اهداف ازدواج از دیدگاه اسلام
اسلام در پرتو تشریع ازدواج، اهداف و انتظاراتی را تعقیب مینماید و از مزدوجین نیز توقع و انتظار دارد تا این اهداف را فراهم آورند. به بیانی دیگر، در اسلام افزون بر اینکه ازدواج به خودی خود میتواند هدف قرار بگیرد و به تعبیری مطلوبیت ذاتی دارد، از مطلوبیت غیری نیز برخوردار است و برای رسیدن به اهدافی خاص مورد ترغیب و تشویق قرارگرفته است. از مردان و زنانی که با هم پیمان همسری میبندند، میخواهد در مسیر این پیمان الهی و آسمانی، به این مقاصد و اهداف لباس تحقق بپوشانند. از دیدگاه اسلام با فراهم آمدن این اهداف، هم زمینهی شکوفایی توان نهفته و استعداد بالقوه در نهاد انسان مهیا میشود و هم ذخیرهای گران و سرمایهای بیپایان و جاودان (مانند تربیت نسل پاک و فرزند صالح) به بشریت ارزانی میشود. لذا اگر ازدواجی به اهداف بیان شده نرسد یا مسلمانان مزدوج، این اهداف را فراهم نیاورند، نه تنها زمینهی شکوفایی استعداد به ودیعه نهاده را تباه کردهاند، بلکه سرمایهای جاودان را برباد دادهاند؛ در حالیکه اسلام به هیچ یک از این دو خسران رضایت نمیدهد. بر این اساس مشاهده میشود، اسلام در شرایط انتخاب همسر، آیین ازدواج و...، توصیههایی را ارائه مینماید که تمام این دستورات و توصیهها به منظور رسیدن به این اهداف بیان شدهاند. شدت اهتمام اسلام به رعایت این دستورات وتوصیهها نشانهی آن است که اسلام هرگز به از دست دادن این اهداف رضایت نمیدهد و نمیپسندد که ازدواجی انجام پذیرد، ولی اهدافش تأمین نشود.
تذکر این نکته خالی از فایده نیست که اسلام با بیان اهداف تعریف شده برای ازدواج، مسلمانان را از برخی اهداف نابجا و ناپسند برحذر میدارد و سخت هشدار میدهد که مبادا برای رسیدن به اهدافی غیر از آنچه بیان شد یا به غرض نیل به اهدافی که با فلسفه و جایگاه ازدواج در تعارض است، به سراغ ازدواج بروند.
پس اسلام از ازدواج، اولاً اهدافی خاص و معین را تعقیب مینماید و برای نیل به اهداف مطلوب در مراحل مختلف انجام ازدواج تدابیری را اندیشیده است و با توجه به شدت اهتمام به این تدابیر و توصیهها هرگز به از دست دادن این اهداف رضایت نمیدهد. ثانیاً، اهداف ناثواب و نابجا را مردود میشمارد و مسلمانان را از این گونه ازدواجها که به این نوع اهداف ختم میشود، منع میکند.
در بررسی متون دین اسلام، اهداف ازدواج به دو دسته تقسیم میشوند: اهداف مستقیم و بدون واسطه و اهداف غیرمستقیم و با واسطه. اهداف مستقیم ازدواج که در ذیل آن، اهداف غیر مستقیم قرار دارند، به قرار ذیل است:
1- تشکیل خانواده
از جمله اساسیترین اهداف اسلام از ازدواج، تشکیل خانواده است. اسلام با تعیین این هدف، به مسلمانان این پیام را تفهیم میکند که تمام علل و چراییهای ازدواج مانند پاسخ به نیازهای روحی، روانی، شناختی و جسمی و حفظ نوع بشر و تولید نسل سالم و پاک و... باید در چهارچوبی تعریف شده و در قالب کانونی به نام خانواده تأمین و فراهم شود.
پس خانواده آن کانون محبت، عاطفه و لطفی است که با ازدواج پیریزی میشود و از محبوبترین و عزیزترین کانونها نزد خداوند است که هرگز بنایی با این جایگاه ویژه و رفیع بنا نشده است: «ما بنی فی الاسلام بناء احب الی الله عزّوجلّ و اعز من التزویج.»
اگر ازدواجی انجام پذیرد، ولی به تشکیل این کانون مهر و محبت منتهی نشود و صرفاً عقد و قراری بین دو انسان باشد، چنین ازدواجی شاید از دیدگاه عرفی و حقوقی یک ازدواج صحیح باشد، ولی از دیدگاه اسلام - به ویژه تربیت اسلامی- ازدواجی مطلوب و مورد پسند نیست؛ هر چند به تولید نسل و بر آوردن برخی نیازهای جسمی و... بیانجامد.
با این بیان مشخص میشود که چرا این هدف از اولین و اساسیترین اهداف ازدواج است؛ چرا که بدون این هدف، تأمین دیگر اهداف، ناممکن است یا به صورت ناقص فراهم میشود. اندکی تأمل در این معنا، آن را از اثبات بینیاز میسازد. واضح است که اسلام به هیچ یک از این دو رضایت نمیدهد.
اسلام، خانواده را به عنوان یک هدف واسطهای در نظر میگیرد تا در پرتو آن به اهداف بعدی خود نایل آید. در واقع از دیدگاه اسلام تنها با تشکیل خانواده میتوان به اهدافی خاص دست یافت و هیچ مسیری برای رسیدن به آن اهداف، جز از طریق خانواده وجود ندارد. به عنوان مثال، تأمین محبت و مودت، یکی از اهداف اسلام از ازدواج است؛ اما این هدف به صرف ازدواج و تنها از طریق این قرارداد و پیمان به دست نمیآید. از دیدگاه اسلام، محل ارزانی نمودن محبت و مودت تنها کانون گرم خانواده است. اگر اسلام به محبت فرزندان اهمیت میدهد و بوسیدن آنان را موجب رحمت و حسنه میشمارد (رک. عندلیب، 1422ق: ج1، ص162، ح342)، آن را در کوچه و برزن نمیجوید؛ بلکه در کانون خانواده تعقیب مینماید. در اینجا نکتهای اجتماعی قابل ذکر است که اگر اسلام به محبت بر ایتام اهتمام دارد و مسلمانان را به آن ترغیب مینماید، هرگز آن را جز از طریق خانواده نمیطلبد. هر مسلمانی از نظر اخلاقی، موظف است یتیمی را در خانه و خانواده خود تربیت کند و در خانواده به او محبت نماید؛ نه آنکه در خیابان با مشاهدهی یک یتیم دست ترحم بر سر وی بکشد. بیتردید، این شکل یتیمنوازی، ضررش بیش از نفع آن است و آن نوازش از صد نیش زبان برای آن یتیم دردناکتر است. یتیمخانه ساختن، تحفهی فرهنگ غیر اسلامی است که دامنگیر مسلمانان شده است.
چنانکه بیان گردید، خانواده خود در پرتو ازدواج تشکیل میشود و از جمله اهداف بیواسطه ازدواج، تشکیل خانواده است. اما اهداف با واسطهی ازدواج به قرار ذیل است:
- محبت و مودت نسبت به همسر و فرزندان
قرآن کریم با انتساب «آرامش و سکون» به ازدواج، آن را هدف مستقیم ازدواج بیان مینماید: «خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیهاً ...» (روم، 21) بر طبق این معنا، هدف از ایجاد زوجیت با همسرانی از جنس خود، همانا «آرامش و سکون» است؛ ولی آنگاه که از«مودت و رحمت» به عنوان اهداف بعدی نام میبرد، آنها را در یک ظرف ارتباطی میجوید و لذا با لفظ «بینکم» این هدف را بیان میکند. از این شکل بیان میتوان به دست آورد که «آرامش و سکون» هدف مستقیم و «محبت و مودت»، هدف غیر مستقیم ازدواج هستند و در یک شکل ارتباطی خاص، به نام خانواده تعقیب میشوند. پس «مودت و محبت» نیز از جملهی اهداف ازدواج هستند که در قالب روابط خانوادگی (بینکم) قرار میگیرند.
اسلام تنها به نیازهای جسمی انسانها توجه ندارد، بلکه به نیازهای روحی، روانی و معنوی انسانها نیز توجه دارد. یکی از این نیازها، نیاز به محبت و مهربانی است. این نیاز را اسلام در خانواده تأمین مینماید. لذا از جمله اهداف مستقیم ازدواج، تشکیل خانواده و از جمله اهداف با واسطهی آن، تأمین محبت، مهربانی و مودت همسران و فرزندان نسبت به یکدیگر و دیگران است. این اهداف باید در فضای خانواده فراهم شود. اگر خانواده به بر آوردن این نیاز اقدام نمود، جامعه لبریز محبت میشود و هرگز دچار کمبود و کاستی در محبت نخواهد شد و از تمام مفاسد این کاستی در امان خواهد ماند.
- تولید مسلمان کارآمد
در ابتدا لازم به یادآوری است که پرورش نسل پاک و برخوردار از طهارت، هدف مستقیم ازدواج است و برای رسیدن به آن، ازدواج تنها راه است تا در پرتو عقدی شرعی، نسلی پاک و سالم تولید شود؛ لذا این هدف جزء اهداف مستقیم ازدواج بیان میشود. اما اسلام تنها به تولید کمی مسلمانان فارغ از فاکتورهای کیفی بسنده نمیکند؛ بلکه درصدد پرورش انسانهایی آگاه و کارآمد است و این هدف همانند اهداف پیشین تنها از رهگذر خانواده به دست میآید؛ چرا که عواملی بیش از ازدواج در رسیدن به آن نقش دارند و ازدواج تنها زمینهساز آن است. براین اساس مشاهده میشود که اسلام برای رسیدن به این هدف، مسئولیتهای فراوانی را بر عهدهی خانواده میگذارد. بیتردید هر مسئولیت سپاری برای رسیدن به هدفی انجام میگیرد. در اینجا نیز این مسئولیتها به منظور نیل به «تولید نسل آگاه و مسلمان کارآمد»، بر عهدهی خانواده نهاده شده است. از جملهی مسئولیتهای سپرده شده به خانواده، همانا دانش آموختن (نک. عندلیب، 1422ق: ج2، ص31، ح1619)، قرآن آموختن (نک. همان: ج1، ص502، ح1482)، آموزش عقاید، احکام و مقررات دین (نک. همان: ج2، ص29، ح1608)، حرفهآموزی (همان: ج2، ص33، ح1628) آموزش آداب و سنن مسلمانی (همان: ج2، ص85، ح1789) و... است. گرچه امروز، برخی از این وظایف را دولت یا نهادهای دیگر اجتماعی بر عهده دارند، ولی این موجب سلب مسئولیت از خانواده نمیشود. لذا با وجود تعهد این سازمانها و نهادها، در صورت عدم فراهم شدن اهداف فوق، خانواده مسئول شناخته شده و مورد مؤاخذه قرار میگیرد. همچنان که اگر این نهادها آموزشهای فوق را بر اساس منابع و آموزههای اسلام ارائه نکنند، خانواده مسئول خواهد بود. مقصود آن است که این آموزشها به هدف تولید مسلمان آگاه و کارآمد منتهی شود وگرنه ضرورتی برای سنگین ساختن بار مسئولیت خانواده وجود ندارد.
با انجام این مهم، اهداف بعدی همانند: شکوفاسازی استعدادها، ایجاد روحیهی تعاون، همکاری، همدلی و همراهی، تأمین سعادت فردی، پرورش حس مسئولیتپذیری، رشد و تکامل شخصیت انسانی، هدایت به حق و حقیقتطلبی که خود از اهمیت خاصی در دیدگاه اسلام بر خوردار است، نیز فراهم میشود. پس اسلام هیچ هدفی را فراموش نکرده و در پرتو خانواده به تمام اهداف خود از ازدواج دست مییابد. به این ترتیب و بر این اساس، جایگاه اهداف و ارتباط و تعامل آنها با یکدیگر و تأثیر و تأثر آنها نیز معین میشود که اسلام احساس تعهد را در برابر دین، ارزشهای دینی و انسانی میخواهد، همانگونه که رشد و تکامل انسان و شکوفاسازی استعدادها، همدلی و تعاون و... را فارغ از تعهد دینی نمیجوید. اسلام اهداف خود را از ازدواج، که همان تربیت انسان کامل کار آمد مسلمان است، در خانواده، آن هم در خانوادهای بناشده بر پایهی تعالیم اسلام میطلبد.
2- پرورش نسل سالم و پاک
از جمله اهداف مهم و خطیر اسلام از ازدواج، پرورش نسل سالم و پاک است. اسلام اگر خواهان بنای مدینهی فاضله میباشد که اینگونه نیز هست و اگر در اندیشه سعادت جامعهی انسانی است که اینچنین میباشد و اگر... این مهم جز با تربیت انسانهای سالم و پاک ممکن نمیشود. بنابر اندیشهی اسلام، هرگز بیوجود انسانهای سالم و پاک، نمیتوان جامعهی پاک بنا نمود و مدینهی فاضله پیریزی کرد و جز از رهگذر ازدواج، نمیتوان به این آمال رسید. تنها ازدواج مطابق با قوانین و شرایط اسلام است که میتواند این انتظار را برآورده سازد.
به منظور رسیدن به این هدف، اسلام شرایط خاصی را برای ازدواج در نظر میگیرد. این شرایط بسیار متنوع است؛ چرا که به واسطهی اهمیت این هدف، اسلام حتی شرایط تغذیه، حالات روحی و... موثر را از نظر دور نداشته است؛ لذا به رعایت برخی امور و اجتناب از برخی عوامل موثر دیگر توصیه مینماید. (الحر العاملی، 1403ق: ج14، صص50-68) به عنوان نمونه، اسلام از ازدواج با فرد شراب خوار و بد اخلاق، کم خرد و احمق نهی مینماید. (همان: صص59-53) قابل توجه است که در برخی از اسناد اسلامی توصیه شده است که اگر با این افراد تن به ازدواج دادید، از آنها بچهدار نشوید. (رک. همان: ص57 ، باب 34) این توصیه از طرف منابع اسلامی نشان میدهد که این شرایط حداقل به منظور تولد نسل سالم و پاک مورد نظر اسلام قرارگرفته است. همچنان که در برخی اسناد، به این هدف عالی ازدواج توجه صریح شده و به شرافت خانوادگی به عنوان یک شرط اساسی مینگرد و میفرمایند: «تزوجوا فی الحجر الصالح، فان العرق دساس»، «با خاندانی صالح ازدواج کنید، زیرا عرق (ژن) دساس و بسیار تأثیرگذار است.» (طبرسی، بیتا: ج1، باب 8 ، ص373)
3- حفظ عفت و حیای فردی و اجتماعی
توجه به صفات برجستهی انسانی و زمینهسازی به منظور تأمین آنها، از جملهی اهداف مهم و خطیری است که اسلام از طرق مختلف در صدد تأمین آنها است. عفت و حیا از جملهی این صفات میباشند که یکی از راههای تأمین این صفات و سجایا، ازدواج است. اسلام با تشریع و تبلیغ ازدواج، به دو شکل مسیر نیل به این هدف را هموار میسازد: یکی از این جهت که ازدواج را بهترین و طبیعیترین راه تأمین نیازهای جنسی معرفی میکند. اسلام با ابراز این اندیشه نه تنها به ازدواج به عنوان عملی پست نگاه نمیکند، بلکه آن را عملی با ارزش، مقدس و شایستهی ثواب تلقی مینماید و با ارائهی این گونه تلقی از ازدواج، مسیر صحیح پاسخ به نیازهای جنسی را معرفی و ترویج میکند تا آدمی را از پرتگاه رفتارهای جنسی بیضابطه دور ساخته و به این نوع رفتار او نظم و قانون بخشد و از رهگذر قانونمندسازی رفتارهای جنسی، عفت و حیا را به جامعهی بشری ارزانی نماید. مسیر دومی که اسلام برای رسیدن به هدف عفت عمومی پیش میگیرد، همانا تشریع قوانین خاص در محدودهی درونی ازدواج است. یعنی اگرچه ازدواج را مسیر نیل به عفت و حیا میداند، ولی به گونهای ازدواج را ترویج و تشریع نمیکند که خود تهدیدی برای عفت اجتماعی محسوب شود و افراد هرزه در قالب ازدواج به اهداف زشت خود برسند و عفت عمومی را به یغما برند. در واقع، اسلام با پیش گرفتن مسیر تعادل نه راه ازدواج صحیح را به روی نیازهای بشر بسته است تا به بیراهه رود و عفت را پایمال سازد و نه با نگاه افراطی به ازدواج، خود ازدواج را وسیلهای برای بی عفتی قانونی دیگران قرارداده است تا در قالب ازدواج به اهداف پلید خود برسند.
4- تأمین آرامش و سکون دل
آرامش بخشیدن به نهاد ناآرام و دل بیقرار انسان، نیازمند ارتباط با جنس مخالف است که اسلام آن را با ازدواج برای افراد تأمین مینماید. آدمی در مراحل مختلف حیات خود به مرحلهای میرسد که افزون بر نیازهای جسمی و جنسی، خود را نیازمند ارتباط با جنس مخالف میبیند. این نیاز به گونهای است که حتی با ارضای نیاز جنسی هم برطرف نمیشود و آدمی حتی در حالیکه به تمایلات جنسی او پاسخ قانع داده شده است، باز هم احساس کمبود ارتباطی و همنوایی با جنس مخالف را دارد. این نیاز، در برخی مواقع، آنقدر شدید میشود که تمرکز و آرام و قرار را از دل انسان سلب مینماید. تنها عاملی که میتواند به این انسان بیقرار، آرامش بخشد و وی را به ساحل امن سلامتی روحی و روانی مسکن دهد، ازدواج است