لویی پاستور دانشمند ، پزشک ، شیمیدان ، زیست شناس و باکتری شناس بزرگ فرانسوی در دهکده ی دل (Dole) ناحیه ی ژورا زاده شد .
او در دوران کودکی هیچگونه هوش زیادی از خود نشان نمی داد ولی بسیار کوشا و بردبار بود. به خاطر اینکه از استادان خود پرسش های شگفت آوری می کرد ، از گروه شاگردان نخبه و ارزنده به شمار می رفت .
پاستور در جهان به پدر میکروبیولوژی (میکروب شناسی) مشهور است . نام او در میان اندیشمندان و نیکوکاران جهان ،همیشه به یادگار خواهد ماند .
آزمایشهای مشهور پاستور که منجر به باطل شدن نظریه خلق الساعه شدند :
آزمایش اول :
پاستور لوله ای شیشه ای برگزید و درون آن مقداری پنبه قرار داد . سپس با کمک تلمبه ای ، مقداری هوا به درون لوله کشید . سطحی از پنبه که هوا از آنجا وارد لوله می شد ، رفته رفته رو به تیرگی گذاشت تا اینکه به کلی سیاه شد .
پاستور این پنبه را در مخلوطی از اتر و الکل وارد ساخت و آنچه را که در ته محلول رسوب کرده بود زیر میکروسکوپ ساده ی خود بررسی کرد .
در این بررسی مشاهده کرد که ذره های گوناگون گرد و غبار ،گرده های گل ها ، باکتری ها ی فراوان ، هاگهای گوناگون و حتی تارهای پشم در رسوب وجود دارد .
پاستور از نخستین آزمایش خود نتیجه گرفت :
هوا میکروب های فراوان دارد .
آزمایش دوم :
پاستور مقداری آبگوشت که در آن گوشت بدون چربی پخته و آب وجود داشت و محیط غذایی مناسبی برای میکروب ها به شمار می رفت را در شیشه ی دهانه بازی ریخت و آن را در مجاورت هوا قرار داد . پس از چند روز آبگوشت گندیده شد . او آبگوشت گندیده را زیر میکروسکوپ ساده ی خود نگاه کرد و آن را پر از میکروب یافت .
پاستور برای اینکه اطمینان حاصل کند که میکروب های هوا سبب گندیدگی آبگوشت شده اند ، مقداری از آبگوشت تازه را در شیشه ی دهانه باریکی ریخت و پس از جوشاندن ، دهانه ی شیشه را گرما داد تا گداخته شد و با این کار دهانه ی آن را بست .
این آبگوشت مدت ها بدون آنکه گندیده شود ، همچنان سالم باقی ماند . پاستور از این آزمایش نتیجه گرفت :
جوشاندن آبگوشت ، میکروبهای هوا را که عامل گندیدن آبگوشت هستند ،
از بین می برد .
آزمایش سوم :
پاستور برای یافتن اطمینان بیشتر از اینکه میکروب های هوا سبب آلوده شدن آبگوشت شده اند ، یک بالون انتخاب کرد و در آن آبگوشت ریخت و جوشاند . سپس ظرف و آبگوشت جوشیده ی درون آن را توسط یک لوله ی خمیده ، در معرض هوا قرار داد .مدت ها گذشت و فسادی حاصل نشد . در این آزمایش ، لوله ی خمیده ، مانع ورود میکروب های زنده ی هوا به درون آبگوشت شده بود .
سپس پاستور با خم کردن ظرف ، مقداری از آبگوشت را وارد لوله ی خمیده ی متصل به ظرف آبگوشت کرد . سپس این آبگوشت موجود در لوله را با خم کردن مجدد ظرف ، به ظرف آبگوشت برگرداند . پس از مدتی آثار فساد و گندیدگی در آبگوشت ظاهر شد .
پاستور نتیجه گرفت :
آبگوشت خودبخود گندیده نمی شود ، بلکه میکروبهایی که در ناحیه خمیده لوله قرار داشته اند باعث گندیدن آبگوشت شده اند .
مقاومت مخالفان پاستور :
معتقدین به خلق الساعه به آزمایشهای پاستور این ایراد را وارد کردند که :
گرما دادن آبگوشت شرایط محیطی لازم برای خلق الساعه را از بین می برد . و اگر گرما وجود نداشته باشد ، حتما همه ی میکروب ها به وجود خواهند آمد .
پاستور برای رفع این ایراد آزمایشی دیگر انجام داد که به آزمایش چهارم پاستور مشهور است . با این آزمایش دیگر شکی باقی نماند که نظریه خلق الساعه باطل است .
آزمایش چهارم :
پاستور ظرفی شیشه ای مطابق شکل تهیه کرد . این ظرف را قبلا گرما داد تا بدون میکروب شود . سپس دهانه ی بالایی آن را از پنبه ی استریل (بدون میکروب) پر کرد . نوک تیز لوله و پهلوی شیشه را با الکل پاک کرد و پوست گردن اسبی را هم با الکل پاک کرد . سپس نوک تیز شیشه را به سیاهرگ گردن اسب فرو کرد و کاری کرد که سر آن بشکند . (کاری شبیه تولید سوزن سرنگ) .
پاستور از بالای پنبه هوای درون شیشه را با تلمبه بیرون کشید .در نتیجه ی بیرون کشیده شدن هوای شیشه و ایجاد خلاء نسبی ، خون سیاهرگ گردن اسب به درون شیشه سرازیر شد . هنگامی که مقدار کافی خون اسب درون شیشه جمع شد ، پاستور با احتیاط لوله ی نوک تیز را از گردن اسب بیرون آورد و بلافاصله نوک لوله را یست .
خون درون شیشه مدت ها بدون آنکه گندیده شود بلقی ماند و حال آنکه اگر خون در مجاورت هوا قرار می گرفت فوراً فاسد می شد .پاستور در آزمایش چهارم بدون گرما دادن خون مانع آلوده شدن آن به میکروب شد و ثابت کرد :