مقدمه
چشم درشت بین تاریخ تنها نمودهای برجسته و خیره کنندۀ شخصیتهای بزرگ را می بیند و بر صحیفۀ خاطر خویش ثبت می کند . دیدگان تاریخ تنها به قلّه ها و چکادهای بلند حماسه ها و شور گستریها می نگرد و از نگاهی همه جانبه بر پیکرۀ وقایع و شخصیتها ناتوان است . از این رو است که می بینیم چهرۀ بسیاری از بزرگان و نخبگان عالم انسانی در هالۀ ابهام فرو می ماند . از امام علی (ع) خاطرۀ خیبرگشایی اش ، از امام حسن (ع) صلح ناگزیرش ، از امام حسین (ع) شهادتش ، از زینب (ع) نطقهای آتشینش و . . . بیش از دیگر فرازهای نورانی زندگیشان در یادها و خاطرها مانده و بر سینۀ تاریخ ثبت شده است .
و ما در این حسرت که به همین اندازه نیز از امامان آخرینمان حضرت جواد (ع) و امام هادی (ع) و . . . در تاریخ کمتر آثاری جسته ایم و یا برگی از کتاب بزرگواریهایشان خوانده ایم .
وای کاش که کسی از یاران اهلبیت علیهم السلام بر این کار اهتمام می کرد و حافظۀ تاریخ را مدد می رساند تا اینک از زندگانی ائمّۀ اطهار توشه ای بیشتر می دانستیم اما افسوس . . .
* * *
باری ، تاریخ ، فرازها را می نگرد و چکادها را به خاطر می سپرد و از نگاهی تمامت نگر و همه سوگستر فرو می ماند .
اینک مائیم و زمانۀ غیبت ، و باید همۀ کسانی که بزرگی را می شناسند و از رادمردان الهی ، کسی را سراغ دارند ، ابعاد و زوایای نا گفته و پنهان زندگیش را به قصد بهره وری دیگران ، بجویند و بگویند ؛ نشر دهند و بپرا کنند . بویژه آنکه آن مرد الهی ، حماسه آفرین و شورگستر ، انقلابگر و مشعل افروز باشد . چرا که آنگاه همۀ ابعاد روحش و سیمای روانش چنانچه باید نمود نمی شود و به چشم نمی آید و بیش از هر چیز ، آوای کفرشکن و نهیب ستم سوزش بر صحیفۀ تاریخ نقش می بندد و آیندگان از خرمن فضایل او ، تنها خوشه ای را نصیب می برند .