کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی
چکیده
هدف این پژوهش، بررسی میزان امنیت روانی و اجتماعی در شهروندان شهرستان اردبیل و عوامل موثر بر آن بود. در پژوهش حاضر که با رویکرد کمی انجام پذیرفته است، روش پژوهش مورد استفاده میدانی است و تکنیک پژوهش پیمایشی یا پژوهش زمینه یابی و ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه خود اجرا می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه افراد سنین 20 تا 40 سال تشکیل می دادند. که تعداد 150 نفر (75 نفرد زن و 75 نفر آقا) بهعنوان نمونه آماری انتخاب گردید. روش نمونه گیری این پژوهش خوشه ای چند مرحله ایی بود به این صورت که ابتدا شهر اردبیل به 4 منطقه تقسیم گردید سپس از هر منطقه به تصادف حدود 40 نفر (20 زن و 20 آقا) انتخاب گردید. سپس افرادی که بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند پرسشنامه های پژوهش ازجمله امنیت روانی و امنیت اجتماعی بر روی این افراد اجرا گردید. پس از اجرای پرسشنامه ها توسط پژوهشگران و دستیاران بر روی نمونه موردنظر و حذف پرسشنامه های جواب داده نشده و یا پرسشنامه هایی که مخدوش بودند، 150 برگه با نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین اعتقاد مذهبی، حمایت اجتماعی و تبعیض جنسیتی با امنیت روانی و اجتماعی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد؛ همچنین این پژوهش نشان داد که میزان امنیت روانی و اجتماعی در شهروندان اردبیل در سطح نسبتاً بالایی قرار دارد.
کلید واژه: امنیت روانی، امنیت اجتماعی
مقدمه
امنیت یکی از مسائل اساسی در هر جامعه است. به همین علت سازمانهای تأمین کننده امنیت در جامعه از جمله نیروی انتظامی، تمام توان خود را در راستای دستیابی به بالاترین میزان امنیت روانی و اجتماعی در جامعه به کار می برند. با اینحال بدون مشارکت گسترده مردمی در انجام مأموریتهای سازمانی پلیس و بدون اعتماد مردم به نیروی انتظامی و هماهنگی ارزشی بین مردم و پلیس، دستیابی به امنیت روانی و اجتماعی بسیار مشکل خواهد بود. در کنار مباحث مربوط به امنیت، احساس امنیت نیز مطرح میشود. احساس امنیت عبارت است از نوعی ذهنیت و جهت گیری روانی مثبت (رضایت بخش، قانع کننده و آرامبخش) شهروندان نسبت به عدم تأثیرگذاری حضور و بروز رویدادها و وقایع ضد امنیتی می باشد (نوروزی، 1388). این احساس بیشتر یک احساس درونی و روانی است. امنیت اجتماعی میتواند در جامعه ای بسیار ضعیف باشد اما در همان جامعه، احساس امنیت میتواند بسیار قوی باشد و در جامعه ای دیگر درست بلعکس، میتواند امنیت اجتماعی در بالاترین سطح خود باشد اما احساس امنیت در آن جامعه وجود نداشته باشد در چنین شرایطی جامعه دچار بحران امنیت است. شبکه های ارتباطی میان شهروندان میتواند سطوح اعتماد اجتماعی را برای ایشان تعریف کند و این اعتماد می تواند زمینه ساز احساس امنیت نیز در بین شهروندان باشد. پژوهش در راستای بررسی میزان امنیت روانی و اجتماعی در شهروندان اردبیل انجام شد.
امنیت از نیازها و انگیزه های اساسی انسان به شمار می رود، به طوری که با زوال آن آرامش خاطر انسان از بین می رود و تشویش، اضطراب و ناآرامی جای آن را میگیرد و مرتفع شدن بسیاری از نیازهای آدمی در گرو تأمین امنیت است، به طوری که آبراهام مازلو نیز در سلسله مراتب نیازها، احساس امنیت را بلافاصله پس از ارضای نیازهای اولیه قرار می دهد (کاهه، 1384: 133). امنیت مقوله ای اساسی در هر نظام اجتماعی است و کشورها اولویت اول خود را به برقراری امنیت در جامعه اختصاص می دهند، اما اینکه بخواهیم در جامعه ای صد در صد امنیت وجود داشته باشد، امکانپذیر نیست، چرا که جامعه از افرادی با آداب و رسوم و فرهنگهای مختلف تشکیل شده و همواره درصدی از جرم و جنایت در هر جامعه ای وجود دارد و این امر تا حدی طبیعی است و به همان نسبت نیز احساس ناامنی وجود دارد. اما گاهی اتفاق میافتد که این احساس بیش از حد در بین مردم به وجود می آید و این امر در جامعه معضل تلقی می شود و باید با دقت بیشتری به آن پرداخته شود. وجود امنیت در یک جامعه به همان اندازه مهم است که احساس امنیت و امنیت روانى در آن جامعه. البته برخى از کارشناسان احساس امنیت را در یک جامعه مهمتر از وجود امنیت در آن می دانند که سخنی به جاست (بیابانی، 1384؛ به نقل از نوروزی، 1388). احساس امنیت پدیدهای چند بعدی است که صرفاً بر افراد تحمیل نمی شود بلکه اکثر افراد جامعه بر اساس نیازها، علایق، خواسته ها و توانمندیهای شخصی و روانی خود در ایجاد و از بین بردن آن نقش اساسی دارند (بیات، 1388: 32). نکته ای که بایستی به آن توجه شود نقش و اهمیت وجود احساس امنیت در افراد در بعد ذهنی در کنار وجود امنیت در بعد عینی است و به همین دلیل برخی از صاحب نظران احساس امنیت را مقدم بر وجود عینی امنیت معرفی میکنند (کرامتی، 1385: 151). مازلو امنیت را شامل امنیت شخصی در برابر جرایم، امنیت مالی و شغلی، بهداشت و سالم بودن در برابر حوادث و ... قرار داده است (سام آرام، 1388: 21). از آنجایی که داشتن احساس امنیت از ملزومات اساسی توسعه پایدار هر جامعه ای به شمار می آید، شناخت درست عوامل مؤثر بر آن از سوی نیروی انتظامی میتواند احساس امنیتی پایدار را چه به لحاظ فردی و چه اجتماعی به وجود آورد (دفتر پژوهشات کاربردی نیروی انتظامی استان لرستان، 1389). با این توضیحات پژوهش و مطالعه در خصوص آن از اهمیت زیادی برخوردار است. در این میان قشر جوان به جهت خصوصیات روانشناختی که دارند، از اثرپذیرترین گروه های جامعه به شمار می آیند، چرا که طبق آمارهای موجود حجم عظیمی از جمعیت کل کشور را تشکیل میدهند. قبل از آنکه اقدامی در جهت پیشگیری از گرایش جوانان به آسیب های اجتماعی صورت پذیرد باید میزان و عوامل مؤثر بر احساس امنیت و ناامنی آنان شناسایی تا مسؤولین بتوانند در راستای ارتقای احساس امنیت آنان اقدامات لازم را انجام دهند.
یکی از متغیرهای اصلی این پژوهش امنیت روانی است. امنیت روانی[1] حالتی است که در آن، ارضای احتیاجات و خواستههای شخصی تحقق مییابد و احساس ارزش شخصی، اطمینان خاطر، اعتمادبهنفس و پذیرش از طرف گروه است که حاصل ارضای این نیاز، احساس آسودگی و تمدد اعصاب است. لارونی مارتین[2] امنیت روانی را چنین تعریف کرده است «تضمین رفاه آتی» و جان ئی مورز[3] نیز امنیت روانی را«رهایی نسبی از تهدیدات زیانبخش» نامیده است (بوزان، 1983؛به نقل از خضری خانلار، 1387). میتوان گفت احساس امنیت برای سالم بودن جسمی و روانی انسان لازم و ضروری است احساس عدم امنیت دائم شخص را در حال بسیج قوا و به هم ریختگی سوخت و ساز بدن قرار میدهد و اگر ادامه یابد موجود را به سوی بیماریهای جسمی و روانی سوق خواهد داد، زیرا ساختمان بدن انسان قدرت تحمل تنش دائمی را ندارد (شاملو، 1378) تأثیری که احساس ناایمنی بر انسان دارد، ایجاد حالت تنش، برانگیختگی و عدم تعادل است. این واکنش ها سبب میشوند که بدن کم ترین تحمل ها را در برابر مشکلات داشته باشد. احساس ناایمنی بهعنوان یک انگیزه نامطلوب بر موجود تأثیر میگذارد. ازجمله پیامدهای ناایمنی نگرانی، ترس، وحشت و اضطراب تنش و عصبیت است فردی که نیازهای ایمنی او ارضاء شده باشد همواره احساس دوستی، عشق، تعلق، آسودگی، پذیرش خود و دیگران، عزت نفس، قدرت، دلگرمی، ثبات هیجانی، خوشنودی، علاقه اجتماعی، مهربانی، همدلی، فقدان تمایلات روان رنجوری و روان پریشی دارد (مزلو[4]، 1375).
در رابطه با احساس امنیت پژوهشهای زیادی در کشور صورت گرفته است که در آنها ضمن ارزیابی احساس امنیت افراد، تأثیر و نقش عوامل متعددی همچون: عوامل اجتماعی (نقش و توانمندیهای پلیس، اعتماد اجتماعی، سرمایه اجتماعی، پایگاه اجتماعی، نظارت همگانی)؛ عوامل فرهنگی (رسانه ها، هویت قومی، تربیت دینی)؛ عوامل اقتصادی (پایگاه اقتصادی) و عوامل روانشناختی و.... را بر احساس امنیت مورد بررسی قرار داده اند. اما از آنجایی که احساس امنیت پدیدهای چند بعدی و روانی- اجتماعی است، لازم است تا تأثیر عوامل دیگری را در تغییرات آن مورد توجه قرار داد، عواملی چون اعتقادات مذهبی، حمایت اجتماعی، تبعیض جنسیتی. علیرغم اهمیت مسأله، تاکنون پژوهشی که رابطه عوامل مذکور را با احساس امنیت به خصوص امنیت روانی جوانان مورد بررسی قرار دهد، انجام نشده است که در این مقاله سعی شده است تا تأثیر عوامل فوق بر احساس امنیت اجتماعی جوانان مورد بررسی قرار گیرد تا بتوان با بهره گیری از آن زمینه ارتقای احساس امنیت روانی و اجتماعی آنان را فراهم نمود.
چارچوب نظری
نظریه های امنیت روانی
امنیت هم احساس و هم واقعیت است و بر پایه احتمالات و ریسک ها و اثرات متفاوت اقدام های متقابل قرار دارد ازنظر واقعیت میتوانیم امنیت و ایمنی خانه شما را در مقابل دزدی، بر پایه فاکتورهایی نظیر نرخ جرم و بزه کارانی که در همسایگی شما زندگی میکنند و عادت قفل کردن در منزل توسط شما محاسبه کنیم اما امنیت یک احساس هم هست، احساسی است که بر پایه احتمالات و ریاضیات محاسبه نمیشود اما عملکردهای روانشناختی شما بر پایه ریسک و اقدام متقابل است. ممکن است شما از ترور و تروریسم وحشت زده شوید، یا ممکن است شما چیز با ارزشی را دوست نداشته باشید و به خاطر آن نگران و در اندیشه باشید. همچنین ممکن است درجاتی از احساس ناایمنی را بهصورت ضعیف (دزدی از منزل) متوسط (ترس از قتل) و شدید (ترور) داشته باشید که این درجات در افراد مختلف متفاوت است (شنیر[5]، 2008) امنیت چیزی است که من درباره وسعت و گستردگی آن می نویسم آن اندیشه انتقادی درباره فهمیدن امنیت روانشناسی است در این جا چیز مستقلی بهعنوان امنیت وجود ندارد و هر استفاده از امنیت همیشه مستلزم سبک و سنگین کردن آن کلمه است امروزه ارزش امنیت معادل با پول است ارزش پول هرروز کم میشود، اما هیچ وقت از ارزش امنیت در طول زمان کاسته نخواهد شد (کوهن[6] و همکاران، 2008).
نظریههای روان شناسان در مورد شکل گیری امنیت روانی
کلاین[7]: کلاین معتقد است که تکرار تجربههای مثبت عامل مهمی در راه کمک به کودک است تا بر احساس از دست دادن و رنج آن غلبه کند هر چیزی که غیبت و ظهور مجدد یک شیء را بهصورت نمادین نشان دهد موجب خواهد شد که کودک به یک احساس ایمنی دست یابد (منصور و دادستان، 1376).
موری[8]: به عقیده موری عقده ها باعث رشد شخصیت فرد می شوند. وی دوران کودکی را به پنج مرحله تقسیم کرد که هر یک از آنها به وسیله یک شخصیت وضعیت لذت بخش، که بهصورتی غیر قابل اجتناب به وسیله جامعه پایان مییابد، مشخص میشود اولین مرحله آن زندگی ایمن در دورن رحم یا عقده تنگنایی است. در این هنگام، زندگی در درون رحم ایمن، بی سر و صدا و قویاً توأم با وابسته بودن است موقعیتی که ممکن است هرکس آرزو کند که میتوانست در آن زندگی را دوباره از سر بگیرد. در شکل پایه ای خود، عقده تنگنایی ساده ممکن است بهصورت تمایل به بودن در یک جای کوچک، گرم که ایمن و دور افتاده است جلوه کند این تمایل ممکن است بهصورت ماندن زیر پتو یا لحاف هنگام صبح، داشتن یک پناهگاه عایق صوت، یک مخفی گاه سری، زندگی در یک خانقاه یا صومعه یا جزیره، یا بودن در یک اتومبیل باشد چنین افرادی گرایش به وابستگی شدید به دیگران، منفعل بودن، و جهت گیری به سوی رفتارهای ایمن و تمرین شده گذشته دارند. این عقده همچنین ممکن است بهصورت احساس عدم امنیت و درماندگی جلوه کند که نتیجه اش باعث وحشت شخص از مکآنهای باز، سقوط، غرق شدن، آتش سوزی، زلزله یا هر موقعیت دیگر حاوی تغییر و تازگی میشود.