تحقیق مقاله نظام حقوق زن در اسلام

تعداد صفحات: 52 فرمت فایل: word کد فایل: 15748
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: علوم اجتماعی و جامعه شناسی
قیمت قدیم:۲۹,۰۰۰ تومان
قیمت: ۲۴,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله نظام حقوق زن در اسلام

    بخش اول

    نظام حقوق زن در اسلام

     

     نظر استاد شهید در مورد: حقوق زن در اسلام

    دیدگاه استاد مطهری راجع به: مشکلات روابط خانوادگی در جهان

                       و .....

    مقدمه

    مقتضیات عصر ما ایجاب می‏کند که بسیاری از مسائل مجددا مورد ارزیابی‏ قرار گیرد و به ارزیابیهای گذشته بسنده نشود . " نظام حقوق و تکالیف‏ خانوادگی " از جمله این سلسله مسائل است . در این عصر ، به عللی که بعدا به آنها اشاره خواهم کرد ، چنین فرض شده‏ که مسأله اساسی در این زمینه " آزادی " زن و " تساوی حقوق " او با مرد است ، همه مسائل دیگر فرع این دو مسأله است . ولی از نظر ما ، اساسی ‏ترین مسأله در مورد " نظام حقوق خانوادگی " - و لا اقل در ردیف مسائل اساسی - اینست که آیا نظام خانوادگی نظامی است‏

    مستقل از سایر نظامات اجتماعی و منطق و معیار ویژه‏ای دارد جدا از منطقها و معیارهائی که در سایر تأسیسات اجتماعی به کار می‏رود ؟ یا هیچگونه‏ تفاوتی میان این واحد اجتماعی با سایر واحدها نیست ؟ بر این واحد همان‏ منطق و همان فلسفه و همان معیارها حاکم است که بر سایر واحدها و مؤسسات‏ اجتماعی ؟ . ریشه این تردید " دو جنسی " بودن دو رکن اصلی این واحد از یک طرف و توالی نسلی والدین و فرزندان از جانب دیگر است‏ . دستگاه آفرینش اعضاء این واحد را در وضع های " نامشابه " و " ناهمسانی " و با کیفیات و چگونگیهای مختلفی قرار داده است . اجتماع‏ خانوادگی ، اجتماعی است " طبیعی قراردادی " یعنی حد متوسطی است میان‏ یک اجتماع غریزی مانند اجتماع زنبور عسل و موریانه که همه حدود و حقوق و مقررات از جانب طبیعت معین شده و امکان سرپیچی نیست و یک اجتماع‏ قراردادی مانند اجتماع مدنی انسانها که کمتر جنبه طبیعی و غریزی دارد . چنانکه می‏دانیم ، قدمای فلاسفه ، فلسفه زندگی خانوادگی را بخش مستقلی‏ از " حکمت عملی " می‏شمردند و معتقد به منطق و معیار جداگانه‏ای برای‏ این بخش از حیات انسانی بودند . افلاطون در رساله جمهوریت ، و ارسطو در کتاب سیاست ، و بوعلی در کتاب الشفا با چنین دیدی و از این زاویه به‏ موضوع نگریسته‏اند . در مورد حقوق زن در اجتماع نیز طبعا چنین تردید و پرسشی هست که آیا حقوق طبیعی و انسانی زن و مرد همانند و متشابه است یا ناهمانند و نامتشابه . یعنی آیا خلقت و طبیعت که یک سلسله حقوق به انسانها ارزانی‏ داشته است ، آن حقوق را دو جنسی آفریده است یا یک جنسی ؟ آیا " ذکوریت " و " انوثیت " در حقوق و تکالیف اجتماعی راه یافته است یا از نظر طبیعت و در منطق تکوین و آفرینش ، حقوق یک جنسی است ؟ . در دنیای غرب ، از قرن هفدهم به بعد ، پا به پای نهضتهای علمی و فلسفی‏ ، نهضتی در زمینه مسائل اجتماعی و به نام " حقوق بشر " صورت گرفت. نویسندگان و متفکران قرن هفدهم و هجدهم افکار خویش را درباره حقوق طبیعی‏ و فطری و غیر قابل سلب بشر با پشتکار قابل تحسینی در میان مردم پخش‏ کردند . ژان ژاک روسو و ولتر و منتسکیو از این گروه نویسندگان و متفکرانند . این گروه حق عظیمی بر جامعه بشریت دارند ، شاید بتوان ادعا کرد که حق اینها بر جامعه بشریت از حق مکتشفان‏ و مخترعان بزرگ کمتر نیست . اصل اساسی مورد توجه این گروه این نکته بود که انسان بالفطره و به‏ فرمان خلقت و طبیعت ، واجد یک سلسله حقوق و آزادیها است . این حقوق و آزادیها را هیچ فرد یا گروه به هیچ عنوان و با هیچ نام نمی‏توانند از فرد یا قومی سلب کنند ، حتی خود صاحب حق و نیز نمی‏تواند به میل و اراده خود ، آنها را به غیر منتقل نماید و خود را از اینها عریان و منسلخ سازد . و همه مردم : اعم از حاکم و محکوم ، سفید و سیاه ، ثروتمند و مستمند در این‏ حقوق و آزادیها با یکدیگر " متساوی " و برابرند . این نهضت فکری و اجتماعی ثمرات خود را ظاهر ساخت ، اولین بار در انگلستان و سپس در امریکا و بعد در فرانسه به صورت انقلابها و تغییر نظامها و امضاء اعلامیه‏ها بروز و ظهور نمود و به تدریج به نقاط دیگر سرایت کرد . در قرن نوزدهم افکار تازه‏ای در زمینه حقوق انسانها در مسائل اقتصادی و اجتماعی و سیاسی پیدا شد و تحولات دیگری رخ داد که منتهی به ظهور سوسیالیزم و لزوم تخصیص منافع به طبقات زحمتکش و انتقال حکومت از طبقه سرمایه‏دار به مدافعان طبقه کارگر گردید . تا اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم ، آنچه درباره حقوق انسانها گفتگو شده و یا عملا اقدامی صورت گرفته مربوط است به حقوق ملتها در برابر دولتها و یا حقوق طبقه کارگر و زحمتکش در برابر طبقه کارفرما و ارباب . در قرن بیستم مسأله " حقوق زن " در برابر " حقوق مرد " مطرح‏ شد و برای اولین بار در اعلامیه جهانی حقوق بشر که پس از جنگ جهانی دوم‏ در سال 1948 میلادی از طرف سازمان ملل متحد منتشر گشت تساوی حقوق زن و مرد صریحا اعلام شد . در همه نهضتهای اجتماعی غرب ، از قرن هفدهم تا قرن حاضر ، محور اصلی‏ دو چیز بود : " آزادی " و " تساوی " . و نظر به اینکه نهضت حقوق زن در غرب ، دنباله سایر نهضتها بود، و بعلاوه تاریخ حقوق زن در اروپا از نظر آزادیها و برابریها فوق العاده‏ مرارتبار بود ، در این مورد نیز ، جز درباره " آزادی " و " تساوی " سخن نرفت . پیشگامان این نهضت ، آزادی زن و تساوی حقوق او را با مرد مکمل و متمم‏ نهضت حقوق بشر که از قرن هفدهم عنوان شده بود دانستند و مدعی شدند که‏ بدون تأمین آزادی زن و تساوی حقوق او با مرد سخن از آزادی و حقوق بشر بی‏ معنی است ، و بعلاوه، همه مشکلات خانوادگی ناشی از عدم آزادی زن و عدم‏ تساوی حقوق او با مرد است و با تأمین این جهت ، مشکلات خانوادگی یک جا حل می‏شود . در این نهضت ، آنچه ما آنرا " مسأله اساسی در نظام حقوق خانوادگی " خواندیم ، یعنی اینکه آیا این نظام بالطبع نظام مستقلی است و منطق و معیاری دارد جدا از منطق و معیار سایر مؤسسات اجتماعی یا نه ؟ به‏ فراموشی سپرده شد . آنچه اذهان را به خود معطوف ساخته بود همان تعمیم‏ اصل آزادی و اصل تساوی در مورد زنان نسبت به مردان بود . به عبارت دیگر : در مورد حقوق زن نیز تنها موضوع بحث . " حقوق طبیعی و فطری و غیر قابل سلب بشر " بود و بس . همه سخنها در اطراف این یک مطلب دور زد که زن با مرد در انسانیت شریک است و یک انسان تمام عیار است ، پس‏ باید از حقوق فطری و غیر قابل سلب بشر ، مانند مرد، و برابر با او ، برخوردار باشد . در برخی از فصول این کتاب درباره " منابع حقوق طبیعی " بحث نسبه‏ کافی شده است . در آنجا ثابت کرده‏ایم که اساس و مبنای حقوق طبیعی و فطری خود طبیعت است. یعنی اگر انسان از حقوق خاصی برخوردار است که‏ اسب و گوسفند و مرغ و ماهی از آنها بی‏بهره‏اند ریشه‏اش طبیعت و خلقت و آفرینش است ، و اگر انسانها همه در حقوق طبیعی مساوی هستند و همه باید " آزاد " زیست کنند فرمانی است که در متن خلقت صادر شده است ، دلیلی غیر از آن ندارد ، دانشمندان  طرفدار تساوی و آزادی به عنوان حقوق فطری انسانها نیز دلیلی جز این‏ نداشتند . طبعا در مسأله اساسی نظام خانوادگی نیز مرجع و مأخذی جز طبیعت‏ نیست . اکنون باید ببینیم چرا مسأله‏ای که ما آنرا مسأله اساسی در نظام حقوق‏ خانوادگی نامیدیم مورد توجه واقع نشد؟ آیا در پرتو علوم امروز معلوم شد که تفاوت و اختلاف زن و مرد یک تفاوت ساده عضوی است و در اساس‏ ساختمان جسمی و روحی آنها و حقوقی که به آنها تعلق می‏گیرد و مسؤولیتهائی‏ که باید بر عهده بگیرند تأثیری ندارد ؟ و بدین جهت در فلسفه‏های اجتماعی‏ امروز حسابی جداگانه برای آن باز نشد ؟ . اتفاقا قضیه بر عکس است ، در پرتو اکتشافات و پیشرفتهای علمی زیستی‏ و روانی تفاوتهای دو جنس روشنتر و مستدلتر گشت و ما در برخی از فصول‏ این کتاب با استناد به تحقیقات زیست شناسان و فیزیولوژیستها و روانشناسان در این باره بحث کرده‏ایم . با همه اینها مسأله اساسی به‏ فراموشی سپرده شد و این مایه شگفتی است . منشأ این بی توجهی شاید اینست که این نهضت خیلی عجولانه صورت گرفت . لذا این نهضت در عین اینکه یک سلسله بدبختیها را از زن گرفت ، بدبختیها و بیچارگیهای دیگری برای او و برای جامعه بشریت به ارمغان آورد . بعدا در فصول این کتاب خواهیم دید که زن غربی تا اوایل قرن بیستم از ساده‏ترین و پیش پا افتاده‏ترین حقوق محروم بوده است . و تنها در اوایل‏ قرن بیستم بود که مردم مغرب زمین به فکر جبران مافات افتادند و چون این‏ نهضت دنباله نهضتهای دیگر در زمینه " تساوی " و " آزادی " بود همه‏ معجزه‏ها را از معنی این دو کلمه خواستند . غافل از اینکه تساوی و آزادی‏ مربوط است به رابطه بشرها با یکدیگر از آن جهت که بشرند ، و به قول‏ طلاب " تساوی و آزادی حق انسان بماهو انسان است " زن از آن جهت که‏ انسان است مانند هر انسان دیگر آزاد آفریده شده است و از حقوق مساوی‏ بهره‏مند است ، ولی زن انسانی است با چگونگیهای خاص و مرد انسانی است‏ با چگونگیهای دیگر ، زن و مرد در انسانیت " برابرند " ولی دو گونه انسانند ، با دو گونه‏ خصلتها و دو گونه روانشناسی . و این اختلاف ناشی از عوامل جغرافیائی و یا تاریخی و اجتماعی نیست ، بلکه طرح آن در متن آفرینش ریخته شده . طبیعت‏ از این دو گونگیها هدف داشته است و هر گونه عملی بر ضد طبیعت و فطرت‏ عوارض نامطلوبی به بار می‏آورد . ما همانطور که آزادی و برابری انسانها و از آن جمله زن و مرد را از طبیعت الهام گرفته‏ایم ، درس ، " یک گونگی‏ " یا " دو گونگی " حقوق زن و مرد را و همچنین اینکه اجتماع خانوادگی ، یک اجتماع لا اقل نیمه طبیعی است یا نه باید از طبیعت الهام بگیریم . این مسأله لا اقل قابل طرح هست که آیا دو جنسی شدن حیوانات و از آن جمله‏ انسان یک امر تصادفی و اتفاقی است یا جزء طرح خلقت است ؟ و آیا تفاوت دو جنس صرفا یک تفاوت سطحی ساده عضوی است و یا به قول آلکسیس‏ کارل در هر سلول از سلولهای انسان شناسی از جنسیت او هست ؟ آیا در منطق‏ و زبان فطرت هر یک از زن و مرد رسالتی مخصوص به خود دارند ، یا نه ؟ آیا حقوق یک جنسی است یا دو جنسی ؟ آیا اخلاق و تربیت دو جنسی است یا یک جنسی ؟ مجازاتها چه طور ؟ و همچنین مسؤولیتها و رسالتها . در این نهضت به این نکته توجه نشد که مسائل دیگری هم غیر از تساوی و آزادی هست . تساوی و آزادی شرط لازم‏اند نه شرط کافی . تساوی حقوق یک‏ مطلب است و تشابه حقوق مطلب دیگر ، برابری حقوق زن و مرد از نظر ارزشهای مادی و معنوی یک چیز است‏و همانندی و همشکلی و همسانی چیز دیگر . در این نهضت عمدا یا سهوا " تساوی " به جای " تشابه " به کار رفت‏ و " برابری " با " همانندی " یکی شمرده شد ، " کیفیت " تحت‏ الشعاع " کمیت " قرار گرفت . " انسان " بودن زن موجب فراموشی " زن " بودن وی گردید . حقیقت اینست که این بی توجهی را نمی‏توان تنها به حساب یک غفلت‏ فلسفی ناشی از شتابزدگی گذاشت . عوامل دیگری نیز در کار بود که می‏خواست‏ از عنوان " آزادی " و " تساوی " زن استفاده کند. 

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله نظام حقوق زن در اسلام

    فهرست:

     

    بخش اول

    مقدمه

    مشکل جهانی روابط خانوادگی

    جبر تاریخ

    زندگی امروز و ازدواج موقت 

    جوان امروز و دوره بلوغ و بحران جنسی

    راسل و نظریه ازدواج موقت

    بخش دوم

    مقدمه

    تاریخچه حجاب

     علت پیدا شدن حجاب علت و فلسفه پیدا شدن حجاب چیست

    ریاضت و رهبانیت

    عدم امنیت

    حسادت

    بالا بردن ارزش

     

     

    منبع:

    ندارد.

تحقیق در مورد تحقیق مقاله نظام حقوق زن در اسلام, مقاله در مورد تحقیق مقاله نظام حقوق زن در اسلام, تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله نظام حقوق زن در اسلام, مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله نظام حقوق زن در اسلام, تحقیق درباره تحقیق مقاله نظام حقوق زن در اسلام, مقاله درباره تحقیق مقاله نظام حقوق زن در اسلام, تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله نظام حقوق زن در اسلام, مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله نظام حقوق زن در اسلام, موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله نظام حقوق زن در اسلام
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت