کانی ماده ی طبیعی، غیرآلی، بلوری و جامد است که در ترکیب سنگهای پوستهی زمین یافت میشود. برخی کانیها از یک عنصر خالص و بسیاری از آنها از دو یا چند عنصر درست شدهاند. در هر صورت، کانی ها ترکیب شیمیایی معینی دارند.
واژهی کانی از واژهی فارسی کان گرفته شده است که در زبان عربی به آن معدن گفته میشود. بنابراین، کانی به مادهای گفته میشود که به طور طبیعی از معدن(کان) به دست میآید و معدن بخشی از پوستهای زمین است که در آنجا به اندازهی چشمگیری، کانی یافت میشود. موادی مانند شیشه، چینی، آلیاژهای گوناگون، که انسان آنها را ساخته است، و موادی مانند مروارید صدف، استخوان، عاج و بسیاری دیگر، که جانداران میسازند، کانی نیستند.
ویژگیهای کانی ها
کانیها چیزهای همگنی هستند؛ یعنی، ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی همهی ذرههای سازندهی آنها، یکسان است. برای مثال، اگر یک قطعه هالیت(نمک خوراکی) را به ذرههای بسیار کوچکی بشکنیم، همهی ذرههای به دست آمده، مزهی شوری دارند، به سادگی در آب حل می شوند و دیگر ویژگیهای نمک را نشان میدهند.
کانیها مواد بلوری و جامدی هستند؛ یعنی، ذرههای سازندهی آنها بر اساس نظم و قانون معینی کنار هم قرار گرفتهاند؛ به نحوی که، همهی سطحهای بیرونی یک کانی، صاف است. شکل بلوری و منظم کانیها از آرایش اتمها و مولکولهای درونی آنها ناشی میشود.
هر کانی ترکیب شیمیایی ثابتی دارد. برای مثال، پیریت همیشه FeS2 و کلسیت CaCO3 همواره است. البته، در برخی کانیها ممکن است نسبت برخی عنصرها تغییر کند. برای مثال، در کانی الوین( FeMgSiO4 ) ممکن است درصد آهن و منیزیم از بلوری به بلوری دیگر، از صفر تا صد درصد تغییر کند.
برخی کانیها، مانند طلا، از یک عنصر درست شدهاند. البته، طلا کمتر به صورت خالص یافت میشود. بلورهای مکعبی و زرد رنگ طلا، اگر با نقره همراه باشند، روشنتر و اگر با مس همراه باشند، قرمزتر به نظر میرسند. بسیار از کانیها از دو یا چند عنصر متفاوت هستند که با هم مخلوط شده و مادهی مرکبی به وجود آوردهاند. برای مثال، فراوانترین کانی، یعنی کوارتز، ترکیبی از سیلیسیم و اکسیژن است.
شکل گیری کانی ها
کانیها از پیوندهای گوناگون بین اتمهای عنصرها به وجود میآیند. تا کنون 92 عنصر در طبیعت شناسایی شده است. از بین این 92 عنصر طبیعی، 8 عنصر اکسیژن، سیلیسیوم، آلومینیوم، آهن، کلسیم، سدیم، پتاسیم، و منیزیم، حدود 5/98 درصد کانیها را میسازند. از ترکیبشدن این عنصرها با هم، کانیها گوناگونی به وجود میآید. برای مثال، از ترکیب شدن اکسیژن با سیلیسیوم، اکسید سیلیسیوم SiO2 (کوارتز) و از ترکیبشدن اکسیژن، سیلیسیوم، منیزیم و آهن، الوین( FeMgSiO4 ) به دست میآید.
کانیها علاوه بر این که از نظر ترکیب شیمیایی با هم تفاوت دارند، از نظر شکل ظاهری، رنگ، اندازه و دیگر ویژگیها نیز تفاوتهای زیادی با هم دارند. این تفاوتها از چگونگی شکلگیری آنها برمیخیزد. برخی کانیها از سرد شدن مادهی مذاب به دست میآیند. همهی کانیهای سنگهای آذرین، مانند کوارتز، فلدسپات، میکا و الوین، این گونه به وجود میآیند.
برخی دیگر از کانیها از سرد شدن بخار در سطح سنگها یا شکافهای موجود در آنها به وجود میآیند. سرد شدن گاز گوگرد در قلههای آتشفشانی دماوند و تفتان، نمونهای از این فرایند است. کانیها دیگری از بخار شدن محلولهایی به وجود میایند که به اندازهی اشباع رسیدهاند. برای مثال، از بخار شدن آرام دریاچههای مرکزی ایران، نمک و گچ به دست میآید.
برخی کانیها از واکنشهای شیمیایی یونها در آب به وجود میآیند. برای مثال، در دریاهای گرم، یون کلسیم(+2 Ca) با یون کربنات(+CO32)ترکیب میشود و کانی کلسیت(CaCO3) تهنشین میشود. برخی کانیها نیز پیامد تخریب شیمیایی کانیها دیگر هستند. برای مثال، از تجزیهی شیمیایی فلدسپاتها، کانیهای رستی(کانیهای تشکیلدهندهی خاک) به وجود میآیند.
شناسایی کانی ها
زمینشناسان برای شناسایی کانیها از روشهای گوناگونی، مانند رنگ شعله، طیف نوری، میکروسکوپهای پلاریزان، میکروسکوپ الکترونی و پرتو ایکس، بهره میگیرند.
رنگشعله. در این روش تکهای از کانی یا پودر آن را روی شعله نگه میدارند و با دستگاهی به آن میدمند. با تغییر رنگی که در شعله پدید میآید، میتوان برخی از کانیها را شناسایی کرد. سدیم رنگ زرد، پتاسیم رنگ نارنجی، منیزیم رنگ قرمز، کلسیم رنگ نارنجی، باریم رنگ سبز مایل به زرد و مس رنگ سبز درخشان، به وجود میآورد.
طیف نور. در این روش مقدار اندکی از یک کانی را در دستگاهی، که با جرقهی الکتریکی و در فشار زیاد کار میکند، قرار میدهند تا کانی بخار شود. در این حالت، اتمهای عنصرهای سازندهی کانی، طول موج ویژهای تولید میکنند که پس از عکسبرداری میتوان با کمک آنها به عنصرهای سازندهی کانی پی برد.
میکروسکوپ پلاریزان. در این روش، ضخامت یک قطعه سنگ را که دارای کانیهای گوناگون است، به اندازهای کم میکنند تا شفاف شود و نور از آن بگذرد. سپس آن را زیر میکروسکوپ پلاریزان بررسی میکنند. اکنون از روی شکل ظاهری، نوع شکستگی، ضریب شکست نور، رنگ و دیگر ویژگیها، کانی را شناسایی میکنند.
میکروسکوپ الکترونی. لایهی نازکی از کانی را با این میکروسکوپ مطالعه میکننند. باریکهی الکترونی به کانی برخورد میکند و بخشی از آن به کانی جذب میشود که سایهای از کانی روی صفحهی ویژهای به وجود میآورد. بررسی این سایه از نظر شکل ظاهری، شکستگیها و ساختمان درونی کانیها، به شناسایی کانی میانجامد.
پرتو ایکس. این روش در شناسایی کانیها، بهویژه کانیهایی که ترکیب شیمیایی مشابهی دارند، بسیار کارآمد است. پرتوهای ایکس را به بلور کانی میتابانند. بخشی از این پرتوها از کانی میگذرد و بخشی پس از برخورد با ذرههایی که در گوشههای شبکهی بلور کانی قرار دارند، بازتاب مییابد. با برسی عکس به دست آمده از اثر این پرتوها بر فیلم عکاسی، میتوان کانی مورد نظر را شناسایی کرد.
شناسایی کانیهای آشنا
به کمک ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی کانیها، میتوان به روشهای سادهتری برخی از کانیهای بسیار شناخته شده را شناسایی کرد.
شکل بلور. اندازهی بلورها ممکن است بسیار بزرگ یا بسیار کوچک باشد. در حالی که وزن کانی بریل ممکن است تا 200 تن هم برسید، برخی کانیها تنها با پرتوهای ایکس دیده میشوند. شکل کانیها نیز بسیار گوناگون است. با وجود این، زاویههای بین سطحهای مشابه در همهی بلورهای یک کانی همواره یکسان است. برای مثال، بلور نمک، چه بزرگ و چه کوچک، همواره مکعبی شکل است و بین سطحهای خود، زاویه 90 درجه دارد.
سختی. دانشمند اتریشی به نام فردریش موهس(1839-1773) مقیاسی برای درجهی سختی کانیها وضع کرد. مقیاس او از درجهی یک برای تالک(نرمترین کانی) تا درجهی 10 برای الماس (سختترین کانی) است. بر اساس این مقیاس، سختی ناخن انسان، 5/2، سکهی مسی 5/3 و چاقوی فولادی قلمتراش، 5/5 است. اکنون با توجه با این که در اثر کشیدن این چیزها بر سطح کانی، در آن خراش ایجاد میشود یا نه، سختی کانی را اندازه میگیرند و با توجه با سختی، کانی را شناسایی میکنند.
رَخ(کلیواژ). رخ به شکستگی کانیها در راستای سطح صاف، پس از وارد شدن ضربهای شدید، مانند ضربهی چکش، گفته میشود. میکا در یک جهت میشکند و ورقه ورقه می شود؛ کوارتز خورد میشود؛ نمک خوراکی رخ سه جهتی قائم و کلسیت رخ سه جهتی غیر قائم دارد.
رنگ. برخی کانیها همیشه به یک رنگ دیده میشوند. برای مثال، طلا همواره زرد، مالاکیت، گرافیت همیشه سیاه و مالاکیت به رنگ سبز فیروزهای است. رنگ را باید در سحی که به تازگی شکسته شده است، مشاهده کرد. زیرا هوازدگی رنگ سطح رویی را تغییر میدهد.
اثر بر چینی بدون لعاب. در این روش کانی را بر چینی بدون لعاب( پشت نعلبکی بخشی که لعاب ندارد) میکشند تا لایهی نازکی از آن بر سطح چینی بماند. کانیهای نافلزی اثر بیرنگ یا به رنگ روشن دارند و کانیهای فلزی رنگهای تیرهتری پدید میآورند. برای مثال، کانی زرد رنگ پیریت، رنگ سیاه برجای میگذارد و اثر هماتیت، که بیشتر به رنگ خاکستری و ساه است، قرمز قهوهای دیده میشود.
جلا. جلو یا درخشندگی سطح کانی نیز در شناسایی آن سودمند است. کانی های فلزی نور را بهخوبی بازمیتابانند و به اصطلاح جلای فلزی دارند. هالیت و کوارتز، جلای شیشهای و اوپال و اسفالریت، جلای صمغی دارند.
چگالی(جرمحجمی). برای به دست آوردن چگالی کانیها، جرم آنها را با ترازو و حجم را با استوانهی درجهبندی شده دارای آب، اندازه میگیرند تا با تقسیم کردن جرم بر حجم، چگالی کانی به دست آید. چگالی بیشتر کانی های سیلیکاتی، که بخشی زیادی از پوستهی زمین را میسازند، حدود 5/2 تا 5/3 گرم بر سانتیمتر مکعب است. کانیهایی که در ساختمان خود عنصرهای سنگینی مانند سرب و باریوم دارند، دارای چگالی بالایی هستند. برای مثال، چگالی گالن(PbS)، حدود 5/7 گرم بر سانتیمتر مکعب است.