نوجوانی دوره ای از زندگی حدفاصل میان کودکی و بزرگسالی است. حدود و طول مدت نوجوانی مشخص نیست و در افراد و جوامع گوناگون با هم متفاوت است. شروع دوره نوجوانی را چون با بلوغ جنسی همراه است با قاطعیت بیشتری می توان تعیین کرد. چون سن پیدایش بلوغ جنسی در افراد مختلف با هم فرق دارد. به علاوه حد متوسط به طول انجامیدن نوجوانی نیز به عوامل فرهنگی و محیط بستگی دارد. دوره نوجوانی با توجه به تفاوت های فردی و تأثیر عوامل محیطی و فرهنگی از حدود 11 تا 20 سالگی طول می کشد.
نوجوانی دوره انتقال از وابستگی کودکی به استقلال و مسئولیت پذیری جوانی و بزرگسالی است. در این دوره نوجوان با دو مسئله اساسی روبروست:
->1-بازنگری و بازسازی ارتباط با والدین و بزرگسالان و جامعه.
2-بازشناسی و بازسازی خود به عنوان یک فرد مستقل.
رفتار نوجوانان گاهی کودکانه و گاهی همانند بزرگسالان است و در طول این دوره معمولاً تعارض بین این دو نقش در نوجوان مشاهده می شود. "استانلی هال" پدر روانشناسی نوجوانی این دوره را دوره توفان و تنش می نامد و نوجوانی را تولدی تازه می نامد. او می گوید که نوجوانی دوره انتقالی مهمی است و نوجوان شور و هیجان فراوانی احساس می کند.
والدین باید این شور و هیجان را تقویت کنند تا نوجوان با اراده و پشتکار به رشد و پیشرفتش ادامه دهد. آنها لازم است از نوجوان حمایت کنند و او را راهنمایی و کمک کنند. نیازهای او را برآورده کنند و با او به صحبت بنشینند و در زمینه اضطراب و تنش ناشی از بلوغ و انتقال به او آرامش و امنیت بدهند تا بتواند به شکل موفقی این دوره را پشت سر بگذارد و به عنوان یک جوان با هدف و برنامه و انگیزه و رغبت و پشتکار به یک عضو اجتماع تبدیل شود و وارد دنیای بزرگسالی شود.
در این دوره نوجوان بین خواسته های متضاد قرار دارد. حالات شادمانی و خنده رویی ناگهان به افسردگی و پریشانی تبدیل می شود. نوجوان احساس غرور می کند. به همان اندازه نیز احساس شرمندگی در او ظاهر می شود. با وجود داشتن دوستان متعدد ممکن است گاهی اوقات خودش را در تنهایی بگذراند. کنجکاوی نوجوان به شدت تحریک می شود و به حل مسایل با آگاهی و علاقه نگاه می کند و تلاش فراوان به خرج می دهد و گاهی نسبت هم به حل مسایل بی اعتنا می شود. رفت و برگشت در حالات و رفتار نوجوان به روشنی مشاهده می شود. خلاصه این که نوجوانی یک دوره مهم از زندگی، بعد از کودکی و قبل از بزرگسالی است. فرایند انتقال از کودکی به بزرگسالی دشوار و پرکشمکش است. نوجوان از یک سو با سرعت بی سابقه ای بلوغ جسمی و جنسی را طی می کند و از سوی دیگر خانواده و فرهنگ و جامعه از او می خواهند که مستقل باشد.
نیاز های روانی دوران نوجوانی چه هستند؟
نیازهای بدنی یا نیازهای زیستی که نیازهای اولیه نیز نامیده می شوند، نیازهایی مثل نیاز به غذا، آب و هوا، خواب و استراحت و... هستند که بدون ارضای آن نیازها زندگی امکان پذیر نیست.
در کنار این نیازها نیازهای روانی یا ثانویه وجود دارند که ارضا نشدن این نیازها موجب پیدایش اختلالات و ناراحتی ها و بیماری های روانی می شود و گاهی آنچنان تعادل عاطفی فرد را به هم می زنند که او مستأصل شده و از زندگی بیزار می شود.
ارضا نشدن نیازهای روانی موجب پیدایش اختلالات و ناراحتی ها و بیماری های روانی می شود
درجه اهمیت نیازهای روانی دوره نوجوانی و جوانی که در محیط های مختلف با هم متفاوت است، عبارتند از:
1- نیاز به محبت و مهربانی
رابطه نزدیک محبت آمیز با چند شخص مؤثر در زندگی غالباً ایجاد رضایت می کند. خانواده معمولاً یکی از کانون های گرم و محبت آمیز است. نیاز به مهربانی و محبت شامل دوست داشتن و دوست داشته شدن می شود که در همه سنین به آن نیاز است و کمبود یا نبود آن اثرات بد و ضایعات دردناکی در روح افراد به وجود می آورد و روابط فرد با دیگران را تحت تأثیر قرار می دهد. کمبود محبت اکثراً باعث ایجاد احساس تحقیر و کوچک شمرده شدن می شود، در نوجوان عقده حقارت ایجاد می کند و وی را حسود و کینه توز می کند و یا باعث احساس تنهایی و انزوا می گردد. اگر نوجوان و جوان در کانون خانواده از محبت سیراب نشود، آن را در خارج از خانواده جست و جو می کند که زمینه بسیاری از فریب ها و انحرافات از همین جا فراهم می شود.
2- نیاز به امنیت و آسایش خاطر
انسان می خواهد مطمئن باشد که کسی به حریم آزادی او تجاوز نمی کند و مال و جان و آبرو و شخصیت و موقعیت اجتماعی اش همیشه در امان است. زیرا که ترس و اضطراب از تهدید شدن در فرد ایجاد نگرانی می کند. هر فردی می خواهد مطمئن باشد که در مواقع سختی و نارحتی تنها نمی ماند و دیگران به او کمک می کنند و حامی او خواهند بود. اگر اطمینان خاطر نباشد اثرات ناگواری در رفتار فرد به جا می ماند. نوجوان نیازمند دنیایی سازمان یافته، امن، منظم، قابل پیش بینی و قانونمند است که بتواند روی آن حساب کند و در آن وقایع غیرمنتظره و غیرقابل کنترل، گیج کننده یا وقایع خطرناک رخ ندهد و در هرحال والدین یا حامیان نیرومندی داشته باشد که از او در مقابل آسیب ها محافظت کنند. واکنش های نوجوانان نشان می دهد که آیا نوجوانان در جامعه احساس ناامنی می کنند یا نه.
جامعه باید سالم، باثبات، آرام و دور از جنجال های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی باشد تا نوجوان در مقابل هرگونه خطرات احتمالی، تهاجم، قتل، آشوب، زندان، ظلم، بی عدالتی و نظایر آن خود را در معرض خطر احساس نکند. همچنین باید شرایطی ایجاد شود که هیچ گونه تهدیدی نسبت به قانون، نظم و حاکمیت جامعه به وجود نیاید، تا اعضای جامعه و به ویژه نوجوانان احساس آسایش و امنیت خاطر کنند.
3- نیاز به احساس تعلق داشتن و مورد قبول همسالان واقع شدن
محبوبیت نوجوانان و جوانان در گروه همسالان تابع توانایی انجام دادن کارهایی است که در گروه باعث به دست آوردن وجهه می شود. گاهی اوقات معیارهای گروهی بیشتر از معیارهای خانواده و مدرسه بر رفتار نوجوان تأثیر می گذارد و نوجوان تلاش می کند با معاشرت و ایجاد روابط صمیمانه با گروه، خود را مطابق معیارهای آنها بسازد. به همین جهت برای جلب تأیید گروه بسیاری از مهارت های اجتماعی و رفتارهای گروهی را می آموزد و وقتی مورد قبول گروه واقع می شود، به آنها احساس تعلق پیدا می کند و اگر نتواند مورد قبول قرار گیرد، احساس انزوا، طرد شدگی، نداشتن دوست و نداشتن ریشه در جامعه می کند. به همین جهت تقلید و همانندسازی در این دوره اهمیت خاصی پیدا می کند.
گروه جایی است که فرد می تواند توانایی ها و استعدادهای خود را در حداعلا نشان دهد و احساس رضایت خاطر کند. حتی اگر آن گروه، گروهی مخرب و ضد اجتماع باشد. زیرا گروه نیاز شدید نوجوان به برقراری تماس، روابط صمیمانه و تعلق را به خوبی ارضا می کند. در جامعه هایی که شهرنشینی زیاد شده و شکاف عظیمی بین نسل ها به وجود آمده و بر جامعه فشار وارد می آید، صمیمیت ها و دوستی ها کم می شود و نوجوانان و جوانان به خاطر فرار از تنهایی، از خودبیگانگی، غربت و بی همدمی اشتیاق زیادی به گروه پیدا می کنند. به وجود آمدن گروهای مختلف حتی گروه های مخفی شاید به خاطر همین ارضای نیاز به احساس تعلق باشد که در جای دیگر برآورده نشده است.