دین اسلام، متضمّن سعادت انسانها در همه شئون زندگی و تعیین کننده خط مشی و شیوه درست زندگی انفرادی و اجتماعی انسانهاست و آدمی را به سوی کمالات نفسانی و اجتماعی رهبری مینماید و به عالیترین درجات انسانیت، ارتقا میبخشد. بدیهی است که این دین، برای رساندن به مقصود، باید برنامهریزی منسجمی برای آنها داشته باشد. به همین منظور، خداوند، به عنوان وضعکننده این دین، قرآن کریم را که سرشار از راهکارها و ارزشها برای سعادت انسانها و زندگی بهتر آنهاست، به سوی بشر فرو فرستاده است.
قرآن، برنامهای عملی و راهکاری اجرایی است که همه اصول و مقرّرات زندگی فردی و همچنین نوع تعامل انسان با آفریدگار و جهان آفرینش و همه پدیدههایی که دور و بر او وجود دارند و نوع ارتباطات او با خانواده، همسایه، جامعه، امّت اسلامی و حتّی انسانهای غیر همکیش و ایین او را در بر میگیرد.
قرآن، کتاب زندگی است. اساسیترین هدف قرآن، تأسیس امّت یا همان جامعه ممتازی است که رسالت اسلام را عملی سازد و در آن، انسانها، زندگیشان را بر پایه: عقیده (توحید، نبوّت و معاد)، شریعت (احکام عملی) و ارزشهای والای اسلام (اخلاق اسلامی) پایهریزی نمایند و نسلهایشان را بر اساس هدایت قرآن، تربیت کنند.
بنا بر این، قرآن، خواهان رحمت و خیر برای همه بشر است و از انسانها میخواهد که بر اساس عقیده و اندیشه درست، زندگی کنند، نه بر اساس روابط مادّی و زمینی.
قرآن و انتقال ارزش های فردی
قرآن کریم، مجموعهای از ارزشهای ثابت را مبنای آموزههای خود قرار داده است و انسانها را دعوت و گاه موظّف نموده است که به این ارزشهای والای انسانی پایبند باشند تا هم خودشان به آرامش برسند و هم موجب آرامش و رفاه اطرافیان و جامعه خود شوند. برخی از این ارزشها عبارتاند از:
1 . بازگشت به نهاد پاک انسانی: قرآن، دعوت بر پایه فطرت را اساس کار خود میداند و تعالیم خود را با فطرت پاک انسانی دمساز میداند و معتقد است که انسانها همگی، دارای سرشتی پاک هستند و توانایی پذیرش و تشخیص حقیقت را دارند. بنا بر این، از انسانها میخواهد که به فطرت پاک و سلیم خود بازگردند و با تکیه بر آن، راه و ایینی را برگزینند که به سرشتشان نزدیکتر باشد و با آن، همخوانی داشته باشد و در نهایت، مایه سعادت و سربلندی آنها در دنیا و آخرت شود: «با تمام وجود، خود را آماده پذیرش دین و ایینی کن که کاملاً پاک و منزّه از آلودگیها و پیرایههاست و برخاسته از فطرت پاک انسانهاست که خداوند، آنها را بر چنان فطرتی آفریده و البته هرگز در آنچه خدا آفریده، تغییر و تبدیلی راه ندارد».
2 . تکیه بر حاکمیت عقل در پذیرش حق: قرآن، پیوسته مردم را به پیروی از خرد، رهنمون میسازد و به اندیشیدن، ترغیب میکند. جملههایی چون: «چرا نمیاندیشند؟» و «باشد که بیندیشند» و... که مکرّر در قرآن آمده است، نشان از توجّه خداوند به عقلانیت و تفکّر انسان دارد: «چرا در پهنای زمین به حرکت در نمیایند تا دارای عقل و اندیشه گردند؟».
قرآن کریم، در تشخیص حق از باطل و شناخت راه درست از راههای انحرافی در زندگی انسانها، عقل آنها را مبنای کارشان قرار میدهد و از آنها میخواهد تا با پیروی از عقل و کسب علم و دانش، راه درست را برای زندگی بهتر برگزینند. به همین دلیل است که خداوند در قرآن، در ایات فراوانی مثال میزند که بسیاری از پندهای قرآن را تنها دانایان درک میکنند: « مثلهای پندآموزی که برای مردم میآوریم، جز دانایان، درک نمیکنند. دانشمنداناند که به حقیقت و هدف آنها پی میبرند و صرفاً به ظاهر هر مثال، بسنده نمیکنند».
3 . اعتدال و دوراندیشی در زندگی: قرآن کریم، از انسانها میخواهد که همزمان، به هر دو حیات دنیوی و اخروی، توجّه داشته باشند. در ارتباط با زندگی دنیا، از انسانها میخواهد آن را همچون مزرعهای برای آخرت خود بپندارند و بدون آن که آن را هدف نهایی خود بدانند، از نعمتهای بیشمار آن بهره گیرند و با دوراندیشی و ایندهنگری، برای دنیای خود، آن گونه کوشش نمایند که انگار برای همیشه در آن باقی میمانند. برای آخرتشان نیز به صورتی فعّالیت کنند که گویی همین فردا عمرشان به پایان میرسد و به این صورت، به هر دو سعادت دنیا و آخرت، دست خواهند یافت: «در آنچه خداوند به تو داده است، سرای آخرت را بجوی و [البته] سهم خویش را از دنیا فراموش نکن و همان گونه که خداوند به تو احسان نموده است، احسان کن و در این جهان، به دنبال فسادانگیزی مباش. به راستی که خداوند، مفسدان را دوست ندارد».
انسان مسلمان، با رعایت اعتدال در زندگی دنیوی و دوراندیشی برای زندگی اخروی خود، مقدّمات آسایش و راحتی خود و دیگر افراد جامعه را فراهم میکند؛ زیرا معتقد است که همه آنچه در راه خدا ایثار کند، در حیات اخروی، به وی بازگشت مینماید. با این رویکرد، زندگی، رنگ و معنای دیگری مییابد و مشکلات و سختیهای دنیا، به راحتی، انسان معتقد را از پای در نمیآورد.
4. مسئولیت پذیری و صداقت در گفتار و رفتار: راستگویی و وفای به عهد، از بزرگترین ارزشهای اخلاقیای هستند که در هر دین و ایین و مذهب و مسلکی، از آنها به نیکی یاد شده و بر اجرای آنها تأکید فراوان شده است. جامعهای را تصوّر کنید که اعضای آن، جز به راستی و درستی گفتار و عمل، با یکدیگر رفتار نمیکنند، عهد شکنی نمیکنند و وظایفی را که بر عهدهشان گذاشته شده، به بهترین شکل و بدون هیچ گونه کمکاری و تأخیری انجام میدهند. قرآن برای این که جامعه مسلمانان را به این سمت بکشاند، همواره و در ایات بسیاری، مسلمانان را به راستگویی و درستکاری و مسئولیتپذیری دعوت میکند و فرمان میدهد: «ای کسانی که ایمان آوردهاید! از خدا پروا کنید و سخنی درست و استوار بگویید تا خداوند، عملهای شما را اصلاح کند و گناهانتان را بیامرزد» و «... راستگویان را، راستی گفتارشان سود میبخشد...».
5 . رعایت ادب: «در راه رفتن و رفتار خود، میانهرو باش و از بلندی صدای خود بکاه، که بدترینِ صداها، صدای چارپایان است».
ادب، قالب زیبا و پسندیدهای است که هر عمل انسانی، ممکن است به شکل آن دراید و چه بَسا ممکن است که انسان، با به کار بستن آن در زندگی، از خطاهای فراوانی در امان بماند. ارزش مؤدّب بودن، تا اندازهای است که امام علی(ع) آن را بهترین زیور برای انسان میداند و معتقد است که: «باارزشترین میراثی که پدران برای فرزندان خود میتوانند به یادگار بگذارند، ادب است».
6 . شکیبایی و پایداری: صبر و استقامت در راه خدا و در مشکلات و سختیهای زندگی و در مقابله با دشمنان و نیز در برابر جاذبه گناهان، آن قدر مهم است که خداوند، دهها ایه از قرآن را به بیان آن و تأکید بر آن اختصاص داده است، در حالی که بر هیچ یک از فضایل انسانی، به این اندازه تأکید نشده است. در حقیقت، صبر، عصاره همه فضایل است و خداوند، صابران را محبوب و دوست خود معرّفی میکندو تأکید میکند که او همواره با صابران است و آنها را یاری میکند و آنها را به مقامی بلند میرساند.
داوند، پیروزی را در سایه استقامت و صبوری میداند و صبر و پیروزی را دو برادر و یار و همراه قرار داده است و میفرماید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید، شکیبا باشید و دیگران را به شکیبایی فراخوانید و در برابر دشمن، پایداری کنید و از خدا پروا کنید، تا رستگار شوید».