تحقیق مقاله حجر و قیومیت

تعداد صفحات: 75 فرمت فایل: word کد فایل: 5319
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: حقوق و فقه
قیمت قدیم:۳۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۲۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
کلمات کلیدی: حجر - قیومیت
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله حجر و قیومیت

    چکیده :

    حجر در لغت به معنای منع و بازداشتن آمده است. در اصطلاح حقوقی نیز حجر، به معنای عدم اهلیت استیفاست و در تعریف آن حقوقدانان معتقدند که، حجر عبارت است از منع شخص به حکم قانون از اینکه بتواند امور خود را بطور مستقل و بدون دخالت دیگری اداره کند و شخصاً اعمال حقوقی انجام دهد،به این ممنوعیت قانونی حجر گفته می شود.

     

    مقدمه :

    در اینکه حجر فقط در امور مالی است یا شامل امور غیر مالی هم می‌شود اختلاف نظر وجود دارد؛ بعضی فقها و حقوقدانان آنرا مختص امور مالی می‌دانند و در مقابل عده‌ای از فقها و حقوقدانان آنرا اعم از امور مالی و غیر مالی می‌دانند.

     

    انواع حجر:

    با توجه به نوع ممنوعیت شخص درتصرفات خویش و میزان آن می‌توان تقسیمات زیر را برای حجر ارائه نمود.

     

    1) حجر عام و حجر خاص:

    منظور از حجر عام آن است که شخص به طور کلی از اجرای حق و انجام دادن اعمال حقوقی ممنوع باشد مثل حجر مجنون که حجر عام است چرا که دیوانه در کلیه امور خود ممنوع از تصرف است و به علت فقدان اراده، هیچ گونه عمل حقوقی، چه عقد باشد چه ایقاع، نمی‌تواند انجام دهد. جنون در حقوق ایران به هر درجه که باشد باعث می‌شود که شخص نتواند اهلیت استیفا داشته باشد. طبق ماده 1211 قانون مدنی جنون به هر درجه که باشد موجب حجر است.

    منظور از حجر خاص، آن است که شخص از پاره‌ای از تصرفات خود ممنوع باشد نه همه آن‌ها، مثل حجر سفیه که حجر خاص است چرا که حجر و ممنوعیت تصرف او، محدود به امور مالی است.

    «معاملات و تصرفات غیر رشید در اموال خود نافذ نیست مگر با اجازۀ ولی یا قیم او اعم از اینکه این اجازه قبلاً داده شده باشد. یا بعد از انجام عمل (مفاد ماده 1214 قانون مدنی)

     بنابراین شخص سفیه می‌تواند در امور غیر مالی خود مثل طلاق، تصمیم بگیرد. همچنین حجر اشخاص تاجر ورشکسته نیز، حجر خاص است چرا که محدود به تصرفات مالی است که به زبان طلبکاران باشد.

     

    2) حجر حمایتی و سوء ظنی:

    در حجر حمایتی، منظور قانونگذار، حمایت از محجور است که او را در مقابل دیگران تحت حمایت خود قرار دهد، تا اینکه دیگران از حجر و وضعیت او سوء استفاده نکنند.

    مثلاً در حجر صغیر، مجنون و غیر رشید، قانونگذار بدلیل اختلال یا نقص قوای دماغی و به جهت اینکه آن‌ها قادر به ادارۀ امور خود به طور کامل نیستند، بعضی از محدودیتی‌ها را نسبت به آنان و کسانی که با آنان تعامل دارند، اعمال نموده است.

    «هرگاه کسی مالی را به تصرف صغیر غیر ممیز و یا مجنون بدهد، صغیر یا مجنون مسئول ناقص یا تلف شدن آن مال نخواهد بود. (مفاد ماده 1215 قانون مدنی)

    ولی در حجر سوء ظنی، منظور قانونگذار، حمایت از دیگران است در مقابل محجور، مثل حجر تاجر ورشکسته که محدودیت قانونگذار برای تاجر ورشکسته، بدلیل حمایت از طلبکاران می‌باشد.

     

    3) حجر قانونی و حجر قضایی:

    منظور از حجر قانونی این است که قانون مستقیماً آن شخص را محجور می‌داند مثل:

    «اشخاص ذیل محجور و از تصرف در اموال و حقوق مالی خود ممنوع هستند:

    1- صغار 2- اشخاص غیر رشید 3- مجانین. (مفاد ماده 1207 قانون مدنی)

    منظور از حجر قضائی این است که حکم توسط دادگاه صادر شده باشد؛ مثل حجر تاجر ورشکسته که پس از احراز شرایط ورشکستگی توسط دادگاه صادر می‌شود.

     

    4) حجر مبتنی بر فقدان اراده و نقص اراده:

    گاهی حجر به علت نبود قوه درک، شعور  و اراده است که اصلاً شخص محجور، فاقد قوای دماغی سالم است مثل مجنون و گاهی حجر به علت نقص در قوای دماغی یا عدم کفایت اراده است؛ مثل حجر صغیر ممیز یا سفیه.

     

    5) حجر در امور مالی و غیرمالی:

    گاهی حجر و ممنوعیت تصرف شخص، فقط در امور مالی است مثل حجر سفیه که در امور غیر مالی نمی‌باشد و فقط در امور مالی است که عقل معاش ندارد و گاهی حجر هم شامل امور مالی و هم غیر مالی است مثل حجر صغیر و مجنون که عام است.

     

    6) حجر مغیّی و حجری که غایت معنی ندارد:

    گاهی حجر محدود به زمان خاصی است مثل حجر صغیر که پس از رسیدن به سن بلوغ و رشد، مرتفع می‌شود. ولی گاهی غایت معنی ندارد مثل حجر مجنون که معلوم نیست که برطرف می­شود یا نه و تا کی ادامه دارد.

     

    احکام حجر

    اسباب حجر

    اعسار:

    معنى مُعسر :

    سؤال 688 : به نظر جناب عالى معسر به چه کسى گفته مى شود ؟ آیا به صرف نداشتن مصرف سال به کسى معسر گفته مى شود یا این که باید امکان تحصیل مال نیز نداشته باشد تا به او معسر اطلاق شود ؟

    جواب : معسر کسى است که اموال موجودى او به بدهى هاى حال او کافى نباشد و چنانچه قادر به تحصیل مال باشد بر او واجب است که تحصیل نموده و اداء دیون بنماید .

    *   مقصود از عنوان اعسار :

    سؤال 689 : آیا اعسار یک عنوان کلى قابل انطباق بر مجموعه فقه است یا فقط حاکم بر امورات مالى و محدود به مسائل مالى است ؟

    جواب : شخص محجور شرعاً از تصرف در مال خود فقط ممنوع است .

    *   اشتراک معسر و مفلس درحکم :

    سؤال 690 : آیا معسر و مفلس داراى یک حکم اند ؟ آیا جمیع تصرفات معسر حین الاعسار حتى در مستثنیات دین نافذ و صحیح است ؟ در این مورد بین قبل و بعد حکم حاکم به اعسار فرقى هست یا خیر ؟

    جواب : احکام معسر و مفلس یکى است و منع از تصرفات شرعاً بعد از حکم حاکم شرع است .

    *   راه ثبوت اعسار :

    سؤال 691 : راه هاى ثبوت اعسار را چه مى دانید ؟ آیا راه تشخیص منحصر به طریق بینه و قسم است یا از استظهار و کشف و علم و امثال آن نیز در ثبوت آن مى توان استفاده نمود ؟

    جواب : چنانچه بر اثر استظهار و کشف براى حاکم ( مجتهد جامع الشرائط ) علم به اعسار حاصل شود مى تواند حکم به اعسار نماید .

    سؤال 692 : با توجه به این که احکام ظاهریه در شبهات موضوعیه احتیاج به فحص و کشف ندارد در ثبوت اعسار اشخاص فحص و تحقیق مبناى شرعى دارد یا خیر ؟ و آیا در این مورد نیز فقط باید از قاعده « البینه للمدعى و الیمین على من انکر  باید استفاده نمود یا راه هاى دیگرى از قبیل علم قاضى ، استظهار از حال معسرو تحقیق از افراد وتوجه به مستندات و ادله ارائه شده نیز طرق شرعى هستند ؟

    جواب : استظهار از حال معسر و تحقیق از افراد و مستندات و ادله مقبوله چنانچه سبب علم قاضى ( مجتهد جامع الشرائط ) شود ، مى تواند به آنها حکم به اعسار نموده و اعسار ثابت مى شود .

    *   شرایط صدور حکم اعسار :

    سؤال 693 : آیابراى صدور حکم اعسار شرایطى از قبیل :

    1 ثبوت دِین نزد حاکم .

    2 - عدم کفاف دارایى مدیون جهت اداء دین .

    3 حال بودن دین .

    4 درخواست غرماء مبنى بر صدور حکم حجر مدیون را شرط مى دانید یا خیر ؟

    جواب : امور چهار گانه مذکوره براى حکم به حجر لازم است على الاظهر .

    *   وظیفه و محدوده عمل قاضى نسبت به معسر :

    سؤال 694 : زید طى درخواستى از دادگاه تقاضاى گرفتن طلب خود از عمرو نموده و آقاى عمرو با مراجعه به دادگاه ادعاى اعسار نموده :

    1 آیا دادگاه مى تواند عمرو را حبس نماید ؟ چه مدت ؟ و آیا این حبس تعزیرى است ؟

    2 اگر اعسار عمرو بر حاکم ثابت شد ، تکلیف دادگاه نسبت به مطالبات زید چیست ؟ و نسبت به تقاضاى زید چگونه باید عمل نماید ؟

    3 محدوده تحقیق دادگاه در اصل دعوى اعسار چه قدر است ؟ آیا صرفاً دارایى و عدم دارایى عمرو را بررسى مى کند ؟ یا این که حق فحص در نحوه صرف اموال و غیره را نیز دارد ؟

    جواب : در فرض سؤال عمرو که مدعى است باید ادعاى خودش را با مدرک قابل قبول ثابت نماید ، که در صورت ثبوت اعسار حکم به حجر او مى شود ، ولى اگر نتواند ثابت کند ، حاکم شرع تحقیق و تفحص از دارایى و نحوه صرف و سائر موارد او را نموده و به نتیجه فحص عمل نماید و حکم به تحجیر او کند و اگر وضعیت او مشکوک بود حاکم مى تواند او را حبس نماید تا حال او معلوم شود و این حبس تعزیر نمى باشد .

    *   تصرفات معسر قبل از صدور حکم :

    سؤال 695 : شخص معسرى معامله هبه و صلح معوض و غیر معوض را قبل از صدور حکم اعسار انجام داده و مشخص نیست که به قصد فرار از پرداخت دین بوده یا قصد تبرع و خیرخواهانه و بیع حقیقى و غیره داشته که نهایتاً این معاملات در حال حاضر اضرار طلبکاران را به دنبال داشته است ، حکم آن معاملات از نظر نفوذ و عدم نفوذ و صحت و عدم صحت چگونه است ؟

    جواب : تصرفات و معامله هاى معسر قبل از صدور حکم نافذ و صحیح است .

    *   تصرفات معسر :

    سؤال 696 : آیا حجر معسر مطلق است یا محدود به تصرفات مالى است ؟ و آیا سایر اقدامات غیر مالى معسر مثل ازدواج ،قبول هدایا ، استیفاى قصاص ، و عفو آن و . . . نافذ است ؟ و آیا حاکم مى تواند اضافه بر حجر مالى او را از جمیع تصرفات منع نماید ؟

    جواب : محجور اگر کارهایى انجام دهد که تصرف مالى محسوب نمى شود و یا کارى انجام دهد که درآن عمل ، سود و منفعت دارد مثل قبول هدایا و امثال آن ، اشکال ندارد و صحیح است ، ولى اگر ازدواج او سبب تصرف در اموال شود ، از ازدواج ممنوع است و نسبت به عفو از قصاص چنانچه در مقابل دیه مالى اخذ نماید اشکال ندارد و لیکن عفو مجانى مشکل است .

    *   معاملات معسر :

    سؤال 697 : آیا معاملات معسر در حکم احتیال ( کلاه بردارى ) است ؟ و آیا مى توان برآن آثار حقوقى اعم از این که مال به مالکیت محتال در نیاید و منافع مدت تصرف را ضامن باشد و در معامله با اموال محتیله حکم معامله با مال غیررا داشته باشد ، مترتب کرد ؟

    جواب : چنانچه حاکم شرع حکم به تحجیر معسر بنماید ، او از تصرف در اموال خودش ممنوع خواهد شد و تصرفات او از قبیل بیع و هبه و اجاره و غیره محکوم به بطلان است و نقل و انتقال شرعاً صورت نمى گیرد و اموالى را که از این معاملات به دست آورده ضامن است وبایستى به صاحبشان رد نماید .

     

    اولیاء

    ولایت حاکم شرع:

    سؤال 698 : بعد از فوت پدر اموال صغیر نزد چه کسى گذاشته مى شود ؟

    جواب : هرکس که حاکم شرع صلاح بداند .

    ولایت پدر و جد و وصى آنها و ولایت حاکم شرع:

    سؤال 699 : در مورد صغار و مجانین که مورد ضرب و جرح یا توهین قرار گرفته باشند بفرمایید : الف ) آیا اولیاء آنان با رعایت غبطه مولّى علیه حق گذشت دارند یا خیر ؟ ب ) ملاک در رعایت غبطه مولّى چیست ؟ آیا صرف عدم الضرر کافى است یا باید نفع صغیر لحاظ گردد ؟

    جواب : پدر و جد پدرى طفل و نیز وصى پدر و وصى جد پدرى مى توانند مال طفل را بفروشند ، مجتهد عادل هم مى تواند مال دیوانه یا طفل یتیم یا مال کسى را که غایب است بفروشد ،لکن باید جد و وصى و حاکم شرع ملاحظه صرفه و غبطه را بنمایند ، و اما پدر پس هرچند که کفایت عدم ضرر بعید نیست ، و لکن احتیاط به مراعات غبطه و مصلحت ترک نشود ، و اما نسبت به بخشش

    و گذشت از اموال و یا حقوق صغیر ، غبطه و مصلحت حتماً لازم است

    مطلقاً .

    ولایت پدر:

    *   معاملات پدر در اموال فرزند صغیر :

    سؤال 700 : پدرى ملکى را ولایتاً براى دو دختر صغیر خود خریدارى مى کند ، چندى بعد ملک را ولایتاً مى فروشد ، آیا این دو دختر پس از رشید شدن مى توانند نسبت به این معامله فروش پدر خود معترض شوند و ابطال معامله و اسناد رسمى انتقال را درخواست نمایند ؟

    جواب : در صورتى که پدر ملاحظه مصلحت دو دختر را در خرید وفروش کرده حق اعتراض ندارند و در صورتى که پدر ادعا مى کند که مصلحت

    را ملاحظه کرده و دختران انکار مى کنند قول پدر مقدم است ولى باید قسم بخورد .

    *   پدر و مادر غیر مسلمان :

    سؤال 701 : حد احترام به پدر و مادر غیر مسلمان را بیان دارید ؟یا به عبارتى : وظیفه فرزند در مقابل پدر و مادر غیر مسلمانش به چه نحو است ؟ و اطاعت از آنها تا چه حد است ؟

    جواب : رفتار و کردار و گفتار فرزند مسلمان در مقابل پدر و مادر

    غیر مسلمان باید طورى باشد که در انظار عرف و عقلاء براى آنان هتک حرمت و تحقیرمحسوب نشود و اطاعت از آنان در غیر از واجبات و محرمات

    از نظر شرع مقدس اسلام مانعى ندارد ، بلکه اطاعت و نیکى به آنها بسیار ترغیب شده .

    ولایت عمو قیومیت مادر:

    سؤال 702 : آیا بعد از فوت پدر وجد عموحق تربیت اولاد و تصرف در اموا لشان را دارد ؟

    جواب : هر که را که حاکم شرع صلاح دید قیم قرار مى دهد و حق الحضانه براى مادر است .

    سؤال 703 : احیاناً اگر بعد از فوت پدر ، مادر شوهر نماید آیا تربیت بچه ها به عموى آنها واگذار مى شود ؟

    جواب : چون که پدر موجود نیست قیومیت حق مادر است .

    ولایت قیم:

    *   قیم شدن زن :

    سؤال 704 : با توجه به این که در شرع و قانون ( ماده 1233 قانون مدنى ) قیم شدن زن منوط به اجازه شوهر است ، اگر شوهر و برادر شوهر زنى محجور باشند آیا ممکن است که آن زن را به عنوان قیمه شوهر و برادر شوهر انتخاب و انتصاب کرد ؟

    جواب : در صورتى که شوهر و برادر شوهر محجور شد ،حاکم شرع یا شخصاً یا به واسطه وکیل ، در امور مالى او تصرف مى کند و مانعى ندارد زن او را به عنوان وکیل خود معرفى کند که در امور مالى او یا برادرش از طرف حاکم شرع تصرف کند در صورت لزوم ، البته اطلاق قیم در این حال مسامحه است .

     

    بلوغ

    سن بلوغ پسران:

    سؤال 705 : آیا پسرها هنگامى که به سن 15 سالگى برسند نماز و روزه بر آنها واجب مى شود ؟ بعضى ها که به این سن مى رسند و امور دین را درک نمى کنند چه حکمى دارند ؟

    جواب : اگر علامات بلوغ که 15 سال و احتلام و غیره است در او دیده شد نماز و روزه بر او واجب مى شود و باید احکام آن را یاد بگیرد .

    سن بلوغ دختران:

    سؤال 706 : با توجه به این که حیض و قاعدگى و موى زهار از نشانه هاى خارجى بلوغ شمرده شده است وفقهاى بزرگ به آن فتوا داده اند و موى زهار در دختران نشانه بلوغ شمرده نشده و ادله ، اختصاص به پسران دارد ، نظر حضرت عالى در سن بلوغ دختران چیست ؟

    جواب : بلوغ دختران به 9 سالگى ثابت مى شود و حیض و حمل ، کاشف از سبق بلوغ است زیرا در این زمان غالباً متأخر است از علامت اول ، و اما اشعار و انبات پس مخصوص پسران است اگر چه فقها بین پسر و دختر فرق نگذاشته اند ، ولى ادله مخصوص پسران است و ممکن است در دختران نیز علامت باشد ، لکن سکوت شارع از آن به جهت آن است که انبات در دختران غالباً متأخر از 9 سالگى است که علامت بلوغ مى باشد . عجالتاً همین مقدار کافى است هر چند که بعد از تأمل ممکن است که ان قلت و قلت هایى ظاهر شود که مجال ذکر آنها نیست .

    یکسان بودن تکالیف در بالغ:

    سؤال 707 : آیا بین بلوغ عقلى و بلوغ دینى و بلوغ جنسى فرقى قائلید ؟

    به تعبیر دیگر : به نظر جناب عالى براى همه تکالیف ، سن واحدى

    ( 9 سالگى در دختران ) جعل و تشریع شده یا اینکه هر تکلیفى سنى را اقتضا مى کند ؟

    جواب : همه تکالیف یکسان است 9 سالگى علامت بلوغ است ، لکن ممکن است بعضى احکام ثابت نشود به خاطر نبودن عقل یا رشد .

    سؤال 708 : آیا بین سن انجام فرایض دینى از قبیل نماز و روزه در دختر

    با احکام امضایى و معاملاتى فرقى قائل هستید یا هر دو را در نه سالگى مى دانید ؟

    جواب : نظر ما همان 9 سالگى است و اما روایات 10 سالگى شاید مراد داخل شدن در 10 سالگى باشد و منافات با روایات دیگر ندارد و اما موثقه عمار ساباطى چون معارض است با اخبار 9 سالگى و آنها مشهورند ، لذا مقدم مى شوند بر موثقه ، مضافاً ممکن است مفهوم نداشته باشد و فقط اثبات مى کند وجوب صلاه را در سیزده سالگى و منافات ندارد که قبل از آن وجوب ثابت شده باشد ، گرچه خالى از تأمل نیست یا حمل کنیم بر کسى که قبل از 13 سالگى عقل نداشته باشد یعنى از متعارف کمتر باشد ، و فرقى بین انجام فرایض دینى و احکام وضعیه نیست و تمام آنها در 9 سالگى ثابت مى شود و در روایت حمزه بن حمران تصریح شده ، آرى اگر رشیده نباشد معاملات او احتیاج به اذن ولى دارد از جهت نبودن شرط دیگرى و آن رشد است .

    علایم تعبدى و طبیعى بلوغ:

    سؤال 709 : با توجه به آیات وروایات باب بلوغ آیا روایات 9 سال موضوعیت دارد ؟ ثانیاً : آیا 9 سالگى را در بلوغ اماره تعبدى مى دانید یا خیر ؟ ثالثاً : با توجه به تعارض روایات 9 سالگى با روایت 10 سال و 13 سال ، خصوصاً با موثقه عمار ساباطى ( وسائل الشیعه جلد 1 صفحه 32 باب 4 حدیث 12 ) و با توجه به عدم تطابق آنها با واقعیات خارجى ( حیض نشدن دختر در 9 سالگى ) نظر مبارک در باب بلوغ دختران چیست ؟

    جواب : 9 سالگى علامت تعبدى بلوغ است ،البته شارع آن را علامت قرار داده به خاطر این که از این سال به بعد دختر حیض مى بیند ،یعنى بلوغ طبیعى او در این سن ممکن است حاصل شود ،مخصوصا در مناطق گرمسیر ولذا در حدیث 13 همین باب ، روایت عبدالله بن سنان مى فرماید : و اذابلغت الجاریه تسع سنین فکذلک و ذلک انها تحیض لتسع سنین .

    سؤال 710 : به نظر حضرت عالى دختران در چه سنى به بلوغ مى رسند ؟ و آیا نه سال تمام موضوعیت دارد یا مثل مرحوم صاحب جواهر ( در جلد 26 صفحه 4 ) آن را اماره براى بلوغ طبیعى مى دانید ، چنانچه از نظر مرحوم شیخ طوسى و قاضى ابن براج ، محقق حلى ، علامه حلى و شهید اول نیز این مسئله استفاده مى شود . خلاصه این که آیا بلوغ یک مسئله تعبدى و فقهى است یا این که یک موضوع خارجى است و علائم و امارات بیان شده از طرف شارع مقدس از قبیل سن ، احتلام ، حیض و . . . موضوعیت ندارد ؟

    جواب : از روایات به دست مى آید که بلوغ یک امر طبیعى است ولى شارع براى آن علاماتى قرار داده که بعضى تعبدى و بعضى طبیعى است ، زیرا در

    روایت حمزه بن حمران حدیث 2 باب 11 جامع احادیث الشیعه ج 1 مى فرماید : « اذا خرج عن الیتم و ادرک ، قلت فلذلک حد یعرف به ، فقال : اذا احتلم  ، یا در روایت خصال از عبدالله بن سنان از ابى عبدالله (علیه السلام) حدیث 7 مى فرماید :« . . . قال : حتى اشده . قال : و ما اشده ؟ قال : الاحتلام  ، و همچنان در روایت حلبى حدیث 8 قال : « سئل ابى و انا حاضر عن قول الله عزوجل : حتى اذا بلغ اشده ، قال :الاحتلام  ، از این روایات ممکن است و بعضى استفاده نموده اند که ملاک ادراک و بلوغ اشد است ،و احتلام و امثال ذلک علامت آن است لکن در دختران 9 سالگى و در پسران 15 سالگى علامت تعبدى است ، یعنى بلوغ به آن حاصل مى شود ، اگر چه نشانه هاى بلوغ طبیعى در آنها نباشد .

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله حجر و قیومیت

    فهرست:

    فهرست عناوین

    عنوان                                                                                                                                  صفحه

    چکیده :.................................................................................................................................................................................... 6

    مقدمه :..................................................................................................................................................................................... 6

    انواع حجر:............................................................................................................................................................................... 6

    1) حجر عام و حجر خاص:................................................................................................................................................ 6

    2) حجر حمایتی و سوء ظنی:........................................................................................................................................... 7

    3) حجر قانونی و حجر قضایی:.......................................................................................................................................... 7

    4) حجر مبتنی بر فقدان اراده و نقص اراده:................................................................................................................. 8

    5) حجر در امور مالی و غیرمالی:..................................................................................................................................... 8

    6) حجر مغیّی و حجری که غایت معنی ندارد:........................................................................................................... 8

    *   تصرفات معسر :.......................................................................................................................................................... 11

    *   معاملات معسر :......................................................................................................................................................... 11

    اولیاء....................................................................................................................................................................................... 11

    ولایت حاکم شرع:.............................................................................................................................................................. 11

    ولایت پدر:............................................................................................................................................................................ 12

    *   معاملات پدر در اموال فرزند صغیر :.................................................................................................................... 12

    *   پدر و مادر غیر مسلمان :......................................................................................................................................... 12

    *   قیم شدن زن :............................................................................................................................................................ 13

    بلوغ........................................................................................................................................................................................ 13

    سن بلوغ پسران:................................................................................................................................................................. 13

    یکسان بودن تکالیف در بالغ:........................................................................................................................................... 14

    علایم تعبدى و طبیعى بلوغ:.......................................................................................................................................... 15

    اسلام حجر........................................................................................................................................................................... 16

    سیمای علمی حجر............................................................................................................................................................ 17

    سیمای معنوی، اجتماعی و نظامی................................................................................................................................ 17

    قیومیت :............................................................................................................................................................................... 20

    صلابت توأم با مهربانی...................................................................................................................................................... 21

    حدیث ذیل مسؤلیت مرد را در برابر ملاطفت به زن به خوبی بیان می نماید :............................................... 22

    خوش رفتاری باخانواده..................................................................................................................................................... 23

    توجه به قیومیت خدا و ترک گناه :.............................................................................................................................. 23

    خانواده................................................................................................................................................................................... 28

    مرد سالاری.......................................................................................................................................................................... 30

    شوهر مسؤل نه حاکم....................................................................................................................................................... 30

    مرد سالاری.......................................................................................................................................................................... 32

    اقتدار وصلابت :.................................................................................................................................................................. 32

    حدیث ذیل مسؤلیت مرد را در برابر ملاطفت به زن به خوبی بیان می نماید :............................................... 33

    خوش رفتاری باخانواده..................................................................................................................................................... 34

    قیومیت و رضاع.................................................................................................................................................................. 36

    قیومیت حق است یا حکم ؟........................................................................................................................................... 37

    شرایط عهده دار امر قیومیت.......................................................................................................................................... 39

    نگهداری و سرپرستی از کودک پس از انحلال نکاح................................................................................................ 42

    ادله روایی قیومیت............................................................................................................................................................. 44

    نقد و بررسی رأی مشهور فقها........................................................................................................................................ 46

    فصل‌ اول‌_  اهلیت‌ و انواع‌ آن‌ از نظر قانون‌ مدنی‌..................................................................................................... 47

    گفتار اول _ تعریف اهلیت............................................................................................................................................... 47

    1 تعریف‌ لغوی‌ و فقهی‌ اهلیت‌..................................................................................................................................... 47

    2 تعریف‌ حقوقی‌ اهلیت‌................................................................................................................................................. 48

    گفتار دوم _ انواع اهلیت در قانون مدنی..................................................................................................................... 49

    3 اهلیت‌ دارا بودن‌ حقوق‌.............................................................................................................................................. 49

    5 شرایط‌ اهلیت‌ تمتع‌..................................................................................................................................................... 49

    6 اهلیت‌ قانونی‌ یا اهلیت‌ اجراء.................................................................................................................................... 50

    7 اهلیت‌ تملک‌ یک‌ اصطلاح‌ نامناسب‌..................................................................................................................... 50

    فصل‌ دوم‌ عدم‌ اهلیت‌ و انواع‌ آن‌ ................................................................................................................................ 51

    گفتار اول_ آیا عدم‌ اهلیت‌ تمتع‌ امکان‌ دارد؟............................................................................................................ 51

    گفتار دوم _ عدم‌ اهلیت‌ کلی‌ و نسبی‌......................................................................................................................... 52

    الف‌ عدم‌ اهلیت‌ کلی‌....................................................................................................................................................... 52

    ب‌ عدم‌ اهلیت‌ نسبی‌....................................................................................................................................................... 52

    گفتار سوم آثار حقوقی‌ عدم‌ اهلیت‌ کلی‌ و نسبی‌.................................................................................................. 52

    گفتار چهارم _ بررسی‌ برخی‌ از مصادیق‌ عدم‌ اهلیت‌.............................................................................................. 53

    گفتار پنجم _ یک‌ استثناء.............................................................................................................................................. 55

    فصل‌ سوم‌ مبانی‌ حقوقی‌ حجر و عدم‌ اهلیت‌......................................................................................................... 57

    1 حمایت‌ از شخص‌ محجور.......................................................................................................................................... 57

    2 حمایت‌ از اشخاص‌ ثالث‌............................................................................................................................................. 57

    3 حمایت‌ از جامعه‌ و رعایت‌ نظم‌ عمومی‌ آن‌.......................................................................................................... 58

    4 عدم‌ اهلیت‌ قانونی‌....................................................................................................................................................... 59

    5 عدم‌ اهلیت‌ و یا ممنوعیت‌ قضائی‌ و اداری‌........................................................................................................... 59

    فصل‌ چهارم‌ ماهیت‌ حقوقی‌ مقررات‌ مربوط‌ به‌ اهلیت‌.......................................................................................... 60

    گفتار اول _ آیا قوانین‌ مربوط‌ به‌ اهلیت‌ از جمله‌ قوانین‌ آمره‌ محسوب‌ می‌شوند؟.......................................... 60

    گفتار دوم _ قوانین‌ آمره‌ و تحدید اراده‌...................................................................................................................... 61

    گفتار سوم _ نتیجه‌ بحث‌................................................................................................................................................ 61

    فصل‌ پنجم‌ تعریف‌ اهلیت‌ و شرایط‌ آن‌ در قانون‌ مدنی‌......................................................................................... 62

    کلیات‌ شرایط‌ اهلیت‌ در قانون‌ مدنی‌........................................................................................................................... 62

    گفتار اول‌ شرط‌ اول‌ اهلیت ‌؛ بلوغ‌................................................................................................................................ 62

    الف‌ تعریف‌ بلوغ‌................................................................................................................................................................ 63

    ب‌ تعریف‌ صغیر و انواع‌ آن‌............................................................................................................................................ 63

    1 تعریف‌ صغیر................................................................................................................................................................. 63

    2 انواع‌ صغیر..................................................................................................................................................................... 64

    ج‌ تعریف‌ تمیز و آثار حقوقی‌ آن‌.................................................................................................................................. 64

    1 تعریف‌ تمیز................................................................................................................................................................... 64

    2 تشخیص‌ عرفی‌ تمیز................................................................................................................................................... 65

    3 آثار حقوقی‌ تمیز.......................................................................................................................................................... 65

    4 یک‌ اشکال‌..................................................................................................................................................................... 65

    گفتار دوم‌ دامنه‌ عدم‌ اهلیت‌ صغیر و آثار حقوقی‌ آن‌.......................................................................................... 66

    الف‌ مواردی‌ که‌ صغیر دارای‌ اهلیت‌ شناخته‌ می‌شود............................................................................................ 66

    1 تملکات‌ بلاعوض‌........................................................................................................................................................... 66

    تذکر: یک‌ ایراد و پاسخ‌ آن‌.............................................................................................................................................. 67

    21  دکترین‌ و نظریه‌ علمای‌ حقوق‌........................................................................................................................... 68

    3 قراردادهای‌ کار............................................................................................................................................................. 69

    3_ 2_ دکترین‌ علمای‌ حقوق‌....................................................................................................................................... 70

    منابع:..................................................................................................................................................................................... 72

    منبع:

    منابع:

    [1]- صفایی، سید حسن؛ و قاسم زاده، سید مرتضی؛ اشخاص و محجورین، تهران، سمت، 1380، چاپ پنجم، ص 159.

    2- کاتوزیان، ناصر؛ قواعد عمومی قراردادها، تهران، شرکت سهامی انتشار، 1379، چاپ پنجم، ص 20-10.

    3- امامی، سید حسن،حقوق مدنی، تهران، انتشارات اسلامیه، 1379، چاپ بیست و یکم، ص 314.

تحقیق در مورد تحقیق مقاله حجر و قیومیت, مقاله در مورد تحقیق مقاله حجر و قیومیت, تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله حجر و قیومیت, مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله حجر و قیومیت, تحقیق درباره تحقیق مقاله حجر و قیومیت, مقاله درباره تحقیق مقاله حجر و قیومیت, تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله حجر و قیومیت, مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله حجر و قیومیت, موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله حجر و قیومیت
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت