کشاورزی
چکیده
در برنامههای توسعه کشور، کشاورزی محور توسعه اقتصادی است و بیشترین بهرهوری نیروی کار و ارزش افزوده به ازای هر واحد سرمایهگذاری، اختصاص به بخش کشاورزی دارد. دراین میان، زیربخش منابع طبیعی به واسطه وابستگی امنیت غذایی کشور به آن مورد توجه ویژه است. این زیربخش در استان مرکزی با حدود 9/1 میلیون هکتار از جایگاه اقتصادی مهمی برخوردار است، ولی برخی چالشها و مسائل مانع از بهرهبرداری کامل از ظرفیتهای آن شدهاست. تحقیق حاضر که با هدف شناخت این چالشها و مسائل و راهکارهای مرتفع ساختن آنها صورت گرفته، از نوع توصیفی و همبستگی است. اطلاعات مورد نیاز این پژوهش با استفاده از روش پیمایشی گردآوری شدهاست و جامعه آماری آن شامل مدیران، کارشناسان و مروجین واحدهای سازمانی جنگل، مرتع و آبخیرداری سازمان جهادکشاورزی استان مرکزی است. حجم نمونه کارشناسان و مروجین با استفاده از فرمول کوکران و به صورت تصادفی تعیین گردیده است. مدیران نیز به صورت سرشماری تعیین گردیدند، که تعداد آنها 101 نفر شد و ابزار این تحقیق پرسشنامهای بود. یافتههای تحقیق نشان داد، که چالشها و مسائل درونی بیش از چالشها و مسائل برونی مانع توسعه مطلوب منابع طبیعی استان مرکزی شدهاست. مهمترین چالش و مسئله درونی بهرهبرداری های بیرویه از جنگلها ومراتع و عدم رعایت زمان مناسب چرا در مراتع و پایین بودن سطح اطلاعات عمومی و فرهنگ مردم و بهرهبرداران در ارتباط با اهمیت و ارزش منابع طبیعی میباشد. از طرف دیگر، نتایج آزمون تحلیل عاملی چالشها و مسائل توسعه منابع طبیعی نشان میدهد، که ابهامات و ضعف قوانین و مقررات بهرهبرداری و فرآیند آگاهی رسانی 9/42 درصد واریانس مشترک بین عامل اول و سایر متغیرها را تبیین کرده و تأثیرگذارترین عامل در تبیین چالشها و مسائل منابع طبیعی استان مرکزی میباشد.
واژههای کلیدی: چالشها، منابع طبیعی، توسعه بخش کشاورزی.
مقدمه
کشاورزی اساس توسعه اقتصادی کشورهای در حال توسعه به شمار میآید. در ایران علیرغم مسائلی از جمله خشکسالی و کاهش سطح اراضی مطلوب در دهه گذشته، این بخش بیش از 18 درصد در تولید ناخالص داخلی( البته در صورتی که ارزش افزوده به قیمت ثابت سال 1369 منظور شود سهمی معادل 16 درصد تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص خواهد داد.) سهیم بوده و در سال 1382 نرخ رشد ارزش افزوده آن برابر 1/10% بوده آست. در سالهای اخیر نیز به ترتیب 20، 4/23، 80 و 90 درصد ارزش صادرات غیرنفتی، اشتغال، تأمین نیازهای غذایی و مواد اولیه صنایع را برعهده داشته و برابر آخرین سرشماری کارگاهی، 24% نیروی انسانی فعال و 3/4 میلیون نفر شاغل در آن فعالیت میکنند (21). استان مرکزی با اختصاص 79/1 درصد مساحت کل کشور به خود پانزدهمین استان از لحاظ وسعت بوده و در حاشیه غربی کویر مرکزی ایران در زاویه برخورد دو رشته کوه البرز و زاگرس واقع شدهاست. دارای سه اقلیم پستی سرد، نیمه بیابانی ضعیف و مدیترانهای گرم وخشک میباشد (17). از کل مساحت استان 91/33% مناطق کوهستانی، 93/14% تپهای، 76/13 فلاتها و 4/37% مابقی را دشتها تشکیل میدهند (10). به طور کلی 9/1 میلیون هکتار مرتع در استان مذکور وجود دارد، که 1/14 درصد آن خوب 1/56 درصد متوسط، 8/9 درصد فقیر بوده و میانگین تولید علوفه آنها در ساله به ترتیب 500، 134 و 30 کیلوگرم در هکتار است. در کل استان جنگلهای طبیعی به صورت غیرانبوه و پراکنده 40 هزار هکتار میباشد که بیشتر در اطراف شهرستان تفرش واقع شدهاست (9). در سال 1381، در زمینه مرتعداری و اصلاح مراتع، 2030000 اصله بوته و نهال، 6500 هکتار کپهکاری و کشت مستقیم، 255 هکتار کودپاشی مراتع و 8419 هکتار ذخیره نزولات آسمانی، 325 هکتار تبدیل دیم زارهای کم بازده به مراتع 4/49910 هکتار ممیزی و تنسیق صورت گرفتهاست (1 و 9). براساس اطلاعات موجود در سال 1385 تعداد 61 پروژ در زمینه حفاظت آب و خاک، 38 مورد در رابطه با و اصلاح و احیای مراتع و جنگلداری (38 پروژه) از محل اعتبارات استانی و ملی در حال اجرا است (12). براساس گزارش اداره کل منابع طبیعی استان مرکزی مشکلات ایجاد شده در اجرای مواد 147 و 148 اصلاحی قانون ثبت مرتبط با اراضی ملی شده در مراتع، تکمیل نبودن شبکه حفاظتی منابع طبیعی و تجهیزات مربوط به آن از قبیل وسیله نقلیه، امکانات اطفای حریق، تکمیل نبودن شبکه بیسیم موجود، در اختیار نداشتن نیروی مسلح جهتانجام امور حفاظتی، شفاف نبودن قوانین و مقررات مربوط به مالکیت اراضی ملی از جمله مشکلات منابع طبیعی استان مرکزی است(10). در راستای کاهش و برطرف سازی این مشکلات، اجرای طرحهای تحقق بخشیدن به سیاستهای کلی نظام در موضوع منابع طبیعی، از مهمترین هدفهای توسعه منابع طبیعی استان در برنامه چهارم توسعه تعریف شدهاست(10). مطالعات پوشش گیاهی استان نشان میدهد. که بخش عظیمی از مراتع به شدت تخریب شده و یا روند تخریب در آنها همچنان ادامه دارد ودر گذشته بخشی از دیم زارهای کنونی استان و همچنین اراضی شخم خورده و دیم زارهای رها شده به صورت مراتع بودهاند. از 9/1 میلیون هکتار مراتع استان، نزدیک به 610000 هکتار آن پوشش گیاهی طبیعی خود را از دست دادهاست و 2/1 میلیون هکتار اراضی باقی مانده نیز از نظر پوشش گیاهی وضعیت چندان مناسبی ندارد (13). نتایج بررسی دیگری مؤید است آن است که ظرفیت چرای استان طی بیست سال گذشته حداقل به دلیل افزایش جمعیت و به تبع آن بهرهبرداری بیش از ظرفیت و به هم خوردن تعادل تولید و مصرف، حداقل 40% کاهش یافتهاست. با در نظر گرفتن سرانه دو کیلوگرم علوفه برای تغذیه دامها در یک فصل چرا 625000 دام میتوانند از مراتع استان بهرهمند گردند، در صورتی که هم اکنون 2200000 دام از مراتع استان استفاده میکنند. همچنین بهرهبرداری غیراصولی محصولات غیر علوفهای از مراتع موجب تسریع روند نابودی مراتع شدهاست (5). در این میان مشخص نیست چه عواملی موجب افزایش سرعت تخریب مراتع استان گردیده و چه راهحلهای عملی برای این منظور وجود دارد. به طور کلی مسائل و چالشهای متعددی موجب کندی توسعه منابع طبیعی استان مرکزی گردیدهاست. بنابراین، ضروری است با شناخت موقعیت منابع طبیعی( این واژه معادل زیربخش « جنگلها، مراتع و آبخیزداری» بخش کشاورزی استفاده میشود. )
، مشکلات و راهکارهای توسعه شناسایی و برنامهریزی برای عملی کردن آنها در این استان صورت پذیرد. بر این اساس، سوالات تحقیق عبارتند از: چالشها و مشکلات فراروی زیربخش منابع طبیعی استان مرکزی چیست و چه راهکارهایی برای کاهش یا رفع چالشها و مسائل توسعه منابع طبیعی استان مرکزی وجود دارد؟
توسعه پایدار به منظور مدیریت وحفاظت از منابع پایه و معرفی و بکارگیری پیشرفتهای فناوری و ساختار تشکیلاتی مناسب در این زمینه، اقداماتی را توصیهمیکند که بخش کشاورزی ایران برای دستیابی به آن با چالشهای فراوانی در زمینه منابع طبیعی روبروست (8). بر این اساس، منابع پایه در بخش آب و کشاورزی شامل آب و خاک، جنگل و مرتع و ذخایر ژنتیکی از عوامل تعیین کننده وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشور میباشند که براساس آخرین آمار و اطلاعات، که از حدود 5/87 میلیارد متر مکعب آبهای برداشت شده از منابع آبی کشور حدود 82 میلیارد متر مکعب به بخش کشاورزی اختصاص دارد و منابع فوق برای کشت آبی قسمت محدودی از اراضی کشاورزی کفایت میکند بر اساس نظرات کارشناسی اراضی واقع در چرخه تولید با نرخ 50 تا 60 درصد بهرهبرداری میشوند(11). تخریب جنگلها و مراتع و افزایش بیابانها یکی دیگر از مشکلات بخش کشاورزی است. مطابق بند ه ماده 29 قانون برنامه چهارم توسعه، میبایست برای حفظ، احیاء اصلاح، توسعه و بهرهوری از منابع طبیعی تجدید شونده، فضای سبز و جنگلهای دست کاشت به میزان حداقل 500 هزار هکتار توسعه پیدا کند. همچنین در همین بند اشاره شده است که دولت در طول بنرامه فوق باید عملیات کنترل کانونهای بحرانی بیابان را به میزان 5/1 میلیون هکتار انجام گیرد (4). براساس آمار موجود 55% خاک ایران را مراتع تشکیل میدهند و به واسطه اتفاقاتی مانند بهرهبردای بیرویه و خارج از ظرفیت، چرای خارج از فصل و بوتهکنی و تخریب مراتع برای ایجاد دیم زارها، بخش مهمی از آن بهرهبرداری اقتصادی خارج شدهاست (16). نتایج مطالعه مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در سال 1382در خصوص عملکرد وزارت جهاد کشاورزی در سالهای 1374-1378 مؤید آن است، که چالشهای پیش روی توسعه کشاورزی ایران در چارچوب موضوعاتی مانند حفظ و توسعه منابع پایه تولید در چارچوب توسعه پایدار، تأمین سرمایه برای توسعه کشاورزی، تأمین نیروی انسانی متخصص و کارآمد، تغییر در مقیاس بهرهبرداریهای زراعی و باغی، توسعه تحقیقات بخش کشاورزی، اصلاح ساختار تشکیلات دولت در بخش کشاورزی و اصلاح بازار محصولات کشاورزی، قابل تعریف است(3).
یزدی صمدی (1383) طی مطالعهای به بررسی چالشها و مشکلات کلان کشاورزی ایران از دیدگاه خبرگان واعضای گروه علوم کشاورزی فرهنگستان علوم کشور پرداخته و به چالشها و مسائل مهم در زیربخش منابع طبیعی، شامل برنامهریزی علمی در دستگاههای کشاورزی، عدم توجه کافی ارتباط و هماهنگی لازم بین بخشهای اجرایی و تحقیقاتی، کافی نبودن سطح کارآیی منابع انسانی، اشاره نموده است. نتایج مطالعات مجتهدزاده و نجفی(1365) در خصوص وضعیت کشاورزی و منابع طبیعی یازده استان کشور مؤید مسائلی است که برای مثال در استان مرکزی به عدم وجود اطلاعات کافی در مورد ساختمان و بافت خاکهای اراضی زراعی و مراتع، نیاز شدید به کنترل هرزآبها به منظور جلوگیری از فرسایش خاک و تقویت سفرههای زیرزمینی، تجاوز به مراتع و تخریب آنها و نیز چرای بیرویه و در نتیجه محوتدریجی مراتع، اشاره شدهاست. یافتههای مطالعه حقشناس (1383) در استان مرکزی نشان میدهد، که مهمترین مشکلات بخش کشاورزی استان مرکزی، پایین بودن سطح دانش و مهارت برخی از بهرهبرداران، فقدان نظام مناسب برای مشارکت هر چه بیشتر بهرهبرداران در عملیات زیربنایی و مدیریت توسعه بخش کشاورزی،میباشد.
بررسیهای عزیز(2001) در خصوص مشکلات جهانی بخش کشاورزی کشورهای کمتر توسعه یافته نشان میدهد، که موافقتنامههای بینالمللی سازمان تجارت جهانی در زمینه کشاورزی به سود کشورهای یاد شده نمیباشد و با سهم محدودی که در صادرات محصولات کشاورزی دارند (6/1%)،در حاشیه فرایند جهانی شدن قرارگرفتهاند. بر همین اساس، در دو دهه گذشته با رشد منفی سرانه تولید غذاو کاهش ظرفیت وارداتف امنیت غذایی این کشورها، بطور جدی بدتر شدهاست. نتایج برخی تحقیقات جهانی انجام شده نشان میدهد، که کشاورزی جهان در قرن 21 با سه چالش چگونگی تغذیه جمعیت فزاینده جهان، چگونگی مشارکت در کاهش شیوع فزاینده فقر روستایی و چگونگی پاسخگویی به نگرانیهای فزاینده در مورد مدیریت منابع طبیعی پایه؛ روبرو خواهد بود (23).
اورازپای (1385) دبیر کل اکو در کارگاه آموزشی توسعه پایدار کشاورزی و روستایی در منطقه اکو، اظهارداشته است، که کاهش کیفیت خاک، تخریب مراتع و جنگلها، بیابان زایی، تحلیل آبهای زیرزمینی، شوری آب و ناکارآمدی قوانین را از جمله مسائل و چالشهای بخش کشاورزی کشورهای اکو میباشد. وی مهمترین راهکارهای برخورد با این چالشها را توجه به مسائل زیست محیطی در فرایند توسعه و تعیین ابزارهای اقتصادی برای سیاستهای توسعه پایدار کشاورزی و روستایی، دانستهاست. از طرفی یافتههای مطالعه آگیولار 2003 چالشهای بخش کشاورزی کشورهای مدیترانهای شامل ایتالیا، ترکیه، مراکش، تونس، اسپانیا تنوع تولیدات کشاورزی و رقابت ناسالم، کیفیت تولیدات، دسترسی به آب، چالشهای مربوط به تجارت آزاد در نواحی مدیترانهای، تولید در ناحیه مدیریترانه براساس کی الگوی کشاورزی پایدار با کارکردهای چندگانه، کشاورزی و توسعه روستایی پایدار در نواحی مدیترانهای و هدفهای کشاورزی مدیترانهای در برابر چالش های مربوط به گسترش اتحادیه اروپا معرفی میکند. بررسیهای اورایاپای در کشورهای در حال توسعه نشان میدهد که شرکتهای تجاری بهرهبرداری از چوب جنگل و نیز گسترش فعالیتهای کشاورزی و چرای دام از عمدهترین عوامل تخریب جنگلها میباشد. از طرفی ضعف بازار و نواقص سازمانی و مدیریتی محرکهای اصلی هر دوگروه در اتخاذ روشهای ناپایدار در بهرهبرداری از جنگلبودهاست(6). نتایج تحقیق دیگری نشان میدهد که، فقر موجب افزایش سرعت بهرهبرداری از منابع طبیعی محیط زندگی میشود ودر نتیجه این مسئله در فرآیند سرمایهگذاری در منابع ارضی ضد انگیزه عمل میکند ودر آخر باعث تخریب روزافزون محیط زیست میگردد. بنابراین فقر وتخریب منابع طبیعی در یک رابطه تعاملی وتشدیدکننده، بحران اساسی پیش روی توسعه پایدار منابع طبیعی به شمار آمدهاست.
با عنایت به بررسیهای انجام شده، چالشهای و عمال متعددی میتوانند موجب فرسایش، کاهش کارآیی و عدم پیشرفت مورد انتظار فعالیتهای توسعه منابع طبیعی شود، که این عوامل را میتوان در دو دسته عوامل درونی نظام کشاورزی و عوامل بیرونی نظام کشاورزی قرار داد. چارچوب نظری این تحقیق نیز بر همین مبنا استوار است که بررسیهای مورد نظر شده و با روش پیمایشی انجام گرفتهاست. متغیرهای اصلی این پژوهش چالشها و مسائل درونی و برونی نظام کشاورزی و راهکارها و سیاستهای کاهش یا رفع آنهامیباشند.
مواد و روشها
باتوجه به هدفهای تحقیق در این مطالعه از روش پیمایشی استفاده شد. متغیرهای اصلی تحقیق چالشها و مسائل درونی و برونی نظام کشاورزی و راهکارها و سیاستهای کاهش یا رفع آنها بوده است. جامعه تحقیق شامل مدیران، کارشناسان و مروجین شاغل در واحدهای سازمانی منابع طبیعی و مراکز ترویج و خدمات جهاد کشاورزی سازمان جهاد کشاورزی استان مرکزی بوده، که 164 شامل نفر بودهاند (27 نفر از آنان مدیر و به صورت سرشماری در نمونه تحقیق قرار گرفتند). سپس با استفاده از فرمول کوکران، حجم نمونه تخمین زده شدهاست که برابر 74 نفر شد. بنابراین، در کل با 27 نفر مدیر، مجموعه اعضای نمونه تحقیق به 101 نفر رسید.
سپس به روش نمونهگیری تصادفی سیستماتیک دو مرحلهای ابتدا شهرستانهای عضو نمونه تحقیق و سپس افراد مورد نظر از هر شهرستان متناسب با حجم سه گروه افراد جامعه تحقیق مطابق فرمول ذیل گزینش شدند.
ابزار سنجش شامل پرسشنامهای در چارچوب یک طیف 10درجهای با مقیاس فاصلهای بود که به کمک آن، پاسخهای اعضای نمونه تحقیق جمعآوری شد. در این طیف عدد صفر برای پاسخ بدون تأثیر، و عدد ده برای پاسخ بسیار مؤثر تعریف گردید. از طرفی، عدد 6 که بزرگتر از میانگین امتیازات می باشد، مبنای شناسایی مهمترین چالشها و مسائل منابع طبیعی و انتخاب بهترین راهکارهای کاهش یا رفع اثرات آنها در توسه زیربخش منابع طبیعی قرار گرفت. از طرف دیگر، در بررسی و تحلیل عاملهای مؤثر در روند توسعه زیربخش منابع طبیعی، عواملی که بیش از پنج درصد تغییرات را تبیین نمودهاند، مبنای تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. برای تأیید اعتبار ظاهری ابزار سنجش از دیدگاه 5 نفر از متخصصان علوم ترویج آموزش کشاورزی، مدیریت سیستمها و علوم کشاورزی استفاده شد و برای تأیید پایایی آن از آزمون کرونباخ آلفا استفاده شد که ضریب بدست آمده 89/0 گردید. این میزان حکایت از توانایی ابزار سنجش برای پاسخگویی به سؤالات تحقیق و دستیابی به هدفهای تحقیق داشت. نرخ پرسشنامههای تکمیل شده و سالم نیز برابر 87/73% شد.
نتایج
دادههای مربوط به مقایسه سطح تحصیلات کارشناسان جنگلها، مراتع و آبخیزداری در بدو استخدام و در شرایط فعلی، نشان میدهد که تعداد قابل ملاحظهای از این کارشناسان هنگام استخدام از سطح تحصیلات پایینتری برخوردار بودهاند و در طول دوران کاری خود به ارتقای مدارک تحصیلی خود اقدام نمودهاند. این تغییرات در سطح دیپلم از نوع کاهشی(درصد دیپلمهها از 3/33 درصد به 7/3 درصد کاهش یافتهاست) و در سایر مقاطع از نوع افزایشی بودهاست به ترتیبی که درصد کارشناسان لیسانس و بالاتر، از 4/33 درصد به 7/66 درصد رسیده است. فقط 50 درصد از کارشناسان در رشتههای تحصیلی مرتبط با بخش منابع طبیعی فارغالتحصیل گردیدهاند. بنابراین، به جزء 9/51 درصد که دارای تخصص ذیربط میباشند و 26 درصد که در رشتههای کشاورزی فارغالتحصیل شدهاند، تخصص سایر کارشناسان هیچ ارتباطی با بخش جنگل، مرتع و آبخیرداری ندارند. از مجموع 27 نفر پاسخگو هیچ کارشناسی در مرکز بخش یا دهستان در حال خدمت نمیباشد و کل پاسخگویان متعلق به مرکز استان و مراکز شهرستان میباشند. در میان پاسخگویان تنها یک مروج وجود داشت و اکثریت با کارشناسان بود (9/73 درصد). 8/21 درصد پاسخگویان را مدیران تشکیل میدادند. سابقه خدمت اداری و کار عملی کشاورزی کارشناسان منابع طبیعی چندان تفاوتی ندارد به ترتیبی که سابقهکار عملی کارشناسان دولتی در بخش کشاورزی بطور متوسط 1/1 سال کمتر از سابقه آنها در بخش دولتی و اداری میباشد. بررسی دورههای آموزش ضمن خدمتگذرانده شده: توسط افراد یاد شده بیانگر این مطلب میباشد که به هیچ وجه قوانین جدید آموزش کارکنان دولت رعایت نشدهاست، زیرا براساس این قوانین هر کارشناس در سال میتواند از 114 ساعت آموزش ضمن خدمت برخوردار باشد، درحالی که کسانی که در چهارسال اخیر 700 ساعت آموزش دیده اند نیز درنمونه آماری وجود داشتهاست، به عبارت بهتر و با احتساب 114 ساعت برای هر سال، حدود 240 ساعت آموزش مازاد بر قوانین وجود داشتهاست. از طرف دیگر انحراف معیار بالای موجود (چه در تعداد دورههای طی شده و چه در مجموع ساعات آموزشی) نیز بیانگر عدم رعایت توازن و توزیع مناسب آموزشها در میان کارشناسان میباشد، به عبارت دیگر تعدادی از کارشناسان از آموزشهای مازاد برخوردار بوده و تعدادی نیز در دورههای آموزشی بسیار محدود شرکت کردهاند و در دوره خاصی شرکت نکردهاند. بررسی مشکلات و تنگناهای موجود در روند توسعه جنگلها، مراتع و آبخیرداری استان مرکزی نشان میدهد که 14 مورد از مشکلات و تنگناهای مورد بحث بیش از حد متوسط در عدم توسعه مناسب زیربخش جنگلها، مراتع و آبخیزداری استان مرکزی نقش داشته و میانگین امتیاز آنها 11/7 از 10 بودهاست. در این میان، مهمترین مشکل در زیربخش فوق که بیشترین تأثیر رادر کاهش روند توسعه منابع طبیعی استان داشتهاست، بهرهبرداریهای بیرویه از جنگلها و مراتع و عدم رعایت زمان مناسب چرا در مراتع توسط دامداران میباشد. پس از آن پایین بودن سطح اطلاعات عمومی و فرهنگ مردم و بهرهبرداران در ارتباط با اهمیت و ارزش جنگلها و منابع طبیعی وعدم مشارکت مردم در طرحهای بهرهبرداری از مراتع و جنگلها و عدم حفاظت و نگهدرای صحیح از پروژههای اجرا شده آبخیرداری در ردههای دوم و سوم قرار دارند. تنک و پراکنده بودن پوشش جنگلها و مراتع، محدودیت منابع آب زیرزمینی، خسارت ناشی از بروز حوادث غیرمترقبه در مراتع و جنگلها کمترین اثر را بر کاهش روند توسعه منابع طبیعی استان مرکزی، داشتهاست.
به منظور تعیین تناسب دادهها جهت کاربرد در این آزمون از آزمون KMO و آزمون بارتلت استفاده شد. مقدار KMO در این قسمت از تحقیق برابر 766/0 برآورد گردید که مقدار بسیار خوبی برای تحلیل عاملی است. علاوه بر این آزمون بارتلت نیز با ارزش 96/271 در سطح 999/0 درصد معنیدار گردید که نتایج آزمون KMO را مورد تایید قرار داد و حکایت از آن داشت که دادههای این قسمت از تحقیق برای تحلیل عاملی کاملاً مناسب میباشند. سپس بهتعیین مولفههای مورد نظر پرداخته و مولفهای که بیشترین درصد تبیین را به خود اختصاص داده بود انتخاب شد. بدین ترتیب و با استفاده از مقادیر ویژه مربوط به مقادیر آمار اولیه و آمار نهایی چهار مؤلفه مشخص شد. از آن جا که در تحلیل عاملی، عواملی انتخاب میگردند که مقدار ویژه آنها بیشتر از 1 باشد. چهار عامل با مؤلفه مورد تایید قرار گرفتند که در مجموعه 1/73 درصد واریانس مشترک بین متغیرها و مؤلفههای مورد نظر را تبیین کردند که نسبت خوبی در تحلیل عاملی است. به منظور تعیین دقیقتر عاملها، مؤلفهها را به دور محور عمودی یا چرخش وریماکس چرخانده که نتایج این عملیات در 11 تکرار است.
بررسیهای انجام گرفته پس از چرخش عوامل، چهار مؤلفه فرهنگ بهرهبردای غیرنهادینه، بهرهبرداری بیرویه و غیراصولی و ضعف برنامههای نظارتی و آموزشی، آفات و بیماریها، حوادث غیرمترقبه و محدودیت عناصر تولید و ضعف قوانین و مقررات و اعتبارات پایین را مورد شناسایی قرارداد.عامل اول که شامل پنج مشکل: عدم شفافیت و ثبات قوانین و مقررات بهرهبرداری از مراتع، عدم وجود برنامهریزی دقیق و مناسب برای حفظ، احیا و توسعه جنگلها، عدم آگاهی دامداران از قوانین و نحوه بهرهبرداری صحیح از مراتع، عدم مشارکت مردم در طرحهای بهرهبرداری از مراتع و جنگلها وعدم حفاظت و نگهداری صحیح از پروژههای اجرا شده آبخیزداری در منطقه و عدم تخصیص اعتبارات مناسب به بخش جنگلها و مراتع و عدم حمایت سیستم بانکی از سرمایهگذاری در طرحهای بهرهبرداری از جنگل و مرتع میباشد، در مجموع 9/42 درصد از مشکلات زیربخش جنگلها، مراتع و آبخیرداری استان مرکزی راتبیین مینماید
بررسی راهکارهای کاهش یا رفع مشکلات و تنگناهای موجود در توسعه زیربخش یاد شده نشان میدهد که رفع مسئله عدم شفافیت و ثبات قوانین و مقررات بهرهبرداری از مراتع بازنگری مستمر در قوانین و مقررات بهرهبرداری از مراتع و جنگلها و وضع قوانین متناسب با تحولات اجتماعی و اقتصادی (42/7=M) میتواند گام موثری در کاهش و یا رفع مشکل یاد شده بردارد. از طرفی، برای بهبود فرآیند برنامهریزی حفظ، احیا و توسعه جنگلها، راهکارهای انجا مطالعات دقیق علمی برای شناسایی وضعیت موجود (7=M)، توسعه برنامههای ترویجی (73/6=M) و تدوین و اجرای برنامه جامع حفظ، احیا و بهرهبردای از مراتع و جنگلها، توسعه برنامههای ترویجی و تدوین و اجرای برنامه آموزشی برای تربیت تکنیسین و کاردان منابع طبیعی در سطوح متوسطه تا کاردانی فنی و حرفهای، کار و دانش و علمی- کاربردی (41/6=M) مورد اشاره واقع شدهاست.
از جانب دیگر، مهمترین راهکار جهت رفع عدم آگاهی دامداران از قوانین و نحوه بهرهبرداری صحیح ازمراتع، آموزش اصول صحیح بهرهبرداری از مراتع به دامداران و تنوع بخشی به روشهای مختلف ترویج بهره برداری صحیح از مراتع مانند طراحی و توزیع مستمر و گسترده پوسترها، نشریات و برگههای ترویجی و نمایشگاههای ترویجی میباشد. عدم مشارکت مردم در طرحهای بهرهبرداری از مراتع وجنگلها و عدم حفاظت و نگهداری صحیح از پروژههای اجرا شده آبخیرداری در منطقه، یکی دیگر از مشکلاتی است که زیربخش جنگلها، مراتع و آبخیرداری استان مرکزی از آن رنج میبرد. توسعه برنامههای ترویجی برای ارتقای کمی و کیفی مشارکت مردم در طرحهای بهرهبرداری از مراتع و جنگلها از مهمترین راهکارهای انتخابی پاسخگویان میباشد. سایر راهکارها که در اولویت دو و سوم قرار دارند عبارتند از: تدوین و اجرای برنامه بلند مدت برای رفع علل عدم حفاظت و نگهداری صحیح از پروژههای اجرا شده آبخیزداری (7=M) و بررسی علمی علل عدم حفاظت و نگهداری صحیح از پروژههای اجرا شده آبخیرداری(53/6=M).
برای کاهش یا به طور رفع مسئله عدم تخصیص اعتبارات مناسب به زیربخش جنگلها و مراتع و عدم حمایت سیستم بانکی از سرمایهگذاری در طرحهای بهرهبرداری از جنگل و مرتع، راهکارهای تدوین برنامه جامع و بلندمدت حفاظت، احیا و بهرهبرداری از مراتع و جنگلها (92/6=M)، برنامه ریزی صحیح و بلند مدت برای سرمایهگذاری بخش خصوصی (58/6=M) و همچنین وضع قوانین مناسب برای الزام سیستم بانکی به حمایت از طرحهای بهرهبرداری از جنگل و مرتع (36/6=M) میتوان درجهت رفع مشکل یاد شده گام برداشت.
بهرهبرداری بیرویه و غیراصولی و ضعف برنامههای نظارتی و آموزشی دومین عامل اثر گذار بر کاهش توسعه منابع طبیعی استان مرکزی به شمار میآید که شامل سه مشکل عدم کنترل صحیح برای جلوگیری از شخم و کشت اراضی دیم شیبدار مرتعی غیراقتصادی برای تبدیل مزارع و باغات، ناکافی بودن برنامههای آموزش و ترویج بهرهبرداری صحیح از جنگل و مرتع و بهرهبرداریهای بیرویه از جنگلها و مراتع و عدم رعایت زمان مناسب چرا در مراتع توسط دامداران میباشد و در مجموع 9/12 درصد از مشکلات زیربخش جنگلها، مراتع و آبخیرداری استان مرکزی را تبیین مینماید.
بررسی راهکارهای کاهش یا رفع مشکلات و تنگناهای موجود در توسعه زیربخش یاد شده، به ترتیب اولویت مشکلات نشان میدهد که، برای کاهش یا رفع مشکل عدم کنترل صحیح برای جلوگیری از شخم و کشت اراضی دیم شیبدار مرتعی غیراقتصادی برای تبدیل به مزارع و باغات دو راهکار آموزش صحیح شخم و کشت در اراضی دیم شیبدار مرتعی (05/7=M) واجرای طرح شناسایی اراضی دیم غیراقتصادی برای تبدیل به مزارع و باغات (93/6=M)، از مهمترین روشهای مقابله با این مسئله میباشد. از طرفی، استفاده از رسانههای مختلف برای آموزش بهرهبرداران (98/6=M) و توسعه برنامه های ترویجی به ویژه برگزاری نمایشگاههای ترویجی (04/6=M) مهمترین راهکارهای کاهش مشکل ناکافی بودن برنامههای آموزش و ترویج بهرهبرداری صحیح از جنگل و مرتع است. بهرهبرداریهای بیرویه از جنگلها و مراتع و عدم رعایت زمان مناسب چرا در مراتع توسط دامداران، از دیرباز از مسائل مهم منابع طبیعی ایران محسوب میشود و برای بهبود آن، توسعه برنامههای ترویجی برای تحت پوشش قرار دادن کلیه بهرهبرداران (89/6=M)، افزایش دسترسی بهرهبرداران به علوفه از طریق یارانه (45/6=M)، نظارت دقیق بر بهرهبرداریها با حضور کارشناسان فنی (44/6=M)، اجرای طرح خروج دام از اراضی جنگلی و مرتعی صدمه دیده (4/6=M)، احیای تعاونیهای بهرهبرداران و واگذاری مراتع و جنگلها به آنان با نظارت بر نحوه احیا و بهرهبرداری از مراتع و جنگلها (24/6=M)، افزایش دسترسی به سوخت در زمان و مکان مناسب (19/6=M) و جلوگیری از بهرهبرداری بیرویه از طریق وضع قوانین سخت (77/5=M) به عنوان مهمترین راهکارهای مقابله با این مسئله تعریف شدهاند.
سومین عامل اساسی که موقعیت منابع طبیعی استان مرکزی را نامطلوب کردهاست، گسترش آفات و بیماریها، حوادث غیرمترقبه و محدودیت عناصر تولید میباشد. تنک و پراکنده بودن پوشش جنگلها و مراتع، محدودیت منابع آب زیرزمینی، گسترش آفات و بیماریها و خسارت ناشی از بروز حوادث غیرمترقبه در مراتع و جنگلها، شکلدهنده این عامل میباشند و در مجموع 6/9 درصد از مشکلات موجود زیربخش یاد شده را تبیین مینماید. بررسی راهکارهای کاهش یا رفع مشکلات و تنگناهای فوق نشان میدهد که برای بهبود وضعیت تنک و پراکنده بودن پوشش جنگلها و مراتع، برنامهریزی بلند مدت با توسعه کشت گیاهان مرتعی و درختان و درختچههای جنگلی (62/6=M) و همچنین اصلاح کشت اراضی مرتعی و جنگلها (27/6=M) از مهمترین راهکارهای پیشنهادی پاسخگویان است که روند توسعه این مشکل را میتواند کند نموده و از تخریب جنگلها و مراتع در آینده جلوگیری نماید. از طرف دیگر، راهکارهای رفع یا کاهش مشکل خسارت ناشی از بروز حوادث غیرمترقبه در مراتع و جنگلها نیز به ترتیب اولویت شامل ایجاد واحدهای آتشنشانی در مراکز اصلی مراتع و جنگلها با توزیع مناسب و کافی (28/6=M)، توسعه کمی و کیفی برنامههای ترویجی برای افزایش دانش و آگاهی بهرهبرداران و دامداران برای مقابله با حوادث غیرمترقبه (12-6=M)، میباشند. بخش دیگری از یافتهها مؤید آن است که به منظور رفع مشکل گسترش آفات و بیماریها، اجرای راهکارهایی همچون توسعه برنامههای تحقیقی و ترویجی و برنامهریزی برای تحت پوشش قراردادن کلیه مرتعداران و بهرهبرداران مراتع و جنگلها (2/6=M) ضروری است.
چهارمین عامل مؤثر در عدم توسعه منابع طبیعی استان فرهنگ بهرهبرداری غیرنهادینه در این زیربخش است. که شامل سه متغیر مشکل زا مانند عدم نظارت صحیح براجرای طرحهای قوق مراتع توسط بهره برداران، مشکلات واگذاری اراضی مرتعی به اشخاص حقیقی و حقوقی و پایین بودن سطح اطلاعات عمومی و فرهنگ مردم و بهره برداران در ارتباط با اهمیت و ارزش جنگلها و منابع طبیعی می باشد این موارد در مجموع 7/7 درصد از مشکلات زیربخش جنگلها، مراتع و آبخیرداری استان مرکزی را تبیین مینماید. یافته های تحقیق نشان میدهد که مهترین راهکار رفع مسئله پایین بودن سطح اطلاعات عمومی و فرهنگ مردم وبهرهبرداران در ارتباط با اهمیت و ارزش جنگلها ومنابع طبیعی، توسعه آموزشهای همگانی از طریق رسانههای گروهی وانبوهی (64/6=M)، قرارگرفتن مباحث مربوط به حفاظت از منابع طبیعی در محتوای درسی دورههای آموزش ابتدایی تا پایان دبیرستان (55/6=M)، توسعه برنامههای ترویجی به ویژه چاپ نشریات و پوسترهای ترویجی (89/5=M)، پیشنهاد شدهاست.
نتایج و بحث
منابع طبیعی استان مرکزی بااختصاص 9/1 میلیون هکتار به خود، در تأمین علوفهدامها و تأمین بخشی از اشتغال نیروی فعال نقش مهمی در توسعه اقتصادی و اجتماعی استان دارد. طرحهای مختلفی در زمینه احیا و توسعه مراتع وجنگلها و آبخیرداری استان در حال اجرا میباشدکه میتواند روند دستیابی به هدفهای برنامه چهارم توسعه را سرعت بخشد. بررسیهای انجام شده نشان داد که چهارده مشکل و تنگنای مهم در روند توسعه جنگلها، مراتع و آبخیرداری استان مرکزی نقش اساسی دراد. در این میان، مهمترین مشکل بهرهبرداریهای بیرویه از جنگلها و مراتع و عدم رعایت زمان مناسب چرا در مراتع توسط دامداران میباشد. پس از آن پایین بودن سطح اطلاعات عمومی و فرهنگ مردم و بهره برداران در ارتباط با اهمیت و ارزش جنگلها ومنابع طبیعی و عدم مشارکت مردم در طرحهای بهرهبرداری ازمراتع و جنگلها و عدم حفاظت ونگهداری صحیح از پروژههای اجرا شده آبخیرداری در منطقه قرار دارند. بررسی مقایسهای این نتایج این بررسی یا یافته های سایر محققان و پژوهشهای انجام شده نشان میدهد که در مواردی مانند بهرهبرداری بیرویه از جنگلها و مراتع و پایین بودن سطح اطلاعات عمومی و فرهنگ مردم و بهرهبرداران در ارتباط با اهمیت و ارزش جنگلها و منابع طبیعی، با نتایج گزارشهای موجود و بخشهای برنامه سوم توسعه استان مرکزی همخوانی دارد ولی در مطالعات حقشناس (1383) و مهرابی و همکارانش (1380) به این موضوعات اشاره نشدهاست. از طرفی، در این تحقیق موضوع عدم مشارکت فعال مردم در طرحهای بهرهبرداری از منابع طبیعی، عدم حفاظت و نگهداری صحیح از پروژههای اجرا شده آبخیزداری، عدم وجود برنامه ریزی دقیق و مناسب برای حفظ، احیاء و توسعه جنگلها، عدم کنترل صحیح برای جلوگیری از شخم وکشت اراضی مرتعی و شیبدار غیراقتصادی،ناکافی بودن برنامه های آموزش و ترویج بهرهبرداری صحیح از جنگل و مرتع، عدم شفافیت و ثبات قوانین و مقررات بهرهبرداری از مراتع، عدم نظارت صحیح بر اجرای طرحهای قرق مراتع توسط بهرهبرداران، عدم تخصیص اعتبارات مناسب به زیربخش جنگلها و مراتع و عدم حمایت سیستم بانکی از سرمایهگذاری در طرحهای بهرهبرداری از جنگل و مرتع و خسارت ناشی از بروز حوادث غیرمترقبه در مراتع و جنگلها در سایر مطالعات مورد بررسی کمتر مورد اشاره قرارگرفتهاست. هر چند برخی عوامل طبیعی و قهری منابع طبیعی استان از جمله تنک و پراکنده بودن پوشش جنگلها و مراتع و محدودیت منابع آب زیرزمینی در یک برنامه بلند مدت و به تدریج قابل برنامهریزی و اجرا بوده و بیشتر در راستای توسعه کمی منابع طبیعی استان است، ولی سایر مسائل که حول محور موانع قانونی، برنامهریزی اجرای غلط مانند نقص در پیشبینی امکانات و تسهیلات مورد نیاز و فراهمسازی آنها و از طرفی نظارت قوی، مستمر و تعریف شده بر اجرای هر چه صحیحتر برنامهها و اصلاح برنامهها در هر سال با توجه به نتایج ارزشیابی برنامه اجرا شده سال گذشته قرار دارد، موضوعی است که اگر به آنها توجهی نشود بدون شک اجرای هر گونه برنامه دیگری خارج از موارد یاد شده، موفقیت در تحقق هدفهای مندرج در سند توسعه منابع طبیعی استان مرکزی را دچار خواهد کرد. در پایان با توجه به یافتههای تحقیق، پیشنهادات ذیل برای سرعت بخشیدن به روند توسعه منابع طبیعی استان مرکزی ارائه میشود:
1- بازنگری مستمردر قوانین و مقررات بهره برداری از مراتع و جنگلها و وضع قوانین متناسب با تحولات اجتماعی و اقتصادی
2- توسعه کمی و کیفی برنامههای ترویجی به منظور ارتقای مستمر دانش و مهارت مرتع داران و دامداران برای استفاده متعادل از منابع طبیعی و حفاظت و احیای آن
3- برنامهریزی آموزشی برای تربیت تکنیسین و کاردان منابع طبیعی در سطوح متوسطه تا کاردانی فنی و حرفهای، کار و دانش و علمی- کاربردی و در گرایشهای فنی مختلف
4- برنامهریزی منسجم، بلندمدت، هدفمند و قابل ارزشیابی مرحلهای و نهایی برای تضمین اجرای موفقیتآمیز طرحهای زیربخش منابع طبیعی
5- ساماندهی مجدد برنامه آموزش ضمن خدمت کوتاه مدت، با هدف توزیع متناسب ساعات آموزشی کارشناسان و شرکت کارشناسان در دورههای آموزشی متناسب با رشته شغلی خود
6- تدوین برنامه جامع و بلندمدت حفاظت، احیاء و بهرهبرداری از مراتع و جنگلها براساس نتایج تحقیقات گسترده ونتایج آمایش سرزمین.
7- برنامهریزی صحیح وبلندمدت برای سرمایهگذاری بخش خصوصی و همچنین وضع قوانین مناسب برای الزام سیستم بانکی به حمایت از طرحهای بهرهبرداری از جنگل و مرتع
8- اجرای طرح شناسایی اراضی دیم غیراقتصادی برای تبدیل به مزارع و باغات
9- برنامهریزی عملی و واقعی برای تأمین به علوفه در مواقع کمبود علوفه مراتع
10- نظارت دقیق بر بهرهبرداریها با حضور کارشناسان فنی
11- احیای تعاونیهای بهرهبرداران و واگذاری مراتع و جنگلها به آنها با نظارت بر نحوه احیا و بهرهبرداری از مراتع و جنگلها
12- برنامهریزی بلند مدت برای توسعه کشت گیاهان مرتعی و درختان و درختچههای جنگلی و اصلاح کشت اراضی مرتعی و جنگلها
13- ایجاد واحدهای آتش نشانی در مراکز اصلی مراتع و جنگلها با توزیع مناسب و کافی در استان
14- توسعه کمی و کیفی برنامههای ترویجی برای افزایش دانش و آگاهیهای معمولی
15- توسعه آموزشهای همگانی از طریق رسانههای گروهی و انبوهی