مقدمه:
نقش بی بدیل رهبران در فرآیند تحولات، به ویژه سهم انکارناپذیر آنان در رقم زدن سرنوشت نهضتها و انقلابهای بشری، همواره مورد توجه و بررسی می باشد. زیرا بدون حضور رهبران خردمند و مدبر، حرکتهای اعتراضی، حداکثر به شورشهای عقیم و بی سرانجام منجر خواهد شد. از سوی دیگر، رهبران نهضتها هستند که اهداف و آرمانهای انقلاب را تبیین، مبانی فکری و مکتب سیاسی آن را بنیان و وضع موجود را از اساس نفی و از آینده ای مطلوب سخن می گویند. آنان با بسیج توده های ناراضی و کشاندن آنها به صحنه مبارزه تا دگرگونی کامل مناسبات موجود به پیش می روند.
در نوشتار حاضر سعی بر این است مواضع فکری و عملکرد علما و همچنین نقش رهبری آنان -که از جمله مهمترین گروه های اجتماعی می باشند- در دو مقطع زمانی شکل گیری نهضت مشروطیت و پس از آن مورد بررسی قرار داده شود.
- نقش علما در شکل گیری نهضت مشروطیت:
نهضت مشروطیت که با مشارکت اقشار و طبقات مختلف اجتماعی و با خاستگاه ها و دیدگاه های مختلف فکری و اهداف متفاوت شکل گرفت، ریشه در علل و عوامل مختلف داخلی و خارجی داشت. سلطنت ناصرالدین شاه قاجار (1225-1275) در کشور که موجبات ناتوانی بنیه مالی و عقب ماندگی اقتصادی، استبداد مطلقه داخلی، عقب ماندگی شدید سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، آشنایی برخی ایرانیان با بعضی از متون و آرای منورالفکران اروپایی، افزایش شکل گیری انجمنها و اندیشه ها و اقدامات اصلاحی و نوگرایانه گروهی از نیروهای مذهبی و روشنفکران و از سویی گسترش روزافزون دخالت قدرت های خارجی در کشور را فراهم آورده بود، زمینه ساز نهضت مشروطیت به رهبری روحانیت و روشنفکران گردید.(1) هر دو نیروی مزبور -روشنفکران و روحانیون- که از نخبگان جامعه بودند، بهتر از دیگران می دانستند سرچشمه بحران موجود یعنی “عقب ماندگی ایران” و “استیلای بیگانه بر آن از کجاست.” لکن روشنفکران که در جریانات مبارزات ضد استبدادی، از پایگاه فکری گسترده ای در میان جامعه برخوردار نبودند،(2) همچنین شکل گیری یک سلسله حوادث و دستاویزهای سیاسی و فرهنگی در آستانه انقلاب مشروطیت و اقدامات نابخردانه مظفرالدین شاه قاجار و صدراعظم وقت (عبدالمجیدخان عین الدوله) موجب گسترش مبارزات مذهبی علیه حکومت قاجار و زمینه های تداوم نقش سنتی علمای دینی در رهبری مبارزات مردمی بر ضد حکومت را فراهم ساخت، که انتشار تصویری از نوزبلژیکی -رئیس گمرک ایران- که وی را در یکی از مجالس رقص در حالی که لباس روحانیت بر تن پوشیده بود نشان می داد،(3) اقدام حاکم کرمان -شاهزاده ظفرالسلطنه- در دستگیری و شلاق زدن و تبعید حاج میرزا محمدرضا مجتهد در پی درگیری های فرقه شیخیه و متشرعه در کرمان(4) و دستگیری و شلاق زدن تعدادی از تجار به بهانه گرانی قند،(5) از جمله این حوادث است. به طوریکه این عوامل موجب ائتلاف گسترده تر گروه های مخالف دربار به ویژه روحانیون و بازاریان به رهبری علمایی چون آقاسید محمد طباطبایی و آقا سید عبدالله بهبهانی شد و آنان با تجمع در مسجد شاه، اهداف خود را مبنی بر عزل علاءالدوله -حاکم تهران- و انعقاد مجلسی از سوی پادشاه جهت رسیدگی به عرایض مردم را خواستار شدند.(6) به دنبال این اقدامات در شوال 1323 ه-. ق در ابتدا گروهی از روحانیون و طلاب به ریاست علمایی نظیر بهبهانی و طباطبایی و سپس قریب به دو هزار نفر از مردم در اعتراض به استمرار مظالم حکومت وقت در آستانه حضرت عبدالعظیم (ع) به تحصن پرداختند. آنان خواستار “تاسیس عدالت خانه در ایران و اجرای احکام اسلام درباره آحاد جامعه و عزل علاءالدوله از حکومت تهران، عزل نوزبلژیکی از سرپرستی گمرک، عزل عسگر گاریچی، بازگشت محترمانه حاج میرزا رضا کرمانی به کرمان، باز گرداندن مدرسه خان مروی به حاج شیخ مرتضی و موقوف نمودن تومان دهشایی کسری مواجب و مستمریات مردم” بودند(7) و سرانجام با افزایش اعتراضات مردمی، مظفرالدین شاه قاجار در ذی القعده 1323 ه-. ق دستور بررسی و پذیرش درخواست متحصنین را در زمینه تاسیس عدالتخانه مطابق قوانین شرع و برای اجرای احکام شرع، صادر کرد و بدین سان بهبهانی وطباطبایی وسایر علما و متحصنان با احترام و در میان شادمانی و استقبال گروهی از مردم به تهران بازگشتند.(8) اما با فرا رسیدن سالروز ایام شهادت حضرت فاطمه (س) در سال 1324 ق و برپایی مجالس عزاداری و سخنرانی در مساجد و گسترش مبارزات علما و مردم علیه دولت، به دستور حاکم تهران، حاج شیخ محمد واعظ - از روحانیون مخالف دولت- در تاریخ 18 جمادی الاول بازداشت که این امر منجر به درگیری میان مردم و نیروهای دولتی و حتی کشته شدن طلبه جوانی به نام سیدعبدالحمید شد. بدین سبب در ابتدا جمعی از علما از جمله شیخ فضل الله نوری در مسجد جامع تهران اجتماع (9) و سپس مهاجرت کبرای آنان به قم آغاز گردید و چند روز پس از مهاجرت علما و گروهی از مردم به قم، گروه های دیگری از مردم تهران که بیشتر تحت تاثیر روشنفکران مشروطه طلب بودند در سفارت انگلیس متحصن شدند.(10) دیرزمانی از این گونه اقدامات نگذشته بود که در تاریخ 14 جمادی الثانی 1324 ق سرانجام مظفرالدین شاه اولین دستخط خود مبنی بر تشکیل مجلس از منتخبین شاهزادگان و علما و قاجاریه و اعیان و اشراف و ملاکین و تجار و اصناف و منتخبان طبقات مرقومه در دارالخلافه طهران را صادر کرد. اما متحصنین، فرمان شاه را به دلیل اینکه نامی از توده ملت در آن برده نشده بود ناکافی دانسته و شاه ناچار در 16 جمادی الثانی فرمان تشکیل مجلس شورای اسلامی را صادر کرد و بدین طریق علمای مهاجر و متحصن در قم به تهران بازگشتند، گرچه در تاریخ 18 جمادی الثانی شاه مجددا به دنبال درخواست متحصنین در سفارت انگلیس فرمانی صادر و مجلس شورای اسلامی به مجلس شورای ملی تغییر یافت سرانجام نهضت با برخی اختلافات در اندیشه ها و آرمانها بین روحانیون و مشروطه طلبان به پیروزی رسید. اینک نگاهی گذرا به نقش رهبری فعال تعدادی از علما در نهضت مشروطیت خواهیم داشت.