رشته مدیریت بازرگانی در مفهوم عام آن شامل طیف وسیعی از مدیریتها میشود، زیرا بیشتر سازمانهای تجاری ، صنعتی و خدماتی مثل بانکها، شرکتهای بیمه و یا کارخانجات صنعتی به دنبال سود هستند و در نتیجه یک موسسه بازرگانی محسوب میشوند. و از همینرو در کشور ما تا چند سال پیش، گرایش مدیریت بازرگانی شامل گرایشهای مختلف این رشته مانند مدیریت صنعتی ، مدیریت بیمه و مدیریت جهانگردی و مدیریت بازرگانی بود. اما امروزه با پیشرفت علم مدیریت و تخصصیتر شدن این رشته ، مدیریت بازرگانی کاربرد محدودتری پیدا کرده است. دروس تخصصی این رشته در زمینه شناخت بازار، مسائل بازاریابی، تجارت ، داد و ستد، معاملات بینالمللی و صادرات و واردات است و در نهایت یک دانشجوی مدیریت بازرگانی به عنوان یک مدیر تجاری تحصیل کرده ، میتواند امور تجاری را تفکیک کرده و اداره کند و به یاری قدرت خلاق خویش در ایجاد بازار جدید، ارائه خدمات متنوع و تازه ، ابداع روشهای جدید در عرضه و توزیع، کارآفرین باشد. برای مثال یک فارغالتحصیل مدیریت بازرگانی باید بتواند برای کالاهای موجود، بازار جدیدی پیدا کرده و یا روشهای مطلوب توزیع را در سیستم دولتی طراحی کند. چون امروز یکی از بزرگترین مشکلات کشور ما رساندن محصولات کشاورزی مثل برنج، چای و مرکبات به بازار و به دست مصرف کننده است.
گرایش مدیریت بازرگانی به بررسی اصول، روشها و مهارتهایی میپردازد که اداره کنندگان سازمانهای اقتصادی، خدماتی و بازرگانی باید از آن اطلاع داشته باشند. برای مثال نحوه تصمیمگیری در مورد روشهای تولید، فروش ، سرمایهگذاری، بازاریابی ، جذب نیروی انسانی و دهها مساله دیگر که در هر موسسه بازرگانی برای یک مدیر مطرح میگردد، در این گرایش آموزش داده میشود.
مدیریت علم است یا هنر؟
دکتر الوانی استاد نمونه علم مدیریت در دانشگاه علامه طباطبایی است. فرصتی دست داد تا از منظر بهره وری گفتگویی درباره مدیریت با وی داشته باشیم:
تعریف شما از مدیریت چیست؟
مکاتب مختلف مدیریت تعاریف متعددی از مدیریت، بیان کرده اند. اما به طور کلی می توان دو دسته تعریف را در این زمینه ارائه کرد:
مدیریت در یک تعریف کلی، علم و هنر هماهنگی انسان ها و ابزاری برای نیل به هدف قلمداد شده است. بنابراین طبق این تعریف مدیر کسی است که هم از دانش تئوریک و هم از شم و قریحه مدیریتی بهره مند بوده و بتواند با کمک افراد و ابزار در تحقق اهداف سازمان کوشا باشد. همچنین براساس این تعریف اگر سازمانی به اهداف خود نمی رسد، مشکل مدیریت آن سازمان است نه اعضا و ابزار آن سازمان.
در تعریف دیگر، مدیریت براساس وظایف تشریح شده است و آن را انجام وظایفی چون برنامه ریزی، سازماندهی، کنترل، ارتباطات، تصمیم گیری، انگیزش و هدایت دانسته اند. مطابق این تعریف مدیر کسی است که بتواند این وظایف را به درستی انجام دهد و به وسیله آنها به اهداف سازمان تحقق بخشد. بر طبق این تعریف هر مشکلی که در سازمان ایجاد می شود به دلیل عدم انجام، یا انجام نادرست یکی از وظایف مدیریتی است.
بدین ترتیب مدیریت، وظیفه پرمسئولیتی است که هر کس به دوش گیرد می بایست پاسخگوی مطالبات بسیاری باشد و این نکته در سازمان های ما تا حد زیادی مورد توجه قرار نگرفته است.
رابطه میان بهره وری و برنامه ریزی چیست؟
اگر بهره وری را استفاده بهینه از منابع بدانیم، برنامه ریزی کمک می کند تا این بهینه سازی انجام پذیرد. بدین معنی که با تبیین اهداف و پیش بینی عملیات باید تلاش کنیم تا بهترین استفاده از منابع به عمل آید. پیش بینی های درست و نزدیک به یقین در مورد زمان انجام برنامه، مکان انجام برنامه، بودجه و منابع لازم برای انجام برنامه، سازمان و تشکیلات لازم برای تحقق اهداف و فعالیت ها و شیوه های انجام آنها، کمک می کند تا بهره وری حاصل شود. به بیانی دیگر برنامه ریزی درست و دقیق ابزار بهره وری است. برنامه ریزی عملیاتی، بهره وری عملیاتی را ارتقا می بخشد و برنامه ریزی استراتژیک، بهره وری استراتژیک را میسر می سازد.
رابطه میان بهره وری و مدیریت چیست؟
اگر مدیریت را انجام وظایف و نقش هایی مانند برنامه ریزی، سازماندهی، کنترل و نظارت، انگیزش و هدایت، ایجاد تغییر، ارتباطات و تصمیم گیری بدانیم انجام درست این وظایف زمینه ساز بهره وری سازمانی خواهد بود.
دلایل پایین بودن بهره وری سرمایه و نیروی کار در ایران چیست؟
یافتن دلایل پایین بودن بهره وری در ایران مستلزم انجام تحقیقات گسترده ای است و نمی توان با یک پرسش و پاسخ به آن پی برد. من پیشنهاد می کنم سازمان بهره وری برای یافتن دلایل این مشکل، تحقیقی را سازماندهی کند تا از نظر موانع فرهنگی، سازمانی، انسانی، اقلیمی، مدیریتی، اقتصادی، سیاسی مساله مورد بررسی قرار گرفته و پاسخ های دقیقی به این سئوال داده شود.
نقش مردم و دولت در ارتقای بهره وری چیست؟
دولت با بستر سازی و آماده سازی زمینه های قانونی، ساختاری و تشکیلاتی می تواند در ارتقای بهره وری نقش بسزایی ایفا کند. به فرض، قوانین ومقررات استخدامی هماهنگ و یکسان به طور حتم بهره وری نیروی انسانی را کاهش می دهد. پرداخت های یکسان و ثابت خاصیت ضد بهره وری داشته و در صورتی که دولت در این مورد اقدامات اصلاحی انجام دهد به طور حتم در بهره وری کارکنان سازمان ها تحولاتی به وجود خواهد آمد. این مسئله در سایر زمینه ها نیز صدق می کند.
اما نقش مردم در ارتقای بهره وری بسیار حیاتی است. امروزه تشکل های غیردولتی، در زمینه بهره وری ملی به دولت کمک های بسیاری می کنند. اگر دولت بتواند با تشویق و توسعه این تشکل ها زمینه تحقق اهداف بهره وری را در سطح ملی فراهم آورد، تحول عظیمی در بهره وری ملی ایجاد می شود. این تشکل ها خود جوش بوده و در اقصی نقاط این مرز و بوم وسیع حضور دارند و این مزیتی است که اگر به درستی از آن بهره برداری شود، بهره وری در کل جامعه ارتقا خواهد یافت.
از سوی دیگر جلب مشارکت مردم در تصمیم گیری های ملی و شریک کردن آنان در تعیین سرنوشت خود گام دیگری است که مردم را در ارتقای بهره وری در کنار دولت قرار می دهد و این نیروی عظیم ملی را برای بهره وری کشور بسیج می کند.
نکته های مدیریتی
- در واگذار کردن کارها به زیردستان باید توجه داشت که انسان هر کاری را که دوست داشته باشد، آن را به خوبی انجام می دهد.
- دادن اطلاعات کافی به کارکنان در بالا بردن روحیه و انگیزه آنها نقش بسزایی دارد. در این زمینه فقط به دادن اطلاعاتی درباره سود و زیان شرکت رضایت ندهید. اجازه بدهید آنها که از سیاست های کلی و هدف های شرکت نیز تا حدی که از دیدگاه رقیبان محرمانه نیست، آگاه باشند.
- زمانی می توان به موفقیت یک شرکت امیدوار بود که کارکنان آن همدوش مدیران، در اداره شرکت نقشی داشته باشند.
- چگونگی به کاربردن شیوه های جدید در کار و میزان بهره گرفتن از تازه های صنعت، سرنوشت پیشرفت یا در جا زدن شرکت ها را تعیین می کند.