کیفیت زندگی
شاخص امروزه پیشرفت یک اجتماع «کیفیت زندگی» است که در برگیرنده مهم ترین عواملی است که شرایط زندگی در جامعه و رفاه شخصی افراد را تعیین می کنند. کیفیت زندگی یکی از اساس ترین نکات علوم اقتصادی و سیاسی است که درآن پارامترهای مادی توسعه اقتصادی و تولیدات داخلی در کنار پارامترهای غیر مادی ای چون کیفیت کار، سطح با سوادی و فرهنگ، استاندارد پزشکی وبهداشت، کیفیت فراغت و تفریح، شرایط محیط زیست، جوسیاسی، احساس خوشبختی انفرادی و حتی آزادی و اتحاد ملی مورد بررسی قرار می گیرند.
سازمان بهداشت جهانی کیفیت زندگی را به صورت عمومی به این شکل تعریف کرده است: کیفیت زندگی به برداشت شخصی یک فرد از موقعیت زندگی اش در رابطه با فرهنگ و نظام ارزش اجتماعش و نیز در رابطه با اهداف، انتظارات، استانداردها و احتیاجاتش گفته می شود.
تعریفات جدیدتر کیفیت زندگیآن را به صورت اختلا ف بین سطح انتظارات انسان ها و سطح واقعیت ها عنوان می کنند که هر چه این اختلا ف کمتر، کیفیت زندگی بالا تر.
پارامترهای صرفا مادی کیفیت زندگی معیار زندگی را تشکیل می دهند، که به کمیت و کیفیت کل اجناس و خدماتی (امکاناتی) گفته می شود که در یک اجتماع در دسترس افراد آن قرار دارند. اجزای مهم تعیین کننده معیار زندگی درآمد ناخالص ملی و درآمد سرانه می باشند.
از آنجا که در نظر گرفتن عوامل صرفا اقتصادی و هدف گرفتن صرفا توسعه اقتصادی برای پیشبرد اجتماع می تواند موجب درگیری با سایر جوامع به خاطر تسخیر منابع طبیعی جدید، انبساط قلمرو وآلودگی محیط زیست گردد، شاخص های دیگری نیز باید برای تعیین کیفیت زندگی مورد توجه قرار گیرند، از قبیل میزان رشد انسانی امکانات، تاسیسات و خدمات اجتماعی، امکانات آموزش و پرورش، شرایط محیط زیست، کیفیت فراغت. میزان رشد انسانی نه تنها تولید ناخالص سرانه داخلی را مدنظر قرار می دهد، بلکه نیز سطح سواد و فرهنگ و میزان امید به زندگی را پارامتر امید به زندگی خود در برگیرنده سطح بهداشت، میزان تغذیه و حد پاکیزگی محیط است. کیفیت زندگی همچنین به پارامترهای دیگری چون پخش درآمدها روی عوامل تولید آن، میزان فقر، درآمد حقیقی (پس از در نظر گرفتن تورم) و سطح حقوق اجتماعی، میزان امنیت، کیفیت فراغت، امکانات فرهنگی، سلا مت روحی مردم، تراکم جمعیت، شبکه اجتماعی، ثبات سیاسی و استحکام اقتصادی بستگی دارد. به همین خاطر هم دو جامعه که از لحاظ مادی هم تراز یکدیگر باشند، ممکن است از دو کیفیت زندگی مختلف برخوردار باشند.
برای پیشرفت یک جامعه باید تک تک عوامل کیفیت زندگی در آن را بالا برد. بنابراین شناسایی عوامل تعیین کننده آن و راه های ارتقای آنها لا زمه پیشرفت اجتماع است. بی توجهی به یک پارامتر می تواند موجب برداشت کاملا اشتباه از وضعیت مردم یک جامعه شود. مثلا در جامعه ای که دارای قشر کوچکی از بزرگ ثروتمندان باشد و قشر عظیمی از فقیران، ممکن است میانگین درآمد سرانه مردم بالا باشد، در حالی که اکثر آنها از تهیدستی رنج می برند یا این که اثرات جنگ در همسایگی موجب این می شود که یک کشور، حتی اگر در جنگ نباشد، به آماده کردن نظامی خود بپردازد و مقدار قابل ملا حظه ای از منابع مالی خود را صرف دفاع ملی کند. از طرف دیگر اما از آن جا که، منطقه دچار بی ثباتی سیاسی و اقتصادی می شود سرمایه گذاری های خارجی کاهش می یابد و شبکه های دادوستد بین المللی مختل می گردند.
روانشناس نامی آمریکایی، آبراهام ماسلو در سال 1943، هرم احتیاجات بشری را معرفی کرد. بر اساس این هرم، انسان ها در درجه اول سعی دارند احتیاجات پایه ای خود را برطرف سازند و بعد نیازهای لا یه های بالا تر را. احتیاجات فیزیولوژیک و اساسی انسان شامل نیازهای حیاتی او می باشند مثل هوا، غذا، آب، گرما، خواب، سلا مت و ارضای تمایلا ت جنسی.
بر روی این پایه پایه ای لا یه امنیت قرار گرفته است: احتیاج به منزل، کار، قانون، بیمه، خدمات بهداشتی نظم وترتیب، اخلا قیات، امنیت جسمی، امنیت مالی، برنامه ریزی زندگی و آینده سازی.
لا یه سوم شامل عوامل تعلقات روحی است: احتیاج به دوست، هم قطار، همسر، عشق، همسایه، محاوره و ارتباط با دیگران، تیمار و پرستاری.
لا یه چهارم شامل عوامل احترام و قدردانی است: احترام، اعتماد، موفقیت، مقام، پیروزی، قهرمانی و حتی ثروت و قدرت، رفاه اجتماعی، ثروت، قدرت، موفقیت، پیروزی، قهرمانی.
بالا ترین لا یه، لا یه تحقق خویشتن است: فردیت، پرورش استعداد، از خودگذشتگی، بزرگواری، هنر، فلسفه، اعتقادات، فقدان تبعیض. سه لا یه پائینی لا یه رفع کمبودها هستند. به این معنی که رفع احتیاجات این سه لا یه اگرچه موجب احساس رضایت انسان می گردد، اما او را ترغیب به حرکت و پیشرفت نمی کند. مثلا با خوردن آب تشنگی برطرف می شود اما شخص درصدد بیشتر خوردن آب نمی افتد.
لا یه چهارم و لا یه پنجم، قشر احتیاجات به پیشرفت هستند. اینها نیازمندی هایی هستند که هرگز برطرف نمی شوند. خلا قیت یک نقاش او را بر این می دارد که برای تحقق ایده هایش نقاشی کند بدون آن که این نیروی تحرک درونی با افزایش تعداد نقاشی های او فروکش کند.
هرم ماسلو برای تجزیه و تحلیل عوامل حرکت انسان ها به وجود آمد و برای لژستیک برطرف کردن نیازمندی ها. این هرم حکم یک خط مشی را برای مسوولین امور اجتماع دارد تا بتوانند با در نظر گرفتن اولویت های مختلف احتیاجات مردم، قوای خود را برای پیشبرد وضع اجتماع به صورت عاقلا نه روی نکات گوناگون تقسیم کنند. این هرم پنج طبقه اکنون در بررسی های اقتصادی و حتی تبلیغاتی مورد استفاده قرار می گیرد. نیازهای بالاتر فقط آنگاه مطرح می شوند که نیازهای پایین برطرف گشته باشند. نکته جالب این است که با رفع احتیاجات چهار قشر پایین انسان چیزه به خصوصی حس نمی کند. در حالی که برطرف نشدن یکی از آن نیازها موجب نگرانی و تشویق بسیار او می تواند بشود.
محرکان انسان به پیشرفت و معراجش در بالاترین لایه قرار دارند. در این قشر احتیاجاتی از قبیل نیاز به شناخت بیشتر و دانش وسیع تر، کشش به سوی زیبایی، نیل به مقامات متعالی و کوشایی برای به حرکت درآوردن تمام نیروهای درونی خویش قرار گرفته اند. افرادی که بیشتر نیازهایشان در این قشر قرار گرفته باشد، به عواملی چون هوشیاری، صداقت، آزادی و اعتماد ارزش فوق العاده می نهند.
پیشرفت یک مملکت فقط و فقط در ارتقای میزان خوشبختی مردم آن مفهوم می یابد.
احتیاجات حیاتی انسان شامل نیازهای فیزیولوژیک او به هوا، آب، غذا، خواب، قضای حاجت، گرما و... است. لازمه بر طرف کردن این نیازها زیربنایی بسیار گسترده و شبکه ای تاسیساتی و اجتماعی بسیار پیشرفته است، که به بررسی آن می پردازیم.
اگر تا یک قرن پیش هوای تنفسی به صورت پارامتری ثابت و غیرقابل تغییر دیده می شد که به خاطر وفورش کمتر فکری را به خود معطوف می کرد، امروزه با صنعتی شدن جوامع و بالا رفتن مصرف انرژی، آلودگی آن از چندین دیدگاه موجب مسائل عدیده شده است. در این جا سخن فقط از هوا برای تنفس است و نه هوا به صورت یک عامل جوی.
بالا رفتن مقدار مواد مضر در هوا، صدمات بسیار به سلامت انسان چه از درون و چه از بیرون وارد می آورد. تنفس موادی مثل اکسیدهای ازت، اکسیدهای کربن، اوزن و رادیکال های آزاد، سرب و غیره در بدن موجب از بین رفتن سلول ها و حتی جهش های ژنتیکی می شوند. این مواد از بیرون می توانند به سلول های پوست خسارات قابل توجهی وارد آورند. تامین هوای سالم و جلوگیری از آلودگی آن یکی از وظایف مهم مسوولین اجتماعات باید باشد. هوای سالم جزئی از محیط زیست سالم به حساب می آید. بخش آب سالم نیز مثل هوای سالم، روز به روز نادر تر و کمیاب تر می گردد. باید به این امر اشاره کرد که با آنکه 71 درصد از سطح زمین از آب تشکیل شده است (1/6 درصد آن در منابع زیرزمینی، 0/001 درصد آن به صورت بخار و نم در هوا)، تنها 2/3 درصد آن شیرین است و می تواند برای آشامیدن، مصارف کشاورزی، صنعتی، خانگی و تفریحی مورد استفاده قرار گیرد. از این مقدار، دو سومش به صورت یخ در یخچال های طبیعی قرار گرفته و فقط یک سوم آن در گردش و جریان است. افزایش شدید جمعیت دنیا، پولا ریزه شدن جامعه انسانی با هر لحظه عظیم تر شدن شکاف بین ثروتمندان و فقرا، ناثباتی سیاسی مناطق مختلف دنیا، آلودگی محیط زیست و وضع خراب اقتصادی باعث شده که تقاضا برای آب سالم به شدت بالا رفته و عرضه آن روز به روز سخت تر شود.
در حال حاضر حدود نصف مردم دنیا از دسترسی به آب لوله کشی محروم هستند.
بیش از یک پنجم مردم جهان اصلا دسترسی به آب سالم ندارند. آب سالم نقش فوق العاده مهم و اساسی در سلا مت انسان ایفا می کند. کمبود یا آلوده بودن آن موجب بروز بیماری ها و اپیدمی های فاجعهآمیز می گردد.
براساس نظر برخی صاحب نظران سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، جنگ های آینده، جنگ بر سر انرژی نخواهد بود، بلکه جنگ بر سر منابع آب آشامیدنی خواهد بود. عوامل مختلفی دسترسی به آب آشامیدنی سالم را دشوار می سازد. یکی بالا رفتن دمای کره زمین است. این موجب افزایش دمای جو و نیز آب اقیانوس ها واکنش های زنجیره ای متعدد می شود. به دو جنبه فیزیکی کلی آن به طور خلا صه اشاره می شود: اولا هر چه هوا گرم تر، میزان تبخیر آب بیشتر. ثانیا هر چه مقدار انرژی جو بیشتر، امکان فعل و انفعالا ت در آن نیز بیشتر.
اصل اول در عین حال نه تنها باعث سیل می شود بلکه نیز باعث خشکسالی. بالا رفتن درجه هوا موجب تبخیر نه تنها آب های سطحی می شود، بلکه نیز رطوبت زمین های حاصلخیز.
بالا رفتن اشباع آب در اتمسفر، موجب ریزش باران می شود. اما از آن جا که مقدار آب تبخیر شده بسیار زیاد است، ریزش باران ها هم بسیار شدید می شود. برای همین هم یک تعداد از مناطق زمین دچار خشکسالی و قحطی می شوند، قسمت هایی دیگر دچار طغیان رودخانه ها و سیل.
عامل دوم موجب ناآرامی اتمسفر می گردد که نتیجه اش طوفان های مهیب و گردباد های خانمان برانداز است.
پس مناطق مختلف زمین باید با این حساب کنند که در آینده نزدیک ممکن است مجبور به دست و پنجه انداختن با چنین مصائبی شوند و باید از همین امروز به اقدامات لا زم برای آماده کردن خود برای آن بپردازند.
هرچه وابستگی کشاورزی به آبیاری مصنوعی بیشتر باشد، کشور در تهدید بیشتری از طرف خشکی و کمبود آب واقع می گردد. مهم ترین و موثرترین راههای حل این مشکل، یکی کاهش جمعیت است که دراین مقاله در بحث های مختلف به آن اشاره خواهد شد و یکی ارتقای تکنولوژی کشاورزی است. براساس آمار سازمان های بهداشت جهانی، هر انسانی به 20 تا 50 لیتر آب سالم نیاز دارد.
سالی 1/8 میلیون نفر در دنیا به خاطر مصرف آب آلوده بر اثر بیماری های به ویژه گوارشی جان خود را از دست می دهند و تعداد بیشتری مبتلا به بیماری های خطرناک دیگر می گردند.
نواحی خشک زمین متاسفانه در عین حال نواحی فقر مفرط هستند که خود دسترسی مردم به آب سالم و اصلا فراهم کردن آن را مختل و دشوار می سازد. از نتایج آب آلوده متلا شی شدن سیستم آموزش و پرورش به خاطر بروز بیماری های طویل المدت و نیز در هم ریختن پروسه های اقتصادی به خاطر فقدان و کمبود آب و به هدر رفتن وقت بسیار برای تهیه آن را می توان به شمار آورد.
احداث یک شبکه زیربنایی برای رساندن آب سالم به مردم باید از بالا ترین ارجحیت ها در برنامه دولت ها باید برخوردار باشد. این امری است که فقط دولت ها می توانند از پس آن برآیند و بنابر نکات ریز هرگز نباید به دست سرمایه گذاری خصوصی واگذار گردد. مشکلا ت این کار را به صورت عمده می توان به چهار گروه تقسیم کرد: منابع آب، تصفیه آب، توزیع آب، اقتصاد آبرسانی. منابع روی زمینی این اشکال را دارند که دائما مواجه با آلودگی هستند.
بنابراین آنچه ارزش بیشتری دارد منابع آب زیرزمینی هستند. اما هر جفت این منابع در عصر حاضر در تهدید بسیار هستند. بالا رفتن گازهای مضر در هوا موجب تقلیل کیفیت آب باران و برف شده است. از طرف دیگر بالا رفتن جمعیت باعث فشار شدید روی کشاورزی و از این طریق روی زمین های کشت گشته است، به طوری که برای رسیدن به ماکسیمم حاصل زمین ها تحت بمباران مواد شیمیایی قرار می گیرند که همه با آب باران به منابع آبهای چه زیر زمین و چه روی زمینی رخنه می کنند.
دکتر پیمان سلامتی/ متخصص پزشکی اجتماعی و دانشیار دانشگاه علوم پزشکی تهران
کیفیت زندگی چیست؟
«هرگز از دور زمان ننالیدم و روی از گردش آسمان در هم نکشیدم مگر وقتی که پایم برهنه بود و استطاعت پای پوش نداشتم تا به جامع کوفه درآمدم دلتنگ، یکی را دیدم که پای نداشت. سپاس نعمت حق به جای آوردم و بر بی کفشی صبر کردم.»