شک مساله غذا و امنیت غذایی یکی از اساسی ترین و مهمترین چالش های عصر حاضر و آینده است. افزایش جمعیت جهان از یکسو و استٿاده از حداکثر وسعت زمینهای قابل کشت، مسیر حرکت بشر را از تلاش در جهت افزایش سطح زیر کشت به سمت افزایش عملکرد در واحد سطح سوق داده است.
بی شک مساله غذا و امنیت غذایی یکی از اساسی ترین و مهمترین چالش های عصر حاضر و آینده است. افزایش جمعیت جهان از یکسو و استٿاده از حداکثر وسعت زمینهای قابل کشت، مسیر حرکت بشر را از تلاش در جهت افزایش سطح زیر کشت به سمت افزایش عملکرد در واحد سطح سوق داده است. و لذا متخصصین علوم کشاورزی سالهاست که دو موضوع «به زراعی» و «به نژادی» را به عنوان استراتژی های اصلی و کلی جهت تامین آینده غذایی بشر برگزیده اند.
بی شک مساله غذا و امنیت غذایی یکی از اساسی ترین و مهمترین چالش های عصر حاضر و آینده است. افزایش جمعیت جهان از یکسو و استٿاده از حداکثر وسعت زمینهای قابل کشت، مسیر حرکت بشر را از تلاش در جهت افزایش سطح زیر کشت به سمت افزایش عملکرد در واحد سطح سوق داده است. و لذا متخصصین علوم کشاورزی سالهاست که دو موضوع «به زراعی» و «به نژادی» را به عنوان استراتژی های اصلی و کلی جهت تامین آینده غذایی بشر برگزیده اند. در این راستا متخصصین اصلاح نباتات به سمت تولید ارقام اصلاح شده و پرمحصول، دانشمندان علوم ژنتیک و بیوتکنولوژی کشاورزی به سمت دستکاریهای ژنی گیاهان و متخصصین علوم زراعی نیز به سمت اصلاح سیستمهای زراعی موجود و ابداع سیستمهای نوین مدیریت مزرعه روی آورده اند. در این میان مساله کمبود آب و حساسیت های قابل درکی که در سالیان اخیر در قبال موضوع حفظ محیط زیست و حفظ منابع انرژی ایجاد شده است و نظر به اینکه سیستمهای سنتی کشاورزی با مدیریت غلط آب و از طرفی مصرف بی رویه کودها، علفکشها و آفت کشهای شیمیایی از مهمترین منابع آلودگی محیط زیست بوده است. لذا متخصصین علوم زراعی در سالیان اخیر بدنبال شیوه های نوینی در مدیریت مزرعه بوده اند که علاوه بر بهینه سازی مصرف نهاده ها، عملکرد را نیز افزایش داده و در نهایت بازده اقتصادی تولید را بالا ببرد. در جهت چنین هدفی بود که از اوایل دهه اخیر موضوع کشاورزی دقیق مطرح شده است. بدیهی است در سطح یک مزرعه هر چند کوچک با متغیرهای مختلٿی مواجه هستیم.
تفاوت ویژگی های خاک قسمتهای مختلف مزرعه از یک سو و نیازهای تفاوت گیاهان بخشهای مختلف مزرعه از دیگر سو و نیز سایر عوامل متغیر در سطح مزرعه نیازمند اعمال مدیریت متغیر و متناسب با هر قسمت از مزرعه می باشد که نیاز به چنین مدیریت متغیری فلسفه اصلی پیدایش سیستم کشاورزی دقیق بوده است. کشاورزی دقیق که گاهی آن را کشاورزی «خاص مکانی» نیز می نامند، یک نوع نگرش جدید در مدیریت مزرعه است. به عبارتی ساده تر، کشاورزی دقیق سیستمی است که تولیدکنندگان کشاورزی می توانند بوسیله آن تغییرات۳ و غیریکنواختی های داخل مزرعه را شناسایی کرده و سپس با مدیریت این تغییرات در جهت افزایش محصولات زراعی و افزایش بهره وری گام بردارند.
به بیان دیگر کشاورزی دقیق یک استراتژی مدیریتی است که جزئیات و اطلاعات مربوط به هر قسمت از مزرعه را به کار گرفته و مدیریت دقیقی بر نهاده ها اعمال می کند. در این نوع سیستم اطلاعات ویژه نوع خاک و کیفیت تولید هر قسمت کوچک از مزرعه جمع آوری شده و مقدار نهاده متناسب با آن قسمت بصورت بهینه بکار برده می شود. فلسفه ای که کشاورزی دقیق بر آن استوار است این است که برای افزایش بازده اقتصادی و کاهش آلودگی محیط زیست، نهاده های کشاورزی و مواد شیمیایی مصرفی همچون کودهای شیمیایی، آفت کشها و علٿ کشها دقیقا به همان میزان مورد نیاز هر بخش کوچک از مزرعه بکار برده شود، نه بیشتر و نه کمتر. علی رغم اینکه در نگاه اول کاربرد کشاورزی دقیق مدیریت پیچیده ای را می طلبد و از طرفی توجیه اقتصادی چنین سیستمی با تردیدهایی مواجه است اما بنظر می رسد با توجه به چالشهای عمده ای که جهان امروز در زمینه آب، غذا، آلودگی محیط زیست و منابع انرژی با آنها مواجه است، نسلهای آینده ناگزیر به روی آوردن به چنین شیوه هایی خواهند بود. هر چند که در حال حاضر نیز این نوع سیستم مدیریت مزرعه در کشورهای پیشرفته بویژه آمریکا در حال تبدیل به سیستم رایج کشاورزی می باشد.
سهولت دسترسی به ابزارها و تکنولوژی پیشرفته در این کشورها و همچنین سطح وسیع اغلب مزارع از دیگر عوامل روی آوردن این کشورها به این نوع سیستم کشاورزی می باشد. از طرف دیگر حساسیتهایی که در کشورهای توسعه یافته نسبت به خطرات زیست محیطی و بیولوژیکی محصولات کشاورزی حاصل از دستکاری های ژنتیکی ایجاد شده است کشاورزان این کشورها را به استٿاده از سیستم های به زراعی جهت افزایش عملکرد در واحد سطح راغب تر می کند. البته بدیهی است چنین سیستم مدیریتی با توجه به تکنولوژی و ابزار پیشرفته ای که می طلبد بیشتر در مزارع وسیع قابل اجرا و دارای توجیه اقتصادی خواهد بود. و بنظر می رسد بر خلاف کشورهای پیشرفته که توجه ویژه ای به این نوع سیستم کشاورزی نشان داده اند، کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته همچنان استٿاده از ارقام اصلاح شده و در برخی موارد محصولات بیوتکنولوژی را بر استفاده از چنین شیوه هایی ترجیح دهند. هر چند عصر آینده ملزومات دیگری را می طلبد.
مدیریت مطلوب در ترویج و آموزش کشاورزى
نوع مدیریت مطلوب در ترویج
از تطبیق فلسفه و ماهیت کار آموزشهاى ارشادی، یعنى ترویج و آموزشهاى رسمى کشاورزی، با مفاهیم اساسى مدیریت بهویژه مدیریت روابط انسانی، دو اصل انگیزش و رفتار، و مدیریت سیستمها مىتوان بهخوبى دریافت که در مدیریت ترویج و آموزش کشاورزى نقش عوامل انسانى باید بهحد مطلوبى رعایت گردد. بهعلاوه، روند امور مربوطه نیز بهنحوى باشد که کار (یعنى آموزش) بهخودى خود مشوق ادامهٔ آن باشد و روال اجرائى (بهویژه در قالب فعالیتەاى ترویجى مدیریت برنامههاى مربوطه) بر اساس نظریهٔ (انسان عامل عاقل، علاقهمند و صاحبنظر در کار) تنظیم و هدایت گردد.
متأسفانه از دیدگاه جهانى بهویژه در کشورهاى جهان سوم، آن هم در تمامى نهادهاى اجرائى این کشورها برقرارى مدیریت از نوع کلاسیک یا جامد تشویق و تأکید شده است و سعى گردیده عامل پیشرفت که همانا رعایت باورهاى انسانى از طرف کارگزاران این نهادها است، نادیده گرفته شود. اما نظر به اینکه چنین عواملى هرگز از یاد نمىروند و با اعمال فشارهاى منجمدکننده افکار انسانى هیچگاه از حرکت باز نمىایستند، گاهى هشدارى از جنبههاى مختلف به نظام مدیریت کلاسیک داده مىشود. لیکن بهدلیل ماهیت مدیریتهاى جامد این هشدارها هرگز پذیرفته نمىشوند و با توجه به اینکه قدرت این نظام در دست عدهاى صاحب نفوذ است، روند ارزشهاى انسانى در سازمان متوقف مىماند، اما هرگز از بین نمىرود و موجب پیدایش رهبر در درون خود مىشود.
به همین دلیل مشاهده مىشود که در مدیریتهاى جامد براى مقابله با نقش این رهبران نوعى سلطه حاکم مىشود آن هم سلطهٔ افزون بر میزان پیشبینى شده در طبیعت نظام که ربطى بهکار سازمان و هدف آن ندارد بلکه فقط محض بقاء و حفظ چهارچوب سازمان و اعمال حاکمیتهاى مطلق در آن است.
شاهد این مدعا دستگاههاى عریض و طویل هنجارى محض (اداری) بعضى از کشورها است که باعث مىشود با وجود امکانات فراوانى که در اختیار دارند راه بهجائى نبرند. این کشورها بهعوض پیشرفت، با همهٔ تلاش خود فقط در جا مىزنند تا عقب نروند. بههمین دلیل عنوان در حال رشد به آنها داده شده است.
اگر قرار باشد جامعهاى پیشرفت کند باید ضوابط دست و پاگیر و غیرانسانى و بىروح از میان مردم آن جامعه رخت بربندد و بهجاى آن خاکمیت اخلاق و رفتار انسانى پدید آید، هر کس توان و مرز مسؤولیتهاى خود را بشناسد، با دیگران در رسانیدن بار مردم به مقصد همکارى کند، و نهادها مبناى واقعى خود را بر اساس تعریفى که قبلاً براى سازمان ذکر شد بیابند.
ترویج که خود ریشهاى اجتماعى و انسانى دارد نمىتواند از این حکم مستثنى گردد، بلکه باید با رعایت علائق و استفاده از موهبتهاى انسانى وظایف خود را بهنحوى موفقیتآمیز انجام دهد.