی و شرکت فعال در رهبری کشور و افزایش مهارت و ابتکار ) و نیازهای اجتماعی ( تامین اجتماعی ، امنیت قضایی ، توان دفاعی ، تکنولوژی پیشرفته ، محیط زیست سالم ) می باشد .
عوامل قرار گرفتن در مسیر پیشرفت و تعالی همه جانبه :
عواملی که ما را در مسیرپیشرفت وتعالی همه جانبه قرارمی دهد عبارت است از:
هدف:هرشخصی در درجه اول اهمیت باید اهداف خود را مشخص نماید ،اهداف باید روشن واضح ودست یافتنی باشد .
پشتکار:
بدیهی است هر فعالیتی بامشکلاتی همراه است وآنچه برای رسیدن به هدف وحل مشکل لازم است ،اراده وعزم راسخ است.
آمادگی رویارویی با شکست:هر شکست می تواند به عنوان یک تجربه مطرح باشد ونباید مایه دلسردی وعقب نشینی گردد.
حل مشکلات به طور مداوم:هر فردی باید مراحل حل مشکلات را پیدا کند. الف:شناسایی مشکل ب:جستجو برای یافتن مشکل ج:پیدا نمودن راه حلهای موجود د:مورد آزمایش قرار دادن هر راه حل ه:انتخاب بهترین راه حل و:اجرای راه حل انتخابی
تمایل به مشورت با کارشناسان:در مورد پیش آمدن هرگونه سوالی باید از اهل فن پرسید. سلامت فکری وروحی:هر کس برای رسیدن به موفقیت باید احساس نشاط وسرحالی کند.
مسئولیت پذیری :هرشخص مسئول عواقب اقدامات خود است واین سک واقعیت است که متاسفانه در جامعه وجود داردکه اغلب افراد مسئولیت هر شکستی را به دیگران نسبت می دهندواین یک خطر جدی است.اعتماد به نفس: کسی که در هر نماز تماس خود را با قدرت لایزال الهی احساس کند وایمان به این داشته باشد که هرگز ازاین نیروی عظیم جدا نخواهد بود اعتماد ،سلامت نفس وتلقین پذیری خود به خود در اوایجاد خواهد شد
دیدگاه مثبت:چنانچه افراد جامعه به خصوص نسل جوان دچار دیدگاه منفی گردنددیگر مجالی برای نواندیشی وفعالیت باقی نخواهد ماند.
بهادادن به امر تحقیق و پژوهش در هر کشوری به توسعه و پیشرفت آن کشور کمک میکند.
اگر قرار است که به مناسبتهای مختلف، روزها و هفتههایی را به این مناسبتها اختصاص دهیم، امر پژوهش باید به لحاظ اهمیت و جایگاهی که دارد، در صدر و راس اینها قرار بگیرد و در هفتههایی که مناسبتی به آن اختصاص داده میشود، از جمله هفته پژوهش باید از چارچوبها و قالبها درآییم و به محتوا بپردازیم و جایگاه و اهمیت پژوهش بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد و در یک کلام باید این فرصت را غنیمت شماریم.
به دلیل اهمیت پژوهش در ساختن کشور نمیتوان نقش غیر قابل جایگزینی برای آن در نظر گرفت و امروزه این مساله برای بشریت ثابت شده که هر اقدام بشری باید مبنی بر یافتهها و روشهای علمی باشد که مساله نیز حاصل نمیشود، مگر با رونق پژوهش و تحقیق.
لذا اگر نگاه میکنید که کشوری به اوج قدرت رسیده است، به دلیل بهاء دادن به پژوهش است و اگر مشاهده میشود که کشوری در اوج ذلت است، به علت این است که جایگاه پژوهش در این کشور کمرنگ بوده است. متولیان کشور ما نیز باید به اهمیت این آموخته بشری که از جایگاه خاصی برخوردار است، آگاه شوند. در هر حال پژوهش با هیچ مقولهایی دیگر قابل مقایسه نیست.
آن چه مسلم است این که اکنون در امر تحقیق و پژوهش در کشور به صورت جست و گریخته، کارهای جدی و اساسی صورت گرفته و ما در این زمینه پیشرفت بسیار قابل توجهی داشتهایم، ولی از این جهت که سروسامان منظمی داشته باشد، از این بعد؛ به ویژه به لحاظ تشکیلات با مشکلات جدی مواجه است. به همین دلیل ماده (99) قانون برنامه سوم به این نقیصه توجه ویژه داشت و این ماده برای بر طرف کردن این نقیصه پیشبینی شده است و طبق آن نیز وزارت فرهنگ و آموزش عالی به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری تغییر نام پیدا کرد.
این ماده به دولت تکلیف کرده بود که باید تشکیلات متناسب با این اسم جدید را از نو بازبینی نماید و در واقع تحقیق و پژوهش یک متولی مشخص و معینی داشته باشد. در این راستا لایحه اهداف، وظایف و تشکیلات وزارت علوم، تحقیقات و فناوری با یک تاخیر قابل توجهی به وسیله دولت به مجلس آمد و مجلس نیز روی آن کار خوب و جدی و اساسی صورت داد، ولی در شورای نگهبان با ایرادات غیر حقوقی مواجه شد و اکنون نیز بلوکه شده و باقی مانده است.
اگر این لایحه به سرانجام میرسید، میتوانست مشکلاتی که در نظام تحقیقات و پژوهش با آن مواجه بودیم را حل کند و متولی خاصی را در این زمینه مشخص میگردید.
مجلس به لحاظ شان و جایگاهی که داراست، باید زمینههای لازم را فراهم کند و اگر مشکلات و خلاءهایی قانونی در این رابطه وجود دارد؛ را پر کند، ولی اگر از مجلس انتظار داشته باشیم که در این راستا کار اجرایی انجام دهد؛ این امر در حیطه وظایف آن نیست. لذا از این جهت مجلس هیچ گونه کوتاهی در این زمینه نداشته و اگر نیازی احساس شود، با کمال میل حاضر است به رفع مشکل کمک کند و خلاهای موجود را در صورت استمداد پر کند.