«عاشورا»در متن زندگى شیعه و در عمق باورهاى پاک او جریان داشته و«نهضت کربلا»،در طول چهارده قرن،با کوثرى زلال و عمیق،سیراب کنندهجانها بوده است.
هم اکنون نیز عاشورا،کانونى است که میلیونها دایره ریز و درشت از ارزشها،احساسها، عاطفهها،خردها و ارادهها بر گرد آن مىچرخد و پرگارى است کهعشق را ترسیم مىکند.
بى شک،محتواى آن حماسه عظیم و انگیزهها و اهداف و درسهایش یک«فرهنگ»غنى و ناب و الهام بخش را تشکیل مىدهد و در حوزه وسیع تشیع ودلباختگان اهل بیت،کوچک و بزرگ و عالم و عامى،همواره با«فرهنگ عاشورا»
زیسته،رشد کرده و براى آن جان باختهاند،تا آنجا که در آغاز تولد،کام نوزاد را باتربتسید الشهدا«ع»و آب فرات بر مىدارند و هنگام خاکسپارى،تربت کربلاهمراه مرده مىگذارند و در فاصله ولادت تا مرگ هم به حسین بن على«ع»عشقمىورزند و براى شهادتش اشک مىریزند و این مهر مقدس،با شیر وارد جانمىشود و با جان به در مىرود. ضرورت کار در باره نهضت کربلا،تاکنون بسیار نوشته،سروده و تحقیق شده است وصاحبان فکر و قلم از زوایاى مختلف و با دیدهاى گونهگون به این حماسهنگریستهاند،بگونهاى که مجموعه آثار مربوط به قیام کربلا و مسائل جنبى آن،کتابخانه عظیمى را تشکیل مىدهد،اما...همچنان زمینه و میدان براىپژوهش و عرضههاى جدید در این باره باز است.بقول«صائب»:
یک عمر مىتوان سخن از زلف یار گفت×در بند آن مباش که مضمون نمانده استهدف از تدوین این فرهنگنامه،آن بوده که یک مجموعه یک جلدى،فشرده،دم دست و کار بردى،حاوى لازمترین دانستنیها پیرامون موضوعاتىکه به آن نهضت جاوید چه در عصر حادثه،چه زمانهاى پس از آن تا امروز مربوطمىشود،ارائه گردد.از این رو مدخلهاى کتاب که به ترتیب الفباست،اشخاص،گروهها،جاها،کتابها،اصطلاحات،سنتها،شعایر،تعالیم مکتبى و محورهاىدیگر را که به نحوى در ارتباط با فرهنگ عاشوراستشامل مىشود.
در باره اغلب عنوانهاى این فرهنگنامه مىتوان مقاله مبسوط،حتى جزوه وکتاب نوشت-آنگونه که نوشتهاند-لیکن هدف این بوده که در حداقل عبارات ودور از شرح و بسط غیر ضرورى و قلمفرسایى،مفیدترین آگاهیهاى لازم بهخواننده داده شود.ناگفته نماند در برخى عناوین هم در منابع مختلف مطلبچندانى به دست نمىآید،بخصوص پیرامون بعضى از شهداى کربلا.از این روآگاهیهاى داده شده گاهى بسیار اندک و احیانا غیر کافى است.
تدوین و ارائه یک دایره المعارف کامل و شامل،که به چندین مجلد قطوربالغ گردد،کار یک گروه،آن هم در چند سال و با امکانات پژوهشى گسترده است(همچنانکه طبق اطلاع نگارنده،برخى مراکز در تهران،قم و مشهد چنینانگیزه و انگارهاى دارند و به کار مشغولند)و سالها باید انتظار کشید تا آن تلاشهابه ثمر برسد و فیشها کتاب شود.
اگر در این کتاب با برخى کاستیها روبرو شوید،آن را به حساب فردى بودنکار بگذارید.در عین حال از تذکرات و پیشنهادهاى اهل نظر در تکمیل این مجموعه،مشتاقانه استقبال مىشود.
امید مىرود این اثر براى همه شیفتگان اهل بیت عصمت«ع»که دل در گروعشق ابا عبد الله«ع»دارند و سر بر آستان ولاى او مىسایند،بویژه فرهنگیان،نسل جوان کتابخوان،مبلغان، سروران روحانى،مداحان و ذاکران،بسیجیانعاشورایى و امتحزب الله مفید باشد.
نظام ارتباطى یکى از مزایاى این فرهنگ نامه آن است که در پایان اغلب مطالب مربوط بههر عنوان،با«فلش»به کلماتى ارجاع داده شده که آنها در این کتاب مورد بحثقرار گرفته است.با مراجعه به مدخلهاى مشابه و نزدیک به هم یا مرتبط،مىتوانید اطلاعات بیشترى به دست آورید.مثلا در آخر«اهل بیت»چنین آمدهاست«-عترت،بنى هاشم»و در آخر«تربت»آمده است: «-بوى سیب،تسبیح تربت،چاووش خوانى،فرات»که به هر کدام از آنها مراجعه شود مطالبىمرتبط با موضوع تربت دیده مىشود.ایجاد این«نظام ارتباطى»بین مدخلها،بهره ورى خواننده را از کتاب افزایش مىدهد.
مدخلهاى ارجاعى تعدادى از مدخلها نیز با فلش به مدخل دیگرى ارجاع داده شده است، مانند:
خون خداباب الحوائجپیروزىدفن اجساد شهداکه باید مطلب را در عنوان دوم جستجو و مطالعه کرد.
منابع جنبى یکى از راههاى«ماخذ شناسى»در باره موضوعات مختلف،دقت در کتابنامه و فهرست منابعى است که در پایان کتابها و مقالات یا در ذیل صفحاتارائه مىشود.در این مجموعه،در پا نوشت صفحات علاوه بر ماخذ مطالب،گاهى کتابها و منابع دیگرى نشانى داده شده است که براى علاقهمندان تحقیقو مطالعه بیشتر سودمند است.البته نام این کتابها در فهرست منابع پایانکتاب،نیامده است،زیرا اغلب جنبه معرفى داشته نه آنکه چیزى از آنها نقلشده باشد،مثل آنچه در پاورقى مدخلهاى وقف،عبد الله بن عباس،فسادبنى امیه،کوفه، مدایح و مراثى،ادبیات عاشورا،اصحاب امام حسین«ع»و...آمدهاست.
فهرست موضوعى گرچه پیشنهاد برخى آن بود که این مجموعه،فصل فصل موضوع بندى وتنظیم شود،ولى به نظر رسید ترتیب مطالب بر اساس الفبایى عنوانها،خوانندهرا زودتر به موضوع مورد نظر مىرساند.براى مطالعه و باز یافتن موضوعاتخاص نیز،فهرستى از همه مدخلهاى مطرح شده در کتاب،در پایان آمده کهبصورت موضوعى تنظیم شده است. موضوعات آن فهرست اینهاست:اشخاص،موضوعات و مفاهیم،جاها و شهرها،ابزار و وسائل، حادثهها،اشیاء و پدیدهها،اصطلاحات،کتابها،گروهها.
امید است این تلاش کوچک،مورد قبول خداوند و عنایت ابا عبد اللهالحسین«ع»قرار گیرد و کمترین اداى دین به پیشگاه آن مولاى کریم و خدمتىناچیز در مسیر احیاگرى نسبت به آن حماسه ماندگار و ترویج«فرهنگ عاشورا» به شمار آید.
قم-جواد محدثى
مهر 1374 ش
آب
در حادثه کربلا،آب و عطش لازم و ملزوم یکدیگرند.کاروان ابا عبد الله،کنار فراتفرود آمد، لیکن سپاه ابن سعد،فرات را به محاصره گرفت و آب را به روى امام حسین«ع»
و اهل بیت و اصحابش بست و میان امام و آب فاصله انداختند تا هم زودتر حسین«ع»را بهتسلیم وادارند و هم از خاندان رسالت انتقام بگیرند.به نقل مورخان،از سه روز قبل از عاشورابا محاصره فرات،خیمه گاه امام در مضیقه بى آبى قرار گرفت و کودکان اهل بیت را با دیدن رودفرات،تاب تحمل عطش کمتر مىشد.منع آب از زنان و کودکان و افراد عادى(بویژه غیرنظامیان)در همه ادیان و مذاهب،غیر قانونى و عملى غیر انسانى است،بویژه در اسلام.
سپاه اموى با بستن آب به روى یاران و فرزندان حسین«ع»،این کار خلاف شرع ومغایر با شرافت انسانى و جرم جنگى را مرتکب شدند و کسانى همچون مهاجرین اوس،عمرو بن حجاج و عبد الله بن حصین به این عمل مباهات مىکردند و زخم زبان مىزدندکه:حسین!از این آب،درندگان و پرندگان مىخورند ولى تو حق ندارى از آن بچشى!
مساله«آب»،در ابعاد و صحنههاى مختلف نهضت عاشورا مطرح است،از قبیل:فراتو نهر علقمه،مشک و عباس،کودکان و العطش،على اصغر و تیر حرمله،سقایى وعلمدارى،سنگابخانه، آب خنک و سلام بر حسین،غسل زیارت،لبهاى تشنه،بستن آبدر کربلا،مراسم طشت گذارى،مهریه فاطمه،برداشتن کام با آب فرات،سیراب کردنسپاه حر و...که در باره هر کدام مىتوانید به عنوان خاص آن در این فرهنگ مراجعه کنید.
تشنگى کودکان و شهادت حسین با لب تشنه از فرازهاى برجسته این حادثه است.وقتى امام سجاد«ع»نیز پیکر امام را دفن کرد،با انگشت روى قبر پدر نوشت:«هذا قبرالحسین بن على بن ابى طالب،الذى قتلوه عطشانا».
از آب هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا بودند دیو و دد همه سیراب و مىمکید حاتم ز قحط آب،سلیمان کربلا (1) بسیار گریست تا که بى تاب شد،آب خون ریخت ز دیدگان و خوناب شد،آب از شدت تشنه کامىات،اى سقا آن روز ز شرم روى تو آب شد،آب (2) آب،شرمنده ایثار علمدار تو شد که چرا تشنه از او اینهمه بىباک گذشت بود لب تشنه لبهاى تو صد رود فرات رود بىتاب،کنار تو عطشناک گذشت بر تو بستند اگر آب،سواران سراب دشت دریا شد و آب از سر افلاک گذشت (3)
آب،رمز طلب و تشنگى و الگوى عطشهاى حیات بخش است و آنان که از آب هماستغنا و بىنیازى نشان مىدهند و تشنگى را طالبند،به آب حیات و سیرابى جان مىرسند.
به گفته مولانا:
آب کم جو تشنگى آور به دست تا بجوشد آبت از بالا و پست
آتش زدن خیمهها
از جنایتهاى سپاه عمر سعد،آتش زدن خیمههاى امام حسین«ع»و اهل بیت او در روزعاشورا بود.پس از آنکه امام به شهادت رسید،کوفیان به غارت خیمهها پرداختند،زنها رااز خیمهها بیرون آوردند،سپس خیمهها را به آتش کشیدند.اهل حرم،گریان و پابرهنه دردشت پراکنده شدند و به اسارت در آمدند. (4) امام سجاد«ع»در ترسیم آن صحنه فرمودهاست:به خدا قسم هر گاه به عمهها و خواهرانم نگاه مىکنم،اشگ در چشمانم مىدود و بهیاد فرار آنها در روز عاشورا از خیمهاى به خیمه دیگر و از پناهگاهى به پناهگاه دیگرمىافتم،که آن گروه فریاد مىزدند:خانه ظالمان را بسوزانید! (5) این آتش،امتداد همان آتشزدنى بود که پس از رحلت پیامبر،در خانه زهرا«ع»با آن سوخت و آتش کینههایى بود کهاز بنى هاشم و اهل بیت در سینهها داشتند.به یاد این حادثه،در مراسم عاشورا در برخىمناطق رسم است که خیمههایى به نشان خیام اهل بیت بر پا مىکنند،ظهر عاشورا به آتشمىکشند،تا احیاگر یاد آن ستمى باشد که روز عاشورا بر خاندان رسالت رفت.
آتش به آشیانه مرغى نمىزنند گیرم که خیمه،خیمه آل عبا نبود
آثار و نتایج نهضت عاشورا
شهادت مظلومانه سید الشهدا و یارانش در کربلا،تاثیر بیدارگر و حرکت آفرین داشتو خونى تازه در رگهاى جامعه اسلامى دواند و جو نامطلوب را شکست و امتدادهاى آنحماسه،در طول تاریخ،جاودانه ماند.حتى در همان سفر اسارت اهل بیت نیز تاثیراتسیاسى این حادثه در اندیشههاى مردم آشکار شد.گروهى از اسرا را که به شام مىبردند،چون به تکریت رسیدند، مسیحیان آنجا در کلیساها جمع شدند و به نشان اندوه بر کشتهشدن حسین«ع»،ناقوس نواختند و نگذاشتند آن سربازان وارد آنجا شوند.به شهر«لینا»
نیز رسیدند.مردم آنجا همگى گرد آمدند و بر حسین و دودمانش سلام و درود فرستادند وامویان را لعن کردند و سربازان را از آنجا بیرون کردند.چون خبر یافتند که مردم«جهینه»
هم جمع شدند تا با سربازان بجنگند وارد آن نشدند.به قلعه«کفر طاب»رفتند،به آنجا نیزراهشان ندادند.به حمس که وارد شدند،مردم تظاهرات کردند و شعار دادند:«اکفرا بعدایمان و ضلالا بعد هدى؟»و با آنان درگیر شدند و تعدادى را کشتند. (6) برخى از تاثیراتحماسه عاشورا از این قرار است:
1-قطع نفوذ دینى بنى امیه بر افکار مردم2-احساس گناه و شرمسارى در جامعه،بخاطر یارى نکردن حق و کوتاهى دراداى تکلیف3-فرو ریختن ترسها و رعبها از اقدام و قیام بر ضد ستم4-رسوایى یزیدیان و حزب حاکم اموى5-بیدارى روح مبارزه در مردم6-تقویت و رشد انگیزههاى مبارزاتى انقلابیون7-پدید آمدن مکتب جدید اخلاقى و انسانى(ارزشهاى نوین عاشورایى و حسینى)
8-پدید آمدن انقلابهاى متعدد با الهام از حماسه کربلا9-الهام بخشى عاشورا به همه نهضتهاى رهایى بخش و حرکتهاى انقلابى تاریخ10-تبدیل شدن«کربلا»به دانشگاه عشق و ایمان و جهاد و شهادت،براى نسلهاىانقلابى شیعه11-به وجود آمدن پایگاه نیرومند و عمیق و گسترده تبلیغى و سازندگى در طولتاریخ،بر محور شخصیت و شهادت سید الشهدا«ع»
از نهضتهاى شیعى پس از عاشورا،مىتوان«انقلاب توابین»،«انقلاب مدینه»،«قیاممختار»،«قیام زید»،و...حرکتهاى دیگر را نام برد.براى توضیح بیشتر،به مدخل خاصهر یک از این نهضتها در همین مجموعه مراجعه شود.تاثیر حماسه عاشورا را درانقلابهاى بزرگى که در طول تاریخ، بر ضد ستم انجام گرفته،چه در عراق و ایران و چه درکشورهاى دیگر،نباید از یاد برد.«فرهنگ شهادت»و انگیزه جهاد و جانبازى که درانقلاب اسلامى ایران و هشتسال دفاع مقدس در جبههها جلوهگر بود،گوشهاى از اینتاثیر پذیرى است.شعار«نهضت ما حسینیه،رهبر ما خمینیه»که در مبارزات ملت مسلمانایران بر ضد طاغوت طنین افکن بود و نیز شور حسینى جبهههاى رزم ایران،گواه روشنتاثیر گذارى کربلا در قرنها پس از آن حماسه مقدس است.یکى از نویسندگان محقق،نتایج نهضت کربلا را عبارت مىداند از:
1-پیروزى مساله اسلام و حفظ آن از نابودى2-هزیمت امویان از عرصه فکرى مسلمین3-شناخت اهل بیت بعنوان نمونههاى پیشوایى امت4-تمرکز شیعه از بعد اعتقادى بر محور امامت5-وحدت صفوف شیعه در جبهه مبارزه6-ایجاد حس اجتماعى در مردم7-شکوفایى موهبتهاى ادبى و پدید آمدن ادبیات عاشورایى 8-منابر وعظ و ارشاد،به عنوان وسیله آگاهانیدن مردم9-تداوم انقلاب بصورت زمینه سازى نهضتهاى پس از عاشورا (7) حادثه کربلا،گشاینده جبهه اعتراض علیه حکومت امویان و سپس عباسیان شد،چه بهصورت فردى که روحهاى بزرگ را به عصیان و افشاگرى واداشت،و چه به شکلمبارزههاى گروهى و قیامهاى عمومى در شهرى خاص یا منطقهاى وسیع. (8)
خون او تفسیر این اسرار کرد ملتخوابیده را بیدار کرد (9)
الوداع <- ´ckق فëpha
آداب زیارت
تشرف به دیدار امام معصوم«ع»چه در حال حیات و چه پس از شهادت و هنگامزیارت قبور ائمه«ع»آدابى دارد که آن را از دیدارهاى معمولى جدا مىکند.رعایتطهارت،ادب،متانت، توجه،حضور قلب از جمله این آداب است. (10)
زیارت قبر سید الشهدا«ع»آداب ویژهترى دارد، از قبیل:نماز خواندن،حاجتخواستن،بى آلایش وغمگین و غبار آلود،راه زیارت را پیمودن،پیاده رفتن،غسل زیارت کردن،تکبیر گفتن، وداع کردن. (11) شهید ثانى در کتاب«دروس»،چهارده آداب براى زیارت مىشمارد کهخلاصه آنها چنین است:
اول:غسل،پیش از ورود به حرم،با طهارت بودن و با لباس تمیز و خشوع وارد شدندوم:بر آستانه حرم ایستادن،دعا خواندن و اذن ورود طلبیدنسوم:کنار ضریح مطهر ایستادن و خود را به قبر نزدیک ساختنچهارم:رو به حرم و پشت به قبله ایستادن در حال زیارت،سپس صورت بر قبر نهادنسپس به بالاى سر رفتنپنجم:زیارتهاى وارده را خواندن و سلام گفتنششم:پس از زیارت،دو رکعت نماز خواندنهفتم:پس از نماز،دعا کردن و اجتخواستنهشتم:کنار ضریح مقدارى قرآن خواندن و ثواب آن را هدیه به امام کردننهم: در همه حال،حضور قلب داشتن و استغفار کردن از گناهدهم:به نگهبانان و خادمان حرم احسان و احترام کردنیازدهم:پس از باز گشت به خانه،دوباره به حرم و زیارت رفتن و در آخرین زیارت،دعاى وداع خواندندوازدهم:پس از زیارت،بهتر از قبل از زیارت بودنسیزدهم: بعد از تمام شدن زیارت،زود از حرم بیرون آمدن تا شوق،افزونتر شود،وهنگام خروج،عقب عقب بیرون آمدنچهاردهم:صدقه دادن به نیازمندان آن شهر و آستانه،بویژه به تنگدستان از دودمانرسول خدا احسان کردن. (12) رعایت این آداب،قرب روحى و معنوى مىآورد و سازندگى زیارت را افزونمىسازد و فلسفه تشریع زیارت نیز،همین بهرهورى از معنویات مزارات اولیاء خداست. (13)
آداب وعظ و منبر
اهل منبر و وعظ،که در محافل دینى و مجالس حسینى براى مردم القاى سخن و ایرادموعظه و ذکر مصیبت مىکنند،چون با دل و دین مردم سر و کار دارند و شنوندگان، کلامشان را حجت مىشمارند،باید خود به حرفهایشان معتقد و عامل باشند،تا هم سخنتاثیر کند و هم از وجهه دین و علماى دینى کاسته نشود.
بنا بر این بر فراز منبر رفتن و به موعظه خلایق یا نشر خلایق پرداختن،کار هر کسنیست و صلاحیتها و شرایطى مىطلبد.علماى بزرگ که دلسوز دین بودهاند،همواره چهکتبى و چه شفاهى به اندرز و رهنمود در این زمینهها پرداختهاند.از جمله مرحوم میرزاحسین نورى در کتاب ارزنده خود(لؤلؤ و مرجان)به بیان آداب اهل منبر پرداخته و«اخلاص»را پله اول منبر و«صدق»را پله دوم آن دانسته و نکاتى را هم بعنوان«مهالکعظیمه روضه خوانان و اهل منبر»دانسته که بعضى از آنها از این قرار است:
1-ریاکارى و به خاطر دنیا کار کردن2-روضه خوانى را وسیله کسب خویش ساختن3-آخرت خود را به دنیا،و به دنیاى دیگران فروختن4-عمل نکردن روضه خوان به گفتههایى که خود نقل مىکند5-دروغ بافتن در منبر و رعایت نکردن صدق احادیث و حکایات. (14) شاگرد وى مرحوم محدث قمى در منتهى الآمال،پس از بیانى مبسوط در زشتى دروغدر مجالس عزادارى و منبر و مرثیه و استفاده از غنا در نوحه خوانى و رعایت نکردن دقتدر نقلهاى تاریخى،سخنانى دارد،تحت عنوان«نصح و تحذیر»و اهل منبر را بر حذرمىدارد از مبتلا شدن به:دروغ گفتن و افترا بستن بر خدا و ائمه و علماء،غنا خواندن،اطفال امارد را با الحان فسوق پیش از خود به خوانندگى واداشتن،بى اذن،بلکه با نهىصریح به خانه مردم در آمدن و بر منبر رفتن و آزردن حاضرین بر گریه نکردن به کلماتبلیغه،ترویج باطل در وقت دعا،مدح کسانى که مستحق مدح نیستند،مغرور کردنمجرمین و متجرى نمودن فاسقین،خلط کردن حدیثى به حدیث دیگر به طور تدلیس،تفسیر آیات شریفه به آراء کاسده،نقل اخبار به معانى باطله،فتوا دادن با نداشتن اهلیتآن،متوسل شدن براى زینت دادن کلام و رونق گرفتن مجلس به سخنان کفره و حکایتمضحکه و اشعار فجره و فسقه در مطالب منکره و تصحیح کردن اشعار دروغ مراثى رابعنوان زبان حال،ذکر آنچه منافى عصمت و طهارت اهل بیت نبوت است،طول دادنسخن به جهت اغراض کثیره فاسده و محروم نمودن حاضرین از اوقات فضیلت نماز وامثال این مفاسد که لا تعد و لا تحصى است...و پس از بحثى پیرامون اهل عمل نبودن بهگفتهها و توقعات بى مورد داشتن،این شعر حافظ را نقل مىکند که:
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر مىکنند چون به خلوت مىروند آن کار دیگر مىکنند مشکلى دارم ز دانشمند مجلس باز پرس توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر مىکنند گوئیا باور نمىدارند روز داورى کاین همه قلب و دغل در کار داور مىکنند (15)