اگر مجبور شوید برای نجات زندگیتان به یک مبارزه واقعی دست بزنید چه اتفاقی خواهد افتاد؟ چه عکس العملی نشان خواهید داد و چه کار خواهید کرد؟
در مورد این موضوع شما هم اغلب فکر کرده اید اگر درگیر یک مبارزه واقعی شوید خیلی سریع شخص مهاجم را به شدت مصدوم می کنید (و حتی شاید او را به قتل برسانید) اگر چنین اتفاقی بیفتد و به پای میز محاکمه کشیده شوید در جواب خواهید گفت که خود هیچ مسئولیتی در قبال عملی که انجام داده اید نمی پذیرید و حملات مهاجم را بی اراده و بدون آگاهی و کنترل ذهنی پاسخ داده اید و آن باعث مرگ او گشته نه شما.
آن زمانی است که شما بدون آگاهی ذهنی و کنترل فکری عملی را انجام می دهید در آن لحظه شما فقط فاعل هستید مثلا وقتی شما توپی را به سوی من پرتاپ می کنید دست من بدون تفکر و اراده به سوی توپ دراز می شود و آن را می گیرد. یا زمانی که کودک یا حیوانی به سوی اتومبیلتان میدود پایتان بی اختیار روی پدال ترمز فشار وارد می آورد زمانی که شما ضربه ای بر من وارد می کنید من قبل از برخورد ضربه از خود دفاع می کنم و خود با ضربه ای جواب می دهم ولی این کار بدون فکر و تصمیم قبلی صورت می گیرد آن خود اتفاق می افتد.
این حالتی از ذهن است که ژاپنی ها آن را موشین می نامند که از لحاظ لغوی به معنای فکر نکردن است. بنا به گفته استادان ذن ، موشین به معنی عمل کردن است در حالی که فاعل از خود عمل جدا گشته و هیچ نوع تفکری در اصل عمل دخالت ندارد . زیرا عمل غیرارادی و بسیار آزاد است . وقتی موشین در کار باشد ذهن از کاری به کار دیگر میرود و همانند چشمه ای جاری می شود و فضای خالی را در ذهن پر می کند.
چگونه شخصی به مرحله فکر نکردن دست می یابد؟
پاسخ این سئوال را می توان اینچنین داد که : فقط به واسطه تمرین های مداوم تا آن حد که شما قادر به انجام کاری بدون تقلای ذهنی شوید آن وقت شما به طور خودکار عکس العمل نشان می دهید.
ذهن بایستی همیشه در جریان باشد زیرا وقتی که ذهن در جایی متوقف میشود یعنی آن جریان قطع می شود وقتی که جریان قطع شود وقفه ای ایجاد می شود که برای کارایی بهتر ذهن بسیار مضر است اما در مورد شمشیر زنان این امر برابر با مرگ است.
وقتی یک شمشیر زن رو به روی حریفش قرار می گیرد نه در مورد حریفش میاندیشد نه در مورد حرکات شمشیر دشمنش او در حالی که تمامی فنون را به دست فراموشی سپرده است آماده پیروی از دستورات ضمیر ناخود آگاهش است شخص خود را به عنوان گرداننده شمشیر در نظر نمی گیرد وقتی او شمشیر می زند این خود شخص نیست که چنین می کند بلکه شمشیری که در دست اوست ناخودآگاه و غیرارادی عمل می کند.
آیا متوجه منظور شدید؟
بعضی از حرکات شما به طور اتفاقی درست از آب در می آید . موشین کار خود را می کند در آن لحظه می فهمید که به جای محدود کردن ذهن و متمرکز کردن آن بر روی کاری که انجام میدهید اجازه جاری شدن و رها شدن را به آن می دهید . پاسخ های شما از ضمیر ناخودآگاه و سریع است و این نتیجه ساعتها تمرین و اعتماد و تکیه بر معلم و تعلیماتش می باشد .
وقتی احساس می کنید که موشین را آموخته اید برای مبارزه آماده هستید سرشار از حس اعتماد و با اطمینان به اینکه اگر چه شکست ناپذیر نیستید ولی دست کم قوی هستید که این حس شما کاملا اشتباه و بسیار خطرناک نیز هست چرا که شما فکر می کنید که درسی را فرار گرفتید ولی پس از آن مثل همه ، نکته اساسی درس را فراموش می کنید شما با اندیشیدن به آن راه را بستید زمانی که شما در مورد به نمایش در آوردن مهارت یا شکست دادن حریفتان می اندیشید، آگاهی شما با عملیاتتان تداخل می کند و باعث می شود شما مرتکب اشتباه گردید چنین احساسی را نباید داشته باشید خودآگاهی باید تابع تمرکز حواس باشد در حالی که ذهنتان بایستی آزادانه حرکت کند و به فوریت به هر وضعیت و حالتی پاسخ دهد بنابراین هیچ اراده ای از خود شخص دخالت نمی کند.
برای مثال: اگر دچار ترس شدید ذهنتان از حرکت باز خواهد ماند در نتیجه حرکت جسمانی شما متوقف می شود و نهایتا شکست خواهید خورد اگر ذهنتان معطوف به شکست یا پیروزی بر حریفتان گردد شما در اعمال و واکنشها به صورت خودکار ناتوان خواهید ماند بایستی بگذارید ذهنتان آزادانه عمل کند توجه شما به ایجاد هماهنگی و دستیابی به آن جلب می شود و جریان ذهن شما مختل می شود.
حال شما کلید حل معمای ذن را در دست دارید: وقتی آن را بجوئید آن را نمی یابید.
اگر توجه شما صرفا به سوی حمله و یا دفاع جلب گردد ذهن شما متوقف خواهد شد این افکار ، منفذی را به وجود می آورند که سوکی یا وقفه نامیده می شود بدین وسیله این افکار به نفع حریفتان است چرا که شما نمی توانید به سرعت پاسخ حریف را بدهید و با او مقابله کنید.
اما چگونه می توان این مانع را برداشت؟
بدترین کار ممکن غلبه کردن بر مانع است بهترین کار ممکن پذیرفتن آن است معمولا مانع خود به خود برطرف می شود.
آیا راه دیگری برای رها کردن افکارمان وجود ندارد؟
چرا ، تمرینهای خود را ادامه دهید بنابراین شما بدون اراده عمل خواهید کرد به جای اینکه هوشیارانه عمل کنید .
آیا تا به حال توجه کرده اید که چگونه یک ورزشکار ماهر به سادگی عملی را انجام میدهد؟
آموزش و تمرین ناشی از تلاش آگاهانه است و ورزشکار نمونه چنین روشی در پیش میگیرد.
اسکی بازها تنها زمینی را که روی آن قرار دارند احساس می کنند و درصورت نیاز تعادل خود را بدون آنکه فکر کنند حفظ می کنند این یعنی "موشین".
تمرینهایی برای تقویت تمرکز
پس از چند روز از انجام این تمرینات، باید نتایج آن قابل توجه باشد.
اما مثل هر تمرین دیگری، بالا و پایین و سطح های مختلف دارد.
این تمرینات برای سایر فعالیت های شما هم موثر خواهد بود.
الان اینجا باش
این روش ساده اما کلیدی بسیار موثر است.
وقتی متوجه شدید فکرتان منحرف شده است، به خودتان بگویید
"الان اینجا باش"
و به آرامی توجه خودتان را به موضوعی که می خواهید برگردانید.
به عنوان مثال:
شما دارید مطالعه می کنید و ناگهان متوجه می شوید که حواس شما به سایر تکالیفتان، به یک خاطره و یا به این واقعیت که گرسنه هستید پرت می شود. در این هنگام به خود بگویید
"الان اینجا باش"
و به آرامی با نگاه کردن به سوالات، خلاصه برداری ها، نقشههای فکری، عناوین مطالب و غیره تمرکز خود را به موضوع مطالعه برگردانید و هر قدر که ممکن است آن را حفظ کنید.
اگر دوباره فکرتان منحرف شد، با خود بگویید
"الان اینجا باش"
و به آرامی توجه خودتان را به موضوع برگردانید و این تمرین را مرتبا تکرار کنید، مطمئن باشید که جواب می دهد!
سعی نکنید یک فکر خاص را از ذهنتان بیرون نگه دارید. مثلا همینطور که نشسته اید سعی کنید به هیچ وجه در مورد کلوچه فکر نکنید. در این هنگام در ذهن خود احتمالا این فکر تکرار می شود که "من نباید در مورد کلوچه فکر کنم، من نباید در مورد کلوچه فکر کنم..." و این باعث می شود تا این فکر برگردد.
وقتی شما سعی می کنید که در مورد یک چیز خاص فکر نکنید باعث می شود تا آن فکر برگردد. بهتر است به جای این کار توجه خود را به موضوع اصلی منعطف کنید.
شاید لازم باشد تا این تمرین را صدها بار در هفته انجام دهید. به تدریج شما متوجه می شوید که بازه های زمانی بین مواقعی که فکرتان منحرف می شود هر چند روز یکبار بیشتر و بیشتر می شود. به همین خاطر بردبار باشید و به این تمرین ادامه دهید. پس از مدتی نتیجه آن شما را شگفت زده خواهد کرد