مقدمه
تلاش رژیم پهلوى در بسیج اجتماعى زنان نه تنها آنان را به پشتیبانان شاه تبدیل نکرد، بلکه برعکس، آگاهى که زنان ازرهگذر برنامه نوسازى غربى کشور بهدست آوردند، علیه نظام شاهنشاهى به کار گرفتند، و علىرغم اینکه حجاب همواره درتبلیغات رسانهاى و مطبوعاتى، با تحقیر و انکار روبهرو بود و به معناى محرومیت از مزایاى اجتماعى تلقى مىشد، زنان چادرىچون طوفان و سیل به راه افتادند و پایههاى لرزان رژیم را لرزانتر کردند. زنان مسلمان با اتخاذ و اجراى روشهاى زیرین، اثباتنمودند که حجاب مانعى براى پیشرفت و تحول اجتماعى نیست و آنان قادرند حتى نظام سیاسى را با خطر سقوط مواجه کنند.
راهپیمایىها و تظاهرات
مشارکت در راهپیمایى بزرگترین جلوه حضور زن ایرانى مسلمان در مخالفت با رژیم پهلوى بود. زنان در همه شهرها وحتى روستاها، در راهپیمایىها دیده مىشدند و البته، در شهرهاى مذهبىتر و مناطق شهرى، حضور فعالترى را به نمایشگذاشتند.
زنان به صورت گسترده در تظاهرات خیابانى سالهاى 1355 تا 1357 مشارکت داشتند. این در حالى بود که اغلب پیش از این،جز به ضرورت از خانه بیرون نمىآمدند و البته در تظاهرات، همان خواستههایى را مطرح مىکردند که مردان مطرح مىنمودند.زنان، علاوه بر شیوههاى رایج کسب خبر و اطلاعرسانى، از طریق مجالس مذهبى خانگى از زمان تظاهرات آگاه مىشدند و زمانى کهدر تظاهرات شرکت مىکردند، تعدادى از آنان نیز به شهادت رسیدند. فعالیت زنان در تظاهرات، شکلهاى متنوعى داشت. برخىتراکت توزیع مىکردند، بعضى تا آنجا پیش مىرفتند که در سنگرسازى در برابر پلیس، شرکت مىجستند و حتى برخى به ویژه درواپسین روزهاى حیات رژیم پهلوى، اسلحه به دست مىگرفتند و به مبارزه با رژیم مىپرداختند. نیکى کدى به جنبه دیگرى ازفعالیت زنان در تظاهرات مىپردازد و مىنویسد. »هنگامى که تهدید رژیم بالا مىگرفت، این خانمهاى چادرى با کمال شجاعت درصف جلوى تظاهرات حضور مىیافتند. » جان فوران نیز در این باره مىگوید: »در تظاهراتى گسترده هزاران زن چادرى پیشاپیشصفوف جمعیت حرکت مىکردند و با اینکار ضمن اینکه خطر را به جان مىخریدند، از دامنه خطر مىکاستند. » حضور وسیع زناندر پیشاپیش تظاهرکنندگان، پیامى عرضه مىکرد: اینکه انقلاب ما، منادى صلح است و لذا دست به خشونت نمىزنیم و مسئولیتآتش زدن بانکها و تخریب اموال خصوصى را بر عهده مأموران دولتى مىدانیم. مراقبت از مجروحان و انتقال آنان به مراکز درمانىیا مراکز امن را نیز باید به نقش زنان در راهپیمایىها افزود.
شرکت زنان در راهپیمایىها و تظاهرات، مشکلتر و خطر سازتر از مردان بود؛ زیرا:
- بیشتر آنان داراى حجاب بودند و این باعث مىشد تا در مواقعى چون تیراندازى که نیاز به فرار بود، امکان کمترى براى تحرکو فرار نسبت به مردان داشته باشند.
- معمولا زنان داراى توانایى جسمى کمترى نسبت به مرداناند و این امر، امکان مقابله با نظامیان و مأموران امنیتى را براى زنانکاهش مىداد.
- بسیارى از زنان در حالى در راهپیمایىها شرکت مىکردند که فرزندى در آغوش یا دست کودکى را در دست داشتند و درصورت حمله مأموران، فرصت کمترى براى فرار و امکان اندکى براى مقاومت پیدا مىکردند.
شکوه حضور زنان به آن بود که علىرغم همه این خطرها، هر روز، حضورى پر رنگتر از گذشته را به نمایش مىگذاشتند. بههمین دلیل، امام خمینى(ره) فرمود که هیچ تاریخى، چنین مردانگى و فداکارى را از زنان ثبت نکرده است.
تشویق مردان
داشتهاند. این حقیقت را بارها، امام خمینى (ره) امینترین راوى انقلاب اسلامى تأیید کردهاند. از جمله:
1. »آمدن شما خانمها به خیابانها و میدانهاى مبارزه موجب این شد که مردها هم قدرت پیدا بکنند، تقویت بشوند، روحیه آنهاهم با آمدن شما تقویت بشود. »
2. »آنها زنان مردان را تشجیع کردند لذا مردم ما مرهون شجاعتهاى زنان شیر دل هستند. »
3. »تشویق مىکردند، زنها، مردها را و خودشان در صف جلو بودند. »
در حالى که مردان به علت خوى و خصلت مردانه باید مشوق و مقوم زنان براى ورود به عرصههاى پر خطر باشند، امام، زنان راتشجیع کننده، قوت قلبدهنده و مشوّق مردان در صحنههاى بحرانى انقلاب اسلامى معرفى مىنماید. از این رو مىتوان گفت نقشزنان اگر بیشتر از مردان نبوده، کمتر نیز نبوده است. در واقع، به واسطه حضور زنان در میدانهاى انقلاب اسلامى، مردان قوتبیشتر گرفتند.
یکى از بر پا کنندگان و گردانندگان تظاهرات و راهپیمایى جنوب شهر تهران در تأیید نقش فعالتر زنان در به ثمر رسیدن انقلاباسلامى مىگوید:
در تهران و به ویژه در جنوب آن، زنان نقش خیلى زیادى داشتند، و حتى صداى زنان بسیار رساتر از مردان به گوش مىرسید، و جالب است کهدر این زمان، دیگر اشکالات شرعى بعضى از خشکه مقدسین، مبنى بر اینکه مردها نباید صداى زنها را بشنوند، خیلى مطرح نبود، بالاتر از آن،زنان حتى بى توجه به این ادعاى متحجرین که زنان حق ندارند، بدون اجازه شوهران در راهپیمایى حاضر شوند، شرکت در راهپیمایى را یکوظیفه تلقى مىکردند که اجازه شوهر در آن شرط نیست. آنچه براى زنان مسلمان مهم بود آنکه در پیروى از مرجع تقلید خویش، به وظیفه دینىخود عمل نمایند.
تشکیل گروه براى مبارزه
یکى از ابعاد برجسته حضور زنان در صحنههاى گوناگون انقلاب اسلامى، حضور پرشور و مقاومتآفرین آنان درگروههاى مبارزه علیه رژیم ستمشاهى پهلوى بود. فعالیت پرشور زنان در برخوردهاى مسلحانه، پخش اعلامیهها و رهبرى وهدایت و پشتیبانى از حرکتها و جریانهاى مقاومت، نشانگر آن بود که جنسیت نقشى در حضور انقلابى مردم مسلمان ایران ندارد.به علاوه، نقش دیگرى را هم زنان درباره گروههاى مبارز بر عهده داشتند: آنان با شکل دادن گروههاى مخفیانه، نه تنها در حمایت ازخانواده مبارزان، زندانیان، شهیدان و مجروحان توفیق یافتند، بلکه به توزیع اعلامیهها، پخش اخبار مبارزه به منظور افشاى فعالیتسرکوبگرانه رژیم شاه نیز، برخاستند. معمولا مرکز این هستههاى مقاومت یا گروههاى مبارز در مساجد، هیئتها و برخى جلساتبانوان بود.
اعتصاب را نیز مىتوان شیوهاى براى مبارزه دانست که اغلب از سوى گروههاى تشکیل شده براى مقاومت و مبارزه سازماندهىو هدایت مىشد. این گروهها مىکوشیدند با مقاومت در برابر فشار مستقیم و غیرمستقیم رژیم، آن را از پاى درآورند. سهم زنانرژیم پهلوى بسیار چشمگیر بود. قضیه جالبى که به دلیل تأثیر از اعتصاب عمومى زنان روى داد، پیوستن کارکنان سازمان دولتىزنان ایران به متحصنین بود؛ سازمانى که تحت ریاست افتخارى شمس پهلوى اداره مىشد و انتظار مىرفت بالاترین میزانوفادارى به رژیم پهلوى را از خود نشان دهد. با ادامه اعتصابات، قدرت خرید خانوادهها کاهش یافت؛ ولى زنان انقلابى ایرانى،همچنان اعتصاب را تا سقوط پهلوى استمرار بخشیدند.