اصول اساسی در تربیت دینی
اساسا" تربیت و آموزش فرزندان تا شش سالگی به عهده والدین است و از آن پس اطفال مراحل تربیت مدرسه ای را طی می کنند و ا مربیان و آموزگاران و دبیران آشنا میشوند و محیط رسمی مدرسه کنار محیط غیررسمی و عاطفی خانه قرار میگیرد با توجه به اینکه محصلان ابتدایی تا پیش دانشگاهی کشور ما تقربیا" یک چهارم جمعیت کشور ماراتشکیل میدهند و نیز با پذیرش این اصل که کیفیت و مطلوبیت برنامه تعلیم و تربیت هر کشور،رمز و توسعه و پیشرفت آن کشور میباشد ،و تربیت دینی یکی از اصول عمده تربیت در آموزشگاهها به شمار میآید لذا ابعاد و حساسیت موضوع بیشتر احساس میشود اهمیت و توجه وعنایت به تربیت دینی و مذهبی دانش آموزان در مقاطع مختلف تحصیلی بر هیچ کس پوشیده نیست ،بویژه در مقطع ابتدایی و راهنمایی آن هم قبل از هر چیز بدان سبب است که دانش آموزان هنوز در نهادهای بزرگتر اجتماعی وارد نشده اند و بیشترین تاثیرات خود را از دو نهاد خانه و مدرسه میگیرند لذا دو نهاد عمده تربیت فرزندان یعنی خانه و مدرسه باید با یکدیگر ارتباط تنگا تنگ داشته تا تربیت دینی نوجوانان و جوانان را برعهده گیرند نباید فراموش کنیم که اصل وراثت و اصل اکتساب نیز هر دو در خانه و مدرسه ریشه دارند امروزه از نظر تحقیقات روان شناسی به نظر میرسد که ،طرز بیان و سخنوری ،حضور ذهن و سرعت انتقال ، علایق و انگیزه ،استعدادهای هنری و حتی خوش خطی ، جنبه ارثی و ژنیتیکی داشته باشد اما ازطریق مدرسه چیزی به دانش آموزان به ارث نمیرسد تمام آموزشهای مدرسه اکتسابی است از طرف دیگر دانش آموزان فقط 9 ماه از سال را در مدرسه به سر میبرند و در این مدت نیز حدودا"6 روز از سال را تعطیلی دارند حال اینکه خانواده در موقعیت های مختلف و متنوع امکان نفوذ و تاثیر گذاری به زوایای روحی ، باور داشتها ، اعتقادات ، تربیت دینی و معنوی فرزند خود را دارد و میتواند در شکل گیری شخصیت او موثر باشد مسلما" مدرسه به تنهایی نمی تواند نظارت کاملی برزندگی آموزشی و تربیت دینی دانش آموز اعمال کند ولی با هماهنگی و همدلی اولیاء میتوان برخی نیازها ،نقایص معنوی ، لغزشهای احتمالی و گرایشات او را در مدرسهکشف کرد و با همکاری خانواده اش در رفع آنها کوشش نمود لذا اصول هشت گانه عمده پیشنهادی که در تربیت دینی نوجوانان و جوانان موثر بوده و مورد توجه مربیان واولیائ و قرار گیرد
اصل اول : ترغیب و تشویق مقدم بر ترس و منع
اساسا" انسانها ترغیب و تشویق وزیبایی اعمال را بهتراستقبال میکنند تا عواقب احتمالی وایجاد رعب و ترسها درخصوص لغزشها و کوتاهی را ، بطور مثال در بیان زیبایی و عظمت نیایش و نماز به جای تذکر خشن و دید منفی به تخطی ها و غذابها که هم بجا و به حق است از شیوه ترغیب استفاده نماییم ویاد آورشویم که اولین چیزی که پس ازتوحیدو یکتا پرستی برپیامبر اسلام و پیروان اوواجب شد ، نماز بود و ازاینجا عظمت نماز که اساس ارتباط انسان با خداوند و قدردانی نعمت های بی پایان اوست روشن میشود همچنین در اصل ترغیب از لذت نیایش و وصل به معبود و نورانیت روح و پذیرش دعاها و خواسته ها با پروردگار عالم راز و نیاز کنیم
اصل دوم :استفاده ازروش های غیرمستقیم به جای روش های آمرانه و دستوری
ایجاد ارتباط به شیوه غیرمستقیم و مشوقانه و دادن فرصت انتخاب و قضاوت و داوری و دادن میدان سئوال و چون وچرا کردن به نوجوان و جوان در خصوص مسایل دینی ، بذر رغبت و علاقه و کنجکاوی را در دل او به رشد میرساند ، زیرا بسیار تجربه شده است که روشهای دستوری و آمرانه و غیر تلطیف شده باعث دلزدگی و نفرت و دین گریزی میشود
اصل سوم : در تربیت دینی چگونه گفتن مقدم بر چه گفتن است
از موارد بسیار مهم و قابل تامل در تربیت معنایی و تربیت دینی چگونه گفتن است زیرا نوجوانان و جوانان که شخصیت اجتماعی آنان در حال شکل گیری است ، احتیاج فراوانی به همکاری و همدلی و لطافت کلامی و بیان مهرآمیزدارند و تجارب کافی در تحولات زندگی ندارند و انتظار دارند که با احترام از جانب افراد بزرگتر و مربیان و بالاخص مشاوران دینی و مسایل مذهبی و مربیان پرورشی و گفتن باید هماره سعی کنیم بذر امید را در دل آنها بکاریم تا علایق شان رشد کند
اصل چهارم : در تربیت دینی پیامها ، تحمیل کردنی نیست بلکه پذیرفتنی است
نسل جدید باید در عین حفظ تربیت دینی با چشمان باز مسایل جدید را بنگرد تا در معرض تحمیل قرار نگیرد بنابر این دین امر لطیفی است و تربیت دینی کاری است بس ظریف مربیان تربیت دینی در ارائه پیامهای دینی و تربیتی نقش موثری را دارند
اصل پنجم : تکیه بر زیبای های دینی در تربیت دینی
اگردردوران جوانی و نوجوانی مباحث توحید و اثبات وجود خدا با استدلات و زیبایهای خاص که در آنها موج می زند مطرح میگردد حقایق روشن وحدانیت را با زیبایی یک روح پرستنده میپذیرد لذا باید درهای زیبایی و لطایف تربیت دینی را بر روح و روان مخاطبین بگشاییم
اصل ششم : ارتبط عاطفی مقدم بر ارتباط دستوری خشک
روانشناسان معتقدند که نخستین امری که بر اثر پیوند های ارتباطی و معنوی یا معنایی و دوستی می شکفد محبت است و محبت در ابتدا امری مستقل و فراگیر است همانگونه که قرآن کریم نیز انسانها را به نیکیها و انجام اعمال نیک ترغیب فرموده و از کارهای زشت برحذر میدارد لذا مربی مسایل دینی نیز باید انسانها را و مخاطبان پاک و صالح خود را بشارت پاداش دهد و سپس انسانهای بدکردار را ازعذاب الهی بترساند
اصل هفتم:اصل عینیت بخشی وارائه بینش ورساگویی مقدم برکلی گویی ومبهم گویی
رسول گرامی اسلام (ص) که الگوی مربیان دینی است در فصاحت و بلاغت و بیان روان ساده وعینی گویی چنان بود که مردم می گفتند : ای رسول خدا ! ما کسی را فصیحتر از تو نیافتیم و حضرت در پاسخ می فرمودند : چه چیزی مراازاینگونه گفتن باز دارد در حالی که قرآن که فصیح ترین کلام است بر زبان من جاری شده است
اصل هشتم : اصل انگیزش و امید به جای منفی نگری و انتقاد شدید
امام علی (ع) در خصوص تربیت نوجوان می فرماید : باید شتاب کرد و نباید نوجوان را به حال خود گذاشت حتی امام علی (ع) در خصوص نوع بیان که مبادا وجهه منفی انگارانه داشته باشد تاکید می فرمایند : " ولا تقل ما را یحب آن یقال لک " به مردم سخنانی نگو که دوست نداری همان را به تو بگویند.
نتیجه گیری :
در قرآن کریم ودر تربیت انسانها امید واری را از جانب خدا و یاءس و نامیدی را از شیطان میداند و میفرماید : از رحمت و امید به خدا نا امید نشوید که تنها قوم کافران از رحمت خدا نا امید میشوند بنا براین در تربیت دینی موءثر و واقعی ، محور اصلی خداست و در هر کاری تو فیقات او قرین رحمت است لذا سخن وبحث همواره با نام اوست که او همه نعمت و رحمت و مثبت و خیر است. در نتیجه قرآن نیز انسانها را به انجام اعمال پسندیده ترغیب میکند و از ارتکاب اعمال نکوهیده به شدت برحذر می کند لذا سخنان مربی دینی باید اینگونه باشد او باید دل پاک نوجوان و جوان که بی آلایش را بشارت داده و با کلام مثبت به معرفی الگوها بپردازد