با سلام به ابراهیم خلیلالله، موسی کلیمالله، عیسی روحالله، محمد رسولالله و زرتشت، پیامبر عشق و محبت و راستی.
در واژهنامههای استادان سخن صلح یعنی: آشتی، سازش، توافق و یا پیمانی که بر اساس آن دعوایی حل و فصل شود.
دوستی یعنی: یاری، رفاقت، عشق و محبت.
خشونت یعنی: درشتی، زبری، ناهمواری، تندخویی و درشتگویی.
کتاب گمارا یکی از بزرگترین، مهمترین و مقدسترین کتاب های دینی – اخلاقی و فرهنگی یهود است که درباره صلح نظرات مبسوطی دارد و در اینجا چکیدهای از آن را میگویم:
«خداوند متبارک ظرفی مناسبتر از شالوم پیدا نکرد که برکت و خوبی را در آن جای دهد»
شالوم در زبان عبری به معنی: صلح، سلام و دوستی است.
در همین کتاب آمده است:
«شوهری که زنش را محترم میشمارد، ثروتمند خواهد شد زیرا در این صورت صلح و آشتی بین آنان برقرار بوده و نام خداوند بین آنها ساکن میشود»
و یا: اگر در برقراری صلح بکوشی، به خداوند توکل پیدا خواهی کرد.
و یا: اگر صلح بین مردم نباشد، نماز و دعای آنان پذیرفته نمیگردد.
مقام و شأن صلح تا آنجاست که اگر حتی و به ظاهر بین گناهکاران و ستمگران، برکت مادی و خوبی دیدید به سبب آن است که میان آنها صلح برقرار است.
صدقه دادن و نیکی به مردم، صلح و خوش گویی را در دنیا زیاد میکند.
در بخش چهارم از فصل زندگی اجتماعی کتاب تلمود که معرف حضور همگی عزیزان است، صلح و عدالت جایگاه ویژهای دارد و در این کتاب کلمات قصاری میتوان یافت، به عنوان نمونه:
جهان بر سه پایه استوار و پایدار است:
بر راستی و درستی، بر داوری عادلانه و بر صلح و دوستی.
و یا در جای دیگر:
اگر در جامعه صلح و صفا حاکم نباشد، نه ترقی و سعادت وجود خواهد داشت و نه رفاه و آسایش و زمین هم محصول خود را نخواهد داد.
در این جا مراجعهای خواهم داشت به کتاب تهیلیم یا مزامیر حضرت داود علیهالسلام که یکی از شناخته شدهترین کتابهای عرفانی جهان است:
«ای پارسایان به درگاه خداوند بسرایید و نام مقدسش را حمد گویید، زیرا خشم و غضبش لحظهای بیش نیست، اما رضامندی و خرسندی او حیاتبخش است».
و یا:
«خداوند عدالت و داوری را دوست دارد و جهان از رحمتهای او پر است»
و یا:
«با پناه به خدا، زندگی انسانی و جهان در صلح خواهد بود»
و یا:
«توجه کن و راه سادهدلان را برگزین ، نگاه کن و از رفتار راستان بیاموز، زیرا ثابت شده که انسان صلحطلب فرجامش بخیر است، اما بدکاران با هم نابود خواهند شد. کسی که به خداوند پناه ببرد، خدا او را از خشم و ظلم ستمگران نجات خواهد داد»
در این جا گوشهای از دعای حضرت داود علیهالسلام برای صلح، احسان و عدالت را بیان میکنم:
«ما از خدای بزرگ میخواهیم که با نیروی لایزال و کرم و مهربانی و رحمتش، خشونت و خشم خود را قطع بفرماید»
در زمان حضرت موسی خداوند تصمیم گرفتند تا شماری از افراد گناهکار و خاطی را نابود کنند؛ افرادی که بارها نسبت به حضرت موسی گستاخی و اهانت روا داشته بودند، اما حضرت موسی به سبب رحمت و شفقت ذاتی خود نزد خداوند طلب بخشایش و عفو کردند که به دلیل مرتبت والای ایشان این درخواست پذیرفته شد.
پس از خدایمان بیاموزیم همان گونه که او رحمان و رحیم و بخشنده و نیکی کننده و صلحجوست، ما هم این چنین باشیم.
ربی خنینا از بزرگان یهود میفرماید:
«وی مردم را از روی خیرخواهی به صلح و صفا و مهر و دوری از خشونت میخواند، صلح و صفا و آرامش نعمتهای بزرگی هستند که با همه جهان خلقت برابری میکنند»
ارمیای نبی از انبیای یهود که از عارفان و نوید دهندگان صلح و روز رستاخیز و ظهور منجی است، از طرف خداوند میفرماید:
«صلح و صفا و آرامش را برای شهری که شما را در آنجا خلق نمودم، طلب کنید، چرا که سلامتی و امنیت شما در سلامت آن شهر خواهد بود»
و یا خداوند در کتاب ذکریای نبی میفرمایند:
«هر گاه در دروازههای شهرهای شما حقیقت و انصاف و عدالت برقرار باشد، آن وقت صلح و سلامتی و آرامش را برقرار خواهم نمود»
در کتاب پیرقهآووت و یا فصول پدران چنین آمده:
«آن کس که از انتقام گرفتن چشم میپوشد، یعنی زمانی که از او طلب عفو میشود، گذشتهها را فراموش میکند و صلح و رحمت را جایگزین خشونت میسازد، همه گناهانش آمرزیده خواهد شد»
در تورات مقدس چنین میفرماید:
«خداوند تو را برکت و محافظت فرماید و شالوم را به تو ببخشد»
شالوم به معنی: سلام، صلح، دوستی و سلامتی است.
در کتاب امثال سلیمان چنین آمده:
«۶ چیز است که خداوند از آنها نفرت دارد: چشمان متکبر، زبان دروغگو، دستهایی که خون بیگناه را میریزد، دلی که تدابیر فاسد را اختراع میکند، پاهایی که در زیانکاری تیز روست و کسی که در میان برادران نزاع بر پا میکند»
و باز هم از کتاب امثال سلیمان:
«انتظار شریران غضب و خشونت است، اما آرزوی عادلان صلح و نیکویی محض است، خانه شریران واژگون شده و نیست میشود، اما خانه عادلان برقرار میماند»
و یا:
«رحمت و راستی پادشاه را محافظت میکند، و کرسی او به رحمت پایدار خواهد ماند»
خداوند در تورات مقدس چنین میفرماید:
«آدم را از نظر معنوی به شکل و شبیه خودمان درست کردیم» و سپس آدم آفریده شد.
همان طور که به لحاظ معنوی شبیه خداوند هستیم و همان گونه که خالق ما دارای صفات صلح طلبی، روشنی، مهر و محبت، نیکی، عدالت و پاکی و هزاران صفات دیگر است، ما آدمیان هم باید خود را به آن صفات، متصف کنیم، یعنی صلحطلب، مهربان، نیکی کننده و عادل و پاک باشیم.
انبیای یهود، تمامی آیات، معجزات، بشارتها، فرامین، پیامها، وعظها و نصایحشان به یک کلمه میرسد و آن کلمه شالوم، به معنی صلح است.
حال برمیگردم به نقل قسمتهایی از تاریخ یهود که در تورات مقدس آمده و آن درباره شهرهای سدوم و عمورا است:
در این جا خداوند به حضرت ابراهیم فرمودند که به دلیل شرارت و سنگینی بار گناهان ساکنان این دو شهر، تصمیم دارم تا این دو شهر را از صفحه تاریخ محو کنم. حضرت ابراهیم به سبب مهربانی و رأفت بسیارشان با خداوند صحبت میکند و میگوید اگر در این شهرها ۵۰نفر شخص عادل وجود داشته باشد، آیا باز هم این شهرها را ویران میکنی؟
خداوند در جواب میفرماید به خاطر آن ۵۰ نفر عادل شهرها را ویران نمیکنم.
دوباره حضرت ابراهیم سئوال میکند اگر در آن شهرها فقط ۴۵ نفر عادل وجود داشته باشد، آیا باز این شهرها را خراب میکنی؟
خداوند در جواب میفرمایند که اگر ۴۵ نفر عادل در این شهرها باشد، کاری با آنها ندارم.
این گفت و شنودها بین خداوند و حضرت ابراهیم تا آنجا تکرار میشود که آنها به تعداد ۵ نفر عادل در شهرها و حتی یک نفر عادل میرسند که خداوند در این جا میفرمایند حتی یک نفر عادل در بین افراد این دو شهر نیافتم و اقدام به ویرانسازی آنها کردند. از این داستان میتوان پیبرد به رحمت و گذشت الهی که حتی به خاطر حضور یک نفر عادل و صالح شهری را خراب نمیکند و به سبب وجود یک نفر صدیق، صالح و نیک ممکن است به جمع کثیری رحم شود.
در داستان حضرت یوسف در کتاب تورات میبینیم آن حضرت به دلیل کینهتوزی و بخل و حسادت سایر برادران به چاه انداخته شد که این خود باعث چندین دهه فراغ و جدایی میان ایشان و پدر عظیمالشأنشان، حضرت یعقوب شد، اما زمانی که فرمانروای مصر بودند و ملاقات بین ایشان و سایر برادران واقع شد، کظم غیض فرموده و با مهربانی و صلح و شفقت با ایشان برخورد کردند که در اینجا بوضوح جایگزینی خشم و خشونت را با صلح و مهربانی میبینیم.
برمیگردیم به داستان خروج قوم یهود از مصر و سئوالی که در این زمینه مطرح است:
چرا خداوند خشم خود را با ۱۰ ضربتی که به مصریان وارد کرد، به انجام رساند و آیا خداوند نمیتوانست از همان ابتدا و با یک ضربه اولیه مصریان را وادار به آزادسازی قوم یهود کند؟
بهترین جواب برای این سئوال این است که خداوند با وارد کردن هر یک از این ضربات میخواستند تا مصریان را با نیروی خداوند یکتا آشنا ساخته و ضمناً تا حد ممکن از اعمال خشونت در این مورد خودداری شود و در این داستان زیبا میبینیم که بارها حضرت موسی و برادرشان حضرت هارون را روانه درگاه فرعون میسازد تا شاید با دعوت به توحید و صلح و آرامش و زبان نرم بتوانند فرعون را متقاعد کنند، و میبینیم هر بار دل فرعون سختتر شده و زمانی فرامیرسد که خداوند متعال تصمیم نهایی خود را با اعمال ضربت دهم به منصه ظهور میرسانند و با این ترتیب قوم امکان خروج از مصر را پیدا میکنند و در هنگامی که بنیاسرائیل در مرگ فرعون و غرق شدن بتپرستان و مشرکان که در دریا غرق شدند، شادی میکردند، خداوند با سرزنش فرمودند که آنها هم بنده من هستند، آنها مردهاند و شما شادی میکنید؟