سالمند کیست؟
بطور قراردادی، سن شروع سالمندی را 60 سالگی قرار داده اند و این سن را به عنوان نقطه شروع پیری پذیرفته اند. هرچند در برخی افراد، پدیده پیری خیلی زودتر شروع می شود و در بسیاری دیگر، این پدیده برای سالهای بعد نیز به تعویق می افتد.
پیشگیری از بحران سالمندی
بالارفتن سن، بیمارى نیست، بلکه یک پدیده حیاتى است که همگان را شامل مى شود. در حقیقت یک مسیر طبیعى است که در آن تغییرات فیزیولوژیکى و روانى در بدن رخ مى دهند. از نظر پزشکى سالمندى نتیجه، یک سیر و روند کند بیولوژیک است که علائم ظاهرى آن شامل، سپیدشدن مو، چین و چروک در پوست، پیرچشمى، کاهش شنوایى، کندى در تحرک، خمیدگى، کم شدن قدرت عضلانى، مشکلات تنفسى و ... است. گرچه پیرى یک بیمارى نیست، ولى کیفیت کامل فعالیت جسمى و ذهنى را محدود کرده و برفعالیت جسمى، روانى، فرهنگى، اجتماعى و اقتصادى فرد تأثیر مى گذارد. درباره مکانیسم پیرى تئورى هاى متفاوتى وجود دارد که گاه با هم متناقض اند. اما برخلاف مبهم بودن نحوه تغییرات بیولوژیک، دگرگونى هاى فیزیولوژیکى مشخص تر است. به طور کلى تغییرات فیزیولوژیکى به سبب کاهش ظرفیت عملکردى اعضاى بدن به وجود مى آید. این کاهش ظرفیت عملکردى حدوداً از دو سوم عمر شروع مى شود و تدریجى و پیش رونده است. البته سرعت آن در افراد مختلف متفاوت است، در مورد مهم ترین تغییرات وابسته به سن و بیمارى هاى ناشى از آن مى توان به فشارخون بالا، بیمارى هاى قلبى، سکته مغزى، دیابت، سرطان ها و بیمارى هاى تنفسى، اختلالات بینایى و شنوایى، اختلالات روانى و مشکلات دهان و دندان اشاره کرد. اما مهمترین خطرى که در کمین سالمندان نشسته انزوا و دورى از فعالیت هاى اجتماعى است.
متخصصان عنوان مى کنند که سالمندان بیشتر توجه خود را صرف کارهاى انفرادى مى کنند در حالى که اگر برنامه ریزى ها براى توانمندسازى افراد و مشارکت دادن آنها در تصمیمات و کارهاى خانوادگى و اجتماعى، گسترش یابد، سالمند به سمت کارهاى اجتماعى و عضویت در شبکه هاى اجتماعى و ارتباط با دیگران گرایش پیدا مى کند و اثر مثبت این حضور، بالارفتن یادگیرى و مهارت آموزى، کاهش مشکلات روحى روانى که زودرنجى یکى از عمده ترین آنهاست و توانایى در درک دیگران و بالارفتن توان در انجام کارهاى شخصى بدون اتکا به کمک دیگران خواهد بود.
* قانون سالمندى
سهم سالمندان از مجموع قوانین تصویب شده در کشور ما فقط یک درصد است که ۶۲ درصد آن به امور اقتصادى، ۲۲ درصد اجتماعى و ۱۶ درصد به امور رفاهى، بهداشتى پرداخته است که اغلب این مصوبات به شکل بخشنامه هاى دولتى و سازمانى صادر گردیده است.
بیش از ۷۰ درصد سالمندان معتقدند که از تجارب آنها کمتر استفاده مى شود و پیام پنهانى آن نیز عدم فراخوانى سالمندان به مشارکت در امور است. این درحالى است که براساس آمارها هم اکنون نزدیک به ۵ میلیون سالمند در کشور زندگى مى کنند که این رقم تا سال ۱۴۰۰ به ۱۰ میلیون خواهد رسید. (براساس گزارش سازمان جهانى بهداشت، در حال حاضر حدود ۶۰۰ میلیون نفر در جهان در رده سنى بالاى ۶۰ سال هستند) بنابراین ضرورت توجه به مسائل سالمندى چه از سوى دولت و هم از سوى خود افراد اجتناب ناپذیر و حتى ضرورى است.
دکتر احمدعلى اکبرى کامرانى، رئیس مرکز تحقیقات سالمندى در بیان ضرورت توجه به مسائل سالمندى مى گوید: بسیارى براین باورند تا وقتى دغدغه اصلى جامعه، جوانان و مسائل مربوط به این قشر است چه ضرورتى به پرداختن به مسائل سالمندى است که هنوز بحرانى نشده است. در حالى که همه مى دانیم یکى از مؤلفه هاى برنامه ریزى کلان کشور، جمعیت است.
وى عنوان مى کند: با نگاهى به آمار و کمى دقت بر ترکیب جمعیت مى توان پى برد که چرا بر توجه به مسائل سالمندى و برنامه ریزى براى آن از هم اکنون تأکید مى شود.
استادیار دانشگاه علوم بهزیستى و توانبخشى مى گوید: «سال ۱۳۶۵ ، ۴۵ درصد جمعیت ما را افراد زیر ۱۵ سال تشکیل مى دادند، جمعیتى که نیازمند مدرسه و آموزش بودند. بنابراین بحران آن زمان ساخت مدرسه و آموزش آنها و بهداشت این گروه بود در کنار آن برنامه ریزى براى کنترل جمعیت که خوشبختانه نتیجه داد و الآن جمعیت زیر ۱۵ سال ما، ۲۵ درصد است. اما آن جمعیت زیر ۱۵ سال، سال ۱۳۶۵ هم اکنون جوانى را سپرى مى کنند و خواهان شغل، ازدواج و مسکن هستند. در حالى که اگر ما پیش بینى هاى لازم را براى گروهى که هم اکنون به جوانى رسیده مى کردیم دیگر با سونامى مسکن روبه رو نمى شدیم. دقیقاً به همین دلیل است که ما تأکید داریم با برنامه ریزى و مدیریت صحیح جلوى بحران سالمندى که دو دهه دیگر گریبانگیر کشور خواهد شد، گرفته شود.
وى با اشاره به آمار ۱۳۸۵ افراد بالاى ۶۰ سال عنوان مى کند، جمعیت سالمند کشور ۷/۲۷ درصد است که به اذعان علماى جمعیت شناسى اگر این رقم به ۱۰ درصد برسد پیش لرزه هاى بحران سالمندى نیز شروع خواهد شد و همه خانواده ها را که در آن حداقل یک یا ۲ سالمند خواهند داشت، با خود درگیر مى کند.
رئیس مرکز تحقیقات سالمندى با اشاره به این که کشورهاى مبتلا به سالمندى اذعان دارند که على رغم پیش بینى ها و برنامه ریزى ها باز هم نسبت به پدیده سالمندى غافلگیر شده ایم مى گوید: در امریکا جمعیت بالاى ۶۵ سال ۱۲ درصد است و هزینه درمان آنها ۳۶ درصد و یک سوم کل پذیرش بیمارستانى مربوط به سالمندان است و بیمه این کشور سالانه حدود ۷۰ میلیارددلار بابت هزینه سلامت سالمندان مى پردازد و این ارقام هشدارى است براى برنامه ریزان، مسئولان و ادارات بیمه که از هم اکنون باید پیش بینى هاى لازم را در این مورد انجام دهند.
رئیس مرکز تحقیقات سالمندى، پیش بینى هاى لازم و آینده نگرى هر فرد را براى این که در دوران سالمندى از امنیت اقتصادى بهره مند باشد را ضرورى مى داند و تأکید مى کند هر چند در این زمینه صندوق هاى بازنشستگى نیز باید در کارکرد خود دقت و تجدیدنظر کنند و چرا که فردى که در جوانى میزانى از حقوق خود را براى دوران بازنشستگى پس انداز و نزد این بخش مى گذارد انتظار دارد در زمان کهولت از آن حق به خوبى بهره مند شود.
* واقعیات خانه سالمندى
هم اکنون حدود ۵ میلیون سالمند در کشور وجود دارند که براساس آمارهاى رسمى ۵ هزار تن از آنها در آسایشگاه هاى سالمندى زندگى مى کنند. به دلیل فرهنگ ایرانى اسلامى و حرمت به سالمندان، بسیارى از خانواده ها تا حد توان از سالمند خود نگهدارى و مراقبت مى کنند و على رغم این که دوران سالمندى به دلیل بیمارى ها بار اقتصادى زیادى را به خانواده ها تحمیل مى کند، اما بسیارى از بردن سالمند خانواده به سراى سالمندان پرهیز مى کنند. بنابراین به گفته یکى از مسئولان خانواده ها زمانى مبادرت به انتقال سالمند خود به خانه سالمندان مى کنند که دیگر کارى از دستشان برنیاید و یا قادر به پرستارى از سالمند نباشند.
از جمله مشکلات خانه هاى سالمندان در کشور عدم تفکیک سالمندان از کار افتاده است که هم باعث کاهش روحیه و در نتیجه بیمار شدن بسیارى از سالمندانى مى شود که در شرایط جسمى و روحى بهترى به سر مى برند.
به گفته دکتر زندى متخصص طب سالمندى از امریکا، رقم یارانه دولتى براى هر سالمند ایرانى در سراى سالمندان ۱۲۰ هزار تومان در ماه است.
دکتر زندى در بررسى مقایسه اى بین وضعیت سالمندى در ایران و امریکا در کنگره مسائل سالمندى خاطرنشان مى کند در سراسر جهان، ارگان هاى بسیارى توجه به مسائل سالمندى را در برنامه هاى خود گنجانده و خدمات شایسته اى را به سالمندان ارائه مى دهند.
وى با اشاره به سالمندى در کشورهاى توسعه یافته عنوان مى کند: به دلیل بار مالى که یارانه سالمندى براى دولت ها دارد، تلاش ها و تبلیغات به این سو جریان دارد که سالمندان در محیط خانه حضور داشته باشند. اما دولت خدمات خود را براى سالمندان قطع نمى کند و با ایجاد خانه هاى سلامت در هر منطقه و خیابان و رسیدگى به تغذیه و سلامت سالمندان، حتى به صورت تهیه غذاى مخصوص براى هر سالمندى که در آن خیابان وجود دارد آن هم با هزینه اى کم، همچنین اعزام پرستار در مواقع لزوم، شهروندان را تشویق به نگهدارى از سالمندان در خانه خود مى کند.
وى با اشاره به این که در کشور ما به دلیل باورها، نگهدارى از سالمند در منزل است، مى گوید: نمى توان بدون حمایت دولت خانواده ها را در کوران مشکلات درمانى و اقتصادى رها و صرفاً تشویق به نگهدارى سالمند در منزل کرد.
وى همچنین شیوه نگهدارى سالمند در مراکز روزانه را یکى از راهکارهاى مناسب برشمرد. که در آن همانند آنچه که در مورد کودکان اتفاق مى افتد، خانواده هاى شاغل سالمند خود را به مراکزى (مثل مهد براى کودک) برده و بعد از پایان کار آنها را به خانه برمى گردانند. که در این شیوه هم مشارکت اجتماعى سالمند افزایش یافته و هم تحت خدمات دولتى قرار مى گیرد.
بنا به باور بسیارى از متخصصان و همچنین نتایج پژوهش ها، سالمندان ساکن در منزل از افسردگى به مراتب پائین ترى نسبت به سالمندانى که در سراهاى سالمندى زندگى مى کنند، مبتلا مى شوند. همچنین در بسیارى از کشورها خدماتى که در منزل به سالمند داده مى شود، موجب کاهش عفونت ها و افزایش امید به زندگى در سالمند مى شود.
البته علل و انگیزه اقامت در سراى سالمندان مختلف است، برخى به خاطر گرفتن مراقبت و یا فرار از مشکلات خانوادگى به صورت داوطلبانه و برخى به طور اجبارى با تمایل مراقبین خانوادگى در سراى سالمندان اسکان مى یابند و برخى نیز به دلیل مشکلات مالى (على رغم فعال و سالم بودن) در این مکان ها زندگى مى کنند. چه بهتر که از سالمندان در فعالیت ها و کارهایى هر چند ساده در جامعه بهره گرفته شده و با پوشش بیمه اى مناسب (نه صرفاً پوشش بیمه) براى سالمندان، ایجاد مراکز مراقبتى و سرویس دهى روزانه در جامعه و حمایت مالى، از ورود آنها به سراى سالمندان جلوگیرى شود.
نگاهی به خانه سالمندان و گرایش افرادپیر برای ورود به این خانه ها
مراکز نگهداری از سالمندان، در طی چند دهه اخیر شکل گرفته است و دلایل به وجود آمدن آن، قطعا بی رحمی انسان امروز و حق ناشناسی جوانان نیست. مانند این است که بگوییم والدینی که فرزندان خود را به مهد کودک میسپارند، از مهر و محبت بی بهره اند! آنچه کودکان خردسال را به مهدکودک و افراد کهن سال را به خانه سالمندان روانه میکند، لزوم وجود حمایت و نگهداری ویژه ای است که در زمانی خاص، والدین یا فرزندان این افراد قادر به ارائه آن نیستند.
در طی سالیان اخیر، تسهیلات پزشکی و بهداشتی، شیوه زندگی، مواد کمک غذایی مانند ویتامینها و هزاران مورد دیگر، موجب رشد چشمگیر جمعیت افراد بالای 65 سال در جهان شده است. فراموش نکنید که کهن سالی به معنای از بین رفتن نیست، بسیاری از افراد سالمند، اشخاصی مقتدر، تحصیل کرده، سالم و هوشیار هستند. بسیاری از آنان به خوبی از انجام کارهای روزمره خود بر می آیند، بسیاری از آنها دارای ملک شخصی و برنامه ای پربار برای دوران بازنشستگی خود هستند و "پیری" را معادل "از کار افتادگی" نمی دانند.
در اینجا از آن دسته سالمندانی گفتگو میکنیم که به دلیل بیماری، نداشتن شرایط مناسب نگهداری در منزل و یا دلایل مشابه، تغییر مکان میدهند و در خانه سالمندان مستقر میشوند. هر چند که این کار به نظر عده ای مذموم و حتا گناهی جبران ناپذیر باشد.
زمان برای سالمندان، بخصوص آن عده که به دلیل بیماری قادر به سرگرم کردن خود نیستند، بسیار طولانی میگذرد، بسیاری از آنان از احساس بی دلیل ترس و توهم شکایت میکنند و سرگیجه، فراموشی و تنهایی پایان ناپذیر، روز آنها را به کابوسی دائم مبدل میکند. تصور نمیکنم تنها گذاشتن یک سالمند ناتوان و نیازمند به توجه در خانه ای کوچک، با لوازم مدرنی که نمیتواند از آن استفاده کند و سرگرم شود، کاری انسانی باشد.
از طرفی، واقعیت این است که در حال حاضر و به خصوص در شهرهای بزرگ، الگوی مسکن دیگر آن خانه های بزرگ و جاداری نیست که یک خانواده کامل با عروس و داماد و نوه، در آن زندگی میکردند. امروزه حد متوسط مسکن، آپارتمانی 75 متری یا حداکثر نود متری است. افزایش هزینه زندگی، موجب شده است که زن و شوهر هر دو شاغل باشند و حتا در بسیاری از موارد فرزندان آنها هم به کار مشغولند تا نیازهای اقتصادی خانواده را تامین کنند یا حداقل کمک خرج تحصیل خود باشند.