قدر، شب مقدرات
ترجمه سوره قدر: ما این قرآن عظیم الشان را (که رحمت واسع و حکمت جامع است) در شب قدر نازل کردیم و چه تو را به عظمت این شب قدر آگاه تواند کرد، شب قدر (به مقام و مرتبه) از هزار ماه بهتر و بالاتر است در این شب فرشتگان و روح (جبرئیل) به اذن خدا (بر مقام ولایت نبى و امام عصر (عج) از هر فرمان (و دستور الهى و سرنوشت مقدرات خلق را) نازل مى گردانند، این شب، رحمت و سلامت و تهنیت است تا صبحگاه. (شهود) ((شب قدر)) یا ((لیله القدر)) مشهورترین نام این شب است. مفسران درباره اینکه چرا این شب را ((شب قدر)) گفته اند و ((قدر)) به چه معناست، سه معنا را انتخاب کرده اند:
1- قدر = شرف و منزلت
((مرحوم طبرسى)) گوید: ((از آن رو به این شب، قدر گفته اند که داراى شرف و پایه اى بلند و شانى عظیم است. مثل اینکه گویند: مرد داراى قدر؛ یعنى داراى شرف و منزلت. چنان چه قرآن مى فرماید: ((و ما قدروا الله حق قدره))، یعنى عظمت و شأن خدا را آن گونه که باید به جا نیاوردند. ((ابوبکر وراق)) گوید: ((لان من لم یکن ذا قدر اذا احیاها صار ذاقدر))؛ آن شب را قدر نامیدند، از این رو که انسان ها با زنده داشتن آن به قدر و منزلت مى رسند. دیگران نیز گفته اند: شب قدر است، زیرا کارهاى خدایى را در آن شب پاداشى بزرگ و گران سنگ است. گروهى دیگر نیز گفته اند: شب قدر است، چون کتابى گرانبها بر پیامبرى بلند مرتبه و گرامى، براى امتى بلند پایه با دستان فرشته اى گرانقدر نازل شده است.(2) در قدر و منزلت شب قدر همین بس که سوره مبارکه (قدر) در شأن آن نازل شده است.
2- قدر = تنگی و ضیق
یکی از معانى (قدر) ضیق و تنگى است.
این شب را از آن رو (قدر) گفته اند که زمین به واسطه کثرت فرود فرشتگان در آن شب، تنگ مى شود. زمین در این شب، سرشار از فرشتگانى است که تا سپیده دم، هم صدا با زمینیان به احیاى آن شب مى پردازند و به وظایف خویش مى رسند. در این زمینه قرآن کریم مى فرماید: (تنزل الملائکه و الروح فیها باذن ربهم من کل امر).
3- قدر = تقدیر و اندازه گیرى
بسیارى از دانشمندان این معنا را پذیرفته اند؛ چون در این شب، همه چیز اندازه گیرى مى شود، به آن شب قدر گفته مى شود. از جمله مقدرات این شب، سرنوشت افراد، جامعه، حوادث و پیش آمده، مانند جنگ، زلزله، پیروزى، شکست، سعادت و شقاوت و...است. در این شب، سرنوشت افراد و جوامع و هر آنچه با سرنوشت انسان ها ارتباط دارد، بر اساس حکمت و مصلحت رقم مى خورد. (در او تقدیر و تفصیل کنند؛ هر کار که مشحون به حکمت است، نقص را بر او راه نبود و هر چه در آن سال خواهد بود از آجال و اقسام، در این شب تقدیر کنند). (3)
از حضرت امام رضا (ع)، روایت شده است که:
(...یقدر فیها ما یکون فى السنه من خیر او شر اومضره او منفعه او رزق او اجل و لذلک سمیت لیله القدر) (4)؛ این شب را لیله القدر نامیده اند، چون آنچه مربوط به سال است، از قبیل خوبى، بدى، زیان، سود، روزى (معیشت) و مرگ و ولادت در آن شب اندازه گیرى مى شود.
امام صادق(ع)، خطاب به (ابوبصیر) فرمودند:
(یا ابا محمد، یکتب وفد الحاجه فى لیله القدر و المنایا والبلایا و الارزاق و ما یکون الى مثلها فى قابل فاطلبها فى احدى وثلاث)؛ اى ابو محمد، در شب قدر حاجیان مشخص شده و پیشامدها و مرگ ها و روزیها و آنچه مربوط به آن سال است تا سال آینده (شب قدر دیگر) رقم مى خورد؛ پس آن را در شب بیست و یکم و بیست سوم ماه جستجو کن البته اینکه خداوند بر پایه حکمت و مصلحت، تقدیر امور مى فرماید، به شایستگى و ظرفیت و حال افراد و جوامع بستگى دارد.
قدر، باران رحمتى است که در جویبار هر فرد و هر جمع به اندازه او جارى است. شخصیت افراد به گونه اى شکل گرفته که بعضى از آنان توان پذیرش جریان رودى وسیع از رحمت و برکت قدر را دارند و برخى دیگر، زمینه کمترى براى جذب رحمت و عنایت دارند؛ برخى، هیچ گونه آمادگى ندارند تا آنجا که زمینه وجودشان چون سنگى سخت و نفوذ ناپذیر است. حقیقت شب قدر از نوع حقایق قرآنى است و همان طور که قرآن شفا و درمان است، شب قدر نیز این گونه است: (و ننزل من القرآن ما هو شفا و رحمه للمومنین و لا یزید الظالمین الا خسارا). (5)
قرآن غذاى سالم روح انسان هاست. این غذاى دلپذیر براى روان سالم لذت بخش است. اما اگر کسى بیمار باشد، نه تنها از این سفره رنگین دلپذیر و غذاى شفابخش بهره اى نمى برد، بلکه براى او مایه آزردگى است. از این رو، در قسمت دوم، آیه کریمه مى فرماید: و همین قرآن براى ستمکاران مایه تباهى و زیان است. گفتیم که در شب قدر سرنوشت انسان ها بر اساس حکمت و مصلحت رقم مى خورد. بى گمان، این تصمیم گیرى درباره آینده اشخاص و امت ها با گذشته آنان پیوند خورده است، اما اینکه در این شب چگونه تصمیم گیرى و تقدیر مى شود و چه مراحلى پشت سر گذاشته مى شود و نقش عنصر انتخاب چیست؟
جایگاه متفاوت شب قدر در میان شیعه و سنی
شب قدر و ویژگیها و مشخصات آن از موارد مشترک در میان شیعه و سنی است، هرچند اختلافاتی درباره مصداق و یا برخی جزئیات آن در میان این دو گروه وجود دارد.
محمدرضا تقیدخت رهقی در مقالهای از سه منظر دیدگاه اهل سنت درباره شب قدر را به بررسی نشسته است.
در این مقاله آمده است: موضوع و اهمیت شب قدر، همانطور که در ادبیات فکرى، عقیدتى و روایى شیعه جایگاه ویژه و بالایى دارد، در بین سایر فرق مسلمین نیز شأن و جایگاه خاص خود را دارد. دو فرقه و شعبه اصلى آیین اسلام، یعنی مذاهب تشیع و تسنن، اگر چه در برخى موارد و موضوعات مرتبط با شبهاى قدر و آیینها و مناسک ویژه، آن، اختلاف نظرهایى دارند، اما در اهمیت و جایگاه آن تردید روا نمىدارند.
شاید اختلافهاى روایی و موضوعى که در این نوشتار به عمدهترین آنها اشاره خواهد شد، مباحثى باشد در خور توجه و اهمیت، اما مهمتر از همه این مباحث، قبول بالاتفاق وجود چنین شبى است و فیض جارىای که خداوند در این شب از آسمان و به مداومت مىفرستد. سرچشمه این اتفاق نظر و عقیده نیز آیات مشیر به این موضوع در قرآن کریم است و سرچشمه آن اختلاف نظرها، تأثیر و تاثر اختلاف عقاید و برداشتها از این آیات، که در میراث حدیثى و روایى هر دو فرقه رسوخ یافته است... .
از جمله مواردى که در کتب روایى و آثار مفسران اهل سنت در مورد آن، اختلاف نظر وجود دارد و سرانجام اجماع عالمان این مذهب برآن مهر خاتمت مىنهد، موضوع «جایگاه زمانى شب قدر» است. شب قدر، اگر چه در تواتر روایات شیعى، قطعاً از شبهاى دهه سوم ماه مبارک رمضان شمرده مىشود و تردید در آن نیز به واسطه روایات منقول از ناحیه معصومین(ع) و نیز تفاوت تفاسیر روایات است، اما از این حیث که شبى خارج از ماه رمضان نیست، مورد اجماع کلی و قطعى است.
در میان عالمان و در میراث روایى و تفسیرى اهل سنت، اما، ابتدا در این خصوص و سپس در قطعى کردن جایگاه این شب در ماه مبارک رمضان تردید و تفاوت وجود دارد. دستهاى از روایات، همچون روایت مشهور «ابوحنیفه» در «شرح الازهار»، بر این اعتقاد تاکید مىکند که شب قدر به طور قطعى و یقینى نمىتواند در این دهه باشد و بلکه در تمامى لیالى سال پنهان است. روایت مذکور، که در ضمن مسئلهاى فقهى وارد شده، چنین است: «شب قدر، در میان شبهاى سال پنهان است و چنانچه کسى طلاق همسرش را مشروط به انجام در شب قدر نماید، بدون گذشت یکسال کامل، طلاق واقع نشده است»... .
شاید روایت «عایشه» از احوال رسول مکرم اسلام در دهه پایانى ماه رمضان را نیز تاکیدى بر این جایگاه زمانى بتوان شمرد: «آنگاه که دهه آخر رمضان فرا مىرسید، رسول خدا شبها را بیدار بود و اهل و خویش خود را نیز بیدار مىداشت و از زنان دوری میجست»(المغنى، ج 3 ص 179) و نیز روایت »ابن عمر« از اعتکاف پیامبر در دهه پایانى ماه مبارک رمضان را که در »صحیح مسلم« آمده است: «پیامبر دهه انجامین ماه رمضان را در اعتکاف بودند» (شرح نووی، ج8 ص 66)... .
روایات و مباحث متعدد و متفاوتى در این خصوص در منابع اهل سنت وارد شده است که در یک طبقه بندى کلى به سه دسته روایات تاکیده کننده بر شب بیست و یکم، شب بیست و سوم و شب بیست و هفتم تقسیم مىشوند. البته روایات بسیار ضعیفی نیز مبنی بر لیله القدر بودن شب هفدهم وجود دارد؛ ازجمله روایت «ابن عباس» در «درالمنثور» (ج6 ص376)... .
در «صحیح مسلم» آمده است: «گفته شده شب بیست و سوم، شب قدر است و این موضوع قول بسیارى صحابه و تابعین است» (ج8 ص 58) و در روایتى از »ابن عمر» منقول است که «فردى نزد پیامبر عرض کرد که در خواب دیده است شب قدر، هفت روز مانده به پایان رمضان است و پیامبر فرمود خوابهاى شما که بر بیست و سوم توافق دارند صحیحاند و هر کس خواست شبزندهدارى قدر را درک کند، این شب را احیاء نگهدارد» (مجمع البیان، ج10 ص) و نیز روایت منقول از «سعید بن جبیر» در «درالمنثور»(ج6 ص 373) که مؤید همین نظر است...