سرآغاز هرکدام از شهرهای باستانی کشور عراق، دورهای از ادوار تاریخی را با سیر تطوٌر و تحول شتابان تمدن پشتسر نهاده است. اَلْحضراء (هاترا) نیز عصر درخشانی را در شرایط منحطی که در آن بود، در صحنه تاریخ آنزمان سپری نمود، باآنکه در اقطار جنوبغربی آسیا تمدنهای اعراب و آرامی و آشوری و ایرانی و یونانی و رومی و مصری حضور داشتند. درآن دوره پرآشوب که کشورهای مقتدر و متخاصم راهانداختند و صدمات آن به اکثر مناطق رسید، حضر (هاترا) همچنان از این حوادث خانمانبرانداز برحذر بود و لذا به هنر و صنایع خود (در آن بحبوحه حوادث) رنگ و شکلی تازه بخشید، و اعتقاد و باورهای خود را برروی بناها و حجاریهای بسیار بر سنگ به نمایش گذاشت. همه این هنرنمایی حاصل فکر و قٌاد و آگاه و روشن و مجرٌب، و نیز برخواسته از روح و روانی صاف و بیآلایش و آرام مردمانی بود که در چنان محیطی استعدادها را برمیانگیزاند و با جان و دل در فضای بادیه احساس میشد. محیطی که نه مرزی و حدودی برای آن وجود داشت و نه بیگانهای بر آن حکم میراند. شهر حضر (هاترا) با موقعیت جغرافیایی ویژه خود در بادیههای سرزمین عراق، در دوردستترین مناطق نفوذ کشورهای متخاصم واقع بود، که با داشتن قلعهها و باروها و خندقهای عمیق در اطرافِ آن، از حوادث دوران محفوظ و مصون ماند. در وسط این شهر معبد باشکوهی قرار داشت که به اطراف شهر محیط و با صخرههای سنگی عظیم بنا شده، و داخل معبد را مجسمههای بزرگان شهر و بتهای بزرگترین خدایان مزیٌن کردهبود. هنگامیکه اوضاع سیاسی در کشورهای مشرقزمین در نیمه قرن سوم میلادی (باظهور ساسانیان) دستخوش تحوٌل گشت، دوران تمدن درخشان حضر(هاترا) نیز اوفول و پایان یافت و همه آثار تمدن فروکش نمود و به بوته فراموشی رفت تا زمانیکه مدیریت آثار باستانی کشور به سال 1951 میلادی برآن شد که آثار باقیمانده تمدن هاترا را کاوش کند. در مراحل اوٌلیه کاوش، پیوسته به خاکبرداری بناهای برجای مانده مشغول بودند و سپس تدریجاً به بازسازی و احیاء ابنیه هاترا اقدام شد. کتابِ «حضر شهر خورشید» بهعنوان شناسنامه و سند تاریخی اینشهر باستانی محسوب میشود. بنابراین تاآنجا که کاوشهای باستانشناسی انجام گرفته و امکان بررسی و شناسایی جهت آشکارکردن تمدن
معماری حضر معماری حضر بطور کلی در شیوه ساخت و ساز و استفاده از مواد و مصالح و نوع سبک معماری و هنرهای تزیینی و آرایشی بناها اسلوبهای ویژه خود را داراست. در آثار معماری حضر، معمولاً از سنگهای تفته و گچ به کثرت استفاده شده و نیز در ساخت ایوانها که یکی از عنصرهای اصلی سبک معماری آن بشمار میآید. تزیینات برروی ایوانهای معبد کبیر با ساختنِ مجسمهها و آرایشهای هنری و ستونها و نیمه ستونهای نهاده شده با اسلوب معینی از معماری دقیق آن حکایت میکند. ابنیه حضر در مرحله اول به دو نوع تقسیم میشود: یکدسته که با خشت خام و ملاط گچ ساخته شدهاند و دسته دیگر از ابنیه که ارتفاع بلندی را دارا هستند که با تخته سنگهای بزرگ و تفتیده همراه با استفاده از گچ ساخته شدهاند. براین اساس شهر حضر از کهننترین شهرهای معروفی است که در ابنیه آن گچ بهطور وسیعی بکار گرفته شدهاست. البته ملاط در آثار و بناهای شهرهای قدیمی مثل آشور و نینوی و بابل که از گل ساده و احیاناً از قیر بوده کاربرد داشته است. ساختمانهای مسکونی و معابد کوچک از ابنیه نوع اوٌل است که معمولاً با خشت خام و گچ ساخته شدهاند البته قسمت زیربنایی دیوارها را بطور بسیار قلیل از قطعه سنگهای مرتب و به اندازه ساختهاند. و پس از آن ساختمان را به همین شیوه به اتمام رسانده و اطاقها و دیوارهای آن را با خشت خام و گچ محکم میکردند. از دوره سکونتهای اوٌلیه، در جبهه شرقی شهر در وسط آن، قسمت بیرونی حیاط خانهای کشف گردید که اطرافش را اطاقها و تأسیسات سکونتگاههای دیگر تشکیل دادهبود. و اگر این خانه بنای وسیعی بوده باید بیش از یک حیاط داشته باشد و در حینحال مشتمل بر قسمتی ویژه برای پذیرایی مهمانان نیز باشد. البته موقعیٌت این ساختمان به گونهای است که کسی نمیتواند به داخل آن راه پیدا کند بلکه از لابلای خلال گذرگاهی که دارد میتوان به آن راه پیدا نمود. از بناهای دیگری که با خشت خام بزرگ ساخته شدهاند معابد کوچکی هستند که تاکنون با توجه به کاوشهای باستانشناسی بالغ بر یازده معبد شدهاند. این معابداز حیث سبک معماری شبیه به هم هستند. یکی از آن معابد از مصلٌی مستطیل شکلی تشکیل شده در قسمت وسطی یکی از ضلعهای طولی مُصَلٌی، اطاق چهارگوش کوچکی به آن متصل بوده که خلوتگاه «ایزدی» استا که مجسمهاش را در آنجا نصب کردهاند. و در جلوی مصلٌی حیاط بزرگی واقع شده که در اطراف آن ساختمانهای مسکونی و یا خانههای کوچک و نیز ایوانهائی باشبستان برای خدمات ویژه معبد ساختهاند. یکی از این معابد کوچک که همان معبد هشتم است دارای دو مصلٌ و یا خانه برای بتان میباشد که یکی از آنها پساز تخریب آن دیگری بنا گردیده و آن مصلٌای قدیمی را طایفه بنوتیمو و بنوبلقب در سال 98 میلادی برای عبادت (نرجول) ساختهاند این مصلٌی دارای اطاقکی چهارگوش بوده که از طریق درب ورودی وسط یکی از ضلعهای طولی معبد به آن داخل میشوند، روبروی این درب ورودی در ضلع طولی معبد محرابی تعبیه شده که در آن بت خدای نرگول (نرجول) قرار داده شدهاست. در مصلاٌی دومی معبد هشتم مشاهده میشود که اطاقک چهارگوش کوچکی برای محل این محراب ساخته شدهاست. این اطاق دیوارهایش به خارج از ساختمان اصلی بیرون زدهاست به صورتیکه مصلی از بخش بیرونی به شکل مستطیلی چسبیده به چهارگوش کوچکی (در قسمت وسطی طول معبد) خود را نشان میدهد، و این سبک معماری برای همه معابد کوچک در حضر مرسوم گردید. شکوه و زیبندگی این شکل معماری همچنین با افزودن آن به خلوتگاه شمس نیز که پشت ایوانهای همردیف قرار دارد، مشاهده میگردد، خلوتگاه شمس را تقریباً شبیه به شکل معابد کوچک ساختهاند. معبدی نیز با سبک و شیوه معابد کوچک حضر در شهر دورااورپوس نیز وجود دارد که این معبد مخصوص پرستش «جد» الهه خوشبختی است. امٌا نوع دوم از ابنیه حضر که با تختهسنگها ساخته شدهاند بلندترین و بزرگترین این آثار دیوار و باروی قدیمی شهر است، و نیز همراه با برجها و دروازههای آن و همچنین معبد کبیر که در وسط شهر حضر بنا شدهاست، و همچنین گورها و قبرها و آرامگاههای مخصوصی که در داخل شهر پراکنده میباشند بویژه در جبهه شرقی شهر. معبد کبیر باشکوهترین و بزرگترین بناهای شهر حضر است. و مهمترین بنای معبد ساختمان مستطیل شکلی است که دیوارهای سنگی آن را احاطه کردهاند که معبد را به دو بخش مجزای صحن و حرم معبد تقسیم میکند، دارخل معبد کبیر، شش معبد مشخص یا عبادتگاه (مصلی) پراکنده که هرکدام مخصوص عبادت یکی از خدایان است قرار دارد. دیوارهای این بناها با شیوه و سبک خاصی ساخته شدهاند. سطح نمای هر دیواری را با تختهسنگهایی صاف و مرتب بنا کردهاند و قسمت و روی داخلی دیوار را با قلوهسنگها ساختهاند. و جاهای خالی دیوارها را با ملاط گچ و خرده سنگها پر کردهاند و قسمت و روی داخلی دیوار را با قلوهسنگها ساختهاند. و جاهای خالی دیوارها را با ملاط گچ و خردهسنگها پر کردهاند، با توجه به ضرورت ربط و پیوند قسمت بیرونی و درونی دیوار در فاصلههای مناسب با سنگهای پهن و دراز، همان کاری را که میخ در به هم وصل کردن چوب دارد همان را نیز این سنگهای دراز انجام میتدهند. از ویژگیهای معماری حضر عدم جمع ابنیه، داخل یک معبد واحد در مرکز واحد معینی میباشد. لذا ابنیه و آثار داخل و محدوده معبد کبیر پراکنده هستند و به همینگونه این قضیه در مورد معابد کوچک صادق است، از آنجا که ما مشاهد میکنیم که خانههای ساختهشده در اطراف حیاط با عبادتگاه همگی از هم فاصله دارند و به هم متصل نمیباشند. در هر بنایی از بناهای شهر حضر که کاوش و موردبررسی قرار گرفتهاست تقریباً داری ایوان میباشند. و ایوان در کلیه معابد و کاخها و خانههای مسکونی شهر به عنوان یک عنصر معماری حضور دارد. و این عنصر معماری متداول در حضر، بناهای آن را از آثار و بناهای هلنی و رومی متمایز و متشخص میگرداند. زیرا که در بناهای هلنی و رومی سنگی به وفور به جای ایوان بکار گرفته میشود بویژه در شهرهایی که معاصر دوره معماری حضر هستند. ایوان در معماری حضر برای یکی از دو هدف یا دو هدف اصلی زیر برپای میشد: یکی اینکه برای افزونی ضخامت و بزرگی و زیبایی و تزیین بنا ساخته میشد. دو دیگر اینکه برای افزودن و زیادکردن مکان و فضای ساختمان اصلی؛ و ایوان به صورت سقفدار نیز ساخته میشود که این ایوان همان کاربردی را دارد که صُفٌه و پیش سراها در کاخها دارند. ایوان در وقت خودش عبارت بوده از یک فضای سرپوش که از بارش باران و اشعه و نور خورشید به داخل ساختمان اصلی محافظت و جلوگیری میکردهاست. هنرهای تزیینی در معماری حضر در وجه نخست بر روی قسمتهای بیرونی ایوانها در نیم ستونهایی که به بنای اصلی متٌصل بودند انجام میگرفت. و نیز بر روی ستونهایی که در بالاترین ارتفاع و بهترین قسمت بنا قرار میگرفتند. و نیز تزئینات بر روی مجسمهها و پیکرههای تراشیدهشده از سنگهای قوسی در قسمت جلویی ایوانها که مجموعهای از خدایان و موجودات اسطورهای و احیاناً اشخاصی که در ساخت بنا نقش داشتهاند را نشان میداد. و همچنین از تزیینات و هنرهای بکار گرفته شده در قسمت بیرونی بنا عبارتند از : 1- شکلهای حیوانی 2- شکلهای گیاهی 3- شکلهای هندسی؛ که بین اینها شکلهای مار افسانهای و برگ گیاه اکانتوس (تاجالملوک) و طناب محکم و کلاهخود آهنی و سرنیزه دیده میشود. تزیینات هنری با این شکل و شیوه از ابتکارات معماری حضر است که برخی از عناصر معماری آن از «معماری آشوری» اقتباس شده و برخی دیگر از معماری هلنی و از خود نیز عناصری معماری افزون بر آنها اضافه نمودند و بکار گرفتند. مردم حضر بدون گمان در بکارگیری همه این عناصر معماری گوناگون و ایجاد پیوند و ارتباط در کمال ابتکار و انسجام و زیبایی و ترکیب بین آنها موفق بودند. تزیینات طاقهای ایوانها با مجسمهها و پیکرهها در حضر همراه با نقوش زیبا، یادآور همان چیزی است که آشوریها بر روی صاقها تزیین میکردند و آن اینگونه بود که بر روی الواح سنگی بنام «کاشانی» ترسیم مینمودند و از این نوع هنر، صاقی تزیین یافته بر روی لوح «کاشانی» در قلعه «شلمنصر سوم2 در نمرود3 کشف گردیده است. و این لوح از دوره آشوری در موزه ملی عراق نگهداری میشود. تأثیرات معماری آشوری همچنین در شکل سرِ حیواناتی که در تزیینات معماری حضر بکار رفته مشاهده میشود که در قسمت ورودی ایوان زیرِ دو سر ستون کار گذاشتهاند این سر حیوانات در جایی که برای آنها نوعی پالان برای سوارکردن آنها ساختهاند قرار میگیرند، که در ورودیهای کاخها و معابد آشوری پیدا شدهاند. و امٌا ماسکهایی که بر روی دیوارهای دو ایوان بزرگ جنوبی و شمالی از مجموعه ایوانهای همردیف تزیین شدهاند جز این نیست که از معماری آشوری اقتباس شده که معابدِ آنجا را معمولاً با ماسکهای سنگی و تعویذات و شکلهای گوناگون تزیین میکردند. امٌا ساخت و ساز بناهای حضر با قطعهسنگها و تزیینات این آثار با برگ گیاه اکانتوس (تاجالملوک) و کلاهخود آهنی و سرنیزه و آرایشهای دایرهای شکل در بنا، از اسلوبهای معماری هلنی میباشد. ولی معمار حضری همگی این عناصر معماری و اسلوبهای اقتباسی را متحول کرد و آنچه را ذهن خلاٌق معمار حضری در افزودن به این عناصر و ترکیب بین آنها میرسید محصول آن یک سبک و اسلوب معماری جدید بود که میتوان با وجود این ویژگیها، آن را «سبک معماری حضر» نامید. البته این عناصر و اسلوب ویژه در هیچکدام از شهرهای معاصر دوره معماری حضر یافت نمیشود. این عناصر و اسلوب از ویژگیهای عمومی و کلی معماری حضر در اوج مجد و شکوفایی آن در دو دوره «سادات» و «ملوک» بود. با این وصف معبد مرن که داخل معبد کبیر برپای شدهاست با این اسلوبهای معماری متفاوت است، معبد مرن نسبت به سایر ابنیه از کهنترین بناهای شهر حضر محسوب میشود. و آن از اطاقی مستطیل تشکیل یافته که بر روی سکٌویی ساخته شده که دو ردیف از ستونهای آن را احاطه کرهاند و آن اطاق به سبک ویژهای در ارتفاع بلند، داخل ستونها قرار گرفتهاست. سبک معماری این معبد کوچک هلنی – رومی است و در دو دوره مختلف بنا شدهاست: سبک معماری دوره قدیم آن برمیگردد به ساخت تزیینات برآمده سردرها و اسپرها و چوبهای تزیین شده که همه بر اسلوب هنر یونانی دلالت دارند. دوره دوم آن برمیگردد به دورهای که در عصر حکومت «سادات» متداول بود و آن ساخت ستونهای بزرگ بیرونی بنا است که دارای سرستونهایی است که مرکب از سبک یونانی – کورنتی است. همچنین کلیه تزیینات بیرونی این معابد با این «سبک ترکیبی» شکل یافته است. بخشی از بنای دیگری که داخل معبد کبیر ساخته شده و با سایر بناهای معبد متفاوت است «معبد شحیرو» بوده که شبیه معابد «اتروسکها» میباشد. این معبد از سکویی که دارای ورودی بسیار بلندی است و در مقدٌمه معبد نیز محجر و چهاردیواری (و شاید خانهای چوبین) را ساختهاند که دارای چهار ستون است. معبد «شحیرو» همچنین از نظر شکل ساخت با معابد رومی که آرامگاه بزرگان بوده و در شمال آفریقا قابل مقایسه است. این نوع معابد در ساخت و سازهای اولیه دارای سقفی بودند که با تیرهای چوبی پوشیدهشده بودهاند. معبد کبیر (معبد شمس = خورشید) باشکوهترین و بزرگترین بنای شهر حضر معبد کبیر است، این معبد با پارچه سنگهای عظیم مدوٌر و مواد و مصالحی چون گچ بنا گردیده و درست در وسط شهر قرار گرفته که همه خیابانهای عریض و طویل شهر بدان منتهی میشود. ساختمان معبد رو به سوی مشرق ساخته شده برای اینکه در درجه نخست جهت عبادت خورشید اختصاص یافته است. معبد نزد ساکنین حضر به «هیکلاریا» یعنی معبد کبیر مشهور است یا «بیتالها» به معنی خانه خدایان (تصویر – 331). معبد کبیر تقریباً مستطیلی شکل است که با دیوارهایی احاطه شدهاست