معنای جمع و تدوین قرآن
کلمه ‹‹جمع›› معمولاً به معنی گردآوری و افزودن چیزی به چیز دیگر است، در تاریخ علوم قرآن این کلمه را به معنای مختلف به کار برده اند. با نگاهی به روایات و احادیثی که درباره مراحل مختلف جمع و گردآوری قرآن سخن به میان می آید به خوبی نشان می دهد که این کلمه در مراحل مختلف به معانی مختلف و متناسب با مقصود به کار رفته است. بنابراین بر حسب زمان و به اقتضای کلام، معانی مختلفی را دربر گرفته است.
1- جمع به معنی حفظ کردن و به حافظه سپردن و از برکردن است. از اینجا به آن دسته صحابی که قرآن از حفظ داشتند ‹‹حفاظ قرآن›› یا ‹‹جماع قرآن›› و یا جامعان قرآن یعنی جمع کنندگان قرآن می گفتند. این معنای جمع، بدون تردید در عهد رسول خدا رایج بوده است. بطور قطع در این زمان عده ای به نام ‹‹حفاظ یا قراء و یا جماع قرآن›› از آغاز تا پایان آنرا کاملاً و با دقتی درخور توجه، به خاطر سپردند و آنرا حفظ کردند که در راس همه آنها پیامبر اکرم(ص) به عنوان نخستین حافظ قرآن قرار داشت .
2- جمع قرآن به معنی نوشتن یا نگارش بوده، منتها به صورت پراکنده و متفرق نوشته شده و در یک جلد جمع نشده و بعضی از سوره ها نیز مرتب بوده است. این مرحله دوم جمع آوری است که طبق اسناد و گواهی با ارزش و معتبر، قطعاً همزمان با حیات رسول خدا (ص) به ثمر رسید و هیچ محققی در علوم قرآنی به آن تردید ندارد.
3- زمانی هم جمع به معنی اینکه قرآن به صورتی که سوره های آن مانند آیات، مرتب شده باشد جمع آوری و تدوین گردید. این مساله ای است که اکثر محققان علوم قرآنی را به پژوهش مشغول کرد.
4- معنی دیگر هم به تدوین و گردآوری یک متن و نص مرتب بر حسب قرائت متواتر رایجی نیز می گفتند. این نکته یادآوری شود که منظور از تالیف هرگز نگارش و تصنیف نیست بلکه منظور همان جمع آوری کردن آیات و سوره هاست. آنهایی هم که مرحله اول را قبول ندارند. جمع را سه دوره میبینند: جمع در زمان رسول خدا را ‹‹تالیف›› میگویند، اقدام ابوبکر را ‹‹جمع›› می نامند و آنچه را در زمان عثمان انجام شد ‹‹نسخ›› یا نسخه برداری و تکثیر نسخه میدانند.
در نزد تعدادی از صحابی، قرآنهایی وجود داشته که مخصوص خود آنان بوده است مانند مصحف علی (ع) و ابن مسعود و....رافعی میگوید: ‹‹بر این مطلب اتفاق نظر است که علی بن ابی طالب، ابن مسعود، ابی بن کعب و زیدبن ثابت، از کسانی هستند که قرآن را به طور کامل نوشته و قرآنهای ایشان برای قرآنهایی که بعد نوشته شد، اصل قرار گرفت. پس همه جا نمیتوان جمع را به معنی حفظ گرفت، معنی کلمه برحسب مورد فرق میکند. وقتی علی (ع) ردا به دوش نمیگیرد تا قرآن را جمع کند هرگز نمیتواند بدان معنی باشد که به حفظ کردن و ازبرکردن قرآن همت گماشته است. بلکه همچنانکه تاریخ شاهد است او و بسیاری از صحابه مجموع قرآن را نوشتهاند. در دوره نبوی هم، جمع همین معنی را میدهد. یعنی هم حفظ و هم نوشتن و هم گردآوری است.
شواهد و دلایل درباره اینکه قرآن در زمان حیات خدا (ص) گردآوری شده بسیار است ولی در اینجا به اختصار به چند مورد اشاره میشود:
دلیل اول: حکمت و مصلحت اندیشی
با توجه به اینکه قرآن بر امت پیامبر (ص) حجت بوده و مایه قوام دعوت او و دربردارنده فرایض است و از ناحیه پروردگار نازل شده اگر آن حضرت قرآن را کنار مینهاد و آن را جمعآوری نمیکرد، در حکمت و مصلحت اندیشی پیامبر (ص) شک و تردید زیاد میشد.
به گفته امام شرف الدین ‹‹کسی که پیامبر اسلام (ص) را خاتمالانبیاء بداند و او را در اوج حکمت و نصیحت و سفارش نمودن در مورد خدا و قرآن و بندگان خدا بشناسد و به آیندهنگری و دوراندیشی او رباره آینده امتش آگاهی داشته باشد. اذعان خواهد نمود که محال است پیامبر اکرم (ص) قرآن را کنده و از هم گسیخته رها کرده باشد و...››
دلیل دوم: واقعیت تاریخی
هیچ فردی نمی تواند در این واقعیت تردید کند که رسول خدا (ص) نویسندگانی داشته است که وحی را مینوشتند. و ایشان را شخص رسول خدا(ص) بدین منظور مشخص میفرمود. مورخان نیز نام نویسندگان را به صراحت یاد کردهاند و برخی آنان را تا چهل و سه نفر دانستهاند.جز کتابهای تاریخی، نصوص زیادی در اختیار است که بر این واقعیت دلالت دارد. بعلاوه که خداوند متعال فرمود: رسول منالله یتلوا صحفا مطهره فیها کتب قیمه`. نیز گویای این است که قرآن نوشته میشده است. از زیدبن ثابت روایت شده است که میگفت: ‹‹کنا عند رسول الله مولف القرآن من الرقاع›› یعنی من همواره وحی را برای رسول خدا (ص) مینوشتم و چنین بود که وقتی وحی نازل میشد آن را در شرایط شدیدی دریافت میداشت سپس من وسیلهای آورده و در حالی که پیامبر املاء میکرد من مینوشتم. و هنگامی که از نوشتن فارغ میشدم پیامبر میفرمود: بخوان! من میخواندم چنانچه مطلبی یا چیزی جا افتاده بود آن را تصحیح میکرد آنگاه در اختیار مردم قرار میگرفت.
دلیل سوم: نهی پیامبر از نوشتن جز قرآن
علمای اهل سنت روایت کردهاند که رسول خدا (ص) از نوشتن هرچیز جز قرآن منع کرده و فرموده است ‹‹لاتکتبوا عنی الا القرآن و من کتب عنی شیئا غیرالقرآن فلیمعه›› البته این نقل صحیح نیست ولی بفرض که صحیح باشد در مورد نویسندگان فرمود که وحی را در حضور او از آن حضرت دریافت میداشته و مینوشتند و این فرمان به این جهت بود که قرآن با تفسیر و تاویلهایی که آن حضرت بیان میداشته، آمیخته نگردد.
دلیل چهارم: تالیف قرآن نزد رسول خدا و حدیث حضرت علی (ع)
زیدبن ثابت میگوید: ما نزد رسول اکرم (ص) بودیم و قرآن را از اوراق (نوشته شده پس از وحی) تالیف میکردیم. حاکم میگوید: ‹‹این سخن دلیل روشنی است بر اینکه قرآن در عهد حیات رسول خدا (ص) گردآوری شده است. از حضرت علی (ع) روایت شده است که فرمود: آنچه ما از رسولالله نوشتیم فقط قرآن است و نیز آنچه در این صحیفه است.
دلیل پنجم: مصحف به جا مانده از پیامبر و اساس بودن قرآن برای اسلام
طبق آنچه در برخی از روایات مورد تصریح قرار گرفته، در محل استراحت رسول خدا (ص) در خانه آن حضرت، نسخهای از قرآن کریم وجود داشته است. و پیامبر گرامی به امیرالمؤمنین فرمان داده است تا آن قران را برگرفته، و گردآوری کند در این زمینه امام علی (ع) نیز تصریح دارد که آن حضرت میفرماید: ‹‹هیچ آیه بر رسول الله (ص) نازل نشد مگر اینکه پیامبر خدا (ص) بر من املا میکرد و من نیز آن را نوشتم. مورخان تصریح کردهاند پیامبر (ص) نویسندگان مخصوص برای ثبت معاهدات و ارزیابی بار درختان خرما و مدانیات (پولهای قرض گرفته شده) در اختیار داشته است چنانچه به ایشان امر فرموده تا نام همه کسانی را که قبل از صلح حدیبیه اسلام آورده ثبت نمایند. بنابراین آیا معقول است که گمان رود پیامبر (ص) به نوشتن این امور اهتمام میورزیده ولی به نوشتن قرآن اهمیتی نمیداده است.
دلیل ششم: قرآنهای موجود در عصر پیامبر (ص)
دستهای از احادیث بیانگر این مطلب است که در عصر پیامبر قرآنهای متعددی (کامل یا ناقص) نزد صحابه وجود داشته است و آنان، قرآنهای مذکور را قرائت کرده و در اختیار دیگران نیز قرار میدادند و رسول خدا (ص) احکام چند دربارهِ آن صحائف مقرر داشته است. چنانکه از نصوص آینده دانسته خواهد شد، از میان دستهای از نصوص که بر وجود مصحف یا مصاحفی در زمان رسول خدا (ص) دلالت دارد میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1- عقبه`بن عامر، از پدرش، از پیامبر گرامی (ص) نقل میکند که فرمود: ‹‹تعلموا الکتاب الله و تعاهدوا و اقتنوه و تغنوا به...