قدیمیترین مقیاس مبادلات چهارپایان بوده است. بعضی از کلمات از قبیل پول، سرمایه، دارایی و نظیر آن در پارهای از زبانهای یونانی و لاتینی و سامی از مشتقات یکی از کلمات مربوط به چهارپایان است. به طور مثال پکونیا (Pecunia)و کاپیتال (Capital) که در اصل سرحیوان است و کلمه کاپیتالیسم یعنی سرمایهداری از آن مشتق شده است. در اوستا نیز درباره مزد کارگران و یا گرفتن جریمه از چهارپایان ذکر شده است. در فصل هفتم «وندیداد» در چند قسمت از حقالقدم پزشک که به صورت چهارپایان پرداخت میشد مطالبی بیان شده است. در دوره هخامنشی نیز گوسفند پایه و میزان پرداخت مواجب به کارگران و صنعتگران بوده است. دلیل مشکلات فراوان خیلی زود ابزار پولی جای حیوانات را در مبادلات گرفت. انواع صدفها در بعضی از ممالک خاور دور و افریقا و قسمتی از آمریکا و حتی در بعضی از جزایر اقیانوسی تا این اواخر در مبادله و تجارت به کار میرفته است. البته این نوع کسب و تجارت خالی از اشکال نبوده است. لذا همانطور که رفع اشکالات و احتیاجات، انسان را متوجه فلزات برای ساختن وسایل زندگی و ابزار کار و اسلحه کرده بود، دیر فاسد شدن، سهولت حمل و نقل و مبادله و توزین صحیح و آسانتر فلزات دلیلی شد تا جای چهارپایان را در معاملات بگیرد.
آهن، مس، برنز، نقره و آهن و طلا با اشکال مختلف مانند شمش، حلقه، میله و تختههای گرد یا چهارگوش و یا تبر، دیگ، کارد و غیره وسیله معاوضه شود. در کاوشهای مناطق باستانی کشورهائی چون پاکستان، مصر، ایران ، نمونههایی از حلقهها با اوزان متفاوت بدست آمد. میتوان گفت حلقهها و میلههای عموما مفرغی قدیمیترین ابزار معاوضه قبل از اختراع سکه هستند.
سکه عبارت است از یک قطعه فلز به وزن معین که روی آن علامت رسمی دولت و یا حکومتی که عیار و وزن آن را تعهد میکند نقر شده باشد. بنا به گفته هرودت مورخ بزرگ یونانی لیدیها اولین مردمی هستند که سکه نقره و طلا ضرب کردهاند. بیشتر سکهشناسان با نظر هردوت هم عقیده هستند. وفور طلا و نقره در پادشاهی لیدی، باعث اختراع سکه در این سرزمین شد. اولین پادشاهی که در این سرزمین اقدام به ضرب سکه کرد، کروزوس (560 تا 546 ق. م) نام دارد. این سکهها قطعهای پهن و نامنظم است از آلیاژ نقره و طلا و به نام الکتروم (Electrom) آلیاژ مخصوصی از یک قسمت نقره و سه قسمت طلا) که روی آن شیارهای موازی و پشت آن فرورفتگیهایی حک شده است. در بعضی از فرورفتگیها نقشی مشابه روباه که مظهر باکوس یکی از مظاهر مورد پرستش اهالی لیدی است دیده میشود در شهرهای دیگر ساحلی مثل میله و افز نیز سکههایی با نقوش حیوانات مختلف ضرب شده است.
اولین سکه استاندارد دنیا در دوره کروزوس در سرزمین لیدی ضرب و بنام کرزوئید معروف شد.
وزن و مقدار آن به تعهد حکومت لیدی رسید و علامت مخصوصی روی آن ضرب شد. یک طرف آن نقش گاومیش و شیر دارد که در حال جنگ با یکدیگرند و طرف دیگر سکه دارای نقش دو مربع فرورفته بوده است.
ایرانیان پس از فتوحات پی درپی آسیای صغیر به وجود سکه و لزوم آن پی بردند. پادشاهان هخامنشی چون کوروش و کمبوجیه سکهای ضرب نکردند اما به شهرها و ممالکی که جزء مستعمرات ایران بود و سکه در آنها رواج داشت اجازه ضرب سکه دادند. داریوش اول برای نخستین بار در ایران اقدام به ضرب سکه طلا و نقره نمود و از آن پس معاملات به وسیله سکه با ایالات غربی، شاهنشاهی هخامنشی را محکمتر و مترقیتر کرد. داریوش اول ترتیب تناسب طلا و نقره را بنابر آنچه در لیدی معمول بود، به کار برد و سکه طلا به نام «دریک» با وزن 41/8 گرم و سکه نقره بنام «سیکل» (شکل) Shegel به وزن 6/5 گرم ضرب کرده است. زیرا در این سال داریوش به تشکیلات مملکتی نظم و ترتیب بخشید و سکه را که مهمترین عامل اقتصادی بود در داد و ستد و تجارت رایج کرد. در زمان هخامنشیان علاوه بر شاهان هخامنشی ایالتهای وابسته بنام ساتراپ و دولتهای زیر سلطه نیز حق ضرب سکه داشتند.
سکه های دریک و شکل با وزن مشخص به تناسب یک و احد طلا در برابر 3/1 – 13 واحد نقر برگزیده و ضرب میشد. این قاعده در تمام شهرهای یونانی، آسیای صغیر، قبرس و فینیقیه که سکه داشتند رایج بود. سکههای شاهی معمولا طرحهای مشابه دارند و فقط تصویر هر شاهنشاه با دیگری تفاوت دارد. روی سکه تصویر نیمرخ شاهنشاه کمان بدست یا تصویری بسان کماندار پارسی نقر است، ترکش بر پشت ، یک زانو به زمین زده، با یک دست زوبین را گرفته و با دست دیگر کمان را میکشد. زانو زدن پادشاه به اعتقاد برخی از محققین نشانه نیایش اهورامزدا است. در نوع دیگر شاهنشاه کمان بدست در حال دویدن است و با دست دیگر نیزه را حالت مایل رو به زمین نگاه داشته است. در پشت سکههای شاهنشاهی معمولا فرورفتگی نامنظم مربع یا مربع مستطیل وجود دارد که به نظر در اواخر این فرورفتگیها نقشی شبیه دماغه کشتی را تداعی مینمایند. در اواخر دوره هخامنشی بخصوص سکههای داریوش سوم گاه بجای نیزه، خنجر در دست پادشاه دیده میشود. همانگونه که گفته شد ساتراپها که نمایندگان شاهان در استانهای زیر سلطه حکومت هخامنشیان بودند. اغلب اجازه ضرب سکه داشتند. متاسفانه سکههای همه ساتراپهایی که اسمشان در تاریخ آمده پیدا نشده است. ساتراپهایی که اجازه ضرب سکه داشتند میتوانستند چهره پادشاه و حتی تصویر خود را روی سکه نقر کنند. سکههایی که بدست آمده بیشتر مربوط به ساتراپهایی است که در ایالات غربی ماموریت داشتند و روی سکهها نیز به خطوط مختلف رایج در آن مناطق مانند خط آرامی، لیی، ایونی، یونانی و .... نوشتههایی موجود است. نوع دیگر سکههایی که در دوره هخامنشی جریان داشت مربوط به شاهان و امرای تابع هخامنشی بود. مانند شاهان فینیقیه و قبرس و امرای کاری و پامفیلی و شهرهای یونانی و آسیای صغیر. در این سکهها نمادها و سمبلهای منطقهای خودنمایی میکنند مثلا سکههایی از فینیقیه موجود است که نقش کشتی در آن دیده میشود که نشان از آشنایی این قوم با این وسیله ارتباطی و حمل و نقل دریایی است. هر منطقه با توجه به عقاید و باورها ونمادها و سمبلهای ویژه خود را بر سکهها منقور و منقوش مینموده است.
در سال 330 قبل از میلاد اسکندر مقدونی ایران را فتح کرد و امپراطوری هخامنشی با تمام عظمت و ثروت خود تسلیم این سردار فاتح مقدونی گردید. اسکندر پس از فتح ایران با عنایت به هوش و ذکاوت خویش تصمیم گرفت همان روند مبادلاتی گذشته را ادامه دهد. طوریکه ارزش دریک و شکل را پول یونان که استاتر و درهم بود برابر و یکسان ساخت. سکه های اسکندر به لحاظ تنوع نقش و زیبایی بسیار جالب است. در یک روی سکه تصویر اسکندر در حالتهای متفاوت دیده میشود و در طرف دیگر مظهر یکی از الههها یا ایزدان یونانی به زیبایی هرچه تمامتر نقش میشده است.
پس ازمرگ اسکندر و تقسیم متصرفات او بین سردارانش در اوضاع ضرب سکه تغییری صورت نگرفت. زیرا اغلب آنها مانند اساندره (Cassandre) ،آنتی گون (Antigone) ، لیزیماک (Lisimague) سکه زدند و فقط به جای نام اسکندر نام خود را نگاشتند. سلوکوس اول در سال 312 ق. م رسما سلسله سلوکیان را بنیانگذاری نمود. وی از سرداران اسکندر و ساتراپ بابل از مهمترین ساتراپهای اسکندر بود که یاری بطلمیوس ، ساتراپ مصر تمام ایران را فتح و به حکمروائی مناطق متصرفی دست یافت. سکه سلوکوس و جانشینان وی به مانند سکه اسکندر در یک روی نیمرخ پادشاه نقر میشد و در روی دیگر نقوشی از مظاهر مذهبی یونانی نقش میشده است. سلوکوس تا سال 306 ق. م خود را در سکهها شاه نمیخواند ولی از این سال به بعد خود را شاه معرفی میکرد. خطی که در سکههای اسکندر و سلوکیان منقور است خط یونانی که معمولا نام و لقب پادشاه را دربر میگیرد.
پارتیان
پارتها تیرهای از قبیله آریائی پرنی Perni میباشد که به صورت چادرنشینی در ناحیه جی و جیحون و استپهای بحر خزر زندگی میکردند. آنان سوارکاران ، تیراندازان و جنگجویان ماهری بودند در دوره هخامنشی این مناطق تحت تسلط حکومت هخامنشی قرار داشت. در بسیاری از جنگهای هخامنشیان جنگجویان پارت شرکت داشتند. آنها پس از حمله اسکندر تخت انقیاد وی درآمدند و در جنگهای مقدونی شرکت جستند. فردی به نام آمیناسب Aminasp که از افراد پارت بود از طرف اسکندر به سمت فرمانداری پارت منصوب شد. در زمان سلوکیان برای ناحیه پارت و باختر فرمانروایی واحد تعیین شد. پارتها که از رفتار سلوکیان به تنگ آمده بودند، تحت رهبری رؤسای خود سر به شورش زدند و دولتی کوچک در منطقه تشکیل دادند. ارشک یا اشک اول در سال 250 ق. م در ناحیه پارت اعلام استقلال نموده و این سلسله را بنیانگذاری نمود. این سلسله در دوران حکمرانی مهرداد اول به اوج قدرت و عظمت میرسد و دست سلوکیان از تمامی مناطق ایران کوتاه میشود و امپراطوری اشکانی به معنای واقعی ایجاد میشود که حدود و متصرفات در غرب از رود فرات گذشته و در شرق تا رود سند را در اختیار داشتند. در دوره اشکانیان معیار سنجش سکه نقره بود. پارتها سکه زر به کار نمیبردند و اصول معاملات بر پایه سکههای سیمین، سیمین برنزی بود و سکههای طلا فقط در جشنها به عنوان مدال اعطا میشده است. بنای پولی بر اساس مبنای پولی بر اساس مبنای پولی رومیها بود و برای پرداخت و دادوستدها به شیوه سلوکیان عمل میکردند. این امر به ارتباط اقتصادی این دوکشور کمک فراوان میکرد. واحد پول پارتها درهم بود که در وزن و تقسیمات کوچکتر نیز در ضرابخانهها ضرب میشد. سکههای مسین و برنزی برای مبادلات محلی و داخلی به کار میرفت. سکههای پارتی از لحاظ نقش بسیار متنوع هستند نقش روی سکهها نقش نیمرخ و نیم تنه پادشاه وقت است که معمولا به طرف چپ نگاه میکند. لباسها و نحوه آرایش ریش و موی شاه و لوازم و زینت آلات مورد استفاده دقیقا در تصاویر روی سکهها قابل کشف است. بر پشت اغلب درهم اشکانی، ارشک کمان بدست نشسته بر تخت تصویر میشود که در گرداگرد نقش به خط یونانی القاب پادشاه نوشته میشود. خط یونانی در تمام 500 سال حکمرانی اشکانیان بر سکهها منقور است ولی از زمان حکمرانی بلاش اول (51 تا 78م) و بعد از آن به ندرت دو حرف اول نام پادشاه به خط و زبان پهلوی اشکانی نوشته میشود. محل ضرب سکهها در اوایل دوره اشکانی به صورت چند حرف اول نام شهر به یونانی نوشته میشد که بعد به صورت علامت در سکه به نمایش درآمد و هر شهری که سکه در آنجا ضرب میشد علامتی مخصوص به خود داشت. در اوایل دوره اشکانی تاریخ ضرب سکه نوشته نمیشد ولی از زمان فرهاد چهارم به بعد تاریخ ضرب بر سکهها نقر میشود.
مقارن حکمرانی سلوکیان و اشکانیان در بعضی از ایالتها و مناطق ایران از ضعف حکومت مرکزی سرداران و بزرگان آن ایالتها استفاده و حکومتهایی محلی و تقریبا مستقل بوجود آوردند و اقدام به ضرب سکه نمودند . از جمله این پادشاهیهای محلی میتوان به الیمائید ، پارس و خاراسن اشاره نمود که هر یک از این سه پادشاهی در قسمتی از ایران اقدام به تشکیل حکومت و ضرب سکه نمودند. الیمائیها جزء آخرین اقوامی هستند که در سرزمین که امروزه بختیاری نامیده میشود حکومت میکردند و میراث دار تمدن ایلام باستان هستند آنها سلطه سلوکیان را نپذیرفته و حکومتی مستقل تشکیل دادند و چنان قدرتمند شدند که از سوی خاور تا دشت خوزستان و از شمال تا اصفهان پیش رفتند. البته این پادشاهی دارای فراز و نشیب فراوان بوده است. نخستین پادشاه الیمائید که سکه ضرب کرد هوکناپس بود که سکه برنزی وی به سبک یونانی در حدود سال 162 ق. م ضرب شد و نقش آپولون خدای هنر و موسیقی یونان بر آن نقر است. از مهمترین خاندان حاکم بر این پادشاهی کمنسکیرس است که چندین پادشاه به این نام بر آن وادی حکومت راندند و بنام و تصویر خود سکه ضرب کردند مهمترین نقشی که سمبل و علامت این پادشاهی محسوب میشود و در بیشتر سکه به چشم میخورد نقش لنگر است که پشت تصاویر شاهان نقر شده است.