هرگاه در اثر عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی پدر یا مادری که طفل تحت حضانت اوست، صحت جسمانی ویا تربیت اخلاقی طفل در معرض خطر باشد، محکمه می تواند به تقاضای اقربای طفل یا به تقاضای قیم او و یا به تقاضای رییس حوزهی قضایی هر تصمیمی را که برای حضانت طفل مقتضی بداند ، اتخاذ کند.
از میان نهادهای تأثیر گذار در عرصهی حیات اجتماعی آدمی ، خانواده یکی از قدیمیترین و اساسی ترین مباحث مطرح می باشد و شاید بتوان گفت که در بین مسایل انسانی ، هیچ مسئله ای به سادگی ودر عین حال دامنه داری آن نیست. به بیان روشنتر مسایل آن از آن بابت که خانواده رایجترین وآشناترین نهاد برای هر انسان است وهیچ انسان متمدنی را نمی شناسیم که خارج از خانه رشد وپرورش یافته باشد، ساده به نظر می رسد ودامنه دارترین مسایل است، از آن جهت که رابطهی آدمی با آن نهاد دارای اثری دائمی می باشد و بر همه ی ابعاد وجودی انسان تأثیر گذار است. اگر فرهنگ را شامل مجموعهی علوم ، افکار، فلسفه، ادبیات ، آداب ورسوم ، سنن، شعائر ومناسک ، هنر ، ارزشها و دیگر یافته های اجتماعی بدانیم ، خانواده در این عرصه دارای دو نقش اساسی سرایت وآموزندگی است که ایفای نقش می نماید. جنبه هایی نظیر فضایل اخلاقی ، آداب و معاشرت و رفتارهای اجتماعی ، موضع گیری در قبال انحرافات ، قضاوت و داوری پیرامون پدیده ها وتعاون وهمکاری وصدها مهم دیگر همگی از خانواده نشات می گیرد ودر تقویت جامعه یا زایل کردن آن موثر است. خانواده یک نهاد اجتماعی است ومفهوم آن در جوامع مختلف ودر طول ادوار زندگی بشر ، همواره به یک شکل نبوده وپای به پای تحول اجتماعی متحول شده است .
از نظر صاحبنظران علوم اجتماعی« خانواده مرکب از گروهی از افراد است که از طریق خون، ازدواج یا فرزند خواندگی به یکدیگر مربوط ومنسوب بوده وبرای مدت طولانی ونامشخص با هم زندگی می کنند». در عین حال خانواده قدیمیترین و طبیعی ترین واحد اجتماعی است که مبنا وپایهی هر اجتماع بزرگتر می باشد. مهمترین وارزشمندترین نقش خانواده تأمین محبت واقعی وسرپرستی وحمایت از فرزندان خود را برعهده گرفته وآنان را در زمانی که نیاز به حمایت ویاری پدر ومادر دارند در اجتماع تنها وبی پناه رها نسازد. افرادی که از حمایت خانواده محرومند نه تنها از نظر عاطفی واخلاقی دچار کمبود هستند بلکه در مقابل مشکلات فراوان خارج از خانواده تنها وبی یار می مانند وهمواره در معرض فساد وتباهی قرار دارند.پیامبر مکرم اسلام (ص) می فرمایند:« هیچ بنیاد اسلامی نزد خداوند پسندیده تر از بنای ازدواج وخانواده نیست ». بر همین مبنا در مقدمهی قانون اساسی تصرح شده است که « خانواده واحد بنیادین جامعه وکانون اصلی ورشد وتعالی انسان است و توافق عقیدتی وآرمانی در تشکیل خانواده که زمینه ساز اصل حرکت تکاملی ورشد یابنده انسان است، اصل اساسی بوده وفراهم کردن امکانات جهت نیل به این مقصود از وظایف حکومت اسلامی است ».
در تعالیم اسلامی علاوه بر تکالیف عمومی که افراد نسبت به یکدیگر در زمینهی حسن معاشرت دارند زوجین حقوق وتکالیف ویژه ای به هم نیز دارند. پیامبر اکرم(ص) می فرمایند:« کاملترین مومنان از حیث ایمان خوش خلق ترین آنهاست وشایسته ترین شما آنها هستند که با زنهایشان خوش رفتارند». در قانون مدنی مادهی ۱۱۰۳ آمده است :« زن وشوهر مکلف به حسن معاشرت با یکدیگرند ودر زمینه های تربیت فرزندان در مادهی ۱۱۰۴می گوید « زوجین باید در تشیید مبانی خانواده وتربیت اولاد خود به یکدیگر معاضدت نمایند».
در اهمیت تربیت ونگهداری فرزندان وتوجه تربیتی آنان در قانون مدنی مادهی ۱۱۷۲ اشعار می دارد :« هیچ یک از ابوین حق ندارند در مدتی که حضانت طفل برعهدهی آنهاست از نگهداری او امتناع کند. در صورت امتناع یکی از ابوین حاکم باید به تقاضای دیگری یا تقاضای قیم یا یکی از اقربا ویا به تقاضای مدعی العموم نگهداری طفل را به هر یک از ابوین که حضانت بر عهدهی اوست الزام کند و در صورتی که الزام ممکن یا موثر نباشد حضانت را به خرج پدر وهر گاه پدر فوت شده باشد به خرج مادر تأمین کند». در مادهی ۱۱۷۳ تصرح دارد که:« هرگاه در اثر عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی پدر یا مادری که طفل تحت حضانت اوست، صحت جسمانی ویا تربیت اخلاقی طفل در معرض خطر باشد، محکمه می تواند به تقاضای اقربای طفل یا به تقاضای قیم او و یا به تقاضای رییس حوزهی قضایی هر تصمیمی را که برای حضانت طفل مقتضی بداند ، اتخاذ کند.
خانواده به عنوان اصلى ترین نهاد اجتماعى و زیربناى جوامع و منشأ فرهنگ ها و تمدن ها در تاریخ بشر بوده است. پرداختن به این بناى مقدس و بنیادین و حمایت و هدایت آن به جایگاه واقعى و متعالى اش، همواره سبب اصلاح خانواده بزرگ انسانى و غفلت از آن، موجب دورشدن بشر از حیات حقیقى و سقوط به ورطه هلاکت و ضلالت بوده است.
بعد از انقلاب صنعتى غرب و به طور عمده بعد از انقلاب کبیر فرانسه، ظهور جریان هاى فمینیسم و متعاقب آن تصویب کنوانسیون رفع تبعیض بر ضد زنان و قوانینى از این دست، ضربه اساسى و مهلکى بر پیکره خانواده در غرب وارد شده(و عوارضى همچون ابتلاى جوانان به بیمارى هایى پرشمار از جمله ایدز، اعتیاد، افزایش آمار طلاق و ظهور فرزندان بى هویت در اثر رواج بى بندوبارى جنسى و متعاقب آن ارتکاب جرائم و مفاسد اجتماعى- اخلاقى از سوى چنین افرادى، جامعه را دچار تشنج و بحران ساخته و چون نیک بنگریم ریشه و اساس همه این نابهنجارى هاى اجتماعى به خانواده و آسیب پذیر شدن این نهاد اجتماعى مهم بر مى گردد که البته عوامل پرشمارى در فروپاشى آن دخیل بوده است که از آن جمله مى توان به موارد زیر اشاره کرد:
۱: بى توجهى به تفاوت هاى طبیعى زن و مرد و اصرار بر تساوى آنها از هر جهت.
۲: فرار از مسئولیت هاى تشکیل خانواده به خاطر مشکلات زندگى مشترک.
۳: بالا رفتن سن ازدواج و پائین آمدن تحمل و بردبارى انسان ها و در نتیجه بالا رفتن آمار طلاق که از نشانه هاى فروپاشى نظام خانواده است.
۴: افزایش خشونت و بهره جویى هاى جنسى در اثر تبلیغات سازمان یافته.
۵: نبود فرهنگ متعالى و ارزشمند و نوع نگرشهاى متفاوت به امر ازدواج و تشکیل خانواده در جامعه.
در واقع عواملى نظیر موارد یاد شده موجب شده که خانواده هایى هم که با وجود چنین جوى شکل گرفته اند، از صمیمیت و تعاون و شادابى مطرح در منابع اصیل اسلامى و مکتبى برخوردار نباشند.
همان طورکه گفتیم خانواده واحد بنیادین جامعه وکانون اصلى رشد و تعالى انسان است و تربیت و عواطف اجتماعى به عنوان مهم ترین ویژگى نظام انسانى، از خانواده نشأت مى گیرد و توجه به نقش محورى زن به عنوان محور عاطفه و تربیت و نقش محورى مرد در امر تربیت و تأمین معیشت و اداره زندگى امرى ضرورى است.
در شرایط کنونى همه دلسوزان جوامع مختلف در تلاش اند که راهکارهاى اساسى سالم سازى خانواده ها و حفظ و استحکام بنیان آنها را دریابند و با ارائه آن به جامعه خود اوضاع بحرانى موجود را تا حدى کنترل کرده و از تشنج در آن و به دنبال آن بحران در جامعه بکاهند که در این راستا بازگشت به فرهنگ اصیل اسلام درجامعه ما ضرورى است؛ آئینى که بیشترین عنایت را به تکریم، تنزیه و تعالى خانواده دارد و این نهاد مقدس را کانون تربیت و مهد مودت و رحمت مى شمرد.