تحقیق مقاله تاثیر شرایط مختلف بر یادگیری

تعداد صفحات: 228 فرمت فایل: word کد فایل: 10101
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: روانشناسی
قیمت قدیم:۳۸,۰۰۰ تومان
قیمت: ۳۴,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله تاثیر شرایط مختلف بر یادگیری

    مقدمه

    انسان هایی که ما می شناسیم و با آنها در ارتباطیم، بر اثر یادگیری به آنچه که هستند رسیده اند. آنان عادت های زندگیشان را آموخته اند، و این عادت ها و همین طور خزانه معلومات، مهارت ها و شایستگی های انسانیشان که آنان را افراد متمایزی می سازد، می‌توانند با یادگیری تغییر یابند.

    بزرگسالان افرادی بسیار قابل انطباق هستند و به شایستگی عمل می کنند. اینکه چگونه توانسته اند از نقطه شروع کودکی فوق العاده متکی به دیگران و نسبتاً بی کفایت بوده اند تا به این نقطه پیش بروند، پرسشی حائز اهمیت و قابل تعمق است. به طور حتم، بخشی از پاسخ به این پرسش در ساختار وراثتی و درک فرایند تحول (رشد) در جریان نشو و نما نهفته است. بخش دیگر که به مجموعه شرایط متفاوت در زندگی فرد مربوط می‌شود، همانا یادگیری است. به طور کلی مشخص شده است که مهارت های انسانی، ارج نهادن ها و استدلال ها با گوناگونی فراوانشان، همین طور امیدها، آرزوها، نگرش ها و ارزش های انسانی از لحاظ تحول تا حد زیادی به رویدادهایی وابسته اند که یادگیری نامیده می شود.

    اگر شخص بخواهد می تواند در همین نقطه به تفکر خود در مورد یادگیری پایان دهد و خود را این گونه قانع سازد که تحول انسان با تمام تجلیاتش به دو عامل رشد و یادگیری و کنش متقابل بین آنها وابسته است. شخص می تواند در مورد کودک بگوید «او خواهد آموخت» درست همان گونه که می گوید «او بزرگ خواهد شد و این چیزها را پشت سر خواهد گذاشت» و انکار چنین بیاناتی بس دشوار است. اما برابر ساختن یادگیری و رشد و نمو به عنوان رویدادهای طبیعی به منزله نادیده گرفتن مهمترین تفاوت بین آن دو است. عواملی که بر رشد و نمو اثر می گذارند به مقدار زیاد جنبه ارثی دارند؛ اما، عواملی که بر یادگیری تأثیر می کنند، اساساً با رویدادهایی که در محیط زیست فرد وجود دارند، معین می شوند. وقتی خمیر مایه ارثی فرد هنگام بستن نطفه تعیین شد، تغییر در رشد او به آسانی میسر نیست، مگر با تدابیر بسیار استثنایی، اما اعضای جامعه انسان که خود مسؤل مراقبت از شخص در حال تحول است، بر رویدادهایی که یادگیری را تحت تأثیر قرار می دهند کنترل زیاد دارد. همان طور که به ما گفته اند «تجربه بزرگترین معلم است». این بدان معنی است که رویدادهایی را که فرد در حال تحول، تجربه می کند- چه در منزل، چه در محیط جغرافیایی و مدرسه، یا در محیط های اجتماعی گوناگون دیگر- یادگیری او را مشخص می سازند، و بنابراین تا حد زیادی نشان می دهند که او چگونه فردی خواهد شد.

    این وابستگی شدید یادگیری به شرایط محیطی، مسؤلیت عظیمی را برای تمام افراد جوامع بشری به بار می آورد. موقعیت هایی که کودکان در حال تحول در آنها قرار می‌گیرند، چه این موقعیت ها عمدی باشند یا غیر عمدی، حداکثر تأثیر را روی آنان خواهند گذاشت. در واقع، در حال حاضر درک بسیار روشنی از این که حدود این تأثیر چه می تواند باشد، وجود دارد. آیا موقعیت هایی که امروزه فرد در حال تحول به طور مرسوم در آنها قرار می گیرد آن چنان هستند که مشوق پرورش متفکران متعهد، هنرمندان و یا دانشمندان بزرگ باشند؟ یا این موقعیت ها چنان هستند که چنین تحولی را سرکوب می کنند و بهره گیری کامل از تفکر و تعقل انسان را مانع می شوند؟

    پی بردن به این اقعیت که یادگیری تا حد زیادی به رویدادهایی وابسته است که فرد در محیط زیستش با آنها کنش متقابل دارد، ما را قادر می سازد تا به یادگیری به عنوان رویدادی که می شود آن را دقیق تر مورد بررسی قرار داد و عمیق تر فهمید، بنگریم. یادگیری، رویدادی که صرفاً به طور طبیعی اتفاق بیفتد نیست، بلکه رویدادی است که تحت شرایط قابل مشاهده معین رخ می دهد. به علاوه، این شرایط قابل تغییر و کنترل هستند، و این امر بررسی رویدادهای یادگیری را با روش های علمی ممکن می سازد. شرایطی را که تحت آن یادگیری رخ می دهد می توان مشاهده و به زبان عینی توصیف کرد. همچنین می توان روابط بین این شرایط و تغییرهایی را که بر اساس یادگیری در رفتار فرد رخ می دهند مشخص کرد و در مورد آنچه که آموخته شده است استنتاج هایی انجام داد. همچنین می توان مدل ها و نظریه های علمی تدوین کرد تا بدان وسیل تغییرات مشاهده شده را تبیین نمود، همانطور که در سایر رویدادهای طبیعی چنین اقدامی صورت می گیرد.

    یادگیری و شرایط آسان

    این کتاب درباره شرایط یادگیری است. ما مجموعه شرایطی را که هنگام وقوع یادگیری فراهم می کردند، یعنی هنگامی که تغییرات قابل مشاهده معینی در رفتار آدمی رخ می‌دهند که استنباط یادگیری را توجیه می کنند، مورد توجه قرار خواهیم داد. تعدادی از انواع مختلف تغییرات حاصل به وسیله یادگیری را توصیف خواهیم کرد و آنها را به موقعیت هایی که این تغییرات در آنها رخ می دهند ربط خواهیم داد. ما نظریه ای درباره یادگیری ارائه نخواهیم داد، بلکه برخی مفاهیم کلی را از نظریه های گوناگون استخراج خواهیم کرد. نکته ساسی یافتن پاسخ منطقی به این پرسش است که یادگیری چیست؟ این پاسخ را بر حسب یک توصیف عینی از شرایطی که تحت آن یادگیری رخ می دهد بیان خواهیم داشت، پیش از همه چیز، این شرایط با مراجعه به موقعیت زندگی عادی، از جمله موقعیت های آموزشگاهی، که در آنها یادگیری اتفاق می افتد شناسایی خواهند شد. برای شناسایی بهتر شرایط یادگیری، در موارد معین، به مطالعات آزمایشی یادگیری نیز مراجعه خواهد شد.

    یادگیری تغییری است که در توانایی انسان ایجاد می شود و برای مدتی باقی می ماند، و نمی توان آن را به سادگی به فرایندهای رشد و نمو نسبت داد. نوع تغییری که یادگیری نامیده می شود در رفتار ظاهر می گردد و استنباط یادگیری با مقایسه اینکه چه رفتاری قبل از قرار گرفتن فرد در موقعیت یادگیری وجود داشته و چه رفتاری می تواند پس از قرار گرفتن او در این موقعیت از او سر بزند، صورت می گیرد. این تغییر ممکن است افزایش توانایی برای نوعی عملکرد باشد، و غالباً هم چنین است. همچنین می تواند تمایل تغییر یافته ای از نوع آنچه که نگرش یا علاقه یا ارزش نهادن نامیده می شود، باشد. چنین تغییری باید عملکردی نسبتاً پایدار باشد و برای مدتی در فرد حفظ گردد. سرانجام اینکه این گونه تغییر باید از نوع تغییری که قابل اسناد به رشد و نمو است، مانند تغییر در قد یا قوی شدن ماهیچه ها بر اثر ورزش، متفاوت باشد.

    عناصر  رویداد یادگیری

    دانش آموزان سال ششم ممکن است بیاموزند جمله هایی که در آنها صورت وجه وصفی افعال برای تعریف فاعل جمله ها به کار می رود بنویسند، مانند این مثال:

    “ Seeing no obstacles he went ahead with the plan”

     

    چرا یادگیری اهمیت دارد؟

    مردم بعد از ترک مدرسه، دانشگاه یا آموزش حرفه ای، یادگیری را بیشتر اوقات به شیوه سازمان نیافته و غیر رسمی یاد می گیرند. آنها می گویند که مقدار زیادی از یادگیری را در طول زندگی خود فرا می گیرند بدون اینکه لزوماً قادر باشند که آنچه را می خواهند یاد بگیرند یا آنچه را یاد گرفته اند شناسایی کنند. هنگامی که متخصصان و مدیران درباره یادگیری از روی تجربه صحبت می کند غالباً به ندرت فرآیندی که به دقت سازمان دهی شده، به درستی بررسی و کاملاً درک شده را توصیف می کنند. این بدان معنی است که آنها به عنوان مدیر و متخصص تشویق و ترغیب نشده اند که یادگیری را به صورت یک فعالیت مدیریتی یا تخصصی عادی که البته انتظار سازمان دهی و بررسی کار خود را داشتند به شمار آورند.

    با این همه با توجه به اینکه محیط های کاری اطراف ما دگرگون می شود نیاز به یادگیری مؤثر و کارآمد و سریع افزایش می یابد. آنچه که ما در پنج سال پیش برای انجام درست کاری یاد گرفته ایم به ویژه در زمینه های متأثر از فناوری ممکن است دیگر در دسترس یا مناسب نباشد. مشاغل نسبتاً مطمئن در طول زندگی که دست کم برخی افراد از آنها لذت می برند احتمالاً در دسترس نخواهند بود. حتی با یک کارفرما، محتوی شغل ممکن است به طور قابل ملاحظه ای تغییر کرده باشد مثلاً مدیریت در بیمارستان ها برداشتن لایه ها در بسیاری از سازمان ها و یا تغییرات در دیدگاه ها در مورد مشتری.

    مدیران و متخصصان نیاز دارند که دانش، مهارت ها و شناخت های مورد نیاز کارهایی را که انجام م دهند به دست آورند. ولی برای انجام مؤثر این کار آنها باید بیش از آنچه که از طریق تجربه و با اتکاء بر درک های جزئی به دست می آید (یا از طریق تزریق اتفاقی یک کتاب یا یک دوره)، کار انجام دهند. همچنین آنها نمی توانند بر یادگیری نیم یادگرفته، تصادفی و شاید نامربوط متکی باشند. به آنها باید کمک شود که به طور مؤثرتری از انواع تجارب یاد بگیرند و این بدین معنی است که باید به آنها کمک شود که چگونه یادگرفتن را یاد بگیرند.

    مزایای یادگیری

    بیشتر مردم چیزی یاد نمی گیرند مگر اینکه انگیزه ای برای یادگیری به ویژه در محیط کاری وجود داشته باشد. افراد مختلف به دنبال مزایای متفاوتند از جمله:

    میل به افزایش توانایی در کار کنونی خود

    میل به رشد توانایی خود در زمینه های جدید مهارتی یا دانش

    میل به بهبود آینده شغلی خود

    میل به بهبود رضایت شغلی که از کار خود به دست می آورند

    یک خواست کمتر فوری برای به دست آوردن یا دانش های مرتبط با هر یک از موارد فوق از جمله مالی، روانی یا اجتماعی.

    آنها با این یادگیری می توانند راه دیگری از بیان اندیشه را به جای استفاده از یک جزء یا قضیه جداگانه، جمله زیر را کسب کنند:

    “ Since he saw no obstacles, he went aead with the plan.”

    وقتی که یادگیرندگان در یادگیری بیان فوق توفیق حاصل کردند، در برگرداندن جمله‌های دارای دو قضیه به جمله هایی که در آنها از وجه وصفی استفاده می شود، و بالعکس، مشکلی نخواهند داشت. علاوه بر این، آنان خواهند توانست به سهولت نادرستی جمله هایی مانند این جمله را معلوم کنند.

    “ Trying to catch up, the tight skirt slowed Ruth’s progress.”

    به عبارت دیگر، یادگیری این امکان را برای دانش آموزان فراهم کرده است که صورت جدیدی از یک جمله را، محتوای آن هر چه می خواهد باشد، به نحو درست به کار برند.

    این یادگیری چگونه حاصل شده است؟ چه عناصری را می توان از موقعیت استخراج کرد که به این یادگیری مربوط می شوند؟

    1- اول آنکه یادگیرنده ای وجود دارد که انسان است (احتمال دارد یادگیرنده یک حیوان باشد، ولی داستان آن یا دقیق تر بگوییم داستان های آن متفاوت است). یادگیرنده ها از دستگاه های حسی ای برخوردارند که از طریق آنها تحریک ها را دریافت می کنند؛ این دستگاه های حسی دارای یک مرکز (مغز) هستند که به وسیله آن علایم دریافت شده از راه حواس به صورت های پیچیده تغییر شکل می یابند؛ و مجموعه ای از ماهیچه ها وجود دارند که به وسیله آنها عملکردهای گوناگون ابراز می شوند؛ و این عملکردها نشان می دهند که آنان چه چیزی یاد گرفته اند. تحریکی که به طور مداوم دریافت می‌شود، به صورت الگوهای گوناگون فعالیت عصبی سازمان می یابد، که بعضی از آنها در حافظه یادگیرنده ذخیره می شوند، به نحوی که می توانند بازیابی شوند. بعداً چنین خاطراتی می توانند به عمل درآیند که به صورت حرکات ماهیچه ها در اجرای پاسخ‌های گوناگون مشاهده می شوند.

    2- رویدادهایی که حواس یادگیرنده را تحریک می کنند و به طور جمعی از آنها به عنوان موقعیت محرک نام برده می شود. وقتی که یک رویداد واحد تشخیص داده می‌شود، غالباً محرک نامیده می شود.

    3- درونداد دیگر یادگیری، محتوای بازیابی شده از حافظه یادگیرنده است. البته، چنین محتوایی شکل از پیش سازمان یافته ای دارد که در نتیجه یادگیری قبلی ایجاد شده است.

    4- عملی که در نتیجه این دروندادها و تغییر شکل های بعدی آنها رخ می دهد، پاسخ نام دارد.

    پاسخ ها را می توان، کمابیش به طور مشخص تعریف کرد. برای مثال، می توان از حرکت یک ماهیچه به خصوص یا از حرکت تمام بدن به هنگام راه رفتن صحبت کرد. به این دلیل و دلایل دیگر، پاسخ ها غالباً نه بر حسب ظاهرشان بلکه برحسب آثارشان توصیف می شوند. وقتی که پاسخ ها این گونه طبقه بندی شوند آنها را عملکرد می‌نامند. برای مثال، یک پاسخ ممکن است «حرکت دادن انگشت به صورت موزون بر ناحیه کوچکی از پوست سر باشد» اما غالباً مفیدتر است که آن را عملکرد «سر خاراندن» بنامیم.

    به این ترتیب، یادگیری زمانی اتفاق می افتد که موقعیت محرک، همراه با محتوای حافظه، بر یادگیرنده به گونه ای تأثیر گذارد که عملکرد او بعد از قرار گرفتن در آن موقعیت نسبت به قبل از آن تغییر یابد. این تغییر در عملکرد همان چیزی است که ما را به این استنباط که یادگیری اتفاق افتاده است هدایت می کند.

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله تاثیر شرایط مختلف بر یادگیری

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

تحقیق در مورد تحقیق مقاله تاثیر شرایط مختلف بر یادگیری, مقاله در مورد تحقیق مقاله تاثیر شرایط مختلف بر یادگیری, تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله تاثیر شرایط مختلف بر یادگیری, مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله تاثیر شرایط مختلف بر یادگیری, تحقیق درباره تحقیق مقاله تاثیر شرایط مختلف بر یادگیری, مقاله درباره تحقیق مقاله تاثیر شرایط مختلف بر یادگیری, تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله تاثیر شرایط مختلف بر یادگیری, مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله تاثیر شرایط مختلف بر یادگیری, موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله تاثیر شرایط مختلف بر یادگیری
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت