- اهمیت بررسی عناصر بصری در گرافیک و ذکر تعداد آنها
دنیایی که ما آنرا نظاره می کنیم، از سه عنصر مهم بصری تشکیل شده است . این سه عنصر عبارتند از : شکل ( فرم ، طرح ) ، رنگ و نوشته ؛ که هر سه از خواص موجودات هستند و با خصوصیات مادی و نمود ظاهری اشیاء دارند و همواره به هم وابسته ا ند . امروز ، هم در علم و هم در هنر ، تمایل شدیدی به تحقیق و کاوش درماهیت اشیاء و عناصر وجود دارد و صورت تحقیق و پژوهش در بطن پدیده ها و قطام موجود در طبیعت مشاهده می شود . بوسیله تحقیقات و جستجوهای دانشمندان و هنر مندان ، تمامی پدیده های اساسی خلقت چون نور ، رنگ ، فضا ، ماده ، حرکت و زمان مورد شناسایی قرار می گیرن و بصورت جریانات خلاقیت انسان درمی آیند .
انسان خلاق یا هنرمند دائماً می کوشد تا سیماهای بدیع و چهره ای فرار جهان و طبیعت بی پایان را که دقت و توجه و علاقه او را بیدار کرده ، جاودان سازد و به وسیله خطوط و الوان یا اشکال و عناصر تصویری بر روی صفحه طراحی و نقاشی و یا حجاری ایجاد کند و برای تماشا و استفاده دیگران عرضه نماید . در نتیجه کار و تلاش هنرمندان دقایق گذران و لحظات زمان از فناو زوال ابری مصون می ماند ، بیهوده نیست که برخی از متفکران « هنرمند را پرستش کننده هر چیز فانی » نام برده اند و او را ثبت کننده زمان و مکان می نامند در ا ین رابطه « وستیلر » نقاش انگلیسی الاصل گفته است : یکبار دیگر بمن نگاه کنید ، دیگر برای همیشه نگاه خواهید کرد . [1] منظور او ثبت آن لحظه از زمان است . هنرمند جریانات شگفت انگیز عالم درونی خود را مانند عالم خارجی که هر دو تغییر پذیرند و دائماً دستخوش تحول و دگرگونی در جهان هستی می باشند ثبت می کند تا سایر افراد نیز مانند خودش از آن استفاده و خط دائمی ببرند . به این خاطر است که هر هنرمندی می کوشد تا لحظه های گذران عینی و ذهنی خود را با امکانات و مهارتی که دارد در محدوده کار خود حفظ کند و « آلفره دو مینی که [2] نیز توصیه می کند که : « دوست بدارید آنچه را که هرگز دوباره نخواهید دید . « البته تنها ثبت حوادث و جریانات عینی و ذهنی موجب به وجود آمدن اثر هنری نمی گردد . بایستی عوامل و عناصر ذهنی مانند خطوط و رنگها و کیفیت و کمیت آنها تحت کنترل و محاسبات خاص هنرمند جمع آمده ، توانائیهای فنی و مهارتهای او نیز به حد کفایت رسیده باشد . داشتن این شرایط ممکن نیست مگر آنکه را پیش به حد کفایت به آن رسیده ، تجربه نموده و رسوم و قواعد و سنتهای حرفه خود را فرا گرفته باشد . « گوته » در این رابطه گفته است که : « هر حیات، هر عمل و هر هز احتیاج به حرفه و یاد گرفتن که خو نیز مستلزم تقلید است ، دارد .» گابریل آی نیز همان نظر را دارد و می گوید : « هنرمند با یاد گرفتن آنچه که پیش از او انجام داده اند ، آنچه را که بعداً می توان انجام داد یاد می گیرد.»
اما ، داشتن این موارد کافی نیست ، هنرمند باید علاوه بر فرا گرفتن نکته های فنی و قواعد و اصولی که از استالان خود فرا می گیرد ، همه ردی و همزبانی هم کرده باشد ، تا بتواند اثری هنرمندانه و جاودانه بوجود آورده ، چنانکه حافظ تاکید می کند که : تا آشنا زین پرده رمزی نشنوی .
از میان حواس ما ، حس بینایی اهمیت خاصی در درک و فهم آدمی دارد . گر چه از طریق حسن شنوایی با سایر حواس نیز سهولت و بصورت طبیعی ارتباط بر قرار
می شود و احساس و درک مسایل ممکن می گردد لیکن عمل دیدن یا شنیدن برای همه یکنواخت نیست زیرا با پرورش وتعلیم هر یک از حواس می توان به توانایی بسیار بالاتری از احساس و ادرک فهم مسائل رسید . شاید تاکنون انسان توانسته است با تعلیم و پرورش برخی از حواس خود مانند شنوایی و بینایی تنها به بخشی از توانائیهای پنهان در وجود خویشتن پی برد . در زمانی با تمام قوا سعی می کنیم تا با نگاه کردن به موضوع یا مثالی از طبیعت آنرا بهتر درک کنیم آنوقت علاوه بر نیروی دیدن معمولی توانائیهای دیگری را در وجود خود احساس می نمائیم . اما به علت عوامل مختلف که ایجاد حواس پرتی می کنند به سرعت به نگاه عادی بسنده می کنیم . حس بینایی وسیله درک و فهم سطحی پدیده های عینی و طبیعی است ، اما از طریق پرورش و تعلیم آن می توان توانائیهای فوق العاده ای به دست آورد که سایر حواس فاقد آن می باشند از خصوصیات قوه بینایی سرعت عمل و بیواسطه بون آن در ا یجاد ارتباط است هر گاه قوه بینایی به کار افتد و متوجه جلوه های بعدی گردد ، شرایطی فراهم می شود که فوه شنوایی نیز با دقت بشر عمل خود را انجام می دهد .
در تمام پدیده های طبیعی و موجودات عالم زیباییهای ظاهری و پنهانی وجود دارد که هر کس به اندازه قدرت و توانایی خویشتن و میزان حساسیت و استعداد خود آنها را مشاهده می کند و از آنها بهره مند می گردد اما انسان توانایی آنرا دارد تا با کسب اطلاعات خاص و ایجاد حساسیت های لازم با بهره مندی از استعدادهای نهفته و پنهان در وجود خود قدرت و توانایی بشر را برای فهم و درک زیباییهای طبیعی به دست آورد .
در گذشته بخاطر سنت های شفاهی و روش های آموزشی بسیار خصوصی و فردی در آموزش رشته های هنری از یک جهت و از جهتی دیگر محدودیت های بسیار زیادی که از نظر مواد و مصالح کار موجود بود تنها افرادی محدود می توانسته در عالم هنر موفقیت های به دست آورند اما امروزه با امکانات ، جدید علمی و تکنولوزی آموزشی و تعلیم و تعلم در رشته های هنری برای همه کس این امکان وجود دارد تا قواعد فنی و تخصصی هنری را کم و بیش فراگیرد و در حد توان تسلط خود بطور نسبی دست به کار هنری بزند خصوصاً با وجود وسایل آموزش و کمک آموزشی مانند نوارهای صوتی و تصویری و به طور کلی امکانات متنوع آموزش سمعی و بصری ، تسهیلات برای عموم مردم موجود است از طرفی به علت کثرت تحقیقات و تالیفات همه روزه کتابهای تازه ای زبانهای مختلف منتشر می گردد و روشهای ابتکاری و جدیدی به مجموعه روشهای کلاسیک و قدیمی اضافه می شود . آنچه که مربوط به شکل می باشد به زودی قابل تشخیص و اندازه گیری است و دارای قواعد و ضوابط ثابت و مشخص می باشد . اما پدیده نور و رنگ ، در عین حال مرتباً دستخوش تغییر و تحول است . اندازه گیری آن از نظر بصری به سهولت غیر ممکن و گاه بعید می باشد . سومین عنصر بصری خط می باشد که از اهمیت ویژه ای برخوردار است . زیرا خط زبان بسیار اجمالی واتزاعی برای بیان موضوع است که تواناییهای فراوانی را شامل می شود.