تحقیق مقاله درباره بافت

تعداد صفحات: 15 فرمت فایل: word کد فایل: 9106
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: مهندسی معماری
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله درباره بافت

    بافت آن عنصر بصری است که بسیاری از اوقات به عنوان بدل برای ارضای یکی از حواس، که همان حس لامسه باشد، ایجاد می شود، اما در حقیقت، ما می‌توانیم بافت یک پدیده را با دیدن تنها با لمس کردن تنها یا با تلفیق این دو باز شناسیم و ارزش آن را دریابیم. ممکن است بافتی فقط کیفیت بصری داشته باشد و فاقد کیفیت ملموس باشد، مانند بافت بصری حاصل از چیده شدن حروف و کلمات کنار یکدیگر، مثل یک صفحه کتاب یا روزنامه‌ و یا بافت شطرنجی قابل دیدن روی یک کاغذ شطرنجی و یا یک نقاشی.

    زمانی با یک بافت حقیقی روبه‌رو هستیم، که هم دارای کیفیت لامسه‌ای باشد و هم واجد کیفیت بصری، و هر یک به تنهایی حاوی نوعی خبر حسی منحصر به فرد باشند که در عین حال با یکدیگر متناسب نیز هستند. ولی این دو نوع احساس لازم و ملزوم یکدیگر نیستند و هر یک را به تنهایی نیز می‌توان دریافت، زیرا لمس کردن ودیدن دو تجربه مستقل از یکدیگرند. معمولاً پس از دیدن یک بافت، میل داریم با لمس کردن و دست زدن به وجود آن اطمینان حاصل کنیم. شاید به همین دلیل باشد که در مکانهای عمومی لازم است مکرر به ما یادآور شوند که: «لطفاً دست نزنید»

    بافت ترکیب یکی شیء را با نشانه‌های بسیار خرد و متنوع نشان می‌دهد و باید به تجربه حسی پرباری کمک نماید. تأکید بر علامت «لطفاً دست نزنید» در اماکن عمومی و فروشگاههای گران قیمت، در حقیقت به رفتار اجتماعی ما نیز سرایت کرده است. ما به طور حتم طوری تربیت شده‌ایم که به هیچ عنوان اشیا و آدمها را لمس نکنیم و تقریباً هیچ گونه خبر حسی از این راه به ما منتقل نمی‌شود. در نتیجه این حداقل تماس و تجربه لامسه‌‌ای و حتی ترس و گریز از آن کسانی که می‌توانند ببینند هنگامی که با چشمان بسته یا در تاریکی ناچار می‌شوند اشیا را لمس کنند، حالتی بسیار محتاطانه به خود می‌گیرند و با مراقبت خاصی به این کار اقدام می‌نمایند. به خاطر تجربه محدود و ناقص لامسه‌ای ما اغلب چیزها را از روی بافت آنها نمی‌توانیم تشخیص دهیم. در نمایشگاه مونترال که در سال 1967 م. برگزار شد، در یکی از غرفه‌ها از بازدیدکنندگان دعوت می شد تا حواس پنجگانه خود را بیازمایند. حاضران از قیفهای مختلف انواع رایحه‌ها را استشمام می‌کردند، که البته با اندکی بدبینی توام بود و حق هم داشتند چون بعضی از آنها بوی ناخوشایندی می‌داد آنها به صداهایی گوش می‌دادند و حتی چیزهایی را می‌چشیدند، ولی در مقابل حفره‌هایی که داخل آن را نمی‌دیدند و از آنها خواسته می شد تا با دست چیزهایی را که در آن است لمس کنند با تردید بسیار بی‌حرکت باز می‌ماندند. چه چیز آنها را از این کار باز می‌داشت و می‌ترساند؟ به نظر می‌رسد که عادت طبیعی و آزادانه اطفال در دست زدن و لمس کردن اشیا در بزرگسالان به علت تربیت از بین رفته است. چرا؟ شاید علت اخلاقیات ویژه قوم آنگلو- ساکسون، یا باز نگهداری رهبانی مآبانه باورهای فرهنگی که مربوط به غرایض می‌شوند باشد. به هر حال این مسئله به کرات در آن شرایط مصنوعاً فراهم آمده، دیده می‌شد. ولی بسیاری از دریافتهای حسی ما از بافت به صورت بصری است، مثلاً تصاویر، عکسها و نقاشیها و غیره همگی مملو از بافتهایی است که می‌بینیم اما با لمس کردن آنها پی‌می‌بریم که در واقع بافتی به آن صورت که دیده‌ایم وجود نداشته است و برداشت ما از آن بافت فقط بر مبنای آن چیزی است که دیده‌ایم. جعل کردن طبیعی یک نوع بافت که فقط دیده می‌شود، ولی وجود خارجی ندارد، تنها وسیله دفاع و بقای بسیاری از پرندگان، ماهیهای کوچک، خزندگان و حشرات است. شیوه استتارهای نظامی هم نوعی از همین روش است که با الهام از طبیعت اخذ شده است.

    بافت

    بافت، یکی دیگر از عناصر هنر های تجسمی است که معمولاً آنرا تنها با حس لامسه در ارتباط می دانند، در حالیکه اهمیت آن بیشتر در ارتباط با نیروی خاص و استعداد اکتسابی قوه بینایی است که در اثر تجربه و کست اطلاعات بدست می‌آید. گاه این عنصر تجسمی از طریق دو قوه لامسه و بینایی تواماً تجربه و شناخته می‌شود، در اینصورت ابعاد وسیع‌تری از مفاهیم تجسمی را قابل ادراک می نماید و عالم هنری گسترده‌تر کیفیات بصری را به معرض نمایش می‌گذارد. ممکن است با دیدن بافت یک نمونه تجسمی، اعم از سطح یا حجم، تنها قوه بینایی وسیله ادارک آن موضوع یا مفهموم گردد. در ضمن علاوه بر آن، ممکن است نیروی لامسه نیز بکار آید و تواماً برای فهم یک نمونه تجسمی بکار گرفته شود. اما معمولاً درک بافت از طریق بینایی انجام می شود که در ضمن، ممکن است با خطای باصره نیز همراه باشد.

    بنابراین بهتر است بافت را از دو نظر مورد دقت و بررسی قرار دهیم؛ الف: از نظر شکل و فرم که وسیله فهم و درک آن، قوه بینایی است و ارزش های هنری آن را قوه بینایی مشخص می‌کند.        ب: از نظر خاصیت فیزیکی و جنسیت بافت که ارزش‌های آنرا قوه لامسه مشخص می‌کند، این نکته در آثار هنری گذشته نیز مد نظر بوده است. امروزه نیز برخی هنرمندان مدرن آثار هنری خود را در سطح یا در حجم به نحوی ارائه می‌دهند که علاوه بر جنبه‌های بصری، از لحاظ نیروی لامسه نیز ارتباط را بگونه‌ای دیگر برقرار می‌سازد و ممکن است یک اثر مجسمه سازی یا نقش برجسته به نحوی بوجود آید که کلاً یا بخشی از آن از طریق نیروی لامسه قابل درک و فهم باشد. البته اگر میدان عمل هنرهای تجسمی را گسترده‌تر تصور کنیم و زمینه‌های جدیدی را که برخی از مواد امروزی خصوصاً برای طراحی صنعتی و هنرهای کاربردی فراهم ساخته است در نظر بگیریم. اهمیت موضوع را بهتر درک می‌کنیم. کاربرد اشیاء طبیعی و مواد طبیعی و مواد مصنوعی در هنرهای تجسمی و کاربردی و حتی در معماری، خصوصیات بصری متفاوتی را که ناشی از بافت‌های مختلف است ایجاد می‌کند. مواد صاف و نرم، زبر و خشن، براق و کدر، مانند چوب و شیشه و سنگ و پارچه و فلز و پنبه، کاغذ و غیره، هر کدام از نظر بصری و نیز در رابطه با نیروی لامسه دارای جلوه و نمود خاصی است. اینگونه بافت را مرتباً در طبیعت مشاهده و لمس می‌کنیم و در نتیجه برای ما ایجاد سابقه ذهنی می‌کند. انسان از دوران کودکی نسبت به بافت که آنرا بوسیله قوای باصره و لامسه ادراک می‌کند، مرتباً تجربه می‌اندوزد و با توجه به اندوخته‌های قبلی نسبت به کیفیات بصری نمونه‌های تصویری و تجسمی اظهار نظر می‌نماید.

    نقاشی با رنگ و روغن بر روی پارچه، نقاشی با آبرنگ بر روی کاغذ، استفاده از مواد رنگی بصورت گچ رنگی (پاستل) و نقاشی با وسایلی چون کاردک که لایه بیشتری از رنگ را در روی سطح می نشاند، پاشیدن رنگ با دستگاهها و وسایلی که قشر نرم و لطیفی از رنگ را بصورت پودر روی هم می‌پاشد، همگی انواع مختلفی از بافت‌ها را ایجاد می‌کنند که از نظر بصری دارای کیفیتی خاص می باشند. گرچه اینگونه مواد و مصالح از نظر قوه لامسه هم قابل احساسند، ولی اهمیت کمتری نسبت به کیفیات بصری دارند. توجه بیشتر به بافت در هنرهای تجسمی، تا حدودی با اولین کوشش‌هایی که در رابطه با هنر مدرن انجام گرفت همزمان می باشد. برای نقاشان امپرسیونیست کیفیت تصویری بافت رنگی که از ضربات قلم‌مو بر روی بوم بوجود می‌آید ارزش خاصی داشت. از میان نقاشان این سبک پل سزان، ونسان وان گوگ را میتوان نام برد. همچنین نقاشان دیگری چون پل سینیاک و ژرژ سورا که به شیوه نئوامپرسیونیسم (پوانتالیسم) مربوطند، با قرار دادن نقطه‌های رنگین در کنار هم، بافت رنگینی را ایجاد می‌کردند تا علاوه بر جنبه‌های بصری ناشی از ترکیبات رنگی، از نظر بافت نیز کیفیت تصویری بخصوصی را بدست آورند. اما مهمترین تحول در هنرهای تجسمی که در رابطه با بافت اتفاق افتاد، مربوط به زمانی است که برای اولین بار نقاشان مدرن از جمله پابلو پیکاسو و ژرژ براک علاوه بر استفاده از مواد رنگی مرسوم، اشیا، جدیدی را مانند سطوح کاغذ روزنامه و تخته و دانه‌های شن و غیره در ترکیبات نقاشی خود بکار گرفتند تا کیفیت تصویری جدیدی را که طبیعتاً با بیان تصویری تازه همراه بود ارائه دهند. هدف از تجربه جدید این بود تا از حس لامسه که به نوعی در اثر تجربه آدمی در قوه بینایی ایجاد می‌شود استفاده گردد تا کیفیات بصری اثر هنری را غنی ‌تر سازد. علت این عمل واضح بود، زیرا که جلوه انواع بافت‌ها از جمله بافت‌های زبر و خشن، بافت‌های براق و صیقلی، بافت‌ های نرم و لطیف، بافت‌ های برجسته و مسطح، هر کدام از آنها از کیفیات بصری خاص برخوردارند.  

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله درباره بافت

    فهرست:

    ندارد
     

    منبع:

    ندارد

تحقیق در مورد تحقیق مقاله درباره بافت , مقاله در مورد تحقیق مقاله درباره بافت , تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله درباره بافت , مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله درباره بافت , تحقیق درباره تحقیق مقاله درباره بافت , مقاله درباره تحقیق مقاله درباره بافت , تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله درباره بافت , مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله درباره بافت , موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله درباره بافت
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت