قدمگاه ، سرزمین شادمانه های نیشابور
در طول تاریخ اسلامی ، در بسیاری از ممالک اسلامی مکانهای متعددی به نام (( قدمگاه )) یا محل و جایگاه قدم پیغمبر (ص ) و ائمه اطهار ( ع ) شهرت یافته اند که مشهورترین آنها قدم الشریف در قبه الصخره ی بیت المقدس است که قدمگاه حضرت محمد است که از آنجا به معراج رفته است. وجه تسمیه ی قدمگاه رضوی نیشابور سنگ مربعی شکل سیاه رنگی است که ابعاد آن تقریبا 50*50 است.
قدمگاه:
شهر قدمگاه هم اکنون مرکز بخش زبرخان شهرستان نیشابور میباشد که در 24 کیلومتری شرق نیشابور قرار دارد . و در کنار بزرگراه آسیایی نیشابور – مشهد واقع شده است. یاقوت حموی سفرنامه نویس معروف از این مکان با نام قریه ی حمراء نام میبرد و همچنین شیخ صدوق از آن با عنوان سرخک یاد می کند. اگر به بالای تپه های مجاور قدمگاه برویم علت را متوجه میشویم. چون خاک عمده ی این منطقه از جنس رس میباشد که سرخ رنگ است و خاکی مناسب برای سفالگری. در بسیاری از متون هم از این منطقه با نام اسپریس یاد شده است که به خاطر جاری بودن مجموعه قنات های اسپریس بوده است و همواره در مسیر شاهراه ارتباطی بین نیشابور و مرو اولین منزلگاه مسافرین بوده است. که پس از حضور حضرت امام رضا ( ع ) در این مکان و رقم خوردن شادمانه ترین لحظات مردم نیشابور به احترام قدوم ایشان به قدمگاه شهرت یافته است.
باغ قدمگاه در زمان شاه عباس اول صفوی احداث شده است و به دستور وی 28 درخت کاج نیز در آن زمان در آن کاشته شده است . ( که البته کتابخانه ی آستان قدس سالها بعد یعنی در زمان اوایل پهلوی به خدمت این درختان رسید و میتوانید این درختان را در قفسه های کتابخانه ی آستان قدس رضوی ببینید. البته اگر پس از جایگزین کردن قفسه های فلزی آنها را دور نینداخته باشند ! ) و پایان ساختمان بقعه ی قدمگاه و حمام و رباط جدول کشی باغ مربوط به شاه سلیمان صفوی بسال 1091 هجری قمری است. این باغ در زمان صفویان جزو باغ های معتبر و زیبای ایران بوده است که در دوره ی قاجاریه و پهلوی به صورت جدی دچار آسیب دیدگی و بعضا غارت های شدید قرار گرفته است و باغ آن آبادانی گذشته را ندارد ولی هنوز هم از صفای آن کاسته نشده است. در زمان ساخت این بقعه توسط شاه عباس اول سیستم آبرسانی خاصی در نظر گرفته نمی شود زیرا نهرهای فراوانی آنرا آبیاری میکرده اند و نیازی به آبیاری مصنوعی نبوده است و در دهه های اخیر است که این محل نیاز به آبیاری از منابع دیگر را پیدا کرده است. رود درود و مجموعه قنات های اسپریس در گذشته وظیفه ی آبیاری اشجار آن را بر عهده داشته اند. که به مرور رود اول بسیار کم آب شده و قنات ها هم در حال حاضر خشکیده اند. در ایوان جنوبی باغ مقرنس زیبایی به کار رفته است و در گذشته ایوان شمالی هم ( که اکنون وجود ندارد ) دارای این مقرنس کاری بوده است که با نادانی مسوولین وقت اداره ی اوقاف نیشابور در جریان مرمت بنا در دهه ی 40 آسیب میبیند و از بین میرود.
این بنا به همراه امامزاده محروق از معدود بناهایی در نیشابور هستند که میتوان هنر گره چینی را در پنجره های آن دید ( گره چینی پنجره ی مشبکی است از جنس چوب که در آن حتی یک میخ و یک قطره چسب به کار نرفته است و اجزای پنجره به صورت گوه در هم فرو میروند و از لحاظ هنری یکی از جلوه های هنر اصیل ایرانی است که متاسفانه در ایران رو به نابودی است .) دور تا دور بقعه هم با کاشیکاری معرق و بخش های تازه تر با کاشی کاری هفت رنگ تزیین شده است. در داخل بقعه هم آیه هایی از سوره ی مبارک فتح و احادیثی از پیامبر در مورد زیارت امام رضا ( ع ) آورد شده است و نهایتا حدیث سلسله الذهب که از مفاخر نیشابور در تمام دوران است.
سقف و دیواره های داخلی بنا هم که با نقاشی ها و زرکوب های زیبا تزیین شده و به تازگی بر روی قسمتی از دیوار که سنگ بنای قدمگاه در آنجا نصب شده ضریحی قرار داده اند و مردم از پشت ضریح به زیارت جای پای امام رضا ( ع ) میپردازند. تا 30 سال پیش در این بقعه آتشدانی برنجی بوده که در آن 6 ردیف 3 تایی شمع قرار میگرفته و مربوط به زمان صفویه بوده است که بخوبی میشده سیستم نوررسانی زمان صفویه را در آن مشاهده کرد که تصویر آن در صفحه ی 356 کتاب آثار باستانی خراسان نوشته ی مرحوم مولوی بسال 1352 آمده و هم اکنون مثل بسیار دیگری از آثار یا از بین رفته است یا در جایی دیگر نگهداری میشود که کسی از آن باخبر نیست.
در ضلع شرقی بقعه ، چشمه ای است که همچنان آب دارد و مردم به خاطر وضو گرفتن امام رضا ( ع ) با این آب برای این چشمه احترام خاصی قائل هستند.
دیگر اماکن قدمگاه :
کاروانسرا و رباط قدمگاه : با اهداف تجاری و امنیتی دوران صفویه که بعد ها بیشتر نقش زائر سرا را به خود میگیرد.
حمام : که از گذشته با توجه به قرار گرفتن در سر راه نیشابور به مرو وجود داشته است و از زمان ساخت بقعه به بعد نقش آن پررنگ تر شده است.
آب انبار : که نیاز های اهالی و مجاورین را برآورده میکرده است.
قلعه ی قدمگاه ( اسپریس ) : که هم اکنون در محله ی گلستان شهر قدمگاه قرار دارد و بر روی تپه ای قرار داشته و هم اکنون فقط دیواره هایی از آن باقی مانده است. از درون باغ هم میتوان خرابه های آن را بر فراز کوه دید.
دهکده چوبین
هکده چوبین؛ نام محلی است که در یکی از روستاهای نیشابور ساخته شده است. این دهکده چوبی زیبا و بی همتا در ایران، به وسیله مهندس مجتهدی ساخته شده و یکی از دیدنی ها و تفرجگاه های نیشابور می باشد.
دهکده چوبین
در این مکان تقریبا همه امکانات پذیرایی و اسکان و تزئینات با چوب ساخته شده است. مسجد چوبی این دهکده شاهکارهای آن است که در آن بیش از 13 تن چوب به کار رفته است.
بازار تاریخی نیشابور
بازار تاریخی نیشابور که به آن بازار سرپوشیده یا بازار سرپوش نیز میگویند؛ یکی از مکان های دیدنی شهر نیشابور است که پیشینه آن به دوره صفویان باز می گردد. این بازار تنها بخش به جای مانده از بازار بزرگی است که از "دروازه مشهد" آغاز و در "دروازه عراق" به پایان می رسیده است. از بناهای به جای مانده این بازار می توان از سرا، کاروانسرا، تیمچه و گرمابه نام برد.
آرامگاه ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری (خیام نیشابوری)
حکیم ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری در سال 439 هجری قمری (1048 میلادی) در شهر نیشابور و در زمانی به دنیا آمد که ترکان سلجوقیان بر خراسان و ناحیه ای وسیع در شرق ایران، تسلط داشتند. وی در زادگاه خویش به آموختن علم پرداخت و نزد عالمان و استادان برجسته آن شهر از جمله امام موفق نیشابوری علوم زمانه خویش را فراگرفت و چنانکه گفته اند بسیار جوان بود که در فلسفه و ریاضیات تبحر یافت. البته ذکر این نکته لازم است که برخی از خیام را از جمله شاگردان ابن سینا می دانند. گرچه پایگاه علمی خیام برتر از جایگاه ادبی اوست ولی آوازه وی بیشتر به واسطه نگارش رباعیاتش است که شهرت جهانی دارد. رباعیات خیام به اغلب زبانهای زنده ترجمه شده است که همین امر باعث شهرت بیشتر وی در دنیا گردیده است. تعداد رباعی های این شاعر گرانقدر تقریبا نامشخص است ولی آنچه در مورد آن اتفاق نظر وجود دارد کمی بیش از 100 رباعی است.
آرامگاه خیام
حکیم عمر خیام در دوره سلطنت ملکشاه سلجوقی و در زمان وزارت خواجه نظامالملک؛ گاه شماری (تقویم) ایران را اصلاح کرد. با حمایت ملک شاه سلجوقی و وزیرش نظام الملک، به همراه جمعی از دانشمندان و ریاضیدانان معروف زمانه خود، در رصد خانه ای که به دستور ملکشاه تأسیس شده بود، به انجام تحقیقات نجومی پرداخت. حاصل این تحقیقات اصلاح تقویم رایج در آن زمان و تنظیم تقویم جلالی (لقب سلطان ملکشاه سلجوقی) بود.
مرگ خیام را میان سالهای ۵۱۷-۵۲۰ هجری قمری میدانند که در نیشابور اتفاق افتاد. وی را در باغی که آرامگاه امامزاده محروق نامیده می شود به خاک سپردهاند.
آرامگاه کمال الملک
آرامگاه کمال الملک؛ بنایی است که در شهر نیشابور بر مزار کمال الملک ساخته شده است. این بنا کنار آرامگاه عطار نیشابوری و در باغی در محله کهن شادیاخ در شهر نیشابور ساخته شده است. این باغ در فاصله نزدیک به یک کیلومتر در سمت غرب آرامگاه خیام قرار گرفته است.
تزئینات استفاده شده برای آرامگاه کمال الملک، کاشی معرق است که نقوش آنها بسیار هنرمندانه بر روی سطوح منحنی نما بکار گرفته شده اند و به سمت خط تقارن قوس ها این نقوش کوچک و کوچکتر می شوند. به گفته طراح؛ استفاده از کاشی معرق، معماری کاشان یعنی محل زادگاه کمال الملک را یادآور می شود. نمای بنا و تزئینات و همچنین رنگ کاشی ها، هماهنگی فراوانی با آرامگاه عطار، که در کنار آن است دارد؛ به گونه ای که شاید بازدید کننده در نگاه نخست گمان کند که این بناها بخشی از هم هستند.
سنگ مزار کمال الملک همچون سایر سنگ های مزاری که سیحون در آرامگاه ظهیرالدوله تهران طراحی کرده، یکپارچه از سنگ گرانیت و با بافت خشن می باشد. در قسمت بالای سنگ که مرتفع و زاویه دار تراشیده شده، نقش برجسته ای از کمال الملک توسط شاگرد ایشان، مرحوم استاد ابوالحسن صدیقی سنگ کاری گردیده است.
آرامگاه عطار نیشابوری
فریدالدین ابو حامد محمد عطار نیشابوری یکی از عارفان و شاعران بلند آوازه ادبیات فارسی در اواخر سده ششم و اوایل سده هفتم هجری قمری است. نام او "محمد"، لقبش "فرید الدین" و کنیه اش "ابوحامد" است و در شعرهایش بیشتر عطار و گاهی نیز فرید تخلص می کرده. نام پدر عطار؛ ابراهیم (با کنیه ابوبکر) و نام مادرش رابعه بوده است. پدرش از اهالی زروند کدکن در اطراف نیشابور بود. فرید الدین در سال ۵۱۳ هجری قمری در نیشابور متولد شد. در سال ۵۴۸ هجری قمری به علت حمله قوم مغول، مانند بسیاری از اهالی نیشابور به شهر شادیاخ مهاجرت کرد. وی با ثروتی که همراه داشت، داروخانه ای را در آن شهر بنا نهاد که در آن بیماران را معالجه می کرد و در همان محل تعلیمات طبابت، داروسازی و عرفان را از شیخ مجدالدین بغدادی فرا می گرفت.