سازمان امنیت و اطلاعات کشور که معمولاً به اختصار ساواک خوانده میشود، از روز ۱۰ بهمن سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۵۷ سازمان اصلی پلیس امنیتی و اطلاعاتی ایران در زمان سلطنت محمدرضاشاه پهلوی بود که قدرت و اختیارات بسیاری در توقیف و بازجویی افراد داشت. این سازمان به ویژه در سالهای دهه ۱۳۵۰ و قبل از پیروزی انقلاب ۵۷ و سرنگونی رژیم سلطنتی، نفرتانگیزترین و مخوفترین نهاد حکومتی در بین مردم بهشمار میآمد.
ساواک در سال ۱۳۳۵ (۱۹۵۷ میلادی) تشکیل شد. مقامات و ماموران آن عمدتاً از ماموران فرمانداری نظامی و رکن دو ارتش و شهربانی تأمین میشدند و وظیفه اصلی این سازمان شناسایی و نابود کردن کلیه کسانی بود که به نحوی با دیکتاتوری شاه به مخالفت بر میخاستند و طبق منابع موثق غربی ، ساواک برای این منظور از هر ابزاری از جمله شکنجه استفاده مینمود .طبق گفته یک کارشناس سابق سازمان اطلاعاتی آمریکا، سیا با نام «جسی جِی لیف» (Jesse J. Leaf)، تکنیکهای شکنجه توسط سیا به اعضای ساواک تعلیم داده میشد. پس از انقلاب و سرنگونی استبداد شاهنشاهی در سال ۵۷، یک حلقه فیلم در رابطه با این سازمان پیدا شد که توسط سازمان سیا برای آموزش ساواک در نحوه شکنجه دادن زنان ساخته شده بود. ساواک با همکاری مشاوران آمریکایی و اسرائیلی و با الگو قراردادن سازمان سیا شکل گرفت. کارشناسان سیا و سپس موساد در ایران به طور فعال به آموزش متدهای خبرچینی و جمعآوری اطلاعات مربوط به مخالفان رژیم شاه، به اعضای ساواک پرداختند. همچنین کتابی که پس از انقلاب ۵۷ توسط حسین فردوست، یکی از مقامات بلندپایه این سازمان نگاشته شدهاست نیز ، بر نقش بارز عوامل اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل در شکل گیری ساواک تاکید میورزد. (ابزار شکنجه مخصوص ساواک برای کشیدن ناخن.)
تکنیک های شکنجهگری ساواک شامل: واردآوردن شوک الکتریکی، شلاقزدن، کتکزدن، داخل نمودن خردهشیشه و یا آب جوش در مقعد، بستن وزنههای سنگین به بیضه و کندن و کشیدن دندان و ناخن میشد.
بدین ترتیب، ساواک در تمام روزنامهها حضور داشت و برای آنها سر مقاله مینوشت یا مطالب را دیکته میکرد. در ادارات همه زیر نظر بودند؛ در ضیافتها هر کس به فرد مجاور خود بدگمان میشد. در اتاقهای هتلها میکروفون کار گذاشته بودند؛ کتابها و حتی نامههایی که از خارج میرسید کنترل میشد. نامهها با بیدقتی بسیار باز و بعد با سنجاق دوخته میشد.
ساواک گاه برای دستگیری یک گروه کوچک، برای آنکه فرد یا افراد مورد نظر نگریزند، دهها نفر را دستگیر می کرد. ایجاد کمیته مشترک ضد خرابکاری به کمک شهربانی در سال 1350 به ساواک حضور آشکار بیشتری بخشید. بدین ترتیب ساواک توانسته بود جز تعدادی از رهبران مذهبی و برخی از روشنفکران و تبعید شدگان به خارج، همه را بترساند.
ساواک در راستای کنترل مخالفان در خارج از کشور پولهای هنگفتی برای رؤسای ساواک درخارج ارسال میکرد و به اشخاص داخلی یا سیاستمداران و نشریههای خارجی مبالغ بسیاری حق السکوت میداد.
قانون تشکیل ساواک در برگیرنده سه ماده اصلی بود.
1-ساواک بخشی از نخست وزیری بوده و رئیس آن را شاه منصوب میکرد. رئیس این سازمان عنوان معاون نخست وزیر را داشت.
2- وظایف ساواک جمعآوری و کسب اطلاعات لازم برای حفظ امنیت ملی، کشف جاسوسی و کسب اطلاعات درباره افرادی که قوانین مربوط به اقدامات ضد سلطنت، مخالفت مسلحانه، جنایات نظامی و سوء قصد به جان شاه و ولیعهد را نقض کرده باشند.
3- مأموران ساواک برای داوری در مورد جنایاتی که در حوزه قضایی آنان قرار میگیرد و بر طبق سیستم دادگاههای نظامی که برای محاکمه متهمان به جنایات سیاسی بر پا شده، در حکم قضات نظامی هستند. وظیفه اصلی ساواک شناسایی و نابود کردن کلیه کسانی بود که به نحوی با دیکتاتوری شاه به مخالفت بر میخاستند.
تاریخچه و عملکرد ساواک:
پس از کودتای 28 مرداد 1332، آمریکا، فضا و شرایط را بهمنظور حضور و حاکمیت بلامانع خویش در ایران مساعد یافته و در صدد برآمد تا در تمام شئون ایران دخالت کرده و جایگزین انگلیس شود. یکی از زمینههای مورد نظر، بخش امنیتی و اطلاعاتی بود. تا پیش از این مقطع، انگلیس از حضوری پررنگتر برخوردار بود و آمریکا نیز بهمنظور کسب جایگاه مناسب تلاش میکرد; ولی نتایج جنگ جهانی دوم و توافقات جدید در تعیین حوزههای نفوذ و همچنین کمک مؤثر و مستقیم آمریکا در پیروزی کودتا و بازگرداندن محمدرضا به ایران در سال 1332، آزادی عمل بیشتری را برای آمریکا فراهم کرد و از این تاریخ بود که آمریکاییها، با تمام امکانات وارد عرصههای مختلف شدند و حاکمیت بلامنازع خود را تثبیت کردند. در این راستا، هدایت و کنترل دو پایگاه بیش از دیگر پایگاهها مورد نظر آنها بود: ارتش و راهاندازی سازمان اطلاعات و امنیت داخلی. اولی، بهمنظور حفاظت و حراست از مهرهای که توسط آنها مجدداً در ایران روی کار آمده بود، در مقابل هجوم بیگانگان و ایجاد نقش ژاندارمی در منطقه خاورمیانه برای سرکوبی نهضتهای آزادیبخش; و دومی، بهمنظور حمایت و پشتیبانی و حفظ او در مقابل نیروهای داخلی. البته باید توجه داشت که این دو، هدف اصلی و غایی آمریکا نبود، بلکه اهداف اصلیتر دیگری نیز مدنظر بودهاند:
«... پس از 28 مرداد 32، که آمریکاییها با قدرت تمام وارد صحنه شدند و تصمیم گرفتند که ایران را بهعنوان پایگاه اصلی خود در منطقه حفظ کنند، در درجه اول به ایجاد دستگاه ضداطلاعات ارتش و تقویت آن و در درجه دوم به تأسیس سازمان امنیت کشور (ساواک) پرداختند. طبیعی بود که اگر ایران میبایست پایگاه اصلی آمریکا در منطقه باشد، به یک سیستم اطلاعاتی و امنیتی قوی نیاز داشت. مضافاً اینکه در شمال آن رقیب اصلی آمریکا، یعنی شوروی کمونیستی، با حضور خود این پایگاه غرب را تهدید میکرد. به علاوه تأسیس دستگاه اطلاعاتی و امنیتی ایران توسط آمریکا به او این امکان را میداد تا تسلط کامل خود را تأمین کند و نفوذ خود را در ایران عمق بخشد1...»
البته ضعف اطلاعاتی در ایران از سابقهای دیرین برخوردار بود، ولی آمریکا مترصد فرصتی بهمنظور حضور در ایران و بهدست آوردن مقام انگلیس در این زمینه بود. کودتای 28 مرداد; فعالیت تودهایها و... از جمله عواملی بودند که شرایط مناسب را برای آمریکاییها فراهم کرد:
«... پس از برکناری رضاشاه که با از هم پاشیدگی و تضعیف ارتش همراه بود، جانشین او نه یک پلیس مخفی قوی و نه یک ارتش قابل اتکأ در اختیار داشت. از طرف دیگر کشور در اشغال نیروهای بیگانه بود و محمدرضاشاه در سالهای نخستین سلطنت در واقع فاقد چشم و گوش [سازمانها و تشکیلات جاسوسی و امنیتی] پشتیبان خود بود. بعد از خروج نیروهای بیگانه از ایران کشمکشهای داخلی و درگیری با مصدق او را از فکر تشکیل یک سازمان اطلاعاتی بازداشت تا اینکه پس از سقوط مصدق، کشف یک شبکه وسیع جاسوسی از طرف روسها در ارتش ایران شاه را به سختی تکان داد. این شبکه که به وسیله حزب توده سازمان داده شده بود صدها افسر را تا بالاترین ردههای فرماندهی شامل میشد. پس از کشف و متلاشی شدن این شبکه، شاه به فکر تشکیل یک سازمان اطلاعاتی مجهز و مدرن افتاد و برای مقابله با تشکیلات نیرومند جاسوسی روسها در ایران به دوستان آمریکایی خود متوسل شد. در سال 1957 [1335] سازمان سیا طرح و چارچوب تشکیلاتی یک سازمان جدید اطلاعاتی را به شاه داد و خود در تأسیس و سازمان دادن آن مشارکت کرد. این تشکیلات که به نام سازمان اطلاعات و امنیت کشور نامیده میشد به زودی به نام مخفف آن یعنی ساواک شهرت یافت. 2...»