مقدمه
بطور کلی ستارگان دارای مراحل مختلف جنینی ، کودکی و جوانی و پیری هستند. پس از اکتشاف برابری جرم و انرژی توسط انیشتین ، دانشمندان تشخیص دادند، که کلیه ستارگان باید تغییر و تحول یابند. هر ستاره هنگامی که نور (انرژی) پخش میکند، مقداری از ماده خویش را مصرف میکند. ستارگان همیشگی نیستند، روزی به دنیا آمدهاند و روزی هم از دنیا خواهند رفت. ستارگان گویهای بزرگی از گاز بسیار گرم هستند که بواسطه نورشان میدرخشند.
در سطح دمای آنها هزاران درجه است و در داخل دمایشان بسیار بیشتر است. در این دماها ماده نمیتواند به صورتهای جامد یا مایع وجود داشته باشد. گازهایی که ستارگان را تشکیل میدهند بسیار غلیظتر از گازهایی هستند که معمولا بر سطح زمین وجود دارند. چگالی فوق العاده زیاد آنها در نتیجه فشارهای عظیمی است که در درون آنها وجود دارد. ستارگان در فضا حرکت میکنند، اما حرکت آنها به آسانی مشهود نیست. در یک سال هیچ تغییری را در وضعیت نسبی آنها نمیتوان ردیابی کرد، حتی در هزار سال نیز حرکت قابل ملاحظهای در آنها مشهود نمیافتد.
ستاره یک گوی بسیار داغی از پلاسما است که به خاطر نیروی گرانش در یک جا متمرکز شدهاست. بعضی از آنها از جمله پدیدههای آسمانی اند که بر خلاف سیارات خود منبع انرژی محسوب میشود.[۱] و خورشید به عنوان نزدیکترین ستاره، منبع بسیار از انرژیهای روی زمین است. چگالی گازهای آنها بعلت فشار زیاد از چگالی گازها در سطح زمین زیادتر است. آنها در فضا حرکت میکنند اما بعلت محسوس نبودن ظاهری این حرکت در فاصله بسیار زیاد، نسبت به سیارات به ثوابت مشهورند. رصد آنها در موجب به وجود آمدن صور فلکی شدهاست و برای فهرست کردن آنها کاتالوگهای ستارهای به وجود آمدهاست.
ستارگان انواع مختلفی دارند از پیشستارهها که هنوز فشار کافی برای همجوشی هستهای را ندارند تا ستارههای نوترونی که دوره تولید انرژی آنها پایان یافتهاست. نزدیکترین ستاره به زمین بعد از خورشید پروکسیما قنطورس است که در ۴٫۳ سال نوری از زمین قرار دارد.
واژه ستاره در زبان پهلوی به ریخت stârag و اَختَر آمده بود.
نامگذاری
در سال ۱۶۰۳ میلادی ستارهشناس آلمانی یوهان بایر ۱۶ نقشهٔ صورتهای فلکی را ترسیم کرد و به هریک از ستارگان یکی از حروف الفبای یونانی را اختصاص داد، به این ترتیب که نخستین حرف الفبا ویژه روشنترین ستاره آن صورت باشد و به همین ترتیب از حرفی به حرف دیگر برسد و اگر شمارهٔ ستارگان صورتی از عدد ۲۴ شمارهٔ حروف الفبای یونانی تجاوز کرده، باقی ستارگان را با حروف الفبای لاتینی نمایاندهاست.[۲]
پس از آنکه با اکتشاف دوربینهای بزرگ شمارهٔ ستارگان هر صورت فلکی رو به فزونی گذاشته، اخترشناسان از نشانههای دیگری، ازجمله اعداد، برای شناساندن بازماندهٔ ستارگان هر صورت استفاده کردند. نخستین کسی که چنین کرد ستارهشناس انگلیسی جان فلمستید در جدول مشهور ستارگان خویش بود که چاپ آن در ۱۷۲۵ م پایان پذیرفت، که در آن نزدیک سه هزار ستاره با تعیین طول و عرض آنها آمدهاست. امروزه هر زمان از جدول او انتخابی شود، ستاره مورد نظر را با عدد آن جدول مینمایند و پیش از آن حرف Fl را که اشاره به نام فلمستید است قرار میدهند.[۳]
اندازهگیری
به علت بزرگ بودن ستارگان بیان ابعاد آنها در واحدهای اسآی کار دشواری است و به همین دلیل اندازه دیگر ستارگان را بر اساس اندازه خورشید بیان میکنند
انرژی
انرژی ستارگان ناشی از واکنشهای هستهای است. ماده اصلی تشکیل دهنده ستارگان رشته اصلی، هیدروژن است. هیدروژن موجود در ستارگان طی فرآیند همجوشی هستهای به هلیوم تبدیل میشود و در حین این واکنش گرما و نور بسیار زیادی تابش مییابد.
زایش ستارگان
تولد ستارگان در ناحیههایی از فضا که نام سحابی دارند صورت میگیرد بدین صورت که ملکولهای هیدروژن که در ناحیههای بزرگی از فضا پراکنده هستند آرام آرام به هم نزدیک میشوند و زمانی که ستاره به تعادل هیدرودینامیکی برسد پیشستاره و زمانی که بتواند همجوشی هستهای انجام دهد تا انرژی خود را آزاد کند یک ستاره رشته اصلی محسوب میشود. حداقل جرم ستاره برای سوزاندن هیدروژن ۰٫۱ جرم خورشید، سوزاندن هلیوم ۰٫۴ جرم خورشید، سوزاندن کربن ۵ برابر جرم خورشید و سوزاندن نئون نیاز به جرمی برابر ۸ جرم خورشید دارد.
عمر ستارگان
هر ستاره دارای دوره عمر میباشد که بسته به نوع ستاره متفاوت است. ستارگان حجیم با نور بیشتر و حرارت زیاد عمر کوتاهتری نسبت به ستارگان کم نور و کوچک دارند. پایان عمر هر ستاره بستگی به میزان ذخیره هیدروژن در آن دارد. زمانی که هیدروژن درون ستارهای پایان یابد هلیوم تبدیل به سوخت اصلی میشود و میسوزد. سوختن هلیوم سبب ایجاد گرمای بسیار زیادی میشود که تا آن زمان در ستاره پیش نیامده بودهاست (این مراحل تا سوزاندن سیلیسیم پیش میرود زیرا تولید آهن که از همجوشی سیلیسیم به وجود میآید فرایندی گرماگیر و نه گرمادهاست) این گرمای زیاد سبب انبساط ستاره میشود و حجم آن را چند برابر میکند. مثلاً اگر زمانی خورشید شروع به سوزاندن هلیوم کند آنقدر انبساط مییابد که زمین در حجم زیاد آن محو میشود. این انبساط تا سر حد مریخ ادامه پیدا کرده و سپس متوقف میشود. مرحلهٔ بعدی بستگی به نوع ستاره دارد. ستارگان عظیم پس از این مرحله آنقدر انبساط یافتهاند که دیگر نمیتواند جاذبهای روی سطوح بیرونی خود داشته باشند. پس از آن این ستارگان منفجر شده و تبدیل به نواختر میگردند. هرچه ستاره بزرگتر باشد میزان نواختر بزرگتر خواهد بود. غولها تبدیل به ابرنواختر میگردند. پس از آن این ستارهها بسته به نوع نواختر ادامه عمر میدهند. نواختران معمولی تبدیل به کوتوله شده و عمری طولانی را آغاز میکنند. اما ابر نواختران در خود فرو میریزند و بسته به جرم هسته آنها ستارگان بسیار کوچکی و چگالی به نام ستارگان نوترونی بوجود میآورند. این ستارگان عمر طولانی دیگری در پیش خواهند داشت. بعد از آن کوتولهها یا کوتولههای سفید تبدیل به کوتوله سیاه شده و تا آخر جهان زندگی خواهند کرد. اگر جرم آن بسیار زیادتر از این موارد باشد تبدیل به سیاهچاله میشود.
ستاره متغیر
تعادل ستاره زمانی بدست میآید که دو نیروی همجوشی (رو به بیرون) و گرانش (رو به درون) با هم برابر باشند اما هنگامی که یک ستاره به اواخر عمر خود میرسد و همجوشی آن دچار تغییراتی میشود روندی پیش میآید که گاهی همجوشی نیروی بیشتری وارد میکند و ستاره بزرگ و پرنور میشود و گاهی گرانش غلبه کرده و ستاره کوچک و کمنور میشود به این ستارگان ستارگان متغیر میگویند که آنها دارای انواع زیادی هستند مانند متغیر دلتا قیفاووسی، متغیر دلتا سپری، متغیر آرآر شلیاقی، متغیر میرا و متغیر نامنظم
ستارگان بر اساس رنگ (که ناشی از دمای سطحی است.) به دستههای O, B, A, F, G, K, M تقسیم میشوند.