مشارکت حقوقی چیست؟
منظور از مشارکت حقوقی عبارت است از: تأمین قسمتی از "سرمایه" شرکتهای سهامی جدید و یا خرید قسمتی از سهام شرکتهای سهامی موجود.
بانکها میتوانند، به منظور ایجاد تسهیلات لازم برای گسترش فعالیت بخشهای مختلف تولیدی، بازرگانی و خدماتی، قسمتی از سرمایه مورد نیاز شرکتهای سهامی را که برای امور مذکور تشکیل شده و یا میشوند ، تأمین نمایند.
بانکها موظفاند؛ قبل از مشارکت، وضعیت شرکتهای سهامی را که سهام آنها موضوع خرید است و یا طرح ارائه شده برای مشارکت را از لحاظ فنی ، مالی و اقتصادی ( در حد نیاز بانک ) بررسی و ارزیابی نمایند. مشارکت هر بانک از محل منابع بانک و سپردههای سرمایهگذاری، در صورتی مجاز است که نتیجه بررسی و ارزیابی حاکی از پیشبینی عدم زیاندهی مشارکت باشد.
حداقل نسبت سرمایه شرکتهایی که بانکها در آنها مشارکت مینمایند، به کل منابع مالی این قبیل شرکتها، در بدو مشارکت، عنداللزوم توسط بانک مرکزی تعیین خواهد شد.
بانکها میتوانند سهام خود در شرکتهای سهامی را به فروش برسانند.
بانک مرکزی میتواند عنداللزوم نسبت مشارکت یک و یا چند بانک، از محل منابع بانک و سپردههای سرمایهگذاری در یک شرکت سهامی جدید و همچنین نسبت سهام خریداری توسط یک و یا چند بانک از محل مذکور، در یک شرکت سهامی موجود را تعیین نماید.
سرفصل سرمایه گذاری و مشارکت حقوقی بانکها (1)
موضوع " سرمایه گذاریها " به غیر از تعاریف و کارکردهای محدودی که بصورت اختصاصی در بانکها مورد استفاده قرار می گیرد یکی از مباحث جالب و قابل بحث از دیدگاه استانداردهای حسابداری می باشد شاید برایتان این سئوال مطرح شود که مگر نحوه حسابداری سرمایه گذاریها در سیستم بانکی با تعاریف و استانداردهای حسابداری مغایرت دارد؟ باید بگویم مغایرت ندارد اما کاربرد این سرفصل در بانکها بسیار محدود بود و از آنجائیکه بانکها استانداردهای وضع شده خود را با تایید و تصویب نهادهای خاص ( شورای پول و اعتبار ) اجرا می نمایند بنابراین گاهاً تغییراتی هرچند محدود با استانداردهای حسابداری دارند به نحوی که در ارتباط با موضوع " سرمایه گذاریها" علیرغم طبقه بندی صورت گرفته بر اساس استانداردهای حسابداری ، بانکها از قوانین آمرانه نهادهای مزبور تبعیت می نمودندکه البته در سال 1386 و بر اساس جلسه 1081 شورای پول و اعتبار رفتار حسابداری بانکها در رابطه با سرمایه گذاریها مطابق با استاندارد شماره 15 کمیته فنی سازمان حسابرسی تعریف شد و صرفاً محدودیتهائی جهت میزان سرمایه گذاریها تعریف شد نکته جالب در ابلاغ بخشنامه مب/182 سال 1386 که مبین مصوبه 1081 شورای پول و اعتبار می باشد حذف تعریف مشارکت حقوقی و اطلاق عبارت "سرمایه گذاری " به انواع سرمایه گذاری بانکها و موسسات اعتباری می باشد که امیدوارم طی یکی دو پست مطلب بتوانم ضمن ارائه ضوابط و دستورالعملهای خاص بانکها در رابطه با سرمایه گذاریها ، استانداردهای وضع شده در این خصوص را نیز بیان نمایم.
برای بانکها آن چیزی که در رابطه با این سرفصلها مهم است این است که بدانند ماهیت این سرفصلها چیست ؟، نحوه ثبت ناشی از ایجاد سرمایه گذاریها چگونه است ؟ ، درآمدهای ناشی از سرمایه گذاریها جه هستند و چگونه محاسبه و ثبت می شود ؟ ، طبقه بندی سرمایه گذاریها در صورتهای مالی چگونه است ؟ ، نحوه حسابداری فروش سرمایه گذاریها چگونه است ؟
تعریف ماهیت و نحوه استفاده از این عناوین :
تا قبل از سال 1386 و ابلاغ بخشنامه مب /182 سرفصل " سرمایه گذاری مستقیم " هنگامی ایجاد می گردید که یک یا مجموعه چند بانک در پروژه ای بیش از 50% سرمایه گذاری کنند بنابراین پروژه یا طرحهائی که بانکها با هم اقدام به اجرای آنها نمودند جزء سرمایه گذاری مستقیم محسوب می گردید همچنین شرکتهائی که بیش از 50% سهام آنها متعلق به بانک باشد نیز باید تحت این سرفصل نمایش داده شود در رابطه با سرفصل " مشارکت حقوقی " باید گفت این سرفصل هنگامی ایجاد می شد که میزان سرمایه گذاری یک یا مجموع چند بانک در یک طرح یا پروژه ای کمتر از 50% باشد . اما با ابلاغ بخشنامه یاد شده این تعاریف کارکرد خود را از دست داد که به آن اشاره خواهیم نمود.
نحوه حسابداری ایجاد سرمایه گذاری :
بر اساس استانداردهای حسابداری نحوه ثبت و ایجاد سرمایه گذاری کاملاً ارتباط مستقیم با انواع سرمایه گذاری دارد که آنها عبارتند از 1- سرمایه گذاری جاری 2- سرمایه گذاری بلند مدت که در بیان خصوصیات این سرمایه گذاریها گفته شده است که هر گاه سرمایه گذاری به قصد نگهداری در بلند مدت انجام شود و یا اینکه محدودیتی در واگذاری آن در کوتاه مدت وجود داشته باشد سرمایه گذاری از نوع بلند مدت تلقی خواهد شد
آری از دیدگاه استانداردهای حسابداری نحوه ثبت ایجاد سرمایه گذاری به نوع سرمایه گذاری اعم از اینکه بلند مدت یا جاری باشد بستگی دارد مضافاً اینکه مهم است که سرمایه گذاری سریع المعامله می باشد یا خیر . بطوریکه ثبت ایجاد سرمایه گذاری که از نوع جاری بوده و سریع المعامله باشد با غیر از آن تفاوت خواهد داشت که بعداً به این تفاوتها اشاره خواهم نمود .
منافع حاصل از سرمایه گذاریها :
محور اصلی تعریف سرمایه گذاریها از دیدگاه استانداردهای حسابداری ، " کسب منافع آتی " می باشد و هر چند شاید با این تعریف بتوان به نوعی تمام دارائیها از جمله دارائیهای ثابت را نیز "سرمایه گذاری " تلقی نمود اما آنچه باعث شده مانع ورود سایر دارائیها در سرفصل مزبور شود مربوط به تفاوت خاص کسب منافع آتی از طریق سرمایه گذاری با کسب منافع از طریق سایر دارائیهائی است که منافع آتی ایجاد می نمایند بطوریکه منافع آتی ناشی از سرمایه گذاریها همواره به 2 طریق کسب می گردد 1- کسب منافع ناشی از توزیع منافع سرمایه گذاریها ( همانند سود تضمین شده ، سود سهام ، سود غیر نقدی) 2- کسب منافع ناشی از افزایش در ارزش مبادلاتی سرمایه گذاری . که در این ارتباط سایر دارائیها علیرغم ایجاد منافع آتی ، قابلیت ایجاد منافع به شکل سرمایه گذاریها را ندارند .
اما نکته ای که در این قسمت مطرح است این است که بانکها در ارتباط با منافع ناشی از سرمایه گذاریهای خود چگونه رفتار می نمایند ؟ درآمدها یا همان منافع آتی سرمایه گذاریهای خود را چگونه محاسبه و ثبت می نمایند ؟ آیا درآمدها یا همان منافع آتی سرمایه گذاریها در بانکها مشاع است یا غیر مشاع
نحوه تدوین انواع تفاهم نامه ها به شکل زیر می باشد:
مشارکت حقوقی با اشخاص حقوقی در زمینه تأسیس شرکت
مشارکت حقوقی با اشخاص حقوقی در زمینه خرید سهام شرکت موجود
مشارکت مدنی با اشخاص حقوقی در زمینه طرح های توسعه ای
الگوی جدید بانکداری اسلامی در ارتباط با مشارکت حقوقی
منتقدان قانون حاضر بر این باورند که ابهام و شبهه در قانون حاضر، باعث نمایان شدن آثار و تبعات آن در مرحله اجرا و عمل میشود و در صورت شفاف بودن قانون، عملیات بانکداری هم شفافتر خواهد شد. پس ضرورت دارد این قانون بازنگری و اصلاح شود و طرفداران پاسخ میدهند شبهه وارد کردن به قانونی که شرعی بودن آن را فقهای شورای نگهبان وقت تأیید کردهاند، جایز و منطقی نیست و اشکال در بد اجرا کردن و پیچیده بودن سازوکار تجهیز و تحقیق منابع نظام بانکی است که باعث شکلگیری شائبهها و شایعهها بر سر ربوی بودن عملیات بانکی میشود.
تداوم این اختلاف برخی صاحبنظران و کارشناسان امور مالی و پولی و اقتصاددانان و خبرگان و فعالان حوزه را به سوی هماندیشی و همفکری با یکدیگر سوق داد تا تدبیری بیندیشند و سرانجام سهشنبه 27 آذر ماه 1385 در یک نشست یک روزه با عنوان «بررسی چالشهای بانکداری اسلامی، الگوی بانکداری بدون ربا» طراحی شده توسط این افراد طی چهار سال مطالعه و تحقیق رونمایی شد.
جدیترین ایرادی که بر الگوی فعلی بانکهای کشور وارد میشود، این است که بانکهای کشور اعم از اینکه تجاری باشند یا تخصصی و یا ترکیبی از این دو یعنی بانکهای جامع، شیوههای یکسان را برای تجهیز و تخصیص منابع خود در پیش میگیرد و اهداف و انگیزههای واقعی افرادی که در این بانکها سپردهگذاری میکنند یا تسهیلات دریافت میدارند، مبهم بوده و قابل ارزیابی واقعی نخواهد بود.بانکها براساس قانون فعلی برای تجهیز منابع خود از سه نوع سپرده استفاده میکنند:
سپرده قرضالحسنه جاری، سپرده قرضالحسنه پسانداز و سپرده سرمایهگذاری. بنابراین، کسانی که میخواهند نقدینگی خود را در بانکها به امانت بگذارند، مجبورند در این سه قالب سرمایه خود را نزد بانکها بگذارند و الگوی کنونی راهکار و چارهای برای تنوع بخشیدن به تجهیز منابع بانکی از محل سپردهپذیری مردمی ارائه نمیکند و انگیزههای افراد سپردهگذار بسته به اینکه نیت معنوی داشته باشد، تحت عنوان قرضالحسنه و به زبان عرف با «نیت خیر» یا اینکه نیت مادی داشته باشد، در قالب دریافت حداقل سود یا حفظ ارزش پول خویش و فارغ از درجهگذاری قدرت ریسک اقتصادی افراد، در الگوی کنونی نادیده گرفته میشود.
از سوی دیگر، فرآیند تخصیص منابع و اعطای تسهیلات بانکی از الگوی واحد در تمام بانکها پیروی میکند و اعطای تسهیلات به چهار شکل، قرضالحسنه، عقود مبادلهای، عقود مشارکتی و سرمایهگذاری مستقیم انجام میپذیرد که عقود مبادلهای شامل قراردادها و تسهیلات فروش اقساطی، اجاره به شرط تملیک، سلف، خرید و دین و جعاله میشود و عقود مشارکتی،قراردادها و تسهیلات مشارکت مدنی، مشارکت حقوقی، مضاربه، مزارعه و مساقات را در برمیگیرد. چند اشکال بر این فرآیند تخصیص منابع و پرداخت تسهیلات وارد است.
یک اشکال این است که افراد بهدلیل نیازهای متفاوت به تسهیلات برای جبران کمبود سرمایه خود و متناسب با توان باز پرداخت تسهیلات دریافتی، اقدام به دریافت منابع بانکی میکنند و ممکن است در این فرآیند جهتگیری تخصیص منابع از اهداف اولیه مقرر خارج شده و یا اینکه بهدلیل آگاه نبودن برخی گیرندگان تسهیلات از مبانی حقوقی و قانونی تسهیلات دریافتی، بازپرداخت تسهیلات به همراه کارمزد مربوطه را نوعی «رباخواری» نظام بانکی قلمداد کنند و بهدلیل ضرورت و شدت نیاز به ناچار از منابع بانکها استفاده میکنند در حالی که در فکر و عقیده خویش این اقدام را ناموجه قلمداد کنند.
دومین ایراد این است که پیچیده بودن الگوی کنونی تخصیص منابع بانکی باعث ناآگاهی عمومی شهروندان شده و در شرایط موجود با توجه به دیوانسالاری حاکم و محدودیت در تخصیص منابع، آموزش دادن و آگاهی بخشیدن به مشتریان بانکها را دشوار، طولانی و با هزینه زیاد همراه میسازد که کارآمدی نظام بانکی را زیر سؤال میبرد.
سوم اینکه اجرای برخی از عقود بانکی به ویژه عقود مشارکت (مشارکت مدنی، مشارکت حقوقی، مضاربه، مزارعه و مساقات) در بانکهای غیرتجاری به درستی انجام نمیشود و تن دادن مشتریان بانکها به استفاده از این نوع تسهیلات بانکی پیش از آنکه از روی آزادی و آگاهی انتخاب باشد، از روی الزام و اکتفا کردن به تنها راه ممکن صورت پذیرد و سرانجام اینکه نظام حسابرسی و حسابداری بانکداری کنونی ترکیبی است از حسابداری بدهکار و بستانکار و حسابداری شرکتها و این ابهام را به وجود میآورد که در حالی که تخصیص منابع بانکی رویه بنگاهداری اقتصادی را در پیش میگیرند اما تابع قانون تجارت نیستند و مبهم بودن نظام حسابداری آنها و رویکرد تجاری بانکهای غیرتجاری باعث اختلال در نظام اقتصادی میشود.
بانکهای متفاوت و قانون یکسان
الگوی نوین ارایه شده برای نظام بانکی و بازار پول و اعتبار کشور در واقع ناظر به دو بخش متفاوت است. نخست این که بر جدایی بانکهای عامل از صندوقها و مؤسسات اعتباری و قرضالحسنهها و شرکتهای سرمایهگذاری تکیه دارد و دوم اینکه در وجه دیگر قائل به تفکیک بانکهای عامل بر اساس نوع تجهیز و تخصیص منابع است.
فلسفه وجودی الگوی ارائه شده بر این اصل تاکید دارد که قانون عملیات بانکی بدون ربا مصوب 1362، فقط مخصوص بانکها نبوده بلکه تمام مؤسسات و نهادهای پولی، مالی و اعتباری را شامل میشود، علاوه بر این قانون کنونی به توصیف اختیارات نظام بانکی توجه دارد و ناظر بر تکلیف و مسئولیت بانکها بر اجرای دقیق همه مواد قانون نیست به این ترتیب رسالت و وظایف بانکها در این مسأله خلاصه میشود که از قانون تخلف نکند، نه اینکه قانون را کامل اجرا کند.
بنابراین یک الگو این است که به دلیل اختلاف عملکرد بانکها با مؤسسههای قرضالحسنه به عنوان نهادهای غیرانتفاعی از یک سو و تفاوت آنها با مؤسسات و شرکتهای سرمایهگذاری به عنوان نهادهای انتفاعی از سوی دیگر بهتر است ساز و کار تجهیز و تخصیص منابع آنها شفافتر شده و از هم جدا شود.
از این لحاظ روشهای تجهیز و تخصیص منابع معین شده در قانون فعلی به سه روش غیرانتفاعی (قرضالحسنه)، روش انتفاعی با سود معین (عقود مبادلهای) و روشهای انتفاعی با سود انتظاری (عقود مشارکتی و سرمایهگذاری مستقیم) از یکدیگر تفکیک میشود و الگوی برآمده از این روش به شکلگیری و فعالیت صندوقها و مؤسسات قرضالحسنه، بانکهای عامل (تجاری، تخصصی و جامع) و شرکتها و صندوقهای سرمایهگذاری منجر خواهد شد.
بر اساس این الگو تجهیز منابع در صندوقها و مؤسسات قرضالحسنه صرفاً از محل سپرده قرضالحسنه پسانداز به صورت قرض بدون بهره صورت میگیرد و به سپردهگذاران سودی بابت سپردههایشان تعلق نخواهد گرفت.
این در حالی است که بانکها در این الگو، برای تجهیز منابع خود علاوه بر استفاده از سپردههای قرضالحسنه جاری به شکل قرض بدون بهره یا نرخ سود صفر به سپردهگذاران- نظیر صندوقها و موسسات قرضالحسنه- میتوانند سپرده سرمایهگذاری پسانداز و یا مدتدار جذب کنند و نقش وکیل سپردهگذاران را بر عهده گیرند و سود معین به آنها پرداخت کنند.
اما شرکتها و صندوقهای سرمایهگذاری حق ندارند از روشهای تجهیز منابع مربوط به موسسات قرضالحسنه و بانکها استفاده کنند و برای این کار از سپردههای متفاوت بهره ببرند که شامل گواهی سپرده عام به عنوان وکیل عام سپردهگذار یا گواهی سپرده خاص به عنوان وکیل ویژه سپردهگذار فعالیت میکنند و نرخ سود پرداختی به سپردهگذاران متغیر خواهد بود و یکی از اصلیترین منابع تجهیز این شرکتها و صندوقهای سرمایهگذاری، منابع دولتی است که به اشکال مختلف و نرخ سود متفاوت جذب خواهد شد.
در الگوی یادشده تخصیص منابع و اعطای تسهیلات هم متناسب با روشهای تجهیز منابع بنا نهاده میشود به نحوی که صندوقها و موسسات قرضالحسنه فقط موظف به پرداخت وام قرضالحسنه بدون دریافت بهره خواهد بود و فقط از وامگیرندگان درصدی به عنوان کارمزد دریافت میکند. بانکها نیز تسهیلات خود را در قالب فروش اقساطی، اجاره به شرط تملیک، خرید سلف، خرید دین و یا جعاله اعطا میکند و بهره اخذ شده از وامگیرندگان از قبل معین خواهد بود، اما شرکتها و صندوقهای سرمایهگذاری منابع خود را در قالبهای مشارکت مدنی، مشارکت حقوقی یا سرمایهگذاری مستقیم با نرخ سود متغیر به کار میگیرند.
رویکرد این الگو چنان است که جهتگیری بانکها به سوی بنگاهداری اقتصادی و نگرش انتفاعی محدودتر با نرخ سود معینتر خواهد شد و سپردهگذاران دارای نیات و اغراض معنوی سرمایه خود را به صندوقهای قرضالحسنه میسپارند و سپردهگذاران با هدف اخذ سود بیشتر با قبول ریسک بالاتر به شرکتها و صندوقهای قرضالحسنه روی میآورند.