نهضت مشروطیت در تاریخ مبارزات ضد استبدادی مردم ایران جایگاه ویژه ای دارد. این نخستین قیام و حرکت مثبت توده های عظیم ملت بود که در سطح کلان به پیروزی قاطع دست یافت و توانست تا حدودی غول استبداد داخلی را به زانو در آورد و ساختار حکومت را اصلاح کند. این نهضت عمدتاً بر اساس تبادل متناسب با غرب و احیاء اندیشه اسلامی سامان گرفت. اما به دلیل ضعف های داخلی و فشارهای خارجی و جنگ جهانی اول به سر منزل مقصود نرسید و موجب هرج و مرج شد. در چنین شرایطی رضا خان با حمایت انگلیسی ها از این زمینه ها سوء استفاده کرد و با شعار «نظم و پیشرفت» میراث خوار مشروطیت گردید.
اکنون پس از یک قرن از شکل گیری نهضت مشروطه این سؤال مطرح است که آیا آفات انقلاب مشروطه در انقلاب اسلامی می تواند تکرار شود؟
انقلاب اسلامی ملت ایران در سال 57 بزرگ ترین پدیده اجتماعی حاضر شمرده شده است که تغییرات و تحولات بنیادی در ساختارهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه ایران،جهان اسلام و بلکه سراسر عالم به وجود آورد که کمتر تحول تاریخی با این چنین گستردگی صورت گرفته است، ولی پرداختن به این پرسش به عنوان یکی از دغدغه های بخشی از جامعه ما می تواند عبرت هایی از مشروطیت را یاد آوری نماید.
نگاهی به ریشه های مشروطیت
قبل از هر چیز اشاره ای به علل و ریشه ها و زمینه های انقلاب مشروطه و مهم ترین پیامدهای آن ضروری است. حکومت مشروطه به حکومتی گفته می شد که در آن اختیار شاه و دربار محدود شده و روابط دولت و ملت در چارچوب خاصی برطبق قانون اساسی معین گردد. معمولا در یک بررسی اجمالی علل نهضت مشروطه را به سه بخش علل داخلی، علل خارجی و عوامل شتاب زا تقسیم کرد. مهم ترین علل داخلی نهضت مشروطه را می توان در؛الهام از آموزش های ضد استبدادی و ضد استعماری اسلام که روحانیت پیش قراول و پرچمدار آن بود، مبارزات و اندیشه های سید جمال الدین اسد آبادی در ایجاد اتحاد بین دنیای اسلام و مبارزه با استعمار و استبداد و بیداری مسلمانان برای دفاع از ارزش های اسلامی و پیدایش اندیشه نو درباره حکومت و انتشار آثار انتقادی در مورد اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران در عملکرد نادرست هیأت حاکمه، اعطای امتیازات اقتصادی به بیگانگان، افزایش مالیات و ظلم و ستم به مردم دانست.
از مهم ترین عوامل خارجی نهضت مشروطه نیزمی توان ازارتباط تحصیل کردگان و تجار ایرانی با کشورهای اروپائی، اعزام دانشجو به خارج، مشروطیت ژاپن، شکست روسیه از ژاپن، انقلاب 1905 روسیه، سلطه بیگانگان به اقتصاد کشور و تأثیرات فکری انقلاب فرانسه را نام برد. ولی حوادثی چون: ماجرای مسیونوز بلژیکی، حادثه بانک استقراضی روس، تبعید حاج میرزا محمد رضا به رفسنجان، و به چوب بستن بازرگانان تهران، موجب شتاب حرکت و شورش مردم شد.
به دنبال این حوادث مردم به رهبری روحانیانی همچون سید محمد طباطبایی، سید عبدالله بهبهانی، شیخ فضل الله نوری شاه را مجبور به پذیرش خواسته های خود که در رأس آن ایجاد دارالشوری بود، نمودند. عاقبت مظفر الدین شاه در 16 جمادی الثانی 1324 ه.ق فرمان مشروطه را صادر کرد و اولین بار در تاریخ ایران قدرت پادشاه محدود و مشروط گشت و نیز اولین مجلس قانون گذاری در تاریخ ایران در عمارت گلستان با حضور مظفرالدین شاه افتتاح شد.
علی رغم تاثیرگزاری بی تردید روحانیون در بسیج مردم و گام برداشتن آنان در حوزه عمل ، و عهده داری رهبری نهضت با استفاده از پایگاه مستحکم خویش متاسفانه عدم وجود رهبری مقبول العام، وجود اختلاف در میان رهبران مذهبی و نداشتن برنامه معین و مستقل از موانع اصلی وحدت و انسجام در جبهه روحانیون گردید و باعث شد گروهی از روشنفکران غربگرا با نظریه پردازی، نوشتن کتاب و انتشارروزنامه به تدریج رهبری فکری مشروطه را به نفع جریان فکری خویش به عهده گیرند. این روشنفکران از نظر فکری و اعتقادی به دو طیف تقسیم می شدند. اقلیتی از آنان ضمن بیان ضرورت تحول اجتماعی، مخالفتی با آموزه های دینی ابراز می کردند ولی طیف غالب به دین ستیزی پرداخته و راه نجات جامعه را در پیروی بی چون و چرا از غرب و کاستن نقش دین در زندگی اجتماعی می دانستند.
تفاوت های ماهوی مشروطیت و انقلاب اسلامی
نهضت مشروطیت اولین حرکت عمومی مردم در تغییر نظام سیاسی بود که تجربه ای برای گامهای بعدی در ایران شد که پیروزی انقلاب اسلامی یکی از گام های اساسی مردم برای تغییر نظام سیاسی با هدایت روحانیت آگاه بود که در آن از تجربیات نهضت مشروطه بسیار بهره برداری شد. ولی انقلاب اسلامی با نهضت مشروطیت از جهاتی تفاوت ماهوی داشت که به چند مورد اشاره می شود:
الف: اسلامی بودن انقلاب: نهضت مشروطه گر چه به رهبری علما به پیروزی رسید ولی بعد از پیروزی، جریان های فکری وابسته به غرب گرا و ضد دینی رهبری آن را به عهده گرفت و در مسیر اصلی مشروطه و رهبران دینی آن که حذف استبداد مطلقه، تأسیس عدالتخانه و مهار قدرت شاه بود، انحراف ایجاد کردند.
ولی در انقلاب اسلامی، هدف از انقلاب تأسیس حکومت دینی و اسلامی با تکیه بر اکثریت حضور مردم بود و اسلامیت انقلاب جایی را برای نفوذ و تحریف افکار انحرافی باقی ننهاد.
ب. رهبری: رهبری در مشروطیت از انسجام و هماهنگی برخوردار نبود و خلا در رهبری موجب نفوذ روشن فکران غرب گرا شد، و روحانیون نیز نتوانستند در فرایند فکری جایگزین مناسبی برای استبداد شاهی ارائه دهند ودر نتیجه نظام سیاسی مورد نظر روشنفکران وابسته و غرب گرا، در جامعه تبلیغ شد و خود علما نیز با هم در برخرود با مفاهیم جدید (مانند قانون اساسی، آزادی، قوای سه گانه و ..) اتفاق نظر نداشتند که این امر منجر به ایجاد شکاف بین آنان شد و زمینه را برای طرد روحانیان از صحنه سیاسی فراهم نمود.