مهر سلیمان
عناصر مربوط به همان مهر [سلیمان]:
آتش شعله برمیکشد (تجلی نور)
زمین جسم است
هوا به بالا صعود میکند اما به سبکی آتش نیست
آب به پایین میچکد اما به اندازه زمین جسیم نیست با یکدیگر مهر سلیمان را تشکیل می دهند»
ستاره شش پر پویای که به مهر سلیمان معروف است جنبههای مکمل مختلفی را نمادین میسازد. مثلث سربالا نماد آتش و در عین حال انسانی است که در جهت کائنات فعال و در جهت کائنات فعال و در جهت زمین منفعل است.
پایگاه نور و آتش در آیین زردشت: در این کیش، زرتشت، نور و آتش را که پاک ترین پدیده روی زمین است و به هیچ وجه آلوده نمیشود، سمبل اهورامزدا انتخاب کرد و برای آن پایگاهی بلند و پرشکوه برگزید. به همین دستاویز گروهی از نادانی و یا بدسرشتی و فریبکاری کیش زرتشت را دین آتش پرستی مینامند تا با این انگیزه به اندیشه خود بر یکتاپرستی این کیش سرپوش گذارند. در اینگاه باید به این نکته اشاره کرد که همین نادانانی که آیین زرتشت را به آتش پرستی میخوانند آسوده کنند خودشان به شایستگی نور و آتش باورداشته و به همین فرنود، آنها در «خانه خدای خود» شمع روشن میکنند و همچنین در کتاب دینی آنها هم، این برگزیدگی شایسته نیز بازگو شده است.
آتش نزد اقوام مختلف:
آتش یا آذر، از روزگاران بسیار کهن، تا بامروز توجه همه اقوام روی زمین را به خود جلب کرده و هرقومی به شکلی آنرا گرامی میدارد. در اینجا کاری به جنبههای فیزیکی ومادی و صنعتی آتش نداریم، زیرا دامنه مصرف و کارآیی آن زیاد است. فقط یک جنبه را در گذشته یک قسم تلگراف بیسیم و وسیله مخابره بوده نام میبریم. بنا به فرمان خشایارشاه، شاهنشاه هخامنشی (485-465 پیش از مسیح) از شوشتر و همدان دو پایتخت بزرگ، تا به سرحد سرزمین پهناور ایران، بر جهان بلند به فاصلههای معین ساخته و درشبها بوسیله مشعل و نورآن وعلائم مخصوص و معینی که داشتند از برجی به برج دیگر، وقایع مهم دورترین نقاط کشور را به مراکز میرسانیدند و تا چندی پیش از این تپههای مخابره در گوشه و کنار خاک پهناور ایران دیده میشد. مخابره خبر فتح آتن به وسیله سپهبد ایران به نام ماردینا در سال 479 پیش از میلاد به سارد و اطلاع آن به پادشاهی وقت ایران در شب همان روز یکی از آنهاست.
در شاهنامه و یادگار زریران نیز آمده است که به واسطه آتش افروزی، در بالای کوههای بلند لکشریان بگرد آمدن و آماده حرکت شدن آگاه میساختند. در ادیان آریایی مانند زرتشتی، برهمنی و بودایی و همچنین در مذاهب سامی مانند موسوی، عیسوی و اسلام، حتی در نزد بت پرستهای آفریقا، آتش اهمیت ویژهای دارد. ایرانیان باستان، آتش را موهبت ایزدی میدانستند (یکی از چهار آخشیجی که نمیبایست به پلیدی آلوده شود) و شعلهاش را یادآور فروغ رحمانی میخواندند، آتشدان فروزان را در پرستشگاهها به منزله مهراب قرار میدادند. پیشوایان دینی ایرانیان و هندوان در اوستا و ریگودا، «آتروان» میباشند که به معنی «آذربایجان و یا پرستار آتش» و آن کسی است که برای پاسبانی آتش گمارده میشود. در رم باستان نیز دوشیزگانی پاکدامن ودانا از خانواده شریف به نگهبانی آتش مقدس در معبد «وستا» موظف بودهاند که به آنها «وستاویس» میگفتهاند. این نگهبان میبایست سی سال تمام در کمال پاک دامنی بسر برد و نگذارد آتش مقدس که پشتیبان دولت رم تصور میشده خاموش گردد. زرتشتیان نیز برای نگهداری و پاسبانی آتش، اشخاصی را به نام آتشبند تعلیم دادهاند و به کار میگمارند که امروزه نام خانوادگی برخی از ایشان به سبب پیشه پدری آتشبند است.
آتش را آذر، آدر، آتر نیز مینامند.
طبیعت و معماری:
ژیگموند فروید روانشناس برجسته، فرهنگ را چنین تعریف میکند: «فرهنگ مجموعه تمام توانائیها و وسایلی است که در خدمت دو هدف میباشد: محافظت از بشر در مقابل طبیعت و تنظیم روابط انسانی بین افراد» «فروید» در توضیح اعمالی که در ارتباط با قسمت اول هستند، در کنار استفاده از ابزارها و مهار آتش، از ساختن مسکن نیز نام میبرد.
طبیعت ومعماری در کنار هم قرار ندارند، بلکه در هم ادغام شده و یکدیگر را تکمیل میکنند.
مقوله آتش در معماری (آتشکده)
نخستین و قدیمیترین آتشکده ایران، آتشکدهای است که هوشنگ شاه نوه کیومرس پس از پیدایش آتش بنا نمود.
جهاندار پیش جهان آفرین نیایش همی کرد و خواند آفرین
که او را فروغی چنین هدیه داد همین آتش آنگاه قبله نهاد
(شاهنامه فردوسی)
بعدها به پیروی از آن در دیگر نقاط آتشکدههای زیادی ساخته شد. تهمورس، پور هوشنگ در دوران پادشاهی خویش به پیروی از پدر، آتشکدههای بسیار بنا نمود. از آن جمله سه آتشکده در خور ذکر است که بر کسره پوستتو در خنیرس ایران قرار داشت و آن آتش سپنیشت را بر فراز کوه خورهورمند (پهلوی: گومن هومند) واقع در خوارزم منتقل ساخت. نقل است که اژی دهاک هنگام چیرگی بر جمشید کوشید تا آتشکدهها را ویران نماید ولی مردم در نگهبانی آن کوشا بودند و نگذاشتند. فریدون نیز جایگاهی به نام آذر خور داد در زمینی بنا نهاد که بعدها توس نوه او دنباله آن را گرفت و آن آبادی به «توس» معروف شد.
شهرستانی نیز در اول ملل و نحل (ص 251) در بیان آتشکدههای زرتشتیان چنین آورده است: اولین آتشکده افریدون در شهر توس ساخته است. دیگر آتشکده در شهر بخاراست که آن را بردسون گویند. آتشکده دیگری در بخارا هست که آن را «قباذان»خوانند. آتشکدهای در شهر «قومس» است که آن را «جریر» گویند. آتشکدهای در مشرق چین، بنا کرده سیاوش است که آن را کنگدژ گویند. آتشکدهای در ملک فارس به نام «بارجان» و آن را «ارجان» جد گشتاسب بناکرده این همه آتشکدهها از زردشت بودهاند.
شهرستانی تصریح میکند که، آتش را گرامی نمیشمارند مگر بدین سبب که آن جوهر پاک علویست دیگر از سبب گرامی داشت آتش نیست که ابراهیم را نسوخت و سیاوش از میان آن گذر کرد به سلامتی و تندرستی.
خلاصه اینکه: این سنت کهن آریایی بعد از ظهور زرتشت نیز همچنان نگهداری شد و نور و آتش و آتشکده پرستش سوی زرتشتیان قرار گرفت. علاوه بر آتشکدههای پیشدادی و کیانی بعد از اشوزرتشت در نقاط مختلف کشور ایران حتی تا چین و پاکستان و هند و اسوان و روم و آسیای صغیر، آتشکده های زیادی بر پا شد که هنوز آثار و خرابههای برخی از آنها موجود است که پیروان آئین بهی در آنجا به نیایش پرداخته و خداوند یکتا را ستایش مینمودند:
بدانگاه بد آتش خوبرنگ چومرازیان را مهراب سنگ
مپندار آتش پرستان بدند پرستنده پاک یزدان بدند
(فردوسی)
چنانچه آمد آتشکده را به نامهای آذرکده، آدریان، درمهر و هرمزگان نیز گفتهاند. آتشکده علاوه بر محل نگهداری آتش، مجتمعی بود، از مدرسه، کتابخانه، موزه، محل گردآوری غنائم، محل دادگستری و اوقات، محل رتق وفتق امور دینی، فرهنگی و اجتماعی هر محل، جایگاه نیایشهای فردی واجتماعی و تشکیل انجمنها و… ورزشی ومساقات سواری چوگان.
در گذشته این سه آتشکده از همه مهمتر بودند: 1-آذر فرنبغ در کاریان فارس ویژه روحانیون 2- آذرگشسب ویژه رزمیان و پادشاهان درشیز آذربایجان. 3- آذر برزن مهر در ریوند خراسان ویژه کشاورزان. بطوری که از بقایای آثار آتشکدهها برمیاید ساختمان آتشکدهها، اغلب مکعب شکل (چهار طاقی) بوده که در طرح آرامگاهها نیز اثر گذاشته است مانند 1-آرامگاه امیر اسمعیل سامانی 2- آرامگاه شیخ فخرالدین رازی در «اورگنج» قدیم و آرامگاه سلطان سنجر سلجوقی در مرو.
آتشکدهها و جایگاههای مقدس آتش پرستی در امپراطوری ایران برای مراسمی ساخته شده بودند که تعداد کسی روحانی را در خور میپذیرفتند و نه خیلی عظیم عبادت کنندگان در فضای بازگردهم میآمدند. در حالیکه معابد عربستان وهند محدودیتی از نظر جابرای تعداد عبادت کنندگان درون سالنهای سرپوشیده نداشتند، چه رسد به تامین دید واضح بین آنها. به همین دلایل بود که به مراکز عبادی مذاهب دیگر برای معماران مسلمان اولیه که به دنبال الهام میگشتند چندان اهمیت نداشت.
چهارطاقی: بنایی بودند که برای نگهداری و روشن نگه داشتن آتش ساخته میشدند و نقشههای چهارگوش داشته که سقف گنبدی شکلی روی آنها قرار گرفته و چهار طرف آن دیوارهایی دارد که در وسط هر دیوار در گاهی قوسی شکل تعبیه شده است.