نگاه اجمالی
اگر به قسمت کف انگشت شصت و سایر انگشتان بنگرید، خواهید دید که از یک عده خطوطی که بارتفاع 0.1 تا 0.4 میلیمتر میباشند تشکیل شده است. طرز آرایش این خطوط در اشخاص مختلف متفاوت میباشد و تاکنون مشاهده نشده است که خطوط یک نفر با نفر دیگر یکسان باشد. از این جهت است که برای شناسایی اشخاص ، شکل خطوط انگشت آنها را ضبط مینمایند و شکل این خطوط از زمانی که شخص در گهواره است تا زمانیکه میمیرد، تغییر نمینماید. واژه لاتین معادل با انگشت نگاری ، Dacty Lagraphy میباشد.
تاریخچه
بشر از عهد قدیم تاکنون از خطوط انگشت برای شناسایی اشخاص استفاده کرده و میکند. چنانکه یک قرارداد بازرگانی در چین پیدا شده است که متعلق به 1200 سال پیش است و پای آن قرارداد را طرفین معامله هم انگشت زده و هم امضا نمودهاند. هنوز هم در خاور دور در پشت کتابها در محل نوشتن اسم ، اثر انگشت مالک کتاب دیده میشود. در برگ شناسایی که پس از جنگ جهانی دوم در آلمان برای اشخاص صادر میگردید، اثر انگشت صاحب برگ هم ضبط میشد.
انواع روش های ثبت اثر انگشت
شعله یک شمع را در زیر یک صفحه شیشهای طوری حرکت میدهیم که شعله با شیشه تمام پیدا نماید. در نتیجه یک قشر نازکی از دود روی شیشه مینشیند. پس از سرد شدن با انگشت روی دود فشار میآوریم و در نتیجه اثر انگشت در روی شیشه آشکار میگردد. حال اگر با همین انگشت دودهای روی کاغذ سفید فشار بیاوریم، اثر انگشت بطور واضح روی کاغذ هم نمایان خواهد شد.
نوک انگشت خود را در یک محلول اسید سولفوریک %20 میزنیم و با آن در چند جای یک کاغذ سفید ، فشار میآوریم. حال اگر این کاغذ را در روی یک شعله کوچک نگاه داریم و گرم نماییم، اثر انگشت بصورت خطوط ریزی نمایان میگردد. علت خطوط سیاه این است که: اسید سولفوریک موجود روی خطوط انگشت که بر روی کاغذ متصل شده است، کاغذ را بر اثر حرارت تبدیل به خاکستر میکند. خطوط سیاهی که خطوط انگشت را نشان میدهد، همان محلهای زغال شده کاغذ میباشد.
یک گرم فروسیانور پتاسیم را در 100 گرم آب حل کرده ، یک محلول یک در هزار کلرو فریک درست مینمائیم. پس از خشک شدن کاغذ ، انگشت خود را در محلول کلرو فریک میزنیم و با آن در چند جای کاغذ فشار میآوریم. بدین ترتیب اثر انگشت به رنگ آبی روی کاغذ نمایان میشود.
انواع روش های تشخیص اثر انگشت
روش گرد آلومینیم
با انگشت خود که با صابون شستهایم، روی چند جای یک کاغذ سفید و صاف فشار وارد میکنیم و چون به کاغذ نگاه کنیم، معمولا اثر از جای انگشت نیست. دور جای انگشت را با مداد مشخص میکنیم و روی آن گرد آلومینیم پخش مینماییم و با فوتی آنها را رد میکنیم. ذراتی از آلومینیم که پس از فوت کردن هنوز روی کاغذ چسبیده و باقی ماندهاند، اثر خطوط انگشت دست را نمایان میسازند.
روش مرکب
با انگشت پاک خود روی یک کاغذ فشار میآوریم و دور جای انگشت را با مداد مشخص میکنیم، سپس یک کاغذ را در داخل مرکب معمولی زده ، روی جای انگشت میمالیم. پس از چند ثانیه با آب ، مرکب را میشوئیم. اگر مرکب آبی رنگ باشد، جای انگشت به رنگ آبی روشن نمایان میشود.
روش دمیدن
اگر روی یک شیشه معمولی که با ناخن ، اسم خود را روی آن نوشتهایم، با دهان بدمیم، خط نمایان میشود. زیرا بخار آب روی محل نوشته شده ، مایع میشود. اگر با یک تکه چوب روی کاغذ صاف و معمولی بنویسیم، خطی نمایان نخواهد بود. ولی اگر مقداری ید جامد کنار کاغذ در زیر یک جام قرار دهیم، ید بخار میشود و بسته به دمای اتاق پس از چند دقیقه خط به رنگ قهوهای نمایان میگردد. برای تعیین اثر انگشت هم از همین اصل استفاده میشود. با این روش میتوان اثر انگشتی را که ده سال از تاریخ آن گذشته است، نمایان ساخت.
اثر انگشت از دیدگاه اسلام
دین اسلام عقلاییترین و منطقیترین دین است به طوری که قواعد آن همواره منطبق با عقل است و همانطور که فیلسوف کبیر "حاج ملا هادی سبزواری" در رساله "هدایه الطالبین" گفته است: "عقل و شرع از یکدیگر ناگزیرند که عقل اُسّ و اساس است و شرع بنای بر آن و بنا را بنیاد نیست بیاساس و اساس سودمند نیست بیبنا. " حکیم بزرگ اسلام ابنسینا در رساله "معراجیه" روایتی را از پیامبر اسلام (ص) نقل میکند که گویای ارج والای تفکر در نگرش دینی است: "ای علی، در مسابقه تقرب به خداوند، اگر بر مرکب علم و دانایی و اندیشه سوار شوی از هر کس دیگری، حتی آنان که با نماز و روزه به سوی خدا میشتابند، پیشی میگیری و به قرب خداوند نایل میشوی. " نگاهی اجمالی به کثرت استعمال مشتقات کلماتی مانند فقه، علم، تدبّر و تفکّر در قرآن کریم که به دانایی و خردوزری اشاره دارد، گویای اهمیت علم در نگرش قرآنی است. فیالمثل خداوند متعال در آیه 28 سوره فاطر میفرماید: "از بندگان خدا تنها دانایان هستند که از او میترسند." در علم اصول فقه قاعدهای تحت عنوان "تلازم" یا "ملازمه" وجود دارد که بر طبق آن "کُلُّما حکم بِه العقل حکم بِه الشّرع و کُلُّما حکم بِه الشّرع حکم به العقل." یعنی: هر چیزی را که عقل به آن حکم کند شرع نیز به آن حکم میکند و هر چیزی را که شرع به آن حکم کند، عقل نیز به آن حکم میکند . در مورد قاعده فوق، اثر انگشت یک مصداق بسیار عالی است، زیرا این بحث در آیات قرآن وجود دارد و همین امر نیز دلیلی متقن بر اعجاز قرآن است. حتی باید گفت در برخی از اخبار و روایات نیز در مورد اثر انگشت اشاراتی میتوان یافت.
اثر انگشت در آیات قرآن کریم بحث اثر انگشت به طور ضمنی در آیه 3 و 4 سوره قیامت مورد اشاره قرار گرفته است. خداوند متعال در این دو آیه میفرماید: " اَیَحْسبُ اْلاِنْسانُ اَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ. بَلی قادِرینَ عَلی أَنْ نُسَوَّیَ بَنانَهُ" یعنی: آیا انسان گمان میبرد استخوانهای او را پس از مردن و متلاشی شدن جمعآوری نخواهیم کرد؟ آری ما قادریم که حتی انگشتان (خطوط سرانگشتان) او را دوباره به صورت اول، موزون و مرتب کنیم. در مورد شأن نزول آیات فوق در "تفسیر نمونه" چنین میخوانیم: "در روایتی آمده است که یکی از مشرکان که در همسایگی پیامبر(ص) زندگی میکرد به نام علی بن ابی ربیعه، خدمت حضرت(ص) آمد و از روز قیامت سوال کرد که چگونه است؟ و کی خواهد بود؟ سپس افزود: اگر آن روز را من با چشم خود ببینم، باز تو را تصدیق نمیکنم و به تو ایمان نمیآورم. آیا ممکن است خداوند این استخوانها را جمعآوری کند! این باور کردنی نیست. اینجا بود که آیات فوق نازل شد و به او پاسخ گفت و لذا پیغمبر درباره این مرد لجوج معاند فرمود: اللّهُم اکِفنی شرّجاری السّوء. یعنی: خداوندا شر این همسایه بد را از من دورکن. [این روایت را "مراغی" و همچنین "روح المعانی" و "تفسیر صافی" با مختصر تفاوتی نقل کردهاند] نظیر این معنی در آیات دیگر قرآن نیز به چشم میخورد از جمله در آیه 78 سوره یس میخوانیم: یکی از منکران معاد قطعه استخوان پوسیدهای را به دست گرفته بود و به پیامبر میگفت: من یحیی العِظام و هِی رمیم. یعنی: چه کسی این استخوانها را زنده میکند در حالیکه پوسیده است ؟" "علامه طباطبایی" در کتاب "المیزان فی تفسیر القرآن" در مورد آیه 3 و 4 سوره قیامت مینویسد: "کلمه "حسبان" که مصدر فعل "یحسب" است به معنای ظن (پندار) است و اگر استخوان را به صیغه جمعآورده و فرمود: انسان گمان کرده ما استخوان هایش را جمع نمیکنیم. برای آن است که کنایه باشد از زنده کردن همه مردگان و استفهام موجود در این آیه توبیخی است و معنای آیه روشن است. جمله "قادرین" نیز حال از مفعول مدخول "بلی" است. کلمه بنان به معنای اطراف انگشتان و به قول برخی از مفسران [تفسیر قرطبی، ج 19، ص94] خود انگشتان است و عبارت "تسویه بنان" صورتگری آن به همین صورت است که میبینیم.