از بین بردن عامل بیماری زا
نوع غیر مستقیم : در این نوع پیشگیری که برای از بین بردن عامل بیماری زا به مورد اجرا گذاشته می شود تماس پزشک با فرد در کار نیست و تمام افراد به نحوی از این پیشگیری استفاده می کنند مانند اضافه کردن کلر به آب آشامیدنی برای جلوگیری از بیماریهای ناشی از آب و یا اضافه کردن فلوراید به آب آشامیدنی یا خمیر دندان برای جلوگیری از پوسیدگی دندان.
برای اینکه دو نوع روش پیشگیری فوق به مورد اجرا گذاشته شود باید عامل اصلی ، نحوه و راه سرایت بیماری شناخته شود و به مردم آموزش لازم داده شود که چطور و به چه نحو از روشهای فوق استفاده کنند .
متاسفانه پیشگیری در بیماریهای روانی مانند بیماریهای جسمانی و عفونی روشن ، قاطع ، مشخص و تنظیم شده نیست و برای اجرای برنامه های پیشگیری در بیماریهای روانی احتیاج به بررسیهای زیر داریم :
بررسیهای اتیولوژیک بیماریهای روانی
بررسیهای اپیدمیولوژیک بیماریهای روانی
برای اجرای دو بررسی فوق احتیاج به ایجاد و توسعه مؤسسات بهداشتی درمانی ، مراکز جامع روانپزشکی ، بیمارستانهای روانی ، مؤسسات آموزشی و نگهداری کودکان عقب مانده و مؤسسات نگهداری افراد سالمند ، مراکز مشاوره و راهنمایی ژنتیک ، مراکز راهنمایی و هدایت کودکان ، نوجوانان و جوانان در انتخاب رشته های تحصیلی ، شغلی ( بر حسب استعداد و توانایی آنان ) ازدواج و مراکز تعلیم و تربیت کادر فنی و نیروی انسانی برای انجام کارهای تخصصی ( پژوهشی ، خدماتی ، آموزشی ، درمانی و ... ) داریم .
بررسیهای اتیولوژیک بیماریهای روانی
منظور از بحث درباره اتیولوژی بیماریهای روانی در اینجا این است که دانستن علل بیماری و عواملی که در ایجاد و شدت بینماری موثرند ما را در نحوه پیشگیری و درمان بیماری راهنمایی کنند . تا ندانیم چه عامل یا عواملی در بروز و شیوع و شدت بیماری موثرترند نمی توانیم از آن جلوگیری کرده و یا آن را درمان کنیم . اکثر بیماریهای غیر قابل علاج علل ناشناخته دارند و وقتی علت بیماری روشن شود دیر یا زود روشهای درمانی آن نیز پیدا می شود . قبل از بحث درباره علل بیماریهای روانی باید به سه نکته اساسی زیر توجه شود :
بیماران روانی مبتلا به یک نوع بیماری ممکن است علایم مختلفی از خود نشان دهند که به هیچ وجه شباهتی به هم نداشته باشند از این رو بعضی ها می گویند که هر بیمار روانی علایم منحصر به خود را دارد و به عبارت دیگر کتابسی است که فقط یک نسخه آن چاپ شده است .
یک بیمار روانی در زمانهای مختلف ممکن است دارای علایم و رفتارهای متفاوت باشد و همین بیمار ممکن است زمانی رفتاری کاملاً عادی از خود نشان دهد .
رفتار بیمار روانی در یک زمان و با دیدهای مختلف ممکن است به طرز متفاوت تعبیر و تفسیر گردیده و هر کس از زاویه دید خود آن را توجیه کند .
چون بیماری روانی بی دو قطب بیماری از یک طرف و سلامت از طرف دیگر نوسان می کند و نشانه های بیماری نیز بر حسب شخص ، زمان ، مکان ، و نحوه شروع متغیر بوده و به روال مشخصی جلوه گر نمی شود روی این اصل نباید توقع داشت که علل بیماریهاسی روانی محدود ، منظم و طبقه بندی شده ارائه گردد .
روان انسان مانند رودخانه ای است که از انشعابات کوچکی تشکیل یافته است این انشعابات همان اعضای مختلف سازنده وجود و روان انسان هستند که مرتباً تحت تاثیر عوامل فیزیکی ، شیمیایی ، فیزیولوژیکی ، روانی و اجتماعی و ... می باشد که در زمانهای مختلف و مکانهای متفاو در سازمان جسم و روان ما اثر می گذارد . همان طوری که انشعابات کوچک ولی گل آلود نمی تواند رودخانه عظیمی را گل آلود سازد لذا استرس ها ، نا ملایملات ، تضادهای کوچک چون وزش باد در روان تاثیر کرده ولی قادر نخواهد بود آن را متشنج و بیمار سازند . به عبارتدیگر روان سالم ناکامیها و فشارهای کوچک را تحمل و دفع کرده و آرامش قبلی را پس از رفع فشارها باز می یابد . ولی اگر ناملایملات ، محرومیتها و استرس ها که بر وجود آدمی اثر می کنند شدت یابند و یا مرتباً تکرار شوند ، مثل بادی که اگر همیشه وزش شدید داشته باشد درخت را خم کرده و شاخه های آن را خواهد شکست وجود انسان نیز تحت تاثیر عوامل مهاجم تعادل خود را از دست خواهد داد که همان بروز بیماری است . از همین جا نتیجه می گیریم که یک عامل مانند مرگ عزیزان ، طلاق و یا شکست در زندگی نمی تواند بهتنهایی عامل ایجاد بیماری روانی شود بلکه ممکن است یکی از عوامل ایجاد کننده به شمار اید . پس بیماریهای روانی عوامل چند جانبه دارند و چند علتی بودن در بیماریهای روانی قانون کلی است. در انسان سالم استرسها و شوکهای روانی تغییراتی ایجاد می کنند که بدن برای حفظ تعادل روانی به کیفیت سازشی یا سندرم سازش عمومی دست می زنند . به سرعت خود را با وضع جدید تطبیق داده و تعادل برقرار می نماید که به آن پدیده همئوستازی گویند . در کیفیت سازشی دستگاههای عصبی ، عصبی خودکار یا نورووژتاتیو ، نوروگلاندولر ، و عصبی عضلانی اهمیت به سزایی دارد . طرز و نحوه کار این دستگاه ها در کتب فیزیولوژی مفصلاً شرح داده شده که چطور استرس و فشارها در کار این دستگاهها اختلال ایجاد می کند و چطور ایندستگاهها برای تنظیم و حفظ تعادل بدن به کار می افتد ( به تئوری بحرانها و سندرم سازش عمومی در این کتاب مراجعه شود . )
معمولاً تکرار استرسها و عوامل بیماری زا در ابتدا عوارض فونکسیونل و یا عملی ایجاد می کنند ولی اگر ادامه یابند این عوارض تبدیل به عوارض عضوی می گردد و به اصطلاح ناراحتی ارگانیزه می شود و عضو را بیمار می کند . این ارگانیزه شدن خود منشاء بروز بیماریهای دیگر و ادامه بیماری قبلی گشته و ناراحتی قبلی و روانی را تشدید می سازد . پس بروز بیماری روانی تابع اصل کلی روابط علت و معلول می باشد .
علل بیماری های روانی را می توان به دو دسته تقسیم کرد :
علل جسمانی ( شامل عوامل ارثی ، مادرزادی ، شرایط فیزیکی و فیزیوبیولوژیک بدن ) یا محیط داخل .
علل محیطی ( شامل عوامل جغرافیایی ، اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی ، عفونت ، مسمومیت ، ضربه ، فشارهای روانی و ... ) سیا محیط خارج .
نکته مهم و قابل ذکر اینکه هنوز میزان و سهم اثر عوامل فوق در ایجا بیماریهای روانی معلوم نیسن ولی آنچه معلوم است این است که این دو عامل اثر متقابل و مکمل بر یکدیگر دارند و این خود چند علتی بودن بیماریهای روانی را تایید می کند .
مثلاً فردی که پدر یا مادر مبتلا به اسکیزوفرن دارد اگر در شرایط مطلوب محیی و اجتماعی قرار گیرد که پدر یا مادر سالمی دارد ممکن است در اثر عوامل مختلف اجتماعی دچار افسردگی شود مثال زیر شاید بتواند علل بیماری های روانی را روشن تر نماید .
ما می دانیم که عامل ایجاد بیماری سل با سیل دوکخ است . اگر در فردی این با سیل وجود نداشته باشد مسلماً این فرد مبتلا به سل نمی باشد .
ازطرف دیگر اگر با سیل دوکخ در بدن فردی وجود داشته باشد دلیل بر مسلول بودن نیست . نتیجه می گیریم که وجود با سیل دوکخ در بدن شرط لازم و اصلی ابتلا به سل است ولی شرط کافی برای بروز بیماری بیماری نیست بلکه شرایط دیگری مانند سؤ تغذیه ، بدی بهداشت محیط زیست ، مسکن ، آ؛ب و هوا ، فشارهای جسمی و روانی برای بروز بیماری لازم است . به میکرب سل علت اصلی و به عوامل دیگر علل بروز دهنده یا مساعد کننده گفته می شود که بدون وجود این عوامل بروز بیماری امکان ندارد . شناخت عوامل فوق اثر مهمی در جلوگیری و درمان بیماری دارد . بعضی به این عوامل نام تسریع کننده نیز داده اند .
در مورد بیماری روانی علت اصلی و شرط لازم وجود زمینه ارثی است ولی شرط کافی نیست چون بدون دخالت عوامل مساعد کننده وا تسریع کننده بروز بیماری امکان ندارد . پس اثر متقابل عوامل مختلف کاملاً محسوس است . این اثرات در روی دوقلوهای یکسان که از بدو تولد به عللی جدا از یکدیگر زندگی کرده اند و یا فرزندانی که به فرزن خوارگی پذیرفته شده اند مورد مطالعه قرار گرفته و تایید شده است . اگر چه عامل ارث در بروز اسکیزوفرنی و جنون ادواری نقش اصلی دارد . ولی فشارهای زندگی ، اختلالات تغذیه ، بستنی و زایمان ، محیط زندگی ناراحت کننده ، محرومیتهای اجتماعی ، شغلی و تغییر فصل با پاتولوژی بیماری ارتباط دارند .
در اتیولوژی بیماری باید علل بروز بیماری ، شدت ، ادامه یافتن بیماری و بالاخره عواملی که عاقبت بیماری را تعیین می کند مشخص شوند . پس چندین سوال از فرد بیمار باید انجام شود .
چرا بیمار شده است ؟
چطور شده است که به این بیماری خاص مبتلا شده است ؟
چرا در این موقع بخصوصی از زندگی به بیماری مبتلا شده است ؟
عامل بیماری زا عامل اصلی و لازم برای بروز بیماری است و در روی انسان . در محیطی مخصوص اثر می کند .
عامل بیماری زا عبارتند از :
عوامل فیزیکی : تصادف ، سوختگی ، فشارهای زندگی و ...
عوامل شیمیایی : سم ، داروها ، مواد شیمیایی ، مواد مخدر و ...
عوامل بیولوژیک : میکربها ، ویروسها ، قارچها و ...
عامل میزبان – خود انسان – جنس ، نژاد ، سن ، خصوصیات ارثی و استعداد ، عادات و اعتیادات که فرد را در معرض بیماری قرار دهد .
عوامل محیط عبارتند از :
عوامل جغرافیایی : آب و هوا ( گرمسیر و سردسیر ) ارتفاع از سطح دریا و ...
عوامل اجتماعی : زندگی در شهر یا روستا ، سربازخانه ، بیمارستان ، اداره ، مدرسه ، فرهنگهای مختلف ، عقیده ، سنت ، محرکهای محیطی ، خانواده و عوامل خانوادگی و ...
در بیماریهای روانی منشا عامل بیماری زا ممکن است از خود بیمار ، وراثت یا محیط زندگی او باشد که در این مثلث تبدیل به دایره ای می شود که عامل بیماری زا در آن اتفاق می افتد .
هدف بهداشت این است که مقاومت فرد را با تغییراتی کهدر محیط زندگی او می دهند زیادتر کرده و یا اینکه مستقیماً با عامل بیماری زا مبارزه می کند و آن را از بین ببرند . اگر چه بعضی فرضیه استرس را در اکثر بیماریهای روانی دخالت می دهند ولی مستقیماً استرسها نمی توانند به طور قطع مشخص نمایند که چه اندازعه در ایجاد بیماری اثر دارند . همان طوری که گذشت چون عامل ارث نقش اصلی را در ایجاد بیماری بازی می کند و بدون آن بیماری امکان ندارد پس در جلوگیری از بیماری های روانی دو راه وجود دارد :
از بین بردن عوامل وراثتی
از بین بردن عوامل بیماری زا ی محیطی و اجتماعی
خوشبختانه به علت ترقیات علم پزشکی و جراحی مغز از بروز بیماریهای روانی حاصل از صدمات مغزی و عوامل عضوی نظیر فلج مترقی ( به علت درمان بیماری سیفیلیس ) آنسفالیتها ، مننژیتها که از عوارض مهم بیماریهای عفونی هستند ، اختلالات ناشی از ضربه های زایمانی و حوادث دوران بارداری و بالاخره فقز غذایی و کمبود مواد پروتئینی و ویتامینها و مسمومیتهای صنعتی با فلزات سنگین مانند مسمومیت با سرب که منجر به آنسفالوپاتیهای سمی می شوند به مراتب کاسته شده است .
در مورد بیماری های شدید روانی مانند اسکیزوفرنی و اختلالات مانیاک – دپرسیو ( جنون ادواری ) که اثر عوامل ارثی آنها کاملاً روشن شده است . با راهنمایی مراکز ژنتیک بایستی از ازدواج های داخل فامیلی یا خانواده هایی که سوابق بیماریهای روانی دارند تا آنجا که امکان دارد خودداری شود . چون مبتلایان به بیماریهای فوق صرف نظر از انتقال بیماری زا راه ارث از ایجاد مناسبات فردی ، محیط سالم خانوادگی عاجز خواهند بود این امر به نوبه خود اثر تسریع کننده در بروز بیماری را دارد . در مورد بیماری صرع که حایز توجه بیشتری است مطالعات الکتروانسفالوگرافی ( نوار مغزی ) نشان داده است