فلسفه حجاب
زنان در اکثر دورانهای تاریخ مورد کم لطفی و بی مهری قرار گرفته اند و نتوانسته اند به جایگاه اصلی خودشان دست پیدا کنند در این راستا یکی از مهمترین مسائلی که در مورد زنان مطرح می باشد. مسئله حجاب زنان است و در پی آن نحوه ارتباط زن با اجتماع که در این مقاله به نحو اجمال این مسئله بررسی شده است.
اعتقاد نداشتن به حجاب عوامل متعددی می توان داشته باشد که برخی از موارد به صورت تیتروار بیان می شود:
هجوم فرهنگ غرب – اعتقاد به آزادی غلط – اعتقاد به دست و پاگیر بودن حجاب برای کار – پیروی از هوسهای نفسانی – دگرگونی ارزشها و اعتقاد غلط به اینکه شخصیت زن در این است که زیبائیهایش آشکار باشد – الگوهای دروغین - تقلید کور کورانه به خاطر جهل و عدم اعتماد به نفس و اختلال فکری – نداشتن اراده و سستی و سهل انگاری.
حال در این مقاله سعی شده است با دیدی منطقی و عقلی و با استفاده از نظر قرآن و ائمه (ع) و اندیشمندان داخلی و خارجی این مسئله بررسی شود. و در پی آن هر کس می تواند منصفانه و از روی عقل خود این امر را تجربه کند، و السلام علی بن اتبع الهدی.
حجاب باعث پیشرفت زن و اجتماع است:
به قول شهید مطهری اگر پسر و دختری در محیط جداگانه تحصیل کنند و یا اگر در محیطی که درس می خوانند دختران بدن خود را بپوشانند و هیچگونه آرایشی نداشته باشند بهتر درس می خوانند، فکر می کنند و به سخن استاد گوش می دهند. یا وقتی که کنار هر پسری یک دختر آرایش کرده با دامن کوتاه تا یک وجب بالای زانو نشسته باشد؟ آیا اگرمردی در خیابان و بازار و اداره و… با قیافه های محرک و مهیج زنان آرایش کرده دائماً مواجه باشند بهتر سرگرم کار و فعالیت می شود و یا در محیطی که با چنین مناظری روبرو نشود. «مطهری مساله حجاب ص 78».
پس مشخص است که حجاب سبب پیشرفت زن است نه بی حجابی و بی بند و باری که باعث می شود انرژی زن تحلیل رود به چند مثال دیگر توجه کنیم.
همانگونه که یک لوله گاز را باید متوجه بود که محکم باشد و نشتی نداشته باشد وگرنه نمی شود از آن بهره برداری کرد و منجر به انفجار نیز خواهد شد بهره برداری از نیروی زن هم وابسته به حفاظ محکم حجاب است در غیر اینصورت نیمی از جامعه را بخود مشغول می دارد و انرژی زن صرف تجمل و آرایش و… می شود در حالی که حجاب مانند یک سد است که نیروی آب را مهار می کند. حجاب نیز نیروی زن را ذخیره می کند و از هرز رفتن آن در مسیرهای نا مطلوب جلوگیری کرده. امکان استفاده از تمام انرژی را فراهم می آورد.
خطرات جدی برای زنان:
زن وقتی که پوشش خوبی داشته باشد از معرض دید مردان ناپاک محافظت می شود وگرنه در معرض خطرات بسیار برزگی قرار می گیرد چون گل زیبا را اگر حصاری نداشته باشد می چینند و پرپر می کنند و اگر فرصتی دست دهد گوهر زیبای زن را به غارت می برند.
غنچه به باغ ایمن است تا بود اندرحجاب
آفت جان و دل است چهره عیان داشتن
همانند مرواریدی که چون بسیار قیمتی است خدا آن را در درون یک صدف محکم قرار داده زن نیز که مخلوق خداست و خود او بهتر صلاحش را می داند فرموده که خود را محاقظت کن.
«ای پیامبر به زنان و دختران خود و زنان مومن بگو که خویشتن را به چادر فروپوشند که این کار برای اینکه آنها «به عفت و حریت» شناخته شوند تا از تعرض و جسارت «هوسرانان» آزار نکشند بر آنان بسیار بهتر است و خداوند آمرزنده و مهربان است». (احزاب 59)
حتی در محیط خانه در برابر محرمهای سببی نیز باید زن و دختر تا حدی حجاب خود را حفظ کنند وگرنه در بعضی مواقع مشکل ساز بوده و هست تا چه رسد به نامحرمان.
آرامش روانی و تمرکز فکر و اعصاب:
یکی از بزرگترین خواسته های انسان آرامش روحی و روانی و تمرکز فکر است. همچنین تمام موفقیتها و سعادتها در این مسله است. از لحاظ علمی دانشمندان ثابت کرده اند که بدحجابی باعث ضعف اعصاب و عدم آرامش روانی می شود.
زیرا یک زن یا دختر بدحجاب وقتی در معرض دید دیگران قرار می گیرد چون نگاه ها را متوجه خود می کند فرکانسهای مغزی دیگران متوجه او شده و این فرکانسها در او اثر می گذارد و در نتیجه ذهنش ناآرام و متشتت می شود.
4- بد حجابی یا بی حجابی برای جبران کمبودها:
زنانی که حجاب دارند از سلامت روانی برخوردارند و در خود کمبودی احساس نمی کنند و تمایلی هم به جلب توجه دیگران ندارند ولی زنان بدحجاب با نمایش زیباییها و زینت و نوع پوشش می کوشند تا حس کمبود خود را جبران کنند.
روانشناسان در این خصوص می گویند: زنان و مردانی که در تعویض لباس و انتخاب رنگهای متنوع مبالغه و وسواس دارند جز جبران یک نقص ذاتی کار دیگری نمی کنند.
زیرا افراط در لباس پوشیدن مثل این افراط در حرف زدن است که ناشی از حس حقارت است.
امام صادق (ع) نیز به این مطلب اشاره کرده می فرمایند: در پستس و حقارت فرد همین بس که لباسی می پوشد تا به وسیله آن مشهور گردد.
«فلسفه حجاب –48»
5- بدحجابی علت و ریشه مشکلات و خطرات بزرگ برای خود و خانواده:
معمولاً ریشه خطرات جنسی و بی آبروئی ها برای یک عمر و بدبختی و روسیاهی برای همیشه از مسائل به نظر کم اهمیتی مثل بدحجابی و یا اظهار تمایل به جنس مخالف و انجام کارهایی برای رسیدن به این هدف شکل می گیرد و کم کم انسان جرأتش بیشتر شده به ناگهان بدون اینکه خودش بفهمد خود را در ته دره نابودی می بیند و زمانی متوجه می شود که دیگر کار از کار گذشته و یک عمر باید بدبختی بکشد آنهم برای یک لذت زود گذر و پوچ.
توماس اکمبس می گوید: لذت های جسمانی در اول کار به ما لبخند می زند ولی عاقبت نیش زهر آلود خود را در روح ما فرو برده و هلاکمان می کند.