تاریخ ایران
معمولاً تاریخ ایران را به دو دورهٔ کلی تاریخ ایران پیش از اسلام و تاریخ ایران پس از اسلام تقسیم میکنند.
دو روایت مختلف از تاریخ ایران پیش از اسلام وجود دارد: یکی روایت سنتی که مبتنی بر تواریخ سنتی است (شامل شاهنامه) و از نخستین پادشاه کیومرث (که پادشاه جهان و نه فقط ایران است) آغاز میشود و شامل سلسلههای پادشاهی پیشدادیان، کیانیان، ملوکالطوایفی (اشکانیان) و ساسانیان است. این روایت سنتی به یک معنی روایتی اسطورهای از تاریخ ایران است و شامل اطلاعات ذیقیمت مردمشناسانه و اسطورهشناسانهاست.
روایت دیگر روایت مبتنی بر تواریخ خارجی (شامل تواریخ یونانی، ارمنی، رومی) و مدارک و یافتههای باستانشناسی (شامل کتیبهها و سکهها) و به طور کلی روایتی مدرن و علمیاست. در این روایت خاندانهای پادشاهی در ایران پیش از اسلام از قرار زیرند: مادها، هخامنشیان، سلوکیان، اشکانیان و ساسانیان.
شاید بسیاری باور ننمایند که از سال سیام هجری که سال مرگ یزدگرد آخرین پادشاه ساسانی است تا سال ۱۳۴۴ه.ق(=۱۳۰۴ه.خ) که تاریخ برافتادن قاجاریان میباشد در درون حدود طبیعی ایران بیش از یکصد و پنجاه خاندان به استقلال یا نیمه استقلال پادشاهی کردهاند و از میان ایشان تنها چهار خاندان سلجوقیان و مغولان و صفویان و نادر شاه را میتوان گفت که بر سراسر ایران حکمروا بودند. از دیگران طاهریان، سامانیان، صفاریان، غزنویان، بویهیان، خوارزمشاهیان، قرهقویونلویان، آققویونلویان، زندیان، قاجاریان اگر چه پادشاهان بزرگ و بنام بودند هیچ کدام سراسر ایران را زیر فرمان نداشتند. آن دیگران هم جز خاندانهای کوچکی نبودند که هر کدام بر یک یا دو ولایت فرمانروا بودند. (شهریاران گمنام، احمد کسروی، ص۱۰)
در زمینه دودمانها باید این را به اشاره یادآوری کرد که در یک دوره که آل جلایر نیز بر بخشهایی از ایرانزمین فرمان میراندند، حدود بیست دودمان بر ایران فرمانروا بودند.
دودمانهای دوران پیش از اسلام
ماد (آغاز قرن هشتم ق. م.۵۵۰ ق. م.) بنیانگذار (دیاکو) (هووخشتره)
هخامنشی (۵۵۹ ق. م.- ۳۳۰ ق. م.) بنیانگذار کوروش شهریار معروف داریوش
سلوکیان (۳۳۰ ق. م.- ۱۲۹ ق. م.) بنیانگذار سلوکوس یکم
اشکانیان (۲۵۶ ق. م.- ۲۲۴ م.) بنیانگذار اشک یکم شهریاران بزرگ مهرداد یکم ارد یا اشک سیزدهم
ساسانیان (۲۲۴ م.۶۵۲ م.) بنیانگذار (اردشیر بابکان) شهریاران بزرگ شاپور ۱، شاپور دوم و انوشیروان دادگر.
دودمانهای دوران پس از اسلام
طاهریان (۲۰۵ - ۲۵۹ ه. ق.) بنیانگذار طاهر ذوالیمینین
صفاریان (۲۶۱ - ۲۸۷ ه. ق.) بنیانگذار یعقوب لیث
سامانیان (۲۶۱ - ۳۸۹ ه. ق.) بنیانگذار نصر اول شهریاران بزرگ اسماعیل بن احمد و نصر بن احمد
زیاریان(۳۱۵ - ۴۶۲ ه. ق.) بنیانگذار مرداویج پسر زیار شهریار معروف قابوس بن وشمگیر
بوییان (۳۲۰ - ۴۴۰ ه. ق.) بنیانگذار عمادالدوله علی شهریار بزرگ عضدالدوله
غزنویان (۳۸۸ - ۵۵۵ ه. ق.) بنیانگذار سلطان محمود غزنوی
سلجوقیان (۴۲۹ - ۵90 ه. ق.) بنیانگذار طغرل بیک شهریاران بزرگ ملکشاه و سلطان سنجر
خوارزمشاهیان (۴۷۰ - ۶۱۷ ه. ق.) بنیانگذار انوشتکین غرجه شهریار معروف: محمد خوارزمشاه
ایلخانان مغول (۶۵۴ - ۷۳۶ ه. ق.) بنیانگذار هولاکو خان
تیموریان (-۷۷۱ ۹۰۳ ه. ق) بنیانگذار تیمور گورکانی
صفویان - (۹۰۶ - ۱۱۳۵ ه. ق.) بنیانگذار شاه اسماعیل اول شهریار بزرگ شاه عباس
افشار (۱۱۴۸ - ۱۱۶۱ ه. ق.): بنیانگذار نادرشاه
زند (-۱۱۶۳ ۱۲۰۹ ه. ق.) بنیانگذار کریم خان زند
قاجار (۱۲۰۹ - ۱۳۴۵ ه. ق.) بنیانگذار آغا محمد خان
سلسله پهلوی (آغاز۱۳۴۵ ه. ق. ۱۳۰۴ ه. ش.) بنیانگذار رضا شاه
جمهوری اسلامی ایران (آغاز ۱۳۵۷ ه. ش.) بنیانگذار آیت الله خمینی. رهبر فعلی آیت الله خامنهای
ایران باستان، مادها، هخامنشیان، اشکانیان، ساسانیان، طاهریان، صفاریان، سامانیان، زیاریان، بوییان، غزنویان، سلجوقیان، خوارزمشاهیان، ایلخانان، دودمان های محلی، آل مظفر یا مظفریان، آل اینجو، تیموریان، صفویان، افشاریان، زندیان، قاجار، پهلوی
مادها
دیاکو، فره ورتیش، هوخشتره، آستیاگ
هخامنشیان
کوروش بزرگ، کمبوجیه، بردیای دروغین (گئومات مغ)، داریوش بزرگ، خشایارشا (خشیارشا)، اردشیر یکم (اردشیر درازدست)، خشایارشای دوم، سغدیانوس، داریوش دوم، اردشیر دوم، اردشیر سوم، ارسس، داریوش سوم
اشکانیان
ارشک (اشک یکم)، تیرداد یکم (اشک دوم)، اردوان یکم (اشک سوم)، فریاپت (اشک چهارم)، فرهاد یکم (اشک پنجم)، مهرداد یکم (اشک ششم)، فرهاد دوم (اشک هفتم)، اردوان دوم (اشک هشتم)، مهرداد دوم (اشک نهم)، سیناتروک (اشک دهم)، فرهاد سوم (اشک یازدهم)، مهرداد سوم (اشک دوازدهم)، ارد یکم (اشک سیزدهم)، فرهاد چهارم (اشک چهاردهم)، فرهاد پنجم یا (فرهادک) (اشک پانزدهم)، ملکه موزا همراه با پسرش فرهاد پنجم، ُرد دوم (اشک شانزدهم)، ونن یکم (اشک هفدهم)، اردوان سوم (اشک هیجدهم)، تیرداد سوم، وردان (اشک نوزدهم)، گودرز (اشک بیستم)، ونن دوم (اشک بیست و یکم)، بلاش یکم (اشک بیست و دوم)، پاکور (اشک بیست و سوم)، اردوان چهارم، خسرو (اشک بیست و چهارم)، بلاش دوم (اشک بیست و پنجم)، مهرداد چهارم، بلاش سوم (اشک بیست و ششم)، بلاش چهارم (اشک بیست و هفتم)، بلاش پنجم (اشک بیست و هشتم)، اردوان پنجم (اشک بیست و نهم)، بلاش ششم، اردوازد
ساسانیان
اردشیر یکم (اردشیر بابکان)، شاپور یکم، هرمز یکم، بهرام یکم، بهرام دوم، بهرام سوم، نرسی، هرمز دوم، آذر نرسی، شاپور دوم (ذوالاکتاف)، اردشیر دوم، شاپور سوم، بهرام چهارم، یزدگرد یکم، بهرام پنجم (بهرام گور)، یزدگرد دوم، هرمز سوم، پیروز یکم، بلاش، قباد یکم، جاماسب، قباد یکم، خسرو یکم (خسرو انوشیروان)، هرمز چهارم (ترک زاد)، بهرام ششم، خسرو دوم (خسرو پرویز)، قباد دوم (شیرویه)، اردشیر سوم، شهربراز، خسرو سوم، جوانشیر، پوراندخت، گشناسب بنده، آزرمی دخت، هرمز پنجم، خسرو چهارم، پیروز دوم، خسرو پنجم، یزدگرد سوم
پس از اسلام
طاهریان
طاهر بن حسین (طاهر ذوالیمینین)، طلحه بن طاهر، علی بن طاهر، عبدالله بن طاهر، طاهر بن عبدالله، محمد بن طاهر بن عبدالله
صفاریان
یعقوب لیث، عمرو لیث، طاهر بن محمد بن عمرو لیث، لیث بن علی بن لیث، محمد بن علی بن لیث، احمد بن محمد بن خلف، خلف بن احمد
سامانیان
اسماعیل بن احمد، نامدار به امیر ماضی، احمد بن اسماعیل, نامی به امیر شهید، نصر بن احمد، نامی به امیر سعید، نوح بن نصر، نامی به امیر حمید، عبدالملک بن نوح، نامی به امیر رشید، منصور بن نوح، نامی به امیر سدید، نوح بن منصور، نامی به امیر رضی، منصور بن نوح، عبدالملک بن نوح
زیاریان
مرداویج زیاری، وشمگیر، بیستون پسر وشمگیر، قابوس پسر وشمگیر، منوچهر پسر قابوس، انوشیروان پسر منوچهر
بوییان
غزنویان
ناصرالدین سبکتکین، اسماعیل پسر سبکتکین، سلطان محمود غزنوی (محمود بن سبکتکین)، محمد پسر محمود، سلطان مسعود غزنوی (مسعود بن محمود)، مودود پسر مسعود، مسعود دوم پسر مودود، علی پسر مسعود، عبدالرشید پسر محمود، طغرل غاصب، فرخزاد پسر مسعود، ابراهیم پسر مسعود، مسعود سوم پسر ابراهیم، شیرزاد پسر مسعود، ارسلانشاه پسر مسعود، بهرامشاه پسر مسعود، خسروشاه پسر بهرامشاه، خسرو ملک پسر خسروشاه
سلجوقیان
طغرل، الب ارسلان، ملکشاه، برکیارق، محمد بن ملکشاه، سنجر، محمود
خوارزمشاهیان
قطب الدین محمد، علاء الدین اتسز، جلال الدین سلطانشاه، علاء الدین تکش، علاء الدین محمد، جلال الدین منکبرنی
ایلخانان
هولاگو، اباقاخان هولاکو، سلطان احمد تکودار بن هولاکو، ارغون خان بن اباقا، گیخاتون بن اباقا، بایدو خان بن طرغان، غازان بن ارغون، اولجایتو خدابنده بن ارغون، ابوسعید بهادرخان بن اولجایتو، ارپاگاون، موسی خان، محمد خان، ساتی بیک، شاه جهان، سلیمان خان، طغا تیمورخان، انوشیروان عادل
آل مظفر یا مظفریان
مبارزالدین محمد، شاه محمود، عمادالدین احمد، نصره الدین شاه یحیی، شاه شجاع، زین العابدین بن شاه شجاع، شاه منصور
تیموریان
تیمور لنگ، خلیل سلطان، شاهرخ، الغ بیگ، عبدالله، بابر، ابو سعید، سلطان احمد، سلطان محمود، سلطان حسین بایقرا
صفویان
شاه اسماعیل یکم، شاه طهماسب یکم، شاه اسماعیل دوم، شاه محمد خدابنده، شاه عباس یکم، شاه صفی، شاه عباس دوم، شاه سلیمان، شاه سلطان حسین، شاه طهماسب دوم، شاه عباس سوم
افشاریان
نادرشاه افشار، عادلشاه افشار، ابراهیم شاه، شاهرخ میرزا
زندیان
کریم خان زند، زکی خان زند، ابوالفتح خان زند، صادق خان زند، علی مراد خان زند، جعفر خان زند، صید مراد خان زند، لطفعلی خان زند
قاجار
آقا محمدخان قاجار، فتحعلی شاه، محمد شاه، ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه، محمد علی شاه، احمد شاه
پهلوی
رضا شاه پهلوی، محمد رضا شاه پهلوی
بازگویی تاریخ ایران در جهان
دانش غربیها از تاریخ ایران همیشه دست دوم بوده و به شدت تحت تأثیر دشمنی تاریخنویسان یونان باستان با ایران قرار دارد. نسلهای پیاپی تحصیلکردگان اروپایی عادت کردهاند ایران را از منظر نوشتههای خصمانه هرودوت و روایات او از جنگ با ایران ببینند. در تاریخنویسی اعراب سنی در مورد ایران هم همین دشمنی و یکجانبهنویسی دیده میشود.[۱] برای بیشتر مردم جهان نیز آشنایی با تاریخ ایران از طریق این گونه نوشتههای اروپائیان صورت میگیرد.
بیوگرافی و زندگینامه پادشاهان ایران ( از ماد تا پهلوی )
این معرفی از سلسله مادها آغاز شده و تا پهلوی ادامه دارد که البته تا حدی است که منتشر شده و اینکه تا چه اندازه کامل است و یا نیست باید از تاریخ نویسان سوال نمود.
** مادها **
« آرامگاه شاهان ماد »
1 - دیوکس ( دیااکو
تاریخ تولد : 750 قبل از میلاد
تاریخ درگذشت : 675 قبل از میلاد
بیوگرافی : هرودوت تاریخ نویس یونانی می گوید : دیااکو پسر فرورتیش چنان آوازه ای در حسن دادخواهی داشت که ابتدا اهالی روستایی که در آ» زندگی می کردند و سپس همه افراد قبیله اش برای رفع دعواهایشان ؛ به او مراجعه می کردند . وی چون قدرت خویش را دریافت شایعه در افکند که بخاطر بازماندن از کارهای خصوصی خود نمی تواند تمام اوقاتش را به داوری میان افراد صرف کند . از این رو از کار داوری کناره گرفت . به دنبال این اقدام دزدی و بی نظمی آغاز گردید . روئسای طوایف و قبایل ماد دور هم گرد آمدند که چه کنیم که دیگر داوری چون دیوکس ( دیااکو ) بر ما داوری نخواهد کرد و هر روز دزدان و غارتگران بر ما هجوم می آورند و از مجازات عمل نمی ترسند ؛ پس از شوری که کردند به این نتیجه رسیدند که از دیوکس ( دیااکو ) بخواهند تا به عنوان شاه (((( قبلش خودم فکر کنم به عنوان قاضی مواجب بگیر البته این نظر خودمه چون عقلانی تره !!! شایدم یه راست به عنوان شاه ))) به آنها حکومت کند و جلو این دزدان و غارتگران را بگیرد پس به منزل وی رفته و تقاضایشان را با او در میان گذاردند . دیوکس هم که دقیقا همین انتظار را داشت گفت من برای قبول این کار چند شرط دارم که باید عملی کنید . اول اینکه برایم قصری بسازید و برایم سربازانی محیا سازید تا از من حمایت و پاسداری کنند . این شروط را روسای قبایل قبول کردند و دیوکس ( دیااکو ) از این تاریخ به بعد شاه مادها شد . اولین اقدام شاه جدید فراهم آوردن نگهبانانی برای خود و سپس ساختن پایتخت بود . وی برای این منظور همدان را که یونانی ها اکباتانه میگویند جهت پایتخت برگزید . البته دیوکس ( دیااکو ) از قرار معلوم این شهر را بنا نکرد زیرا این شهر در کتیبه تیگلات پلسر اول تخت عنوان امدانه ذکر شده است . اما پادشاه ماد بر جمعیت آن افزود ؛ نام هگمتانه به معنی جای اجتماع می باشد و ظاهرا بدان اشاره دارد که طوایف مادی که در گذشته پراکنده بودند ؛ به گونه ای متراکم در آنجا جمع شدند . شهر جدید احتمالا از روی نمونه شهرهای جلگه ای بنا گردید . این شهر بر روی تپه ای ساخته شده و هفت دیوار تو در تو داشت که دیوارهای درونی به ترتیب مشرف بر دیوارهای بیرونی بودند ؛ بطوری که درونی ترین دیوار از بقیه دیوارها بلند تر بود . قصر پادشاه که خزاین او در آنجا نگهداری می شد ؛ درون هفتمین دیوار واقع شده بود . این دیوار کهدرونی ترین دیوار هفتگانه به شمار می رفت ؛ کنگره های زرگون داشت و حال آنکه دیوارهای دیگر مانند برج بیروس نیمرود رنگهای روشن داشتند . این کنگره ها و بویژه رنگ های آن در نزد بابلیان نمادهای خورشید و ماه و سیارات بودند اما در نزد مادها این گونه رنگ آمیزی صرفا وام گیری هنری بوده . دیوکس ( دیااکو ) ؛ در این کاخ مراسمی برای بار نیز مقرر می داشت که احتمالا به تقلید از دستگاههای آشور بوده است . در این کاخ کسی نمی توانست با شاه روبرو شود و دادخواست ها را پیامگذاران به شاه می دادند . بدین منظور این آیین تشریفات وضع شده بود تا با دشوار کردن دسترسی به پادشاه ترس و اخترام در دل مردم القا کنند (( ببینید این دیوکس چه مخی بوده عقلش چقدر کار می کرده . ۳۰۰۰ سال پیش واسه اینکه کاری کنه که مردم علیهش قیام نکنند و هر کسی فکر نکنه که این تا دیروز آدم عادی بود امروز هم هست نمی زاشت کسی ببینش که مردم فکر کنن این از اون آدم های مهمه و ما آدم عادی هستیم پس حرف اون درسته خدایی دمش گرم به این می گن مغزه متفکر )) . دیوکس ( دیااکو ) در مدت پنجاه و سه سال پادشاهی ( ۶۵۵ - ۷۰۸ ق . م ) فرصت آن را داشت که قبایل ماد را که تا آن زمان پراکنده بودند متحد سازد و به ملیت واحدی مبدل کند . اگر او همان دیااکویی نباشد که در کتیبه های آشوری از آن نام رفته لا اقل این خوش اقبالی را داشته که آشوریان به وی نپرداختند ( نجنگیدن ) زیرا سناخریب در جنگ بابل و ایلام ( سوزیانا ) آن قدر گرفتار بودند که دیگر مجال اندیشیدن به کوههای بلند و صعب العبور کردستان را نداشتند و تنها خطری که از جانب آشور ؛ مادها را تهدید می کرد ؛ اعزام نیروی آشوری یه اللیپی یعنی کرمانشاه کنونی بوده است . بقیه نقاط کشور همچنان در سکون و آرامش بود و خراجش را به صورتی منظم می پرداخت بطوری که آشوریان هیچ بهانه ای برای مداخله نیافتند .