ژول ورن در هشتم فوریه ۱۸۲۸ میلادی در یک خانواده مرفه در منطقه فدو از شهر نانت فرانسه به دنیا آمد. به خواست پدرش تحصیلاتش را در رشته حقوق به پایان برد اما ذوق نمایشنامهنویسی و رماننویسی او را بر آن داشت که کمکم به سوی ادبیات کشیده شود. در ابتدا هرچند موفق نبود، ولی بعد پیشرفت سریعی کرد. «پنج هفته در بالون» او بسیار موفق بود و هواخواهان بسیاری یافت. ناشر آثار او، پیر-ژول هتزل برای او دوست و مشاور و همراه بسیار خوبی بود.
در آغاز آثار ژول ورن تنها در میان کودکان طرفداران و علاقمندانی داشت تا آن که منتقد و نویسندهای به نام مارسل موره (۱۹۶۹-۱۸۸۷) چندین کتاب و رساله درباره ژول ورن نوشت و او را چنان که بود به دنیا معرفی کرد. مارسل موره در دو کتاب: «ژول ورن بسیار شگفت انگیز» (۱۹۶۰) و «اکتشافات ژول ورن» (۱۹۶۳) ژول ورن را به دنیا شناساند و از آن به بعد دوستداران ادب با نظر جدی تری به ژول ورن مینگرند.
ژول ورن که هفتاد و هفت سال (۱۹۰۵ - ۱۸۲۹) درین کره خاکی زیست، نزدیک به هشتاد و داستان داراز و کوتاه و رساله نوشتهٔ پژوهشی و نوشتار نوشتهاست. مانند تاریخ مصر و فرانسه و مستعمرههایش (۱۸۶۸) تاریخ رهنوردیهای بزرگ و رهنوردیهای بزرگ (۱۸۷۸) کریستف کلمب (۱۸۸۳) و افزون بر آن پانزده نمایشنامه نوشته که در آن دوره بروی صحنه رفتهاست . با این باز یاد این نکته بایسته است که نام اوری او با سه درازداستان نام آورش پنج هفته در بالن و رهنوردی به میان زمین و از ماه به زمین آغاز شد. با این باز دلکش اینکه در دورانی که نویسندگان خوش قریحه وچیره دستی چون بالزاک، دیکنز، الکساندر دوما و تولستوی و داستایوفسکی، تورگنیف، فلوبر، استاندال و جورج الیوت و امیل زولا و دهها نویسنده نامدار دیگر بودند، ژول ورن نه تنها نویسنده و گردآور ورزیده جای خود را باز کرد، بلکه با پیش بینیهای ارزنده و روشن بینانهٔ خود، چراغ راهنمای نوآوران و دانشمندان در نیم و هتا یک سده پس از آن گردید که شایع است کشتی هستهای ناتیلوس از روی نوشتهٔ نامدار او هشتاد فرسنگ زیر دریا ساخته شد و به همین روی نام آن کشتی افسانهای بر این کشتی راستین نهاده شد.
زندگی
ژول ورن در ۸ فوریه ۱۸۲۸ در شهر نانت به گیتی آمد. پدرش پیر ورن در سال ۱۸۲۷ با دختری از نانت عروسی کرده بود و هر چند که خانواده دختر از توانگری سرشاری برخوردار بود، پیر ورن که دلبستگی به آموختن و خواندن داشت به کار وکالت پرداخت . ژول ورن برادری به نام پل (۱۸۹۷ - ۱۸۲۹) و سه خواهر به نامهای آنا، ماتیلد و ماری داشت.
در سال ۱۸۳۹ سوار بر کشتی خویش به نخستین دریانوردی دور و درازش پرداخت و به هند رفت . در سال ۱۸۴۴ در دبیرستان نانت نام مینویسد و به آموختن سخنوری و فلسفه میپردازد. پس از گرفتن گواهینامه به پیشنهاد پدر به کارهای حقوقی راه مییابد. هم زمان به نوشتن نمایشنامه و اندوه نمایش (تراژدی) می پردازد با این حال از سوی خانواده برای نوشتن داستانهای اندوه انگیز به او حمله میشود و کما بیش از آن دست میکشد. در سال ۱۸۴۸ با گرفتن اجازه از پدر برای دنبالهٔ آموختن در رشته حقوق به پاریس میرود با بهره وری از فرصت میکوشد تا نمایشنامههای خود را به روی صحنه ببرد. با این حال کارها آن جور که جوان ساده دل شهرستانی میاندیشید برابر کام پیش نمی رود، پدر ماهانهٔ اندکی برای او میفرستد و او ناچار برای گذارن زیست هزینهٔ آموختن باید با دشواری بکوشد و صرفه جویی کند. جوری که برای خریدن بلیت نمایش شکسپیر ناچار میشود سه روز از خوردن خوراک رو برگرداند. با این حال در همهٔ این چندگاه دمی از کار نوشتن باز نمی ماند و همچنان به آفریدن نوشتههای گرانمایهٔ خود دنباله میدهد و درین چند گاه که الکساندر دوما روی آور ذوق و قریحهٔ وی شدهاست نویسندهٔ جوان را به زیر و بال و پر خود میگیرد وحتی برای دیدن نمایشنامهها او را به لژ ویژهٔ خود میفرستد (نمایشنامهٔ جوانان تفنگدار) در سال ۱۸۴۹ با الهام از دوما سه نمایشنامه مینویسد که یکی را دومای پدر می پسندد و در سال ۱۸۵۰ نمایشنامه ی یاد شده به نام «پوشالهای برباد رفته» بر نمایشخانه (تئاتر) تاریخ ی برروی صحنه میرود و با کامیابی نسبی روبرو میشود. ژول ورن دنبالهٔ آموختن در رشتهٔ حقوق را فراموش نمی کند و به درخواست پدر قرار است پس از فراغت از آموختن در شهر نانت به کار دادگویی بپردازد. با این حال مهر نویسندگی او را بخود نمیگذارد و روانه پاریس میشود. برای روزگذراندن ناچار به تدریس میشود و در آن حال به نوشتن میپردازد ودستاورد آن روزگار چند نسک است که در سالیان پس از آن زیر نام شگفتین فضانوردیها پخش میشود. در سال ۱۸۵۲ ژول ورن نخستین بزرگ نوشتهٔ خود را به نام «مارتین پاز» را که داستانی تاریخی درباره جنگها و برخوردهای هندوها ودورگههای پرونی و اسپانیولی ]ست در رشته پخشگریهای دیرینکدهٔ خانوادهها چاپ کرد. نویسنده ۲۴ ساله فرانسوی اینک به چنان نام آوری رسیده که در همهٔ محفلهای ادبی از ذوق و قریحه و پهناوری دانستههای او بویژه در رشته میژوی گیتی شناسی گفتگو میشود. در سال ۱۸۵۳ نمایشنامه دیگر ژول ورن در نمایشخانه لیریک با کامیابی فراوانی روبرو میشود. سپسین سال نخستین دراز داستان خود به نام ارباب زاخاری و زمستانی در قطب جنوب پخش میکند و با این حال از نوشتن نمایشنامه دست برنمی دارد. در سال ۱۸۵۷ با انباز زیستش که بیوه ایست بیست وشش ساله آشنا میشود کار به عروسی میکشد. در سالهای ۱۸۵۹ تا ۱۸۶۱ به رهنوردیهای پژوهی خود میپردازد وبه اسکاتلند و نروژ اسکاندیناوی میرود. پس از یازگشت اپرتی را بر روی صحنه میبرد. در ۳ اوت ۱۸۶۱ میشل ورن تنها کودک وی به گیتی میآید. در سال ۱۸۶۲ با پخشگری به نام هتزل قرارداد فروش کتاب نامدار خود پنج هفته در بالن را امضا میکند و همکاری این دو بیست سال دنباله می یابد. دلکش اینکه تازه ژول ورن درمی یابد که قریحه او در داستان نویسی است و نخست فرانسه و در زمانی کوتاه پس از آن گیتی از هستی این نویسنده آفریننده آگاه میشود. هتزل که اینک ستاره ای را یافته به ژول ورن پیشنهاد همکاری با ماهنامهای به نام آموزش وسرگرمیها را میدهد او میپذیرد و در ۲۰ مارس ۱۶۶۴ سرگذشتهای ناخدا هاتراس را در آن به گونه پانویس پخش میکند و سپس آنرا به صورت کتابی درمی آورد و در سال ۱۸۶۵ رهنوردی به میان زمین و سپس از زمین به ماه را به نام خط سیر یکراست در ۹۷ ساعت و۲۰ دقیقه چاپ می کند .