از روایات بسیاری که درباره عصر ظهور امام مهدی(عج) وارد شده، فهمیده می شود که عدالت و امنیت از برترین دستاوردهای حکومت امام موعود(ع) است.
اشاره
در منابع اسلامی آیات و روایات زیادی درباره اهمیت دو مقوله اساسی و حیاتی عدالت و امنیت و جایگاه رفیع آنها در تمام ابعاد زندگی بشری وارد شده است. از سویی، عدالت و امنیت از برترین و مقدمترین نعمتها و دستاوردهایی است که توسط امام موعود(عج) به بشریت و آن هم در فراخنای گیتی هدیه خواهد شد.
انقلاب مصلحانه حضرت در راستای تکمیل دیانت و رسالت نبوی و امامت اصلاحگرایانه ائمه معصومین(ع)، این نهضت را به پایان خواهد برد و تمام اقوام و ملل و آحاد بشری بدون هیچگونه تبعیض و گزینشی طعم و حلاوت عدالت و امنیت مهدوی را خواهند چشید و اسلام دین فراگیر خواهد شد و در جایگاه عادلانه و بایسته خود خواهد نشست.
در این مقاله برای فهم وضعیت و نوع حکومت مهدوی و در عصر ظهور و شناخت شاخصههای آن از جمله عدالت و امنیت و تعامل این دو مفهوم، از دو راه تفحص در روایات پیرامون عصر ظهور و دیگری مراجعه به سیره نظری و عملی پیامبر(ص) و سایر معصومین(ع) و به ویژه امام علی(ع) اقدام شده است.
مقدمه
با نگاهی گذرا به روایات بسیاری که درباره امام مهدی(عج) و عصر ظهور ایشان وارد شده، به خوبی این نکته درک میشود که عدالت و امنیت از برترین و مقدمترین نعمتها و دستاوردهایی است که توسط امام موعود(ع) به بشریت هدیه خواهد شد. ذکر این مسئله در روایات از تواتر بسیار بالایی برخوردار است. با توجه به اهمیت این موضوع، نوشتار حاضر تلاش دارد با نیم نگاهی به ماهیت، معانی و منزلت این دو مفهوم در اندیشه اسلامی، جایگاه آنها را نیز در حکومت مهدوی تا حدی روشن نماید.
1. بیعدالتی و ناامنی از شاخصههای اصلی دوره پیش از ظهور
بررسی زمینههای تاریخی بروز و تثبیت بیعدالتی و ناامنی در جهان اسلام، مسئله مهمی است که باید به اساس و دلایل اساسی این پدیده اشاره کرد.
ظهور اسلام در عصر جاهلی و حرکت عظیم تمدنساز پیامبر اکرم(ص) در طول بیستوسهسال مجاهدت ایشان گرچه به اصلاحات و ترقیات اساسی در عصر و اجتماع آن روز پدید آورد، ولی متأسفانه باید اذعان داشت که در تمام این مدت، عناصر منحط و فرصتطلب و مرتجع با مقاومت فعالانه در برابر این جنبش، به دنبال زنده کردن ریشههای جاهلیت و شرک و اشرافیت پیشین بودند. این باندهای سیاسی اقتصادی فاسد یا در ساختارهای جدید حل و هضم نشدند و یا اینکه فریبکارانه خود را جزو گروندگان و مؤمنان به اسلام جای زدند. این حرکتهای منافقانه و ریاکارانه، همواره مایه نگرانی پیامبر(ص) بود. با ارتحال آن رهبر الهی، ریشهها و حرکتهای گذشته جاهلی دوباره سربرآورد و انقلاب و نهضت انسان ساز و معنوی نبوی را کند یا منحرف ساخت.
برخی نمونههای مهم این انحراف عبارتند از به شهادت رساندن سه امام نخستین تشیع و بروز فاجعه کربلا، به ترتیب در سالهای 40، 49 و 61 هجری که بزرگترین خسارتها را به عالم اسلامی وارد ساخت.
انحراف سیاسی امت اسلامی و عامل اساسی تثبیت بیعدالتی و ناامنی ماجرای سقیفه در نیمه اول هجری است. در آن جریان برخی پس از تمرد از دستور و نص صریح نبوی مبنی بر اولویت امام علی(ع) برای جانشینی، امامت و ولایت در عرصه ظاهری و دنیوی را از امام(ع) غصب کردند. پس از آن، با احیای ریشههای ارتجاعی زندگی سیاسی اجتماعی جاهلی و قبیلهای، روند برگشت به این دوران تیره آغاز و دنبال شد.
تبدیل خلافت به ملوکیت و تبعات منفی بعدی آن، انحرا فهای برخاسته از قضیه سقیفه را کامل کرد. همچنین با افزایش گمراهی مردم و هواپرستی و هوس زدگی آنها بر اثر سیاستهای وقت خلفا و حاکمان ستمگر، امام معصوم(ع) کمکم یاوری مردمی را از دست دادند و در جوی پر از بیعدالتی و ناامنی و خفقان، در نهایت مظلومیت به شهادت رسیدند. از سوی دیگر، این شرایط نامساعد منجر به غیبت امام عصر(عج) گردید. تا پیش از آن، سیاست فشار و اختناق، امامان(ع) را وادار کرده بود تا فعالیت خود را در نهان پی بگیرند و گفتار و کردار خویش را همراه با تقیه، در پوشش کتمان و رمز حفظ کنند.