یک رهبر بزرگ روحانی وسیاسی جنبش استقلال هند بود. وی مبتکر Wikisource]] [۱] "]]ساتیاگراها[[" طرح مقاومت توده ها بود که شیوه عدم تبعیت از قانون را معرفی نمود و آهیمسا (]]پرهیز از خشونت[[) را بعنوان مبنای کارمبارزه خویش قرار داد؛ این شیوه مبارزه به یکی از محکم ترین فلسفه های مبارزه برای آزادی در سراسر جهان تبدیل شد. اورا با نام "ماهاتما گاندی" (هندی: महात्मा، / الگو:IPA/ ؛ در]]سانسکریت، "ماهاتما[[" به معنای "روح بزرگ" است) می شناسند ودر همه جای دنیا با این نام و نام "باپو" (در بسیاری از زبان ها به معنی" پدر") از وی یاد می شود. گاندی نخستین بار ایده عدم تبعیت از قانون را در تلاش برای احقاق حقوق مدنی در کشور آفریقای جنوبی بکار گرفت. در بازگشت به هند رهبری کشاورزان و کارگران فقیر را به عهده گرفت و آنها را به اعتراض علیه مالیات ظالمانه و تبعیض فراگیر رهنمون گردید. او در سمت ریاست کنگره ملی هند برای فقرزدایی، آزادی زنان، برادری در میان اقشار مختلف و پایان بخشیدن به ایده نجاست و رفع تبعیض و نیل به خودکفایی اقتصادی کشور تلاش نمود. اما مبارزه او معطوف هدف استقلال هند سواراج بود. در هند شهرت زیادی کسب کرده بود و درسال 1930 با سفری 400 کیلومتری مردم منطقه را به نپرداختن مالیاتت نمک ترغیب نمود دندی مارچ و در سال 1942 علنا خواستار"]]خروج بریتانیا از هند[[" شد. گاندی حتی از سخت ترین شرایط به دلیل دو اصل عدم خشونت و حقیقت پای بند ماند. وی دانشجوی فلسفه هندو بود و زندگی ساده ای داشت.اونظام زندگی آشرام را برای خویش سازماندهی کرده بود یعنی تامین نیازهای شخصی به دست خود. او لباسهایش را خود تهیه میکرد وبا خوراک ساده و گیاهخواری یا خام خواری زندگی می نمود. برای پاک کردن درون خویش روزه های سخت می گرفت وحتی از امساک از غذا بعنوان اعتراض استفاده می کرد. تعالیم گاندی الهام بخش رهبران حقوق مدنی مردم بوده است، رهبرانی مثل دکتر مارتین لوترکینگ ، استیو بیکو، نلسون ماندلا و اونگ سان سوکی .گاندی با لقب پدر ملت در کشور هند از احترام زیادی برخوردار است و روز ولادت او 2 اکتبر همه ساله گرامی داشته می شود؛ این روز را "گاندی جایانتی" می نامند و روز تعطیل ملی می باشد.
طفولیت تا جوانی
"مهانداس کارامچاند گاندی" در سال 1869 در یک خانواده هندو ]]مد[[ ]]وانیک[[ در گجرات هند دیده به جهان گشود. او فرزند کارامچاند گاندی صاحب سمت " دیوان " (نخست وزیری) پوربندر واز چهارمین همسر وی که یک هندو از خاندان پرامایی وایشناوا بوده محسوب می شد. دو همسر اول کارامچاند که هر یک صاحب دختری شده بودند به دلایل نامعلومی درگذشتند ( شایع شده که هر دوآنها هنگام تولد فرزندشان جان سپردند.) همسر سوم وی نیز نازا بود و به کارامچاند اجازه داد مجددا ازدواج نماید. گاندی در آغوش مادری فداکار رشد می کرد و از تاثیرات جائین گجرات، رنگ و شکل می گرفت او از همان سنین کودکی با مرام آسیب نرساندن به موجودات زنده خوگرفت و به گیاهخواری، روزه داری برای خودسازی و خالص نمودن خویش وزندگی توام با گذشت اعضای فرق ومذاهب مختلف اهتمام ورزید. خانواده اواز طبقه "]]وایشا[[" یا تجار هندی بودند.
گاندی وهمسرش کاستوربا گاندی | کاستوربا (1902 )
در ماه می 1883 در حالیکه 13سال داشت با دختری هم سن خود ازدواج نمود؛ والدینش هر دو آنها را اداره می کردند( همسرش کاستوربا یا کاستوربای نام داشت که وی را " با " صدا می زدند ). حاصل این ازدواج چهار پسر بود: ]]هاریلال گاندی [[ متولد 1888؛ مانیلال گاندی متولد 1892؛ رامداس گاندی متولد 1897 و دوداس گاندی متولد 1900. او در سنین جوانی دانشجوی رشته پزشکی بود که ابتدات در پور بندر وبعد در راجکوت تحصیل نمود. سپس در آزمون ورودی کالج سامالداس در باواناگار گجرات پذیرفته شد. درآنجا هم روزگار شادانی را تجربه نکرد زیرا خانواده اش او را تحت فشار گذاشته بودند تا یک ]]وکیل دعاوی شود. دراین اثنا فرصتی دست داد تا در انگلستان به تحصیل بپردازد، جایی که گاندی آن را "سرزمین فلاسفه[[ و شعرا و مرکز اصلی تمدن" می دانست. در سن 18 سالگی ودر 4 سپتامبر سال 1888 راهی دانشگاه لندن شد و به تحصیل در رشته ]]حقوق پرداخت. در آن زمان در لندن[[ پایتخت یک کشور امپریالیستی زندگی سختی را می گذراند، چرا که برای مادرش قسم یاد کرده بود از خوردن گوشت، الکل و لاقیدی جنسی احتراز نماید. اگر چه سعی میکرد آداب وسنن "انگلیسی" را بیاموزد - و مثلا به کلاس آموزش رقص برود - ولی هرگز خود را به خوردن گوشت راضی نکرد اما سیر کردن خود با کلم و گیاهان دیگر هم در آن کشور ساده نبود. زن صاحب خانه او را به یک رستوران خام خواری راهنمایی کرد. او علاوه بر قولی که به مادرش داده بود، اطلاعاتی هم در مورد مزایای خام خواری کسب نمود. به انجمن خام خواران پیوست و حتی به عنوان عضو کمیته اجرایی آن در آمد و یک مقر محلی نیز برای آن انجمن دایر نمود. بعدها این تجربیات گرانبهای خود را در امر سازماندهی موسسات به کار گرفت. برخی از همقطاران گیاهخوار وخام خوار او عضو ]]انجمن فلاسفه الهیات[[ بودند که در سال 1875 تاسیس شده بود و هدف ترویج برادری جهانی را دنبال می کرد و به مطالعه بوداگرایی و ادبیات هندو برهمنی می پرداخت. آنان گاندی را تشویق کردند تا به مطالعه " باگاواد جیتا " بپردازد. او که پیشتر علاقه ای خاص به دین نشان نمی داد به مطالعه و قرائت مطالبی پیرامون هندوگرایی ، مسیحیت ، بوداگرایی ، اسلام وسایر ادیان پرداخت. پس از پیوستن به ]]انجمن وکلای انگلستان و ولز به هند بازگشت، ولی در امر وکالت در بومبای[[ موفقیت چندانی نداشت ولذا به شغل پاره وقت تدریس در یک دبیرستان روی آورد. پس از مدتی به راجکوت بازگشت وبه عریضه نویسی برای شاکیان مشغول شد. ولی مجوز این کار را به او ندادند و مجبور شد کارش را تعطیل نماید. وی در شرح زندگی خویش از این جریان بعنوان تلاش ناموفق و تحمیل شده از سوی برادر بزرگترش یاد کرده است. درهمین اثنا بود (1893) که قراردادی یکساله را با یک شرکت هندی منعقد نمود تا در ناتال آفریقای جنوبی به کار مشغول شود.
جنبش حقوق مدنی در آفریقای جنوبی سال (1895-1893 )
گاندی درآفریقای جنوبی (1895)
گاندی در سن 18 سالگی اولین روزنامه اش را خواند و در همان سنین در معرض دفاع در دادگاه هم قرار گرفت و میتوانست به تدریج وکالت در آفریقای جنوبی را پیشه کند. آفریقای جنوبی به طور چشمگیری بر او تاثیر گذارد، بویژه اینکه شاهد برخوردها و رفتارهای تبعیض آمیز فراگیری علیه سیاهپوستان و هندیهای مهاجر بود. یک روز در دادگاهی در ]]دوربان قاضی از او خواست دستار[[ سرش را باز کند. اما نپذیرفت و با عصبانیت دادگاه را ترک گفت. روزی دیگردر پیتر مارتیسبورگ نیز یک بلیط درجه یک قطار خرید ولی او را به واگنهای مربوطه راه ندادند و درنهایت او را از قطار بیرون کردند. بار دیگر سوار دلیجان شد که راننده از اوخواست جایش را به یک مسافر اروپایی بدهد ودررکاب بنشیند و چون مخالفت کرد مورد ضرب و شتم قرار گرفت. در طی سفر با دشواری های بسیار دیگری هم مواجه شد. مثلا بسیاری از هتل ها اورا نمی پذیرفتند. این وقایع به اذعان بسیاری از شرح حال نویس ها یا بیوگرافرها نقطه عطف زندگی او را رقم زدند و مبنای فعالیت های سیاسی آتی او شدند. مشاهده نژاد پرستی،تعصب و بی عدالتی علیه هندیها در آفریقای جنوبی سبب شد تا گاندی مسایلی را درمورد وضعیت و موقعیت خویش در جامعه مطرح کند. ولی هیچ یک ازاین رویکردها نمی توانند علت انتخاب سیاست عدم خشونت بجای انقلاب توسط وی را توجیه نمایند. [[Image:Gandhi Boer War 1899.jpg|left|thumb|200px| گاندی طی جنگ بوئر در لباس نیروهای امدادی آمبولانس ظاهر شد (1899).
گاندی در پایان دوره قراردادش آماده شد که به هند بازگردد. اما درمیهمانی خداحافظی که به احترام وی در دوربان برگزار شد ناگهان چشمش به روزنامه ای افتاد که خبر آن حاکی از تصویب قانون منع شرکت هندیها در انتخابات از جانب مجمع قانونگذاری ناتال بود. وقتی مسئله را با دوستانش مطرح کرد متوجه شد که ایشان اطلاعات حقوقی و تخصصی کافی ندارند که بخواهند با آن قانون مخالفت کنند ولذا از گاندی خواستند درآنجا بماند وبه آنان کمک نماید. طی چند مرحله شکوائیه هایی را علیه دولت بریتانیا وقانون ناتال تنظیم کرد. اگرچه نتوانست دراین قانون تغییری ایجاد کند، ولی در جلب توجه به وضعیت بد هندیها درآفریقای جنوبی موفق بود. طرفدارانش اورا متقاعد کردند که در دوربان بماند و به مبارزه با قوانین ناعادلانه علیه هندیها درآفریقای جنوبی مبارزه کند. در سال 1894 ]]کنگره هندی ناتال[[ را تاسیس کرد و خود ریاست آن را به عهده گرفت. به کمک این سازمان مدلی از جامعه هندی در آفریقای جنوبی را بنا نهاد و هندی ها را هم وارد نیروی سیاسی کشور نمود و با انتشار اسنادی، جزئیات ظلم علیه هندیها و تبعیض های اعمال شده علیه ایشان توسط بریتانیائی ها را افشا کرد. گاندی در سال 1896 سفرکوتاهی به هند کرد تا همسر و فرزندانش را برای اقامت به آفریقای جنوبی بیاورد. در ژانویه 1897 که به آنجا بازگشت یک گروه سفید پوست به او حمله کرده و سعی نمودند اورا بدون محاکمه کشته و یا آزار دهند. [۲] او از چنان شخصیت ارزشمند و والایی برخوردار بود که حتی از شکایت علیه اعضای این گروه خودداری کرد و همانجا بود که مبارزه بدون خشونت را آغاز نمود؛ او به این اصل پایبند بود که نباید فردی را بخاطر یک اشتباه به دادگاه کشاند. در سال 1913 روزنامه دیدگاه هندی را منتشر کرد. درآغاز جنگ آفریقای جنوبی وی از هندیها خواست تا از جنگ حمایت کنند و تلاش نمایند حقوق کامل شهروندی خود را مشروع نمایند. او 300 هندی آزاد و800 کارگر شاغل دیگر را سازماندهی کرده و نیروهای مذکور را در قالب "سپاه آمبولانس هندی" فعال ساخت، این سپاه یکی از چند واحد امداد رسان به سیاه پوستان زخمی جنگ محسوب می شد. خودش هم نقش متصدی پانسمان مجروحین جنگ اسپیون کوپ را برعهده داشت. اما درپایان جنگ بهبودی در شرایط هندی ها حاصل نشد ولی او دست از تلاش برنداشت. در سال 1906 دولت ترانسوال قانون جدیدی را به تصویب رساند که بموجب آن جمعیت هندی این مستعمره باید مجوز اقامت رسمی می گرفتند. در 11سپتامبر همان سال تظاهراتی وسیع در ژوهانسبورگ برگزار شد و به این قانون اعتراض گسترده ای نمودند. گاندی برای نخستین بارروش "]]ساتیاگراها[[" (پیروی از حقیقت) را پیش گرفت و با اعتراض خود از هم وطنان هندی خواست تا از مراجعه به مراکز ثبت خودداری کنند و بجای خشونت قانون جدید را نادیده بگیرند والبته تبعات و مجازاتهای آنرا هم بپذیرند. این طرح به مبارزه ای 7 ساله انجامید و هزاران هندی زندانی شدند (از جمله خود گاندی که چند مرحله حبس شد)، عده ای نیز بخاطر اعتصاب و عدم مراجعه به ادارات ثبت شلاق خوردند و حتی تیرباران گردیدند ولی کارتهای ثبت خود را آتش زدند و شیوه های غیر خشونت آمیز به مبارزه ادامه دادند. اگر چه دولت در سرکوب اعتراض کنندگان هندی موفق بود ولی درنهایت فشار افکار عمومی ومبارزه عاری از خشونت آنان سبب شد که ژنرال ]]ژان کریستین اسموتس[[ از آفریقای جنوبی وارد مذاکره با گاندی شود. از ماه می 1915 گاندی که در احمد آباد یک اشرام تاسیس کرد که آنرا در هند ساتیاگرا آشرام با سابارماتی اشرام می نامیدند و متشکل از 25مرد و زن بود که هم قسم شده بودند تا صداقت عدم ازدواج اهیمسا ، عدم تملک، کنترل ذائقه و خدمات رسانی به مردم هند را در دستور کار خود قرار دهند.