نقش مطالعات غیردرسی در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان
وقتی سطح فکری دانشآموزی بالا رفت و ذهن او فعال شد، امکان فراگیری درس های مدرسه برایش بهتر فراهم میشود. یعنی ذهن او آمادگی بیشتری را برای یادگیری ریاضی، ادبیات، تاریخ و… خواهد داشت و این مطلبی است که تجربه آن را بارها ثابت کرده است.
مقدمه :
حضرت علی علیه السلام میفرمایند:«هرآن کس که با کتاب آرامش یابد،راحتی وآسایش از او سلب نمیگردد» و همچنین در جای دیگر میفرمایند:«اگر روزی بر من بگذرد که در آن روز به علم ودانش من افزوده نشود، آنروز، روز مبارکی نیست».
یکی از مهمترین شاخصهای رشد و توسعه فرهنگی و اجتماعی هر کشور میزان مطالعه و روی آوری افراد آن جامعه به تحقیق و پژوهش میباشد. توسعه اقتصادی و اجتماعی در پرتو توسعه فرهنگی و آموزشی صورت میپذیرد و این امر نیازمند توسعه در ذهنیت و افکار مردم جامعه است. تا زمانی که پیشرفت علمی و فکری برای افراد جامعه حاصل نشود توسعه و رشد آن جامعه توسعه درونزا نبوده و خود باعث وابستگی و عدم پیشرفت واقعی می شود.
سرعت کشف و پیدایش علوم و فنون جدید به حدی است که انتقال دستاورد های نوین علمی و فتی از طریق کتب درسی وآموزشهای کلاسیک مدرسهای به دانش آموزان و دانشجویان امکانپذیر نیست و باید چارهای دیگر اندیشید.
صاحبنظران تعلیم و تربیت معتقدند در آموزش و پرورش جدید باید بر روش آموختن بیش از انتقال آموختهها تکیه کرد. چون آموزش کلیه معلومات و اطلاعات موجود به دانشآموزان نه امکانپذیر است و نه چاره ساز. نسل جدید باید روش آموختن برای زیستن را بیاموزد تا بتواند در آینده زندگی کند. بنابراین لازم است نگرش دانش آموز محوری و خودخوانی و فرهنگ تحقیق و مطالعه و خودآموزی را در بین آنان گسترش داد .
خوشبختانه امروزه در کشور ما کتاب برای کودکان و نوجوانان به صورت یک نیاز شناخته شده در آمده است. والدین و معلمان باید به این نکته مهم توجه داشته باشند که تنها از راه مدرسه و کتابهای درسی نمیتوان کودکان و نوجوانان را برای موفقیت در حل مشکلات گوناگون و پیچیده زندگی آماده ساخت چرا که کتابها همواره مطالبی در باره زندگیاند نه خود زندگی. ازطرفی کودکان و نوجوانان به مطالعه کتابهای غیر درسی بیش ازکتابهای درسی علاقه نشان میدهند و همین علاقه موجب استقبال شدید ایشان از کتابهای آزاد میشود .
این نوع کتابهاست که کودکان را در حل مسائل و مشکلات شخصی در جهات مختلف کمک میکند. اطلاعات آنها را در باره محیطهای گوناگون افزایش میدهد و ساعات فراغت و بیکاری آنان را سود بخشتر و پر بارتر میسازد. کودکان و نوجوانان با خواندن کتابها و نشریات سازگاری عاطفی و اجتماعی خود را بهتر رشد و گسترش میدهند. ادبیات کودک موظف است آهستهآهسته و طی زمان واقعیتهایی چون تولد، مرگ،غم و شادی، رنج و عشق و نفرت را با تمام ابعادش به کودکان بیاموزد و در این شناساندن هرگز از حد تعادل دور نشود.
• معلم وکتاب های غیردرسی
معلم کلاسهای ابتدایی باید کتابهایی را انتخاب کند که در باره محیط مستقیم و زندگی روزانه کودک باشد. به سخن دیگر هر فرد به ویژه در دوران کودکی احتیاج دارد خودش را بشناسد و نوعی رضایت درونی از خود داشته باشد. همچنین باید یاد بگیرد که با همسالان و همکلاسانش چگونه همراهی و همکاری کند تا بتواند برای خودش در میان آنها جایگاه مناسب و موقعیتی خوب بدست آ ورد.
معلم فهمیده و آزموده اگر رفتاری نامناسب از کودک مشاهده کرد به جای اینکه خود را ناراحت و کودک را مضطرب کند در پی کشف ریشه آن رفتار خواهد بود تا با روشهای مناسب به تغییر آن بپردازد.
کودک به وسیله تجاربی که میآموزد. میتواند امیالی را در خود پیریزی کند. یکی از ابزارهایی که این نیاز را ایجاد کرده به آن پاسخهای مناسب میدهد خواندن و شنیدن قصهها سفرهای زیبایی است که منطبق با رشد او باشد.
• نقش مطالعه کتابهای غیر درسی در رشد شخصیت کودکان
کودکان این غنچههای زیبای زندگی در بیشتر اوقات با قهرمانان و شخصیتهای قصههای خود همراه میشوند و با خلاقیتهایی که گاه بهجای قهرمان قصهها از خود بروز میدهند به تقویت مهارتهای خود در زندگی میپردازند.
کودکان از طریق کتابهایی که میخوانند یا شعر ها و قصههایی که میشنوند بینش و اطلاعات وسیعتری پیدا میکنند و در همین مسیر هوشیار دارای اعتماد به نفس و مسلط به دنیای اطراف خود خواهند شد.
متأسفانه در کشور به رغم وجود گنجینههای علم و معرفت داستانها و افسانههای زیبا و آموزنده، گروهی از اولیا و مربیان بیشترین زمان خود را برای مسائل آموزشی در نظر میگیرند و بخش عمدهای از دانشآموزان در خانه و مدرسه اغلب اوقات خود را صرف یادگیریهای غیرفعال به حافظه سپردن مفاهیم درسها و همچنین اضطراب امتحان و نمره میکنند وگاه ممکن است از هدف اصلی تعلیم و تربیت و پرورش انسانهای خلاق و مبتکر وکارآمد است باز بمانیم .
مطالعه، کودک را در همه اوقات زندگی پرورش میدهد و تقویت میکند و باعث مسرت خاطر، وسعت تخیل و قوت تصور او میشود و نیز نیروی ابتکار و ابداع به او میبخشد.
داستانها و اشعاری که کودکان میخوانند و میشنوند، اثر عمیقی در فکر و روحیه آنان میگذارد و ایشان را برای مواجهه با مسائل رشد و معاشرت با دیگران آماده میسازد و نیز در درک و فهم مشکلات زندگی آنها را یاری میکند.
• نقش مطالعه در تربیت و تقویت روحیه دینی کودکان و نوجوانان
گاهی والدین به دلیل ناآگاهی و درک نادرستی که از مسائل دینی و مذهبی دارند، نمیتوانند راهنمای خوبی برای کودکان و نوجوانان باشند. بنابر این ممکن است در آموزش این گونه مسائل دچار اشتباه شوند یا هرگز فرصت مناسبی برای آموزش این مسائل نیابند. مطالعه کتابهای دینی به کودک و نوجوان کمک میکند تا به درک صحیحی از این مسائل دست یابد و پیش از آن که دیر شود به رشد و شکوفایی برسد. مطالعه و کتاب خوانی ابزار مطمئن برای دستیابی به ماهیت مشکلات است. کتابخوانی و مطالعه بیسیم ارتباطی است که باعث پیوند انسان با جهان میشود، خانوادهها باید توجه کنند که یکی از وظایف آنها مداومت در مطالعه و کتاب خوانی است منظور از مطالعه نه تنها پیشرفت تحصیلی دانشآموزان است بلکه خود کفایی، یادگیری و خود آموزی در طول زندگی است. خانوادهها باید به این نکته توجه کنند که مطالعه و کتاب خوانی منابع، اساسیترین نیازهای فرزندان برای ادامه زندگی سالم است. بطور کلی یکی از عوامل مؤثر در تربیت فرزندان تقویت مطالعه و کتاب خوانی در آنهاست.
• نقش مطالعه در پیشرفت تحصیلی کودکان
مطالعه غیر درسی، باعث بالا رفتن سطح فکر و فعال شدن ذهن کودکان و نوجوانان است. وقتی سطح فکری دانشآموزی بالا رفت و ذهن او فعال شد، امکان فراگیری درسهای مدرسه برایش بهتر فراهم میشود. یعنی ذهن او آمادگی بیشتری را برای یادگیری ریاضی، ادبیات، تاریخ و… خواهد داشت و این مطلبی است که تجربه آن را بارها ثابت کرده است.
دانشآموزی که همگام با مطالعه درسی، به طور جدی به مطالعه کتابهای غیر درسی نیز میپردازد،
• بدین وسیله
▪ دارای سطح فکرو اندیشههای وسیع می شود.
▪ ذهنش برای فراگیری فعالتر می شود.
▪ گنجینه لغاتش کاملتر میشود.
▪ افقهای جدیدی پیش رویش باز می گردد.
▪ آمادگیش برای یادگیری درسهای مدرسه بیشتر میشود.
▪ به صورت جدیدتر وقویتر در راه کسب علم گام برمی دارد.
نقش مطالعات درسی در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان
از مطالعاتی که در زمینه تأثیر برخی عوامل و متغیرها بر روی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان انجام گرفته است چه می توان فهمید؟
در این مقاله کوشش شده است یافته های عمده این مطالعات مورد بازنگری قرار گیرد. کشف اثرات متغیرها بر پیشرفت تحصیلی موضوع ساده ای نیست. نتایج پژوهش ها بر روی روابط و همبستگی ها باید در عمل مورد آزمایش قرار گیرند. هر یک از نتایج باید به دفعات متعدد به وقوع پیوندد تا به توان نسبت به صحت آنها اطمینان حاصل کرد.
مطالعات کیفی که بر پایه روش های مشاهده ای و تکنیک های مصاحبه انجام می گیرد، این امکان را به پژوهشگر می دهد که به نکات ظریفی که در کلاس نقش دارند و بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان موثرند که تشخیص آنها جز با بکارگیری این روش ها ممکن نیست.
1 برنامه درسی
برنامه درسی را می توان به سه گروه “برنامه درسی مورد انتظار (آنچه که در فهرست دروس و یا هدف های یادگیری مندرج است)،” برنامه درسی اجرا شده “ (آنچه که معلمین عملاً تدریس می کنند در زبان پژوهش به آن اغلب فرصت یادگیری می گویند) و “ برنامه درسی فرا گرفته” (آنچه که کودکان واقعاً یاد می گیرند) تقسیم نمود. شواهد زیادی وجود دارد مبنی بر اینکه تقاضای برنامه درسی در پیشرفت تحصیلی مؤثر است. به طور خلاصه می توان اظهار داشت که اگر دانش آموزان فرصت یادگیری چیزی را داشته باشند، معمولاً “آن را فرا می گیرند و اگر این فرصت برای آنها فراهم نباشد، از یادگیری آن محروم خواهند شد. به عبارت دیگر ، هر چه میزان تقاضا در “ برنامه درسی مورد انتظار” با ثابت فرض کردن بقیه عوامل بیشتر باشد، کودکان بیشتر یاد خواهند گرفت.
بسیاری از کشورهای در حال توسعه دارای مراکز برنامه ریزی درسی هستند، گر چه در بسیاری از کشورها برنامه های درسی برای رهایی از نفوذ برنامه های قدرت های استعماری گذشته به صورت “ملی” تدوین شده اند، هنوز در برنامه های درسی برخی از کشورها این وضعیت وجود ندارد و یا آنکه در طرف دیگر طیف به آنچه که در دیگر کشورها کودکان برای یادگیری بخصوص در زمینه خواندن، ریاضیات و علوم دارند، توجه کافی مبذول نشده است.
دو مقوله باید مورد توجه قرار گیرد یکی تکنولوژی برنامه ریزی درسی (Lewy 1978) و دیگری عوامل تعیین کننده برنامه درسی ، بسیاری از عوامل مطالعات اندکی نیاز دارند که مراکز برنامه ریزی درسی باید به انجام آن توجه داشته باشند.
تمایل به افزودن مطالب بیشتری به برنامه های درسی مشاهده می شود بدون آن که هرگز چیزی از آن کاسته شود. اخیراً حرکت هایی برای پیراسته کردن برنامه های درسی دیده می شود زیرا وضعیت کنونی و انباشتگی مطالب از جمله عوامل استاندارد پایین آموزشی به شمار می رود.
برنامه های درسی باید با دقت جرح و تعدیل شوند و باید توجه کرد که مدارس حداقل آنچه را که فارغ التحصیلان برای شروع به کار نیاز دارند به کودکان بیاموزند دانس آموزان باید همچنین پایه لازم را برای اینکه بتوانند به یادگیری پس از فارغت از تحصیل ادامه دهند و محتوایی را که بعداً به آن ها آموخته می شود، سریعاً بیاموزند، در مدرسه کسب کرده باشند.