مقدمه
درباره ضرورت و کاربرد هنجار در جوامع امنیتی و اطلاعاتی تاکنون کمصحبت نشده است چون هیچ جامعهای در حوزه واقعیت نمیتواند بینیاز از هنجار باشد. این الزام برای جوامع امنیتی با توجه به این امر که منطق غالب در فعالیت اطلاعاتی، استدلال میباشد از ویژگیهای واقعی اطلاعات است بنابراین جامعه اطلاعاتی که در آن سهم روابط سالم و منطقی لحاظ نگردد کمکی به پیشرفته امنیت نمیکند (کنبوث 1370، 54-53)
هنجارها در هر دستگاه امنیتی تصویری هستند از نظم حاکم بر روابط و ضرورتها با توجه به نظام یا نظامهای فکری رایج در آن جامعه. بعبارت دیگر، هنجارها بازتاب تصوراتی از ضرورتها و انتظارات سیاسی (image of reality) هستند که در یک دستگاه امنیتی وجود دارد و بر همین اساس بخشی از دانش آسیبشناسی به شمار میروند. بنابراین اگر محصول سیستم اطلاعاتی برخودار از دانش آسیبشناسی نباشد سالم قلمداد نمیشود «چون دایره سالم و ناسالم بودن نتیجه، بسی گشادهتر از دایره اصولی و غیراصولی بودن محصول حاصله است؛ نه هر چه سالم است اصولی است و نه هر چه غیراصولی است لزوماً نادرست است[1]».
در یک محصول اطلاعاتی غرض از اصولی بودن حرف، سالم بودن آن نیست که اجازه داشته باشیم به هر شیوهای که درست تشخیص میدهیم بدنبال دستیابی به آن باشیم، بلکه در این مسیر، باید اصولی را رعایت کنیم که مورد قبول حوزه خاصی از اخلاق اطلاعاتی است. این امکان هم وجود دارد که در این راستا موفق نباشیم چون فعالیتهای پنهان بسیاری را میتوان در تاریخ دستگاههای امنیتی ذکر کرد که در عین اصولی بودن، در گذار زمان ناسالم بودهاند. بنابراین وقتی صحبت از هنجار میکنیم به مجموعهای از قانونمندیها توجه داریم که رفتهرفته در طول زمان، ضمن کشف روابط حاکم بر طبیعت دستگاههای امنیتی حاصل شدهاند و اکنون هر نوع تغییری در حوزه آنها ناگزیر باید از قانونمندیها متأثر شوند؛ یعنی اگر کسی را بعنوان بازجو یا رهبر علمیات پنهان میشناسیم، فردی را در ذهن داریم که فعالیت حرفهای و تخصصی او مبتنی بر قانونمندی و هنجارهای شناخته شدهای است که در پیکره یک فعالیت نظامند اطلاعاتی و ضد اطلاعاتی شکل گرفته است.
این قانونمندیها، عناصر شکلدهنده و متشکل محصولاتی هستند که در آن کیفیت و سلامت دستگاه اطلاعاتی به نمایش گذاشته شده است. شرمن کنت در شرح اهمیت استفاده از اصول حرفهای و اخلاقی فعالیتهای اطلاعاتی مینویسد:
«تمامی رهبران اطلاعاتی مجموعاً پذیرفتهاند که هنجارها کلید نیل به موفقیت و محصول سالم هستند. ادعای درک این ضرورت، همانند آن است که گفته شود محصول میتواند از نظر تئوری، تحقق خود را به درستی شرح دهد. (Kent 1970 : 142) یعنی یک تحقیق پنهان برای آن چه در مشاهده خود منظور میکند باید بتواند توجیه اصولی و اخلاقی قایل شود.
مقاله حاضر با توجه به این ضرورت و بهرهگیری از ابزارهای قدرت در گردآوری پنهان توجه به این موضوع دارد که دستگاههای امنیتی برای حفظ هویت صنفی در فعالیتهای پنهان تا چه اندازه به هنجارسازی، قانونمندی، اخلاقیات و امضای کلمه توجه میکنند.
این نوع تحقیقات آسیبشناسانه تا چه اندازه میتواند به پیشرفت جامعهشناسی دستگاههای اطلاعاتی در مقام یک علم کمک کند؟ برای آنکه پاسخ روشنتری به مسئله داده شود، ابتداء بحث را از مفهوم نابهنجاری آغاز، سپس به زمینههای امکان نفوذ آن در فعالیتهای پنهان میپردازیم.
در جامعه شناسی اطلاعاتی بدلیل معضلات فراوانی که در عمل برای تطبیق و تولید رفتارهای حرفهای و اصولی داریم چه از نظر پایداری قواعد، چه از نظر یکنواختی در «فرهنگ رفتاری» و چه از نظر دخالت متغییرهای متعارض و مزاحمی که در موارد زیادی حتی ناشناختهاند، نمیتوانیم هنجارهای دقیقی ارائه کنیم. بر همین اساس، در بسیاری از موارد، پیشگوئیها و دستورالعملهای رفتاری ما از دقت لازم برخودار نیست.
این نارسائیها، در هر حال، نمیتواند مجوزی برای آن باشد که بر هر نوع برداشت از الگوی رفتاری و تصویر ذهنی، بتوان عنوان هنجار اطلاعاتی داد. هنجار مورد انتظار در هر حال تصویر منطقی نسبتاً دقیقی از فضای رفتار قابل انتظاری است که تعیین کارآمدی محتوای آن ایجاب میکند از متغیرهای نسبتاً دقیقی بهره گیرد و در رابطه افراد و نهادها با یکدیگر منظور شده و توان رویاروئی با ضرورتها، الزامات و واقعیت داشته باشد.(2) این معنا از هنجار اگر از ذکر جزئیات بگذریم معنایی است که امروزه در جامعهشناسی دستگاههای اطلاعاتی مورد توجه میباشد.
بنابراین اگر بخواهیم در دستگاههای اطلاعاتی از هنجار و اصول برخوردار باشیم باید این قالب را رعایت کنیم، اگر چه نتوانیم هنجارهائی با دقت هنجار در علوم اجتماعی تدوین نمائیم؛ البته در علوم اجتماعی هم این گونه نیست که هنجارها بسیار دقیق تدوین شده باشند. این هنجارها هم در شرایطی که دچار تغییر و تحول ناشی از رفرم، انقلاب و یا تهاجم میشود مشکلات خاص خود را دارند ولی این مشکلات موجب نمیشود که رهبران اجتماعی و فرهنگی ضرورت قاعدهمندی را رها کنند و هر نوع رفتار و کنشی درباره سازه اجتماعی و فرهنگی بجا مانده از گذشته و فرآورده حال را هنجار به نامند مگر آنکه شامل حدی از انعطاف و سیاست در رفتار قانونمند باشد که درجامعهشناسی اطلاعاتی امروز، بواسطه عدم نهادینگی چنین رویکردی، دچار مشکل هستیم.
دستگاههای امنیتی ایران از روی سنت حرفهای آموختهاند. بخش عمدهای از آثار گذشته را هنجار بنامند بدون آن که بدرستی به ارزیابی آنها بپردازند مثل مطالعه تاریخی فرآیند پنهانکاری در زندگی شخصی اطلاعاتی و حفاظت اطلاعاتی یا توصیف تغییرات ناشی از عدم تصمیمگیری صحیح رهبران عملیات پنهان بر امنیت شغلی کارکنان و غیره. در این رفتارهای سنتی در اکثر موارد، نه تلاش علمی و تجربه شده بین رفتارها و نه رابطه منطقی منطقی بین مفاهیم و نه قواعدی که به آن میزان از دقت، آمادگی آزمون را داشته باشند، وجود دارد.
روی گادسون Godson Roy بر این باور است که همین جمله گیتز که میگوید «نظام نیاز مشتری تعیین کننده تنوع هنجارهای قدرت در جامعه اطلاعاتی است، دقت یک فرض حیاتی را ندارد، چون این فرهنگ یعنی نظام نیاز مشتری و اتصال هنجارهای اطلاعاتی بر هنجارهای قدرت هیچ یک معرف یک متغیر مشخص نیست بلکه هر کدام از آنها مشتمل بر مجموعهای از متغیرهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی با روابطی نامشخصاند، بطوری که نمیتوانیم دریافت کنیم که نظام درک نیاز مشتری موجب چه تغییری و در چه وجهی از هنجارهای متأثر از قدرت مشتری و نیازهای امنیتی او میشود. رابرت گیتز در این جمله فقط تأثیر و تأثر عملکرد این هنجارها را بر ما نشان میدهد.(3)