قرآن کریم کتاب زندگی است. کتابی که بی شک در هر زمان و مکانی می تواند به عنوان مشاوری امین و متخصص مورد استفاده قرار گیرد.
قرآن کریم کتاب زندگی است اما زندگی ها قرآنی نیست و این همان نکته مبهمی است که قابل تأمل و توجه است.
ناهنجاری های اجتماعی، رفتارهای نادرست و معضلات فرهنگی همه و همه ناشی از دورشدن انسان ها، خانواده ها و در نهایت جامعه از بطن و اصل قرآن است. وقتی که اصول اخلاقی تأیید شده در قرآن رعایت نشود و مبانی دینی نادیده گرفته شود جامعه دچار معضلی می شود که روزبه روز فراگیرتر و گسترده تر می شود و تا زمانی که زاویه زندگی با قرآن کم نشود از معضلات گریبانگیر شده کاسته نخواهد شد.
اما از سویی باید با نگاه دقیق تری به ترویج فرهنگ قرآن نگاه کرد. در سال های اخیر میزان توجه به قرآن کریم بیشتر شده است و نهادها و سازمان های بسیاری سعی دارند تا در امر ترویج قرآن سهم داشته باشند و همه به سهم خود در این امر می کوشند اما لزوم توجه به دو نکته در این باره ضروری است؛
۱ مدیریت کلان فعالیت های قرآنی از یک منبع و مرجع خاص، که عدم توجه به این نکته موجب بروز ناهماهنگی و احیاناً موازی کاری های کم فایده می شود و از میزان بهره وری کاسته می شود و در این میان نیروی انسانی و بودجه مصرف شده به اموری اختصاص یافته که در صورت مدیریت نظام مند بهره بسیار بیشتر از آن به دست خواهد آمد.
۲ توجه و تدبر در بطن و روح قرآن و نگاه کاربردی به این متن الهی است که می تواند سلامت جامعه را تضمین نماید. گرچه بی شک قرائت، تلاوت و حفظ آیات قرآن کریم مورد تأیید و تأکید اولیاء قرار دارد اما نباید در این نقطه توقف کرد چرا که فراگیری روخوانی، روانخوانی، تلاوت زیبا و حتی حفظ قرآن، همه راهی به سوی فهم قرآن می باشند و رسیدن به عمق کلام الهی و در نهایت عمل به آیات نورانی قرآن به عنوان هدف اصلی باید مورد توجه بیشتر قرار گیرد.
آنچه به نظر می رسد این است که در حال حاضر توجه بیشتر فعالیت های قرآنی به روانخوانی و حفظ منحصر شده است و کمتر به محوریت درک مفاهیم قرآنی توجه شده است.
شاید یک مدیریت واحد با آسیب شناسی های دقیق و مکرر بتواند نقاط کم رنگ فعالیت های قرآنی را روشن نماید و برنامه ها را به آن سو هدایت کند و جامعه مسلمان ایران را به سمت برپایی و اداره زندگی های قرآنی در پرتو کتاب زندگی سوق دهد. نباید تردیدی به خود راه داد که راهکار درمان دردهای اجتماعی و فرهنگی امروز غوطه ور شدن در بحر بیکران معارف قرآنی است.
چکیده:
این نوشتار به نقش تربیتى مادران در نهاد خانواده پرداخته و در بخش درآمدى نقشهاى سه گانه طبیعى زنان: دختر، همسر و مادر خانواده را به بحث نشسته و به این نتیجه رسیده است که قرآن بیشترین ستایش را از زنان در نقش مادرى داشته و در تقسیم وظایف میان زن و شوهر کار تربیت فرزندان را به مادران سپرده است. رهیافت به این وظیفه سپارى از سوى قرآن به باور نویسنده از دو راه میسر است. دستورات صریح قرآن در واگذارى تربیت فرزندان به مادر و ارائه الگوهاى موفق مادران مربى که در این میسر به سه نمونه از مادران الگوى قرآنى اشاره شده است: مادر مریم، مادر عیسى(ع) و مادر موسى(ع).
در پایان پژوهش، نویسنده به اثبات این مدعا پرداخته است که راز ستایش قرآن از مادران، نقش عمده و سرنوشتساز آنان در تربیت فرزندان و نسل آینده اجتماع است.
کلید واژهها: خانواده، نقش هاى زنان، نقش دختران، نقش همسران، همسر ابراهیم(ع)، نقش مادران، تربیت فرزندان، وظایف خانواده، مادران الگو، مادر مریم، مریم، مادر عیسى(ع)، مادر موسى(ع)، ستایش مادران. خانواده، هسته نخستین جامعه و از عوامل اصلى انتقال فرهنگ، اندیشه، اخلاق و سنتها و عواطف به نسلى پس از نسل دیگر است. در میان اعضاى خانواده بیشترین سهم تأثیرگذارى بر فرزند از آن مادران است؛ به ویژه در خانوادههایى که شیوهاى زیستطبیعى، و مطابق با الگوها و سنتاسلامى دارند؛ که براساس آن شیر مادر بهترین غذاى کودک و آغوش مادر بهترین جایگاه براى تربیت و پرورش کودکان شناخته مىشود.
بر پاىبست همین نگرش، بارزترین و والاترین نقشى که در کلام وحیانى قرآن، براى زنان ترسیم و مورد ستایش قرار گرفته شده نقش مادرى و عهدهدارى تربیت فرزندان از سوى آنان است.
نقشهاى طبیعى سهگانه زنان
زنان به حکم طبیعت و دستگاه آفرینش در سه نقش طبیعى ابراز وجود مىکنند: نقش دخترى، نقش همسرى و نقش مادرى. از میان این هر سه نقش آن چه جایگاه و منزلت ویژه و شایسته تعظیم و تکریم به زن مىدهد، منزلت و جایگاه مادرى است.
نقش زن در جایگاه دختر خانواده
قرآن کریم از هر سه نقش پیشین سخن گفته است، اما نه به یک پیمانه و ارزشگذارى برابر و همسان؛ سخن قرآن از زن در نقش دختر خانواده، به سه ساحت برمىگردد .
یک: دفاع از منزلت انسانى دختران و زنان
قرآن کریم نسبت به جایگاه دختران و زنان توجّه داشته و همواره رفتار ظالمانه و ستمگرانه و تحقیرآمیز علیه آنان را که در بسیارى از فرهنگها از جمله عربجاهلى رایج بوده است، مورد نکوهش قرار داده است. قرآن در آیات و شیوههاى بیانى مختلف، نگاه فرودستانه به دختران و زنان را نکوهش کرده و چنان نگرهاى را با ارزشهاى انسانى و باورهاى توحیدى ناسازگار دانسته است:
«و لا تقتلوا اولادکم خشیه إملاق نحن نرزقهم و ایّاکم إنّ قتلهم کان خطأً کبیراً» (اسراء / 31)
«و فرزندانتان را از ترس فقر نکشید، ما آنها و شما را روزى مىدهیم، مسلماً کشتن آنها گناه بزرگى است.»
«و اذا الموءوده سئلت بأىّ ذنبٍ قتلت» (تکویر / 8 و 9)
«و در آن هنگام که از دختران زنده به گور شده سؤال شود: به کدامین گناه کشته شدند.»