پاسخ نظریه پردازان به دو سوال : بازی چیست و چرا بازی می کنیم؟
- حرف اول
همه ما از زمان کودکی خود تصاویر مختلفی را به یاد می آوریم که علی رغم تفاوت هایشان، در یک چیز مشترکند و آن، حضور "بازی" در عالم تجربه های کودکانه همه ماست. بازی از بهترین عرصه های نمود هر فرهنگ است و علی رغم اینکه در همه فرهنگ ها حضور دارد در هرکجا چهره ای به خود می گیرد که متفاوت از دیگری است. به راستی بازی چیست و چراانجام می شود و هر فرهنگ، چه نیازی به آن دارد، بازی ها را چگونه می توان طبقه بندی کرد ؟ این ها سوالاتی است که این مقاله قصد پاسخ دهی به انها را از خلال نظریه ها و یافته های اندیشمندان در طی تاریخ دارد.
- بازی چیست ؟
از دیرباز، بحث های زیادی در خصوص پاسخ به این سوال درگرفته و اندیشمندان همچنان درحال پاسخگویی به این سوال هستند و هرکدام از مناظر متفاوتی به آن نگاه می کنند. عده ای در تعریف بازی به نقش آموزشی و فرهنگسازی ان در افراد اشاره کرده و بر همین اساس می گویند: "بازی، روش طبیعی یادگیری است که کودک از طریق آن چگونگی انجام کارها،خوب و بد بودن آنها، نقش ها و نیز ارتباطشان با هم را می آموزد. ضمن آنکه مهارت های مختلف خود را بسط می دهد." برخی جامعه شناسان از جمله زیمل نیز بازی را فرآیندی برای آماده ساختن کودکان جهت ایفای نقش های بزرگسالان تعریف می کنند. عده ای دیگر نیز بیشتر بر نقش فرح بخشی و شادی آفرین بازی تاکید داشته و معتقدند بازی، یک عمل یا فعالیت ارادی است که در آن، فرد آزاد و مستقل بوده ، پایبند قیود خاصی نیست. در این دیدگاه، بازی در ذات خود هدفی دارد که همان رسیدن به احساس انبساط و نشاط و شادی است.
- طبقه بندی بازی ها
علت اینکه صاحب نظران مختلف، نظریات متفاوتی درخصوص بازی داده اند یک واقعیت ساده است که بازی، انواع گوناگون و متفاوتی دارد که احتمالا هرکدام از آنها در نظریه پردازی خود به بخشی از آن توجه داشته اند. توضیح بیشتر اینکه طبق یک تقسیم بندی، بازی ها دو دسته اند: ساده یا خودانگیخته در مقابل بازی های پیچیده یا سازماندهی شده. منظور از بازی های ساده (play) آن دسته از بازی هاست که اغلب فردی تر بوده و نتیجه خاصی را جز سرگرمی و شادی دنبال نمی کنند و اغلب فاقد قواعد پیچیده و متنوعی هستند. از نمونه این بازی ها می توان به آب بازی یا سرسره بازی اشاره کرد. در مقابل، ما بازی های پیچیده (Game) را داریم که اغلب حالت جمعی داشته، قواعد زیاد و پیچیده ای دارند و هدف خاصی را دنبال می کنند. فوتبال یا بازی های رایانه ای و همچنین بسیاری از بازی های محلی از نمونه های آن به شمار می روند.
- چرا بازی می کنیم؟
یونانیان باستان، بازی را ابزار توانمندی در امر تعلیم و تربیت دانسته و به همین جهت، توجه بسیار ویژه ای به آن می کردند و اصلا واژه واحدی برای دو مفهوم آموزش و نیز بازی داشته اند. اهمیت این مسئله برای آنان به قدری بوده که افلاطون پیشنهاد ساختن پرورشگاه های قانونی جهت بازی کودکان را داده است. این نظریات که برای بازی یک نقش آموزشی قائل می شوند بعدها در نظریات هربرت مید تکامل می یابد. او. معتقد است بازی، نقش مهمی در شکل دهی به شخصیت کودکان دارد و کودک ابتدا از طریق بازی های ساده، تک تک نقش های اجتماعی را به صورت جداگانه آموخته و بعدها از خلال بازی های پیچیده، ارتباط این نقش ها با هم را می آموزد. بنابراین طبق پاره ای از این نظریات، ما بازی می کنیم تا قواعد اجتماعی زندگی را از همان کودکی بیاموزیم. عده ای دیگر، بازی را به کار گیری مصنوعی نیروهایی می دانند که در غیاب یا فقدان به کارگیری طبیعی، آماده تخلیه شده اند و بازی با تخلیه هیجانی خاص خود، این هیجانات تخلیه نشده را تخفیف می دهد. این نظریه که به نظریه انرژی مازاد مشهور است در قرن 19 و توسط فردی به نام اسپنسر مطرح شده است. در مقابل، عده ای دیگر، بازی را مکانیزمی برای به دست آوردن انرژی از دست رفته کودکان می دانند.
-حرف آخر
بازی ها از مهمترین عناصر هر فرهنگ هستند و در اهمیت آنها همین بس که هم ادیان و هم علم از دیرباز به آن پرداخته و توصیه ها و اعلام موضع هایی درخصوص آن کرده اند. بنابراین اولا به هیچ وجه بازی و توجه به آن، امر جدیدی نیست و دوما، به گروه خاص و محدودی اختصاص ندارد. هر جنس و سن و طبقه و قومیتی بازی های خاص خود را دارد که از انجام دادنشان هدف خاصی را دنبال می کند. هدفی که طبق نظریه های مختلف بازی، از آموزشی صرف تا تفریحی صرف و یا ترکیبی از این دو می تواند متغیر باشد
نقش بازی و همبازی در شکل گیری شخصیت کودک
در عین حال که وجود رابطه ای صمیمی و همبازی شدن با بزرگسالی مهربان برای ایجاد احساس اعتماد و ارزش، رفع نیازمندی ها، پاسخ به پرسش ها و حل مشکلات کودک الزامی است، کنش متقابل با کودکان دیگر نیز در این فرایند نقشی عمده بازی می کند. همسالان و همبازی ها در شکل گیری شخصیت، رفتار اجتماعی، نظام ارزشی و نحوه نگرش های یکدیگر دخالت دارند. کودکان به وسیله سرمشق دهی و سرمشق گیری در مورد اعمالی که تقلید کردنی است و با ارزشیابی فعالیت های یکدیگر و بازخوردی که به یکدیگر می دهند، در همدیگر تاثیر می گذارند.کودکان بسیاری از مهارت های اجتماعی را از راه کنش متقابل یکدیگر یاد می گیرند. آنان می آموزند که چگونه چیزی بدهند و چیزی بگیرند؛ در فعالیت های دسته جمعی شرکت کنند؛ از جنب و جوش و تماشای دیگران لذت ببرند؛ احساسات دیگران را درک کنند؛ توانایی های خود را ارزیابی کنند؛ اعتماد به نفس کسب کنند و به تدریج از خانواده مستقل ، و با جامعه سازگار شوند. مراحل رشد و تکامل کودکان در انتخاب همبازی (6 تا 8 ماهه) کودکان 6 تا 8 ماهه بیشتر با محیط بازی شان سرو کار دارند تا اسباب بازی یا همبازی خود. در این دوره معمولاً، به کودکان دیگر توجه نمی شود. هنگامی که تماس با کودک دیگر به وجود می آید، اگر این تماس دوستانه باشد، چیزی بیش از لبخند زدن، یا احتمالاً گرفتن کودک دیگر دیده نمی شود. و وقتی برخورد پرخاشجویانه ای به وجود آید، بیشتر به صورت کلی ظاهر می شود که ممکن است به شکل تلاش در گرفتن اسباب بازی از دیگری بروز کند. (9 تا 13 ماهه ) کودکان، از 9 تا 13 ماهگی، بیشتر به اسباب بازی توجه دارند تا همبازی. از آن جا که کودکان در این دوره به اسباب بازی خیلی اهمیت می دهند، به دعوا بر سر آنها با کودکان دیگر گرایش دارند. بر خلاف مشاجرات قبلی، دعوا شخصی تر می شود، هر چند باز هم اسباب بازی بیش از همبازی مرکز توجه است؛ یعنی هنوز خصومت واقعی به میان نیامده است. معمولاً کودکان کوچک تر تمایل دارند به تنهایی بازی کنند و هنگامی که با اسباب بازی های خود مشغول هستند، نظارت شخصی بزرگسالان که آنان را دوست دارد، برایشان لذت آور است. (14 و 18 ماهه) کودکان بین سنین 14و 18 ماهگی طرز تلقی خود را نسبت به همبازی های شان تغییر می دهند و چون نیازهای مربوط به اسباب بازی تا حدود زیادی ارضا می شوند، مشاجرات با دیگران نیز کاهش می یابد. (19 تا 25 ماهه) برای کودکان 19 تا 25 ماهه اسباب بازی و همبازی ها اهمیت بیشتری می یابد و ارتباط اجتماعی بیشتر می شود. کودکان، برای انطباق با وضع همبازی شان، رفتار خویش را تغییر می دهند. (دو تا سه ساله) کودکان دو تا سه ساله، معمولاً دوست دارند در نزدیکی یکدیگر بازی کنند و هر کدام با اسباب بازی ها و کارهای خودشان مشغول باشند. در حقیقت، تمایل دارند که به تنهایی و در میان جمع کودکان بازی کنند. در این مرحله (دو تا سه سالگی) تمایلی به سهیم کردن دیگران در اسباب بازی هایشان ندارند؛ چون هنوز مفاهیم قرض دادن و حس مالکیت در آنان به خوبی شکل نگرفته است و از سوی دیگر می ترسند که دیگران اسباب بازی هایشان را بشکنند و یا خراب کنند. (چهار ساله) کودک چهار ساله دلش می خواهد با دیگران معاشرت کند، ولی هنوز آماده نیست مشکلاتی را که میان او و همبازی اش به وجود می آید حل کند و حتماً باید بزرگ تران در این کار دخالت کنند. کودکان چهار ساله بیشتر تمایل دارند با چهار سالگان بازی کنند. آنان به گفت وگوهای دور و درازی می پردازند و نقشه های طویلی می کشند و اغلب میانشان نزاع در می گیرد و آخر کار خود را حق به جانب می پندارند. (پنج و شش ساله) کودک، از پنج و شش سالگی به بعد، می تواند همبازی مناسبی برای خود پیدا کند. در ابتدای این مرحله، کودک معمولاً ستیزه جو و به هنگام بازی خود خواه است. اما نباید اجازه داد این صفات جزو خلق وخوی همیشگی آنان بشود. لازم است کم کم راه و روش سلوک و سازش با بچه های دیگر را یاد بگیرند. آنان وقتی با همدیگر بازی می کنند، با هم حرف می زنند و اغلب به کمک هم در بازی ادامه می دهند. آنان، با کارهای مشترکی که انجام می دهند، تجاربی را از یکدیگر می آموزند و فواید همکاری و کارهای مشترک را درک می کنند.
جامعه از نبود آموزش مهارتهای کودکان رنج می برد
بهرام برهانی گفت: بسیاری از مشکلاتی که جوانان با آن روبرو هستند به دلیل عدم پرورش شخصیت آنان در دوران کودکی است.
به گزارش خبرگزاری مهر، بهرام برهانی در کارگاه "مهارت اجتماعی" با بیان این مطلب گفت: از جمعیت 70 میلیونی کشورمان حدود 10 میلیون و 900 هزار نفر را کودکان و نوجوانان زیر 10 سال تشکیل می دهند که متاسفانه کمتر از نیمی از آنان به دلیل عدم مهارت والدین در پرورش شخصیت درونی آینده مبهمی را پیش روی خود خواهند داشت.
وی تصریح کرد: بی شک ساختار " منش" هر انسانی در کودکی شکل می گیرد و والدین اولین معمار پیکره انسانی هستند .
برهانی جبرگرایی، محیط گرایی و عامل ژنتیکی را از عوامل مهم و تاثیرگذار در شکل گیری ابعاد شخصیت کودکان دانست و افزود: شخصیت هر انسانی همانند کوه یخ دارای دو رویکرد درونی و بیرونی می باشد.عملکرد و رفتار هر فرد رویکرد بیرونی که قابل رویت و قضاوت است و شاخصهایی چون مستقل بودن، قانونگرایی، تواضع، تدبر، سلامت روح و جسم، پرورش اخلاقیات، مسئولیت پذیری، کنترل خشم، همانند نیمه پنهان کوه یخ در درون هر انسانی مستتر می باشد.
وی تاکید کرد: توجه والدین به شکوفایی شخصیت درونی کودکان امری اجتناب ناپذیر است.
برهانی یادآور شد: اگر شخصیت در دوران کودکی بر مبنای اخلاقیات و ارزشها بنا نشود، الگو مداخله، تزویر، خشم، حیله و رفتار ناپسند جانشین آن می شود.
وی نقش بازی در شکل گیری شخصیت کودکان را بسیار مهم توصیف کرد و افزود: قرار گرفتن روح پاک کودکان در موقعیت بازی یعنی جای قهرمان و عمل قهرمان بودن به طور پنهان تاثیر بر شکل گیری شخصیت روانی کودک می گذارد.
برهانی بسیاری از بازیهای کامپیوتری را مناسب برای کودکان ندانست و افزود: متاسفانه روحیه خشونت طلبی، مبارزه منفی، تلاشهای بیهوده و پرخاشگری و عصیان، برخوردهای تند و عدم کنترل خشم از تاثیرات آشکار بازیهای کامپیوتری می باشد.
وی با اشاره به آخرین دستاورد علم روانشناسی کودک در نمایشگاه ( یاد یار مهربان) گفت: همزمان با گرامیداشت سی امین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و برای اولین بار مجموعه انیمیشن ( ماشینهای خوش مرام) که علاوه بر سرگرمی جهت ارتقای شخصیت و هوش هیجانی کودکان تهیه شده در این نمایشگاه رونمایی خواهد شد.
بازی بیشتر در دوران کودکی، ضامن سلامت دوران بزرگسالی است
متخصصان روانشناسی اطفال تاکید کرد کودکانی که در دوران طفولیت فرصت بیشتری برای بازی کردن دارند در سنین بالاتر سبک زندگی پرتحرکتر و فعالتری را در پیش میگیرند.
به گزارش سرویس بهداشت و درمان ایسنا، نتایج یک پژوهش جدید نشان داد وقتی به کودکان فرصتهای بیشتری داده میشود که بتوانند در منزل بازی کنند با بالا رفتن سن، کودکان تمایل بیشتری به جنب و پوش و فعالیت بیشتر در طول زندگی پیدا میکنند.
این پژوهش از سوی محققان استرالیایی در دانشگاه اوتاگو در شهر سیدنی انجام گرفته است محققان هزار نفر از متولدین شهر دو نیدن در این کشور را از زمان تولدشان در سالهای 1972 یا 1973 تحت مطالعه و بررسی قراردادند نتایج این تحقیق با عنوان پژوهش سلامت و رشد چند رشتهای، ارایه شده است.
این پژوهشگران دریافتند کودکانی که در سنین هفت تا 9 سالگی میتوانند در منزل بازیهای مختلف مانند بالا رفتن از درخت و بلندیها، دوچرخه سواری، توپ بازی و انواع تفریحات کودکانه دیگر را تجربه کنند در بزرگسالی بیشتر به فعالیتهای اجتماعی و خلاقانه شرکت میکنند به علاوه این کودکان وقتی به سنین 15 و 18 سالگی برسند در فعالیتهای ورزشی بیشتر از سایر همسالان خود شرکت میکنند.
دکتر رز ریچاردز محقق دانشگاه اوتاگو که سرپرستی این پژوهش را بر عهده داشت، در این باره تاکید کرد : تشویق کردن کودکان و نوجوانان به ورزش کردن و افزایش تحرک و جنب و جوش جسمی تضمینی مهم برای حفظ سلامت و رشد آنهاست. نتایج این پژوهش در مجله سلامت نوجوان منتشر شده است.